ناگفته پیداست که راهیابی به جهان بیکران نویسندگی ، با راحت طلبی و تن پروری ممکن نیست. پس اگر کسی بخواهد به حقیقت این جهان پی ببرد، باید هر روز بنویسد و دراین راه به شدت تمرین و ممارست کند و نیز برای بالا بردن دامنه ی اطلاعات و معلومات و یادگیری ظرایف و لطایف نویسندگی به مطالعه ی عمیق کتب معتبر و ارزشمند مبادرت ورزد. پس نخستین قدم برای نویسندگی، نوشتن پیوسته و مطالعه ی پی در پی است.
سپس باید بدانیم که چه بگوییم و چگونه بگوییم ( چه بنویسیم و چگونه بنویسیم).
نوقلمان از آنجایی که در ابتدای راه نویسندگی هستند، نمی دانند که چه بنویسند ؟ یعنی هنگام نوشتن مردد و بلاتکلیف اند. شک و تردید ما را از حرکت باز می دارد .برای رفع این دودلی باید موضوعی برای خود انتخاب کنیم و پیرامون آن بیاندیشیم. وقتی که موضوع ما مشخص شد، سرنخِ نوشتن را به دست می گیریم.
قدم بعد چگونه نوشتن است؟ یعنی چگونگی ارائه ی موضوع انتخابی ست. قالبی که برای موضوع برمی گزینیم ، بسیار مهم و ضروری ست. قالب و شکل به مثابه لباس موضوع ماست. اگر لباس فاخر و ارزشمندی نباشد، نوشته ی ما ناخوش اندام می شود، هرچند که آن نوشته از محتوا و اندیشه ای والا برخوردار باشد. پس قالب و محتوا در نوشته باید برازنده و لایق هم باشند.
مطلب دیگر به کارگیری مناسب از حواس پنج گانه است. البته ممکن است بعضی از حواس در نویسندگی پررنگتر و بعضی هم کم رنگتر ظاهر شوند. علی الظاهر حس بینایی نقش مهمی در این امر بازی می کند. لذا مشاهده ی دقیق و نگاه خوب و خوب دیدن به موضوع مورد نظر بسیار مهم و چشمگیر است. در کنار این، خوب شنیدن هم در نوشتن خیلی تاثیرگذار است( حس شنوایی).
در طبیعت صداهایی به گوش می رسند که اگر آنها را دقیق بشنویم ، می توانیم درک شان کنیم. قطعا گوش های عادت زده قادر به شنیدن این صداها نیستند.
با کمک حس بینایی، شنوایی، لامسه، چشایی، بویایی و ترکیب و تلفیق آنها در موقع نوشتن می توانیم معجونی بسازیم که هوش از سرِ خواننده برباید.
نکته ای که یادآوری آن در اینجا ضرورت دارد، چینش صحیح عناصر و پدیده هایی ( مشهودات) است که باید در نوشته ما در کنار هم حضور یابند. کیفیت قرارگرفتن پدیده ها در نوشته به اثر ما نظام و انسجام می بخشد و مانند دانه های زنجیر موجب چفت و بست و استحکام آن می شود.
نکته دیگر آنکه زمان استفاده از واژه های کم کاربرد و پیچیده به منظور فخرفروشی سالهاست که سرآمده ، به همین سبب سادگی و صمیمیت در کلام و نیز به کارگیری کلمات مناسب و زیبا در مخاطب تاثیر بیشتری خواهدگذاشت. علاوه بر این موجب روانی و رسایی نوشته خواهدشد. البته نویسنده می تواند در کنار همه ی این ابزارها و ساز و برگ ها ، فکر نو و تازگی فکر را هم در نوشته ی خود بدَمَد و همچنین به یاری طنز بر حلاوت و ملاحت نوشته اش بیفزاید.
در یک نوشته خوب و مطلوب ، داشتن نثری یکدست و یک شکل ، تازگی بیان و تا حدی رعایت قواعد دستوری خالی از فایده نیست. مشاهده ی دقیق و نگاه خوب و خوب دیدن به موضوع مورد نظر بسیار مهم و چشمگیر است.
کتب نگارش مدارس برای آنکه دانش آموز بهانه ای جهت آفرینش و پرورش و تمرین و ممارست انشا داشته باشد، راهکارهایی ارائه می دهد که سودمند است. راهکارهایی از قبیل حکایت نگاری، شعرگردانی، بازنویسی داستان و مثل ها، سفرنامه نویسی و تصویر نگاری. در جوار همه ی اینها توجه به تشابهات و تضادهای بین پدیده ها و استفاده از آرایه های نقش آفرین ادبی مانند تشبیه، استعاره، مجاز و کنایه هم به کیفیت و چگونگی ارائه ی نوشته کمک شایانی می کند .
نکته ی پایانی آنکه در هر نوشته ای خواه ناخواه عناصری و موادی وجود دارد که آنها را در داستان به نحو شایسته ای می بینیم. عناصری از قبیل فضاسازی و صحنه پردازی، تعیین مکان و زمان وقوع حوادث، گفت و شنود ها و دیالوگ ها ، شخصیت پردازی ، زاویه دید و ...
بنابراین با شناخت این عناصر نیز می توانیم به گسترش و پرورش موضوع انتخابی در انشا و نویسندگی اقدام کنیم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان