سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در حال حاضر سند اصلی و زیربنایی آموزش و پرورش کشور می باشد. سند فوق به عنوان بنیان نظری تحول بنیادین به تصویب نهاد های عالی تصمیم گیری کشور رسیده است و در حال حاضر باید مبنای تمام سیاست گذاری ها ، برنامه ریزی ها و تولید اسناد تحولی در نظام تعلیم و تربیت کشور باشد .
در سند تحول بنیادین فلسفه تربیت در جمهوری اسلامی ایران ، فلسفه تربیت رسمی و عمومی در جمهوری اسلامی ایران تبیین و مشخص گردیده است و در بخش رهنامه سند فوق مشخصات اصلی نظام تعلیم و تربیت و الگوهای نظری زیر نظام های اصلی تعیین گردیده اند .
مطالعات نظری سند تحول بنیادین آموزش و پرورش از طرف متخصصان علوم دینی و تربیتی انجام گرفته و تدوین شده است و یکی از اهداف نویسندگان سند برانداختن طرحی نو با نگاهی آینده نگرانه و ناظر به چالش های موجود عنوان گردیده است.
سند تحول بنیادین به عنوان مهم ترین سند فعلی نظام آموزش و پرورش همواره مورد استناد سیاستگذاران ، برنامه ریزان و مدیران نظام آموزش و پرورش کشور می باشد و منتقدین و در بسیاری از موارد نمایندگان مجلس نیز با استناد به همین سند عملکرد آموزش و پروش را مورد سنجش یا سوال قرار می دهند .
در حالی مدیران وزارت آموزش و پرورش در تمام سطوح سخن از اجرای سند تحول می گویند که به نظر می رسد در بیشتر موارد اطلاعات زیادی در مورد محتوای آن ندارند و از سوی دیگر در فضای عمومی آموزش و پرورش نیز کمتر در مورد سند تحول و زوایای آن گفت و گو می شود . در حالی که اهمیت این سند مستلزم آنست که به زوایای مختلف آن پرداخته شود .
تاکنون بیشتر از نگاه علوم تربیتی به بررسی سند تحول پرداخته می شود و یا از طرف مجریان سند به منظور تبیین راهکارهای اجرایی سخنانی بیان می شود .
سند تحول به عنوان یک متن قانونی کارکرد ، آثار و نتایج مختلفی در عرصه های سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی دارد . لذا درک و فهم این متن و آثار و نتایج مختلف آن از ابعاد مختلف گام مهمی در نقد و بررسی آن برای اصلاح یا تتمیم می باشد .
سکولاریسم یکی از مهم ترین مفاهیمی است که در تحولات سیاسی اخیر ایران و در جدال های سیاسی – فرهنگی ما به کار می رود .
سکولاریسم واژه ای همراه با ظن و گمان های مختلف در جامعه امروز ماست که هر جریانی از زاویه ای به آن می نگرد. از دیدگاه نویسندگان سند و تصویب کنندگان آن " سند تحول بنیادین آموزش و پروش " در برابر تربیت سکولار قرار گرفته است و مبنای سند ارائه طرحی نو در برابر آموزش و پرورش سکولار می باشد . بزرگترین خطای نویسندگان سند تحول بی توجهی به شرایط امروز جامعه ایران ( زیست جهان ) است و این بی توجهی سند تحول را از قضا سرکنگبینی می سازد که صفرا می افزاید
بررسی نگاه سند تحول بنیادین آموزش و پرورش به سکولاریسم و آثاری که اجرای سند بر رشد یا کاهش سکولاریسم می گذارد از جمله مواردی است که تاکنون کمتر به آن پرداخته شده است .
اول ) نگاه سند تحول بنیادین به سکولاریسم :
نویسندگان سند تحول در چند مورد کوشیده اند حیات طیبه را که اصلی ترین مفهوم سند تحول و نقطه کانونی آن است را در برابر حیات سکولار قرار دهند. در بخش مبانی ارزش شناختی فلسفه تربیتی ، حیات طیبه را " وضع مطلوب زندگی بشر " می داند که برای دستیابی به مفاهیم غایی آفرینش انسان در دیدگاه دینی مقدمه ای ضروری و پیش نیاز به شمار می رود و در ادامه ایمان و تقوا را به عنوان وجه تمایز اساسی حیات طیبه از زندگی غیر دینی (زندگی سکولار رایج ) محسوب می نماید .
