انتشار خبر استخدام تعدادی از طلاب و روحانیان در آموزش و پرورش بازخوردهای مثبت و منفی فراوانی را به وجود آورد . حضور روحانیان در مدارس امر تازه و بدیعی نیست و در طول یک صدسالی که از شروع تعلیم و تربیت نوین در ایران می گذرد بسیاری از آموزگاران و دبیران در کسوت روحانیت بوده اند .
با تشکیل مدارس جدید، مهم ترین منبع تامین نیروی انسانی از روحانیان بود که در مدارس جدید به تدریس ، نظامت و مدیریت می پرداختند و حتی در سال های قبل از انقلاب تالیف کتب دینی توسط بزرگانی همچون شهید بهشتی و شهید باهنر صورت می گرفت. این که هر فردی اعم از روحانی و غیرروحانی برای امرار معاش از تخصص خود بهره بگیرد امری مذموم نیست ؛ از این روز استخدام روحانیان با رعایت مقررات برای تدریس در رشته های مرتبط به ویژه در شرایط فعلی که آموزش و پرورش با بحران شدید نیروی انسانی روبه رو است در راستای حل مشکلات آموزش و پرورش می باشد ولی در صورتی که حضور روحانیان در مدارس با هدف حل مشکلات تربیتی صورت گیرد تا راهکاری برای " بحران تربیت" باشد با یک برنامه جدید روبه رو هستیم که نقدو بررسی آن لازم و ضروری می باشد . استخدام معلم در رشته های مختلف وظیفه وزارت آموزش و پرورش است و به کارگیری روحانیان نیز دراین زمینه و در رشته های تخصصی حق آن هاست ولی خلط این موضوع با بحران تربیت امری غلط است .
طرح فوق را باید در چارچوب برنامه های تربیتی و دینی آموزش و پرورش و با آسیب شناسی برنامه هایی که در طول سال های پس از انقلاب اسلامی ارائه شده است مورد ارزیابی قرارداد .
در شرایط فعلی آموزش و پرورش به دلایل مختلف در دستیابی به اهدافی که برایش ترسیم شده ناکام مانده است و بخش زیادی از دلایل این ناکامی از عوامل بیرون از آموزش و پرورش ناشی می شود .
دراین مورد ذکر موارد زیر ضرورت دارد:
1- مسئله بحران تربیت :
آیا بیان اینکه آموزش و پرورش با بحران تربیت روبه رو شده است اذعان به غیردینی بودن آموزش و پرورش است ؟ در حال حاضر کلیه امور مربوط به آموزش و پرورش از گزینش و استخدام معلمان ، تالیف کتب درسی و ....براساس معیار های نظام جمهوری اسلامی تدوین شده اند. عمده معلمان نیز از اقشار مذهبی جامعه استخدام شده اند و دیدگاه های دینی و مذهبی دارند. رسانه ها و نهادهای متفاوتی نیز در زمینه تبلیغات دینی برنامه های گسترده ای را اجرا می نمایند و تلاش می شود از همه ابزارها برای رشد دینداری در سطح جامعه استفاده گردد .
حال این پرسش مهم مطرح می شود اگر در شرایط موجود با بحران تربیت روبه رو هستیم دلیل این بحران چیست و عوامل تاثیرگذار آن کدامند ؟ آیا نباید در فضای تعاملی پیرامون آن گفت و گو کرد و نقش آموزش و پرورش و دلیل کژکارکردی آن بررسی و به عوامل موثر دیگر در این زمینه پرداخته شود ؟
اگر آموزش و پرورش نتوانسته است شوق و شور دینی سال های ابتدای انقاب اسلامی را نگه دار د و حتی آن را تضعیف کرده است ؛ آیا بهتر نیست دراین زمینه آسیب شناسی صورت گیرد ؟
در حال حاضر بیشترین تعداد بخشنامه ها و برنامه های وزارت آموزش و پرورش در بخش معاونت پرورشی می باشند و شاغلین معاونت های پرورشی از سطح وزارت تا مناطق سعی و اهتمام فراوانی در برگزاری صحیح برنامه های فوق دارند ولی میزان اثر بخشی این برنامه ها مورد واکاوی علمی و تخصصی قرار نمی گیرد .
آیا این بحران تا حد زیادی به نگاه غلط به انسان نشات نمی گیرد که باید با سخنرانی دینداری را رشد داد؟ حال آنکه تربیت به ویژه در شرایط امروز ایران و جهان مقوله ای به مراتب پیچیده تر از گذشته است که صرف سخنرانی نقش موثری در آن نخواهد داشت .
