ریچارد پُل شاید برجستهترین استاد در زمینه آموزش تفکر نقادانه (Critical thinking) تا به اکنون باشد. کتابهای مختلفی در زمینههای مختلف و مرتبط با این موضوع به همراه همسر روانشناساش (لیندا الدر) نوشته و دورههای آموزشی بسیار زیادی را برای دانشجوها، استادهای دانشگاهی و عموم مردم برگزار کرده است.
یکی از مفاهیم بسیار مهم پُل در زمینه تئوریزه کردن استنباطاش از این موضوع، «تفکر نقادانه حداکثری» است. پُل این مفهوم را در معنای بهکارگیری این مهارت فکری در ارتباط با باورها، نگرشها و فکرهای خود به کار میبست. به عبارتی اگر ما صرفا نقاد اندیشهها، گفتهها و نوشتههای دیگران باشیم، تفکر نقادانه را در وضعیت حداقلی آن به کار بستهایم. اما استفادهی حداکثری این توانمندی، زمانیست که آنرا متوجه دنیای ذهنی خودمان کنیم، اندیشهها و افکار و کردار خودمان را منصفانه و گاه حتا بیرحمانه نقد کنیم و به دنبال بهبود بخشیدن به وضعیت انسانی خودمان باشیم.
یکی از موقعیتهای مناسب برای تفکر نقادانه حداکثری همین دیروز و دیشب بود. بیشتر کسانی که دیروز دور آتش چهارشنبهسوری گرفتند و ترقه در کردند، به احتمال قوی جزو همانهایی بودند که شدیدترین اعتراضها را نسبت به کسانی داشتند که برای ورود به حرم درهای بسته را با زور و تهدید باز کردند و داخل شدند! ما با شدتی هر چه تمام گرفتار تناقضیم. از طرفی به افراطیون حرم فحش میدهیم و آنها را مسببین اصلی جهان سومی بودنمان میدانیم، ولی وقتی پای ترقه و آتش چهارشنبهسوری برسد، آن را ضمن رعایت احتیاط، خیلی هم موضوع خطرناکی تشخیص نمیدهیم!
در جمعیتهای زیادی دور هم جمع شدن به بهانه جشنی باستانی، آنهم در این وضعیت بحرانی و مهم، همانقدر چندشآور و آزاردهنده است، که ادعای « از این در به بعد ویروس داخل نمیشود، اینجا شفاخانه است ، کسی مریض نمیشود!» .
من مدتهاست باور به این دارم که گرفتار شدن در تناقض، و عامدانه یا غیر عامدانه رفتارها و باورهای متناقضی را در خود جمع کردن، یکی از آسیبزنندهترین گرفتاریهای فردی و یکی از جلوههای بارز عقبماندگی فرهنگی در سطح اجتماعی است.
مثل همان شهرک معروف در تهران که همین دو سه روز پیش در وضعیتی مشابه با آپارتماننشینهای ایتالیایی، ترانهی ابی را دستهجمعی از خانههایشان همسرایی میکردند، اما به یکباره شب چهارشنبهسوری قرنطینگی را به حالت تعلیق در آوردند و دور هم جمع شدند!
ما با شدتی هر چه تمام گرفتار تناقضیم. از طرفی به افراطیون حرم فحش میدهیم و آنها را مسببین اصلی جهان سومی بودنمان میدانیم، ولی وقتی پای ترقه و آتش چهارشنبهسوری برسد، آن را ضمن رعایت احتیاط، خیلی هم موضوع خطرناکی تشخیص نمیدهیم!
گاهی باید به خودمان یادآوری کنیم که میتوانیم نقادهای خوب همه باشیم، جز خودمان! گاهی باید بدانیم خودمان هم جزو همان معضلی هستیم که از آن شاکی شدهایم.
ما گاهی با شدت هر چه تمام، جزو مسائل اصلی زندگی خودمانایم.
گاه نوشته ها
نظرات بینندگان
به نحوی تفسیر، توجیه، تحلیل و
برون افکنی گردد.
این که ما برای همدلی و همراهی با یکدیگر
تربیت نشده ایم درست ، اما لیسدن یا تهاجم بر آستان مقدسات، یک رفتار افراطی
غیرمنطقی از سوی متعصبین است که کاسه
داغ تر از آش اند.
اما ترکاندن ترقه و ...... نوعی سوداستفاده از شرایط آزادی برای رفتاری است که برخاسته از خشم و ستیز درونی افراد علیه
شرایط موجود است. همانند مسمومیت و مرگ کسانی که با مصرف ........
یافته اند که در شرایط عادی برخورد قانونی دارد. کرونا بهانه ای برای پاسخ به دلخواسته این افراد گردیده است و گرنه آنان نیک می دانند که بازدارنده کرونا نیست. تقلبی و گران بودن الکل، محرومان متقاضی را در دام مرگ می کشاند.
اما مراسم چهارشنبه سوری ، به دلیل نامهربانی حکومت با آن ، آداب و رسوم شیرین و خوشایند آن را پنهان ساخته و تنها
نشانه آن شاید فقط برای جوانان در ترکاندن
مواد محترقه و خرید آجیل شیرین توسط
خانواده ها خلاصه شده است.
ندید گرفتن ارزش سنتی چهارشنبه سوری،
چنین حماقت آمیز نتیجه می دهد.
در جوامعی که قانون ، تعریف عملیاتی و اجرایی ندارد و یا عالِمان بی عمل بسیاری دارد، طبیعی است که در ماهیت و پوشش تناقض ظاهر شود.
این تناقض در دو نهاد خانواده و مدرسه هم
موارد بسیاری دارد ، لذا به راحتی افراد
می توانند با میل و سلیقه خود رفتار کنند.
تصور کنید مفسدان اقتصادی را که فرزند خود را چندین بار به صداقت و درستی ، دعوت کرده اند ؟
معلمانی که دانش آموزان را به مطالعه ترغیب کرده اند اما خودشان طی یکسال، یک ساعت مطالعه نمی کنند و.......