در بخش تبیین چگونگی تربیت نیز انواع تربیت با توجه به این موضع صورت می گیرد که در ارتباط دین و تربیت دو نگاه وجود دارد ؛ تربیتی که چارچوب بنیادی و اصولی آن بر اساس دین و و آموزه های دینی استوار است و در واقع این شکل از تربیت دینی در مقابل تربیت سکولار ( شکل رایج تربیت در دنیای امروز) قرار می گیرد و همه ابعاد تربیت را براساس نظام دینی معیار (مبتنی بر مبانی و ارزش های دین و سازگار با آن ها) را شامل می شود که به اذعان نویسندگان سند در مجوعه فوق آن را با مفهوم عام تربیت اسلامی نام می برد .
دو مورد نامبرده مهم ترین نکاتی است که افق دید نویسندگان سند را برای تبین مطلوب آنها بیان می نماید . نویسندگان سند کوشیده اند در برابر آنچه زندگی سکولار امروزی می نامند به تشریح طرح نویی بیندیشند که نام آن را " حیات طیبه " گذارده اند . همین مفهوم حیات طیبه کانونی ترین مفهوم و دال مرکزی گفتمان سند تحول را محسوب می گردد . برهمین اساس مهم ترین مفاهیم مذکو ر در سند تحول به ترتیب زیر قابل صورتبندی می باشد:
حیات طیبه دربرابر حیات سکولار ( زندگی رایج امروزی ) |
جامعه صالح در برابر جامعه سکولار |
تربیت اسلامی دربرابر تربیت معمول سکولار |
دوم ) سکولاریسم چیست ؟
با وجود اینکه از ورود واژه سکولاریسم به جامعه ایران بیش از صد سال می گذرد و در متون دوره مشروطه نیز می توان این واژه یا معادل های آن را مشاهده نمود ولی همچنان در مورد این واژه و معنای آن اتفاق نظری وجود ندارد .
شیدان وثیق در کتاب کم حجم خود " لایسیته چیسـت؟ " اذعان دارد:
« بیشتر تفسیرها ، تاویل ها و نظریه پردازی های ایرانی درباره سکولاریسم یا لائیسیته حاوی آشفتگی ، اشتباه و اختلاف و التقاط اند . » (ص157) وی سکولاریسم را در چارچوب خروج از سلطه دین در تاریخ مغرب زمین و تحت اقتدار کلیسا را در دو منطق فرآیندمتمایز سکولاریسم و و لایسیته نشان می دهد و تاکید دارد که تحول تدریجی ، هماهنگ و دنیای گرای دین ، دولت و جامعه مدنی در کشور های پروتستان و چند مذهبی سکولاریسم نامیده می شود .( شیدان وثیق ، لائیسیته چیست؟ ، تهران ، نشر اختران ،1387ص 156) در حالی که شیدان وثیق میان سکولاریسم و سکولاریزاسیون تفاوت چندانی نمی گذارد .
سعید حجاریان در مقدمه کتاب " از شاهد قدسی تا شاهد بازاری " سکولاریسم را یک ایدئولوژی می داند و معتقد است که : « سکولاریست فردی است که می خواهد همه چیز را عرفی نماید اما سکولاریزاسیون یک فرایند اجتماعی است . فرد سکولاریست معتقد است که باید همه چیز را عرفی کرد اما سکولاریزاسیون یک پدیده تاریخی – اجتماعی است که واقع شده است .» (سعید حجاریان ،ازشاهد قدسی تا شاهد بازاری ،طرح نو ،1380 ص 11) سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در پی آنست نظمی نو به نام حیات طیبه بسازد که بر اساس آن آموزش و پرورش مقدمه آمادگی متربیان برای دست یابی به حیات طیبه خواهد بود . انحصاری کردن حقیقت در آموزش و پرورش و بی توجهی به آزادی و حقوق شهروندان و سبک های متفاوت زندگی به ایجاد مقاومت در میان دانش آموزان می انجامد و همین مقاومت موجب " انتقاد و روشنگری از دین " خواهد شد و همین زمینه سازی عرفی سازی و تقویت عرفی خواهی در جامعه می گردد و بر خلاف نظر نویسندگان سند تحول به تقویت ایدئولوژ ی سکولار و فرایند سکولاریزاسیون می انجامد .