2 - کثرت و وحدت در آموزش و پرورش :
برای فهم کثرت موجود در دانش آموزان امروز نیازی به انجام نظر سنجی و پایش های علمی نیست . اندکی تامل در وضعیت پوشش ، گفتار و رفتار دانش آموزان و توجه به اندیشه های آنان نشان می دهد که با وضعیتی متفاوت روبه رو هستیم که آموزش و پرورش امروز ما آمادگی کافی برای برنامه ریزی در شرایط موجود را ندارد و همچنان با تکرار برنامه های آزمایش شده کوشش می شود واقعیت ها پنهان گردند .
پروکروستس ،افسانه ای یونانی، است که رهگذران را به بهانهی مهماننوازی به خانهی خود میبرد و روی تختی میخواباند و اگر از طول تخت کوتاهتر بودند آنقدر آنها را میکشید تا همطول تخت شوند، و اگر بلندتر از تخت بودند از پاهایشان میبرید تا به اندازهی تخت درآیند ؛ آموزش و پرورش امروز نباید نقشی همچون پروکروستس داشته باشد باشد و همه افراد را یکسان در اندیشه و پوشش ببیند و بخواهد .
کثرت موجود در دانش آموزان باید به رسمیت شناخته شود و برنامه های کلان آموزش و پرورش بر مبنای پذیرش کثرت موجود و تلاش عقلانی برای نیل آگاهانه داوطلبانه به وحدت تبیین گردد. وحدتی که بتواند دانش آموزان را ضمن حفظ تکثر درراستای منافع ملی ، توسعه و فردای ایران تربیت نماید .
هرزمانه ای ویژگی های خاص خو د را دارد و انتظار اینکه طرح های قدیمی با زمانه های متفاوت سازگار باشد عبث و بیهوده می باشد . برای مثال تجربه " امور تربیتی " در دستیابی به اهداف خود در دهه اول انقلاب اسلامی موفق بود ولی این موفقیت بیش از هرچیز مرهون فضای همدلانه و انقلابی برخواسته از انقلاب اسلامی بود که امور تربیتی را از منبع بی پایانی از شوق و شور دیندارانه و انقلابی بهره مند می ساخت . آیا بیان اینکه آموزش و پرورش با بحران تربیت روبه رو شده است اذعان به غیردینی بودن آموزش و پرورش است ؟
تکرار تجربه امور تربیتی در شرایط فعلی بدون در نظر گرفتن شرایط موجود و تغییر در اهداف و برنامه موفقیت ندارد .
معضل امروز آموزش و پرورش ایران عدم درک مناسب در کثرت موجود در جامعه ایران و تدوین راهکارهای مناسب تربیتی برای دستیابی به وحدت در اهداف اسلامی و ملی می باشد ، از این رو بیش از بحران تربیت با بحران نظریه عقلانی ، کارآمد و واقع گرایانه در آموزش و پرورش ایران روبه رو هستیم .
3- آموزش و پرورش و دینداری :
آیا آموزش و پرورش نقشی در دینداری دارد؟
در اصل سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران وظایفی برای دولت برشمرده شده است که از جلمه آن « ایجاد محیط مساعد برای رشد فضایل اخلاقی بر اساس ایمان و تقوی و مبارزه با کلیه مظاهر فساد و تباهی » می باشد . براین اساس یکی مهم ترین وظایف دولت ایجاد یک محیط مساعد می باشد که در آن فضایل اخلاقی رشد نماید . ایجاد محیط مساعد به معنای دیندار ساختن انسان ها نیست بلکه وظیفه دولت و بالتبع آن آموزش و پرورش را محدود به زمینه سازی برای ایجاد فضایل اخلاقی ونه دینداری می نماید.
حال آن که در سند تحول آموزش و پرورش براساس آیه 97 سوره نحل (مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ / هر كس از مرد يا زن كار شايسته كند و مؤمن باشد قطعا او را با زندگى پاكيزه اى حيات [حقيقى] بخشيم و مسلما به آنان بهتر از آنچه انجام مى دادند پاداش خواهيم داد) حیات طیبه را هدف این نهاد قرارداده است .
بدین ترتیب سند فوق که سند رسمی و پایه آموزش و پرورش می باشد حیات طیبه را که وعده خداوند به انجام دهندگان عمل صالح می باشد را بر دوش آموزش و پرورش قرارداده است .
