اگر قبل از همهگیری کروناویروس ضرورت تحول در سیستم آموزش و پرورش ما چندان جدی و محسوس نبود، در پساکرونا با شکسته شدن بسیاری از تابوها مانند همراه داشتن گوشی، لپتاپ و سایر وسایل الکترونیکی توسط دانشآموزان، امروزه آموزش آنلاین و آفلاین و آزمونهای اوپنبوک ضرورت بازنگری جدی در چرایی و چگونگی مباحث کیفی و کمی آموزش برای جوانان و نوجوانان دیجیتالی به سطح نیازهای اولیه و روزمره شهروندان هبوط کرده است. شاید باور نکنید ولی یکی از چالشهای اصلی این روزها در مدارس نحوه برگزاری آزمونهای نیمسال اول در دیماه و کشمکش حضوری یا مجازی بودن آنهاست.
اکثر معلمان معتقدند که آزمون آنلاین یعنی تیر خلاص بر پیکره مریض آموزش و پرورش سنتی ما.
در جبهه مقابل قریب به اتفاق دانشآموزان و خانوادهها معتقدند که نوع آزمون باید متناسب با نوع آموزش (نه چندان مناسب مجازی آن هم از نوع شبکه ناشاد) باشد، و البته برنده این کشمکش احتمالا (برعکس سیستم معلمسالاری گذشته) دانشآموزان خواهند بود.
در آموزش و پرورش پسا کرونا دیگر حفظ کردن ترتیب عناصر جدول مندلیف، حفظ کردن شعر و انواع و اقسام فرمولهای عجق وجق فیزیک، شیمی، مثلثات و.... عملا امری بیهوده و آب در هاون کوفتن است.
ویلیام گلاسر از صاحبنظران عرصه تعلیم و تربیت در کتاب "تئوری انتخاب" و همچنین "مدارس بدون شکست" معتقد است که ما تنها به پدیدههایی توجه میکنیم که در دنیای ارزشی و کیفی ما وارد میشوند، پس بدون اینکه به دانشآموز اهمیت و ضرورت موضوع تفهیم شود و مهمتر از آن کاربردهای مفاد آموزشی در افق اهداف دانشپژوه ترسیم گردد، چپاندن فرمولهای خشک و خالی در مخیله دانشآموز بی نتیجه و باد در قفس کردن است.
کنفوسیوس از مشاهیر نظام تعلیم و تربیت چین باستان در خصوص فرآیند آموزش معتقد است که:
"به من بگو تا فراموش کنم
نشانم بده تا به خاطر بیاورم
درگیرم کن تا بیاموزم"
نتیجه عدم تفهیم ضرورت آموزش، منتج به عدم ایجاد علاقه و نهایتا به عدم تمرکز در آموزش خواهد شد.
دانشمندان بر این باورند که میزان اطلاعاتی که نهایتا در ذهن یک انسان بالغ میگنجد حدود نیم گیگا بایت است. در حالی که یک کامپیوتر خانگی بیش از هزار برابر محفوظات بشر گنجایش داشته و تازه قابل فایلبندی اطلاعات و دستهبندی معلومات و سرچ سریع آنهاست. از طرفی برخی از دولتها و شرکتها به جای سانسور اخبار مهم و اطلاعات ذیقیمت امروزه برای گیج کردن مخاطب با تولید اخبار ضد و نقیض و پرت و پلا سعی در گمراه و مردد کردن کاربر نموده و نهایتا مخاطب را به بی تفاوتی، سرگردانی و اشباع ذهنی میرسانند. لذا سیستم حفظ کردن سنتی و اجبار دانشآوز برای به خاطر سپردن برخی از دروس در مدارس پیشرفته امری منسوخ و البته حاصل آن ایستایی و ناکارآمدی آموزش و پرورش است.
امروز میتوان تاریخ تمدن معظم ویل دورانت را به جای قفسهبندی در خانه به راحتی دانلود و با خود حمل نمود و البته دچار توهم دانایی و تفاخر بی جا نیز نبود.
حفظ کردن اطلاعات کتب درسی در دوره پسا کرونا امری بیهوده جلوه میکند، چرا که الان حجم اطلاعات بشری نجومی بوده و به بی نهایت میل میکند، لذا آنچه در این پلشتی آموزشی و وانفسای اطلاعات و اخبار ضد و نقیض و اشباع ذهنی در ایام کرونایی لازم است عبارت است از آموزش چهار مهارت تجربه شده در دنیای متمدن:
تفکر نقادانه (تشخیص سره از ناسره)
مهارت حل مسئله (تلاش برای خروج از بنبستهای ظاهری علمی)
ارتباط (داد و ستد اجتماعی و اشتراکگذاری منابع)
همکاری (تقسیم وظایف)
بر این اساس چیزهایی که رفته رفته در مدارس پساکرونا باید به فراگیران آموزش داده شود، به جای انباشت محفوظات کهنه و غیرکاربردی ایجاد توانایی برای یادگیری موثر، حفظ تعادل روحی و روانی و اعتماد به نفس در موقعیتهای ناشناخته و تجربه نشده، مدیریت هیجانات و استرسهای آنی و مهمتر از همه توانایی تغییر میباشد.
دکتر محمدرضا سرگلزایی روانشناس و صاحبنظر در مسائل تعلیم و تربیت معتقد است که در ایران مدارس خوب ساختنی است نه یافتنی.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
باید خواستی همگانی و از بالا و پایین ایجاد شود تا تحول شود
ممنون از خوانش مطلب
درسته
امیدواریم و تلاش می کنیم برای تغییرات مثبت
با شما همداستانم امیدوارم مسئولین آموزش و پرورش ضرورتهای پسا کرونا را به درستی آنالیز و ادارک نمایند