از سوی دیگر برخی دیگر کوشیده اند سکولاریسم را یک جهان بینی بدانند که در آن " سمت و سوی فعالیت ها و تلاش بازیگران معطوف به حاشیه راندن امر مقدس و جایگزین کردن عناصر مادی – انسانی به جای آن است . طبیعی است که دراین فرایند تنها ادیانی می توانند به حیات خویش استمرار بخشند که در چارچوب اصول و مبانی قابل درک و مورد قبول انسان ، بازتعریف و به تعبیری انسان ساز شوند در غیر این صورت به دلیل تعارض با عقل و آسیب رساندن به هویت انسان و حیات جمعی طرد خواهند شد » (اصغر افتخاری ، شرعی سازی در مقابل عرفی سازی )، بررسی نقد و بررسی مبانی سکولاریسم، انتشارات دانشگاه امام صادق ( ع) ،1391، ص34)
در مجموع سکولاریسم یک امر برخاسته از اروپا و جدال امر قدسی با امر انسانی است که تحت تحولات دوره رنسانس وروشنگری براساس وضعیت اروپا شکل گرفته است . از همین روست که شیدان وثیق در کتابش " سکولاریسم را مقوله ای پاردوکسیکال می داند که هم ریشه مسیحی –کلیسایی – حقوقی دارد و در معنایی مبین دنیوی شدن مسیحیت است و هم ریشه درروشنگری دارد و به منزله یکی از مقوله های راهنمای مدرنیته عمل می کند " (پیشین ، شیدان وثیق ،ص202) از این رو در تعریف خلاصه سکولاریسم می توان آن را عرفی شدن دانست چه در معنای فرایندی که درطول تاریخ به عرفی شدن امور طی شده است چه به معنای یک ایدئولوژی .
سکولاریسم صورت بندی ارتباط امر قدسی و امر انسانی است که در چهار حالت بروز می نماید:
« 1- تبیین این دنیایی و طبیعی از منشا دین و گرایش بشر به دین 2- تبیین عقلانی از گزاره های دینی 3- اختصاص گزاره های دینی به ساحت امور عقل گریز و اداره امور زندگی بر اساس معرفت تجربی و عقلی و در نتیجه خارج کردن دین از حوزه زندگی اجتماعی 4- جدایی نهاد دین از نهاد سیاست » ( محسن آرمین ، امتناع تفسیر؟ ، ماهنامه سیاسی – فرهنگی مشق فردا ،سال یکم ، شماره سوم ، ص74) هر یک از موارد فوق می تواند به عنوان یک فرآیند نگریسته شود که سرنوشت بشر باید باشد و بشر به آن سمت حرکت می کند و هم به عنوان یک ایدئولوژی که عده ای خواهان پیگیری برای شکل گیری آن در سطح جامعه باشند .
سند تحول با انحصار حقیقت در خود و بی توجهی به حقوق و آزادی ها و سبک های مختلف زندگی می کوشد از طریق سیستم به استعمار زیست جهان بپردازد .
سوم ) سند تحول بنیادین در برابر سکولاریسم
سند تحول در پی نظمی است که به عنوان حیات طیبه در برابر زندگی رایج سکولار قرارداده شده است و نویسندگان سند کوشیده اند آن را به عنوان طرحی نو در برابر تضاد پایه ریزی کنند .سند تحول بنیادین هدف اصلی تربیت را چنین طرح می نماید که « تکوین و تعالی پیوسته هویت متربیان به گونه ای که بتوانند موقعیت خود و دیگران در هستی را به دستی درک و آن را به طور مستمر با عمل صالح فردی و جمعی متناسب با نظام معیار اسلامی اصلاح نمایند » و این تربیت باید در جهت « آمادگی متربیان برای تحقق آگاهانه و اختیاری مراتب حیات طیبه باشد» .
سند مهم ترین واژه خود یعنی حیات طیبه را نیز وضع مطلوب بشر در همه ابعاد و مراتب ، براساس نظام معیار اسلامی می داند که تحقق آن باعث دست یابی به غایت زندگی یعنی قرب الی الله خوهد شد .با توجه به موارد فوق و بررسی متن سند تحول هر چهار شکل از سکولاریسم از طرف سند تحول مردود می باشد و در برابر آن سند در تلاش برای بازآرایی نظم جدید در آموزش و پرورش است :
1) سند تحول در جهان بینی خود هر نوع نگرش این جهانی به منشا طبیعی دین را رد می کند و تاکید دارد که معارف دینی مجموعه ای است نظام مند، جامع نگر و پایا و پویا با تلقی منظومه ای از حیات انسان که بر پایه احکام عقل نظری و عقل عملی ست . از این جهت سند تحول نگاهی دو گانه به عقل دارد که برداشت عقلانیت سکولار در تضاد قرار دارد .
2) سند تحول ضمن پذیرش عقل ، فعالیت آن را محدود و مخاطره آمیز می داند که امکان دست یافتن آدمی به برخی حقایق فرا تاریخی در مورد واقعیت هستی و موقعیت آدمی را فراهم می آورد ولی تعریف سند تحول از عقل تعریفی نیست که بتواند گزاره های عقلانی از دین را بپذیرد و به عقلانیت خارج از دین مجالی برای ارائه نمی دهد .