تفاوت میان نگاه قانون اساسی در مورد ایجاد مساعد برای رشد فضایل اخلاقی و نگاه فعلی آموزش و پرورش برای حیات طیب دو نگرش متفاوت را در رویکرد آموزش و پرورش به دینداری به وجود می آورد .
در نگاه قانون اساسی دولت باید بستر ساز رشد فضائل اخلاقی باشد و بکوشد زمینه های آن را به نحوی فراهم آورد که مردم با حفظ حقوق و آزادی هایشان بتوانند در این زمینه گام بردارند و حداقلی از آزادی در انتخاب را با خود به همراه دارد ولی نگاه سند تحول نگاهی تمامیت گرایانه به آموزش و پرورش دارد و جایگاه آموزش و پرورش را از بستر ساز به تعیین کننده و پیش برنده تغییر می دهد .
در نگاهی که وظیفه آموزش و پرورش را ایجاد محیط مساعد می داند حق انتخاب با دانش آموز است ولی در نگاه مطلوب سند تحول ، آموزش و پرورش باید وعده خداوند متعال به انجام دهندگان عمل صالح را به سرانجام برساند و نقش آزادی انسان را کمرنگ و بی رنگ می شود و به ایجاد مقاومت در بین دانش آموزان می انجامد و بر بحران تربیت می افزاید.
استخدام معلم در رشته های مختلف وظیفه وزارت آموزش و پرورش است و به کارگیری روحانیان نیز دراین زمینه و در رشته های تخصصی حق آن هاست ولی خلط این موضوع با بحران تربیت امری غلط است .
بحران تربیت موجود بدون فهم وضعیت موجود و دلایل این بحران و تدوین نظریه ای که کثرت در جامعه و آموزش و پرورش را به رسمیت بشناسد و حدود مسئولیت آموزش و پرورش در سوق دادن دانش آموزان را به نحوی عقلانی و روزآمد طراحی نماید امکان پذیر نیست .
نگاه همدلانه به کثرت موجود در آموزش و پرورش زمینه های رشد فضائل اخلاقی را فراهم می سازد . این نگاه همدلانه بدون آسیب شناسی و بازنگری در برنامه های تربیتی – دینی آموزش و پرورش ممکن نیست .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
قال علی (ع): حق را به مرد می شناسند و نه مرد را به حق
روحانی، صرف روحانی بودن ذی حق نیست
مشکل آموزش و پرورش از گذشته تا حال در شناخت مرد و ذی حق بوده و هست.
به چرایی این مهم اندیشید.
در نقطه نقطه این زیست بوم منعکس است!
بیشترین بخشنامه در حوره پرورشی هست؟؟؟؟!!!!!!!! در اداره کل شهرستان های استان تهران بر اساس آمار و ارقامی که دوستان محترم دبیرخانه و مستندسای عنوان کردن و بار ها و بارها مطرح شده پرورشی جز سه گروه پر بخشنامه هم نیست چه برسه به جمله شما(مثال از استان خودتان زدم که بپرسید) این ذهنیت باید از اذهان پاک بشه
با تشکر
آیا منکر تعداد بالای بخشنامه و برنامه های معاونت پروشی هستید؟ همین برنامه ها را با برنامه های سایر معاونت ها مقایسه کنید. فقط هم به بخشنامه اشاره نشده و برنامه هم قید شده است .
خوب است به سایر موارد هم توجه کنید و ببنید این همه بودجه و بخشنامه به کجا رفته است؟ آیا این بچه های که در خیابان راه می روند محصول امور تربیتی و پروشی هستند؟ پس خروجی این معاونت عظیم اشان چیست؟
شما نمیتونی کاهش صف نماز جماعت مساجد بگی آهای فلان روحانی تقصیر شماست
به همون نسبت مسائل دیگر هم قابل تامل هست، بچه های داخل خیابون مسئول امور تربیتی و پرورشی هستند شما احساس میشه از یه جای دیگه ناراحت هستی اینجا دنبال مقصر میگردی... خروجی مالی ما شد صندوق ذخیره فرهنگیان خروجی آموزش ما شد موج بی سوادی و ارائه اطلاعات کذایی و بیش از حد توان به دانش آموزان در مقابل این خروجی ها حداقل پرورشی رو سفید تر هست حالا شما خروجی کدوم قسمت از موارد بالا هستی مکنه پرورش هستی