3) سند تحول می خواهد بنای یک حیات طیبه را برپاسازد که زندگی بر اساس دین و برای نیل به جامعه صالح باشد همین است که در سند تحول حیات طیبه تکیه بر ارزش غایی قرب الی الله و نظام معیار اسلامی یعنی ارزش ها و مبانی مقبول دین حق بیان می گردد و بدین وسیله نظم مطلوب اجتماعی سند تحول نظمی کاملا مطابق با ارزش های دینی باید باشد .
4) سند تحول در مورد جدایی نهاد دین از نهاد سیاست سخنی نمی گوید ولی حکومت اسلامی و دولت را زمینه ساز حیات طیبه می داند که صرفا مسئول نظم و امینت اجتماعی و تامین رفاه عمومی به بیان دقیق تر تامین امنیت و رفاه هدف اساسی دولت اسلامی نیست بلکه دولت اسلامی زمینه سازی حرکت عمومی مردم در جهت تحقق حیات طیبه را برعهده دارد . سند تحول تاکید دارد که نظام سیاسی باید تحت اشراف رهبری دینی تلاش کند تا نه تنها فرایند تربیت براساس نظام معیار اسلامی در همه نهادهای تریبت رسمی و غیر رسمی در جامعه اسلامی تحقق یابد بلکه باید بکوشد همه سیاست ها ، برنامه ها و اقدامات خرد و کلان خود را با جهت دینی تربیتی سامان دهد .
در جهت اثبات نگاه سند تحول به موارد بالا ده ها مثال دیگر قابل ذکر است که نشانه بارز تضاد سند تحول با سکولاریسم است. سند تحول بنیادین با ابعاد مختلف سکلاریسم در تضاد است و تلاش دارد در برابر آن جایگزینی قرار دهد که آموزش و پرورش مقدمه ای برای نیل به حیات طیبه باشد .
چهارم ) آیا سند تحول می تواند؟
آموزش و پرورش مطلوب سند تحول مبتنی بر حیات طیبه است که براساس نظام معیار اسلامی شکل می گیرد . سند تحول در تلاش است تا طرحی نو با آسیب شناسی مشکلات موجود برای نیل به حیات طیبه و جامعه صالح نشان دهد ، از همین رو نویسندگان سند تحول در برابر زندگی سکولار رایج که منتقدانه به آن می نگرد نشانی دیگری می دهد که آموزش و پرورش باید متربیان را به آن سمت راهنمایی نماید .حال این سوال پیش می آید که آیا سند تحول می تواند در برابر آنچه زندگی رایج سکولار می نامد به مطلوب خود یعنی حیات طیبه دست یابد؟
در پاسخ به این سوال ذکر چند نکته الزامی است :
1 ) سند تحول بیش از آنکه سند تحول بنیادین آموزش و پرورش باشد ، سندی برای افرادی است که باورهای مشترک با نویسندگان سند دارند و از این جهت سند بیش از آن که خاصیت ملی و همه گیری داشته باشد خاصیت بخشی نگری دارد. این سند به کثرت موجود در جامعه ایران نگاهی نمی کند و به همین دلیل تحلیلی نیز برای تحول از شرایط امروز به شرایط مطلوب بیان نمی کند .
2) سند تحول آموزش و پرورش را در جایگاهی قرار می دهد که بر اساس ( آیه97 سوره نحل) مختص خداوند است . مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۹۷﴾ هر كس از مرد يا زن كار شايسته كند و مؤمن باشد قطعا او را با زندگى پاكيزه اى حيات [حقيقى] بخشيم و مسلما به آنان بهتر از آنچه انجام مى دادند پاداش خواهيم داد (۹۷) در آیه فوق خداوند متعال به بندگانش بشارت می دهد که اگر عمل صالح انجام دهد آن ها را حیات طیبه را زنده می گرداند . نتیجه طبیعی این تعبیه جایگاه برای آموزش و پرورش انحصار حقیقت و معرفت در ساختار آموز ش و پرورش است . در حالی مدیران وزارت آموزش و پرورش در تمام سطوح سخن از اجرای سند تحول می گویند که به نظر می رسد در بیشتر موارد اطلاعات زیادی در مورد محتوای آن ندارند و از سوی دیگر در فضای عمومی آموزش و پرورش نیز کمتر در مورد سند تحول و زوایای آن گفت و گو می شود .
3- سند تحول نگاه چندان واضحی به حقوق شهروندان ندارد و سبک های متفاوت زندگی را به رسمیت نمی شناسد . در تمام سند تحول اثری ار فهم کثرت گرای موجود در جامعه امروز ایران دیده نمی شود .
4 - سند تحول نگاه مثبتی به آزادی ندارد و می کوشد آزادی را در انتخاب نهایی آنچه خود حیات طیبه نامیده است اختیار دهد و غایت نهایی را پذیرش آن بداند از این رو وقتی از حقوق متربیان نام می برد چندان به حقوق سیاسی اهمیتی نمی دهد و در مجموع متربیان را هرچند آزادانه مجبور به پذیرش اهداف خود می داند .
موارد بالا آموزش و پروش مبتنی بر سند تحول را با مشکلات فراوانی روبه رو می کند و نه تنها آموزش و پروش ایران را در مسیر دینی شدن جامعه ایران قرار نمی دهد بلکه به ایجاد مقاومت در بین دانش آموزان و اقشار مختلف جامعه می انجامد . تبیین مورد فوق با بهره گیری از مفاهیم زیست جهان و سیستم هابرماس قابل درک است . « هابرماس در نظریه کنش ارتباطی خود جامعه را به قلمرو " زیست جهان " و " سیستم " تقسیم می کند . زیست جهان بخش فعال و پویای حیات اجتماعی است که کنش ارتباطی ، جوشش زندگی ، خلق معناها و خلاقیت های نو ، گفت و گو و مفاهمه برای رسیدن به حقیقت در آن جریان دارد .
در مقابل سیستم بخش نظام مند جامعه است که نوع عقلانیت و کنش حاکم بر آن عقلانیت ابزاری معطوف به پول و قدرت است . سیستم این امکان را دارد که در شرایطی زیست جهان را استعمار کند و به کنترل درآورد . » (سیدحسین سراج زاده، پارادوکس عرفی شدن، ماهنامه سیاسی – فرهنگی مشق فردا ، سال یکم ، شماره سوم ص 68 )
سند تحول با انحصار حقیقت در خود و بی توجهی به حقوق و آزادی ها و سبک های مختلف زندگی می کوشد از طریق سیستم به استعمار زیست جهان بپردازد . نتیجه این آموزش و پرورش اینست که تربیت دینی از عرصه زیست جهان حذف گردد و حیات اجتماعی ، گفت و گو و جوشش زندگی بلا امکان گردد و همین امر به ایجاد مقاومت نیروهای اجتماعی فعال در آموزش و پرورش دامن می زند و این امر خود به سکولاریست ها فرصت می دهد تا با همراهی با این مقاومت عرفی خواهی را تقویت نمایند و به عنوان یک جریان اجتماعی قدرتمند مطرح گردند .
همین دیدگاه در اندیشه استاد شهید مطهری بدین صورت بیان می شود که « روح آزادی خواهی و حریت در تمام دستورات اسلامی به چشم می خورد. در تاریخ اسلام با مظاهری روبه رو می شویم که گویی به قرن هفدهم دوران انقلاب کبیر اسلام ، یا قرن بیستم ، دوران مکاتب مختلف آزادی خواهی مربوط است .» (مرتضی مطهری ، پیرامون انقلاب اسلامی ، تهران ، انتشارات صدرا ، ص41)
وی درزمینه نقش آزادی در گسترش و تداوم احکام اسلامی نیز می گوید:
« به دلیل همین آزادی ها بود که اسلام توانست باقی بماند ، اگر در صدر اسلام در جواب کسی می آمد و می گفت من خدا را قبول ندارم ، می گفتند بزنید ، بکشید ، امروز دیگر اسلامی وجود نداشت . اسلام به این دلیل باقی مانده که با شجاعت و با صراحت با افکار مختلف مواجه شده است .در آینده هم اسلام فقط و فقط با مواجهه صریح و شجاعانه با عقاید و افکار مختلف است که می تواند به حیات خود ادامه دهد .
من به جوانان و طرفداران اسلام هشدار می دهم که خیال نکنند راه حفظ معتقدات اسلامی ، جلوگیری از ابراز عقیده دیگران است . از اسلام فقط با یک نیرو می شود پاسداری کرد و آن علم است و آزادی دادن به افکار مخالف و مواجهه صریح و روشن با آن هاست . » ( همان ،ص18) آنچه در سخنان فوق مشاهده می شود بیان ارتباط زیست جهان –سیستم در قالب دیگری است .
استاد مطهری معتقد بوده اند برای حفظ اسلام باید زیست جهان را تقویت کرد و به آزادی و گفت و گو اهمیت داد و ایشان بقای اسلام را به وجود همین آزادی می داند. سند تحول نگاه چندان واضحی به حقوق شهروندان ندارد و سبک های متفاوت زندگی را به رسمیت نمی شناسد . در تمام سند تحول اثری ار فهم کثرت گرای موجود در جامعه امرو ز ایران دیده نمی شود .
سخن آخر
سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در پی آنست نظمی نو به نام حیات طیبه بسازد که بر اساس آن آموزش و پرورش مقدمه آمادگی متربیان برای دست یابی به حیات طیبه خواهد بود . انحصاری کردن حقیقت در آموزش و پرورش و بی توجهی به آزادی و حقوق شهروندان و سبک های متفاوت زندگی به ایجاد مقاومت در میان دانش آموزان می انجامد و همین مقاومت موجب " انتقاد و روشنگری از دین " خواهد شد و همین زمینه سازی عرفی سازی و تقویت عرفی خواهی در جامعه می گردد و بر خلاف نظر نویسندگان سند تحول به تقویت ایدئولوژ ی سکولار و فرایند سکولاریزاسیون می انجامد .
راهکار اساسی اصلاح رویکرد سند تحول در جهت به رسمیت شناختن زیست جهان و تنوع و تکثر آن برای گفت و گو و جوشش است.
بزرگترین خطای نویسندگان سند تحول بی توجهی به شرایط امروز جامعه ایران ( زیست جهان ) است و این بی توجهی سند تحول را از قضا سرکنگبینی می سازد که صفرا می افزاید .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
حیات طبیه چیزی خام است که نظریه پردازی نشده است و تفاسیر زیادی از آن می شود کرد. لذا این مفهوم چیزی است که محکوم به شکست است.
اما آن چه نظام از آن استباط می کند و می خواهد آن را جا بیاندازد چیزی شبیه کمونیسم است. یعنی همه چیز در خدمت مکتب ... که ابن البته این محکوم به فناست.
مقاله به نکته خوبی اشاره کرده است: نویسندگان سند تخول بیشتر حوزوی بوده اند یا کنترلش دست روحانیون بوده است.
چرا روحانیون دست از مدارس و نظام آموزش و پرورش بر نمی دارند؟ الحمدالله در همه شهرستان ها حوزه های علمیه با بودجه های کلان برقرار است از سلمس و خوی و مرند بگیر تا ملکان و بناب گرفته تا هشترود و ....
مدرسه از غرب آمده و بیشتر بای با سیستم آنها اداه شود ...
این سند در روزهای ماه عسل دولت احمدی نژاد و وزارت حاجی بابایی روش کار شده یعنی زمانی که میلیاردها تومن صرف مدارس قرآنی شد و هیچ اتفاقی هم نیافتاد و نکته دیگر حاجی بابایی معلم معارف و قرآن است و ...
«گر در صدر اسلام در جواب کسی می آمد و می گفت من خدا را قبول ندارم ، می گفتند بزنید ، بکشید ، امروز دیگر اسلامی وجود نداشت . اسلام به این دلیل باقی مانده که با شجاعت و با صراحت با افکار مختلف مواجه شده است»
این جای بحث داره تو کشورگشایی اعراب و ..... آیا امروز مگر می شود گفت من خدا و پیامبر را قبول ندارم. آیا در زندان های ما کسانی که از دین برگشته اند وجود ندارد؟
پس مطهری هم تعصبانه جلو رفته طبیعی هم هست ما باید از یک نفر بی طرف درباه این مساله نقل قول کنیم.
زمان این را نشان خواهد. چرا از تجارب غرب در این زمینه کمک نمی گیریم؟
سند بیشتر از اینکه دچار افراط باشد که نیست دچار غفلت و ... است و حقوق شهروندی را فقط دیدن خود یک افراط است؛
چون آموزش و پرورش از بدو تأسیس در جذب نیرو همچنان پر خطا بوده است گروهی از مربیان پرورشی نیز گل آلودند پس چگونه میتوانند پاک و پاک کننده و مربی و مؤثر باشند؟
جیات طیبه، مقدمه میخواهد؛ در حالی که غفلت در کلمات آغازین سند مستتر است؛ ذاکر، ذکر خود را در عمل خطا میخواند.
تجربه درسی نیکوست و آیا ما الگویی بهتر از تجربه یا بیتجربگی غرب نداریم؟!
هر چیزی که در خرازی حوزه علمیه بوده تو سند چپونده اند ان وقت. گلایه ای هم بکنیم از مهرمحمدی عزیز که در ان زمان در تهیه سند سمت داشته اما تاثیری زیادی رو سند نداشته. شاید ترسیده اوت بشه ...
اول مطلب را مطالعه نمایید و بعد ااظهار نظر نمایید .
واقعا منظورتون همینه که ایجاد مقاومت در جامعه ایدئولوزی را تقویت می کند؟ مطمئنی یا همینطوری یه چیزی رو ....
مقاله گفته:
سند تحول به تقویت ایدئولوژی سکولار و فرایند سکولاریزاسیون می انجامد
یعنی ایدئولوژی موردنظر آنها پا پس می کشه و نتیجه عکس می دهند. مصداق هایش را در مدارس می بینید. بچه ها اگه تو نماز هم شرکت کنند یا عضو بیسج و نهادها مذهبی شوند بیشتر بخاطر ترس است تا شناخت. آنهایی که یقه شان را می بندند نماز می خوانند و ریش می زارن در چشم دانش آموزان آدم های خطرناکی هستند که باید ازشان دوری کرد. چرا که ممکن است ضربه هایی به شما بزنند
رابطه بین علم و دین درست فهمیده نشده است.
امروز چهار بهایی را دستگیره کرده اند ...
هر سنگی را به سینه مزن
روزی از فردی ایرار گرفتند که چرا شاگردان درسیات نماز جماعت نمی آیند، گفت: تعدادی از آنان بهائیند؛ و به واسطه جاذبه تدریس علمی می آیند و فرصتی است برای کلامِ اعتقادی بین تدریس؛
دستور و ایراد و روش شما فرهنگی تر است یا گفتاری که آنان را در باب بهائیت مردد میکند؟!
نه آموزش و پرورش توهّم زده در جذب نیرو قدر آن فرد را دانست و نه هیئت امناء و امام جماعت و ادارات ...
و ترجیح دادند آن اطاق از املاک مسجد، اجاره داده شود !! پول به جیب ... بهتر است یا معرفت و فرهنگ؟
سند جلوی چشمشون رو له می کنند آنگاه سند می نویسند
فلانی رو با وجود اینکه تو آزمون استخدامی رتبه خوبی آورده بود فقط به جرم سن و سال رد می کنن اون وقت بعد از چند سال امروز می رن پیشش می گن تو که اینهمه زمین داری زمین اهدا کن
خجالت نمی کشن همون یه قطعه زمین کوچیکی که نشون کرده بودن حقوق 30 سال دو تا معلم رسمی میشه
اونایی که حاضر نبودن تو مصاحبه راهش بدن حالا زمینشو می خوان و تحریک می کنن که مدرسه به اسمش باشه؟! چه پر رو
اونایی که بخیلانه و جاهلانه استخدام نمی کنن حالا مطالبه رحیمانه زمین می کنن ؟
اشتغال کامل در سند چشم انداز رهبری یعنی همین بخل ورزی ها و توهّم زدگی ها؟
این جماعت متاسفانه کج شناخت و بد تصمیم، اگر عقلشون میرسید یک آدم چندین مدرکه و حرفهای در تدریس رو که قابلیت تصحیح کتابهای مدرسه رو داره و میلیاردها تومان به بهینه شدن کیفیت مصرف بودجه کشور می تونه کمک کنه رو پس نمی زدند
میگن تو که در بسیج و مسجد و ... فعال هستی، زمین بده خیابون به اسمت می زنیم؛ لازم نکرده تو همون مصاحبه که راهش ندادین راهش بدین !!
آیا تصمیمات نهاد رهبری از فقه کامل سرچشمه می گیرد؟
سلام بر امام زمان(عج) و تشرّف آیت الله مرعشی نجفی که توصیه به اهدای تلاوت قرآن برای آنهایی که وارثی ندارند یا ورّاتی دارند که یادی از آنان نمی کنند، شد.
نهاد رهبری متاسفانه خیال کرده، آنکس که متاهل است قطعاً از آنکس که مجرّد است، فهیم تر و داناتر و ارزشمندتر و مفیدتر و با تقواتر است.
سلام بر هر مجرّدی که مولایش صاحب الزمان(عج) را ملاقات کرد پس فهمید ...
در رمان «۱۹۸۴» پلیس مبارزه با جرایم فکری و آنچه وزارت حقیقت نامیده میشود، با استفاده از دستگاه تلهاسکرین، همهچیز را کنترل میکند. همه باید به این باور برسند که به جز آنچه حزب میگوید، هیچ چیز دیگری درست نیست.
یکی از وجوه اشتراک حکومتهای استبدادی و تمامیتخواه این است که آنها همه امور زندگی و جامعه را به آموزههای فکری ایدئولوژی حزب حاکم میآلایند.
در چنین حکومتهایی، همهچیز زیر سایه ایدئولوژی قرار میگیرد و از موسیقی گرفته تا تئاتر و سینما، از علم گرفته تا ورزش و سرگرمی، باید در خدمت ایدئولوژی حکومتی باشد.
موسیقی تبدیل میشود به سرود و آهنگهای انقلابی، برنامههای طنز و سرگرمی تبدیل میشوند به ابزار پروپاگاندا و تبلیغات حزب، و حتی علم و مراکز علمی نیز از آسیب مغزشویی ایدئولوژی حکومت در امان نمیمانند.
در ایران حدفاصل سالهای ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۲، اولین موج اسلامیسازی دانشگاهها با اخراج اساتید و دانشجویان آغاز شد تا با راهاندازی انقلاب فرهنگی، دانشگاه از آنچه عناصر غربی نامیده میشد پاکسازی شود.
عبدالکریم سروش در یکی از سخنرانیهای خود در آن سالها میگوید: «دانشگاهها میباید سراپا عطر و بوی اندیشه اسلامی را به خودشان بگیرند و این گلستان، گلستان معطری باشد که هرگاه کسی و جویندهای وارد آن میشود، از همان ابتدا مشامش به این بوی دلنواز عطرآگین بشود.»
این تلاش علمستیزانه تنها به سیاست گزینش استاد و دانشجو محدود نمیشد و تغییر و تحول متون درسی مدارس و دانشگاهها را نیز هدف قرار داده بود.
در روزهای گذشته بخشی از نمونه سؤالات آزمون ورودی پایه دهم مدارس استعدادهای درخشان سال تحصیلی ۹۹ در شبکههای اجتماعی منتشر شد که نشان میداد چه تلاش پیگیرانهای برای مغزشویی سیستماتیک در این سطح در جریان است.
طراحان سؤال، ماجرای اصابت موشک به خودروی قاسم سلیمانی را با ادبیات ایدئولوژیک، موضوع سؤالات ریاضی و فیزیک قرار دادهاند و از متقاضیان میخواهند فواصل حرکت و ساعت فرود و زمان اصابت موشک را محاسبه کنند.
نگاهی به سیر تحول متون درسی و حتی سؤالات کنکور بهخصوص در دهههای اخیر نشان میدهد که نظام آموزشی بیش از هر زمان زیر تیغ ترویج ایدئولوژی حکومت تکحزبی جمهوری اسلامی قرار گرفته است.
نگاهی به سیر تحول متون درسی و حتی سؤالات کنکور بهخصوص در دهههای اخیر نشان میدهد که نظام آموزشی بیش از هر زمان زیر تیغ ترویج ایدئولوژی حکومت تکحزبی جمهوری اسلامی قرار گرفته است.
در کنکور تحصیلات تکمیلی فلسفه علم، موضوعاتی چون کلیات فرهنگ و تمدن اسلامی اضافه شده است و متقاضیان برای قبولی در رشتهای که اساساً هیچ ربطی به دین ندارد، مجبور به مطالعه در زمینه قواعد صرف و نحو زبان عربی، معماری اسلامی، تاریخ دوران اسلامی، نجوم و داروسازی در دوران اسلامی و کتابهای مرتضی مطهری، مصباح یزدی و بسیاری از منابع آموزشی فلسفه اسلامی هستند.
اگر مغزشویی ایدئولوژیک در دهههای نخست پس از انقلاب اسلامی بیشتر از طریق سرودهای انقلابی، مسابقات تواشیح و احکام در مدارس پیگیری میشد، اینک بیش از هر زمان به کتابهای درسی و نمونه سؤالات امتحانی راه پیدا کرده است.
سوال 16- ساعت ورود پرواز سردار به دمشق ساعت چند بوده است ............
خدا آخر و عاقبت ما را بخیر کند.
ایدئولوژی در حد لالیگا و بوندس لیگا
بار الهی !! آموزش و پرورش ما را از توهّم زدگی در جذب نیرو در آن و بقای بر آن دور گردان!
بار الهی !! ما را بی خدشه گردان! تا استعدادهای درخشان را کور نکنیم!
بار الهی !! به قانون نویسان و مجریان توفیق ده تا آنتروپی جهان را به باطل افزایش ندهند!
بار الهی !! سرعت اولیه و شتاب مسلمین بحرانزده از نظر زمانی را به گونهای قرار ده تا هیچ غیرمسلمانی نتواند با سرعت ثابت؛ تعداد برخورد تهی تا دوبار این دو منحنی درجه 2 و درجه 1 را به نفع خود تغییر دهد!
بار الهی !! و بالعکس برای مسلمین! ای تعیین تکلیف کننده در برخورد اول منحنیها!
ای خالق متغیرهای تأثیرگذار فراوان! یا ستّار !! علم رادار گریزی ممتاز را به نفع مسلمین فاش نما! تا در مهلت زمانی شتاب گیرند!