معلم مدرسه که بودم ،به دانش آموزان کلاسم گفتم هرکس هر کار نیکی که درهفته انجام داده است برایم نقل کند. امور تربیتی باید از لاک آموزش و برنامه های هیجانی و جریانی درآید و به بررسی تأثیر و آثار میدانی فعالیت های خود بپردازد.
یکی گفت: من دست مادرم را بوسیدم.
دیگری گفت: پدرم برمن خشم گرفت و توبیخ کرد اما من به ايشان اخم نكردم.
سومی گفت: مبلغی پول پیدا کردم، می گردم تا صاحبش را بیابم.
چهارمی : پشت فرمان بودم و چراغ قرمز ؛ کسی نبود به قانون احترام گذاشتم.
پنجمی: پیرمردی را از خیابان عبور دادم و سبدی را از دست بانويى سالمند گرفتم .
ششمی: جایم را به فرد کم توانی در اتوبوس دادم و...
وقتی از علت این کارم پرسیدند، گفتم می خواستم تأثیر کتاب ،کلاس و آموزش ها و فعالیت های تربیتی ام را ببینم و دیدم.
بهتر است نهاد امور تربیتی در چله دوم و در اقدامی جسورانه مبتنی بر بیانیه گام دوم انقلاب در سیاست های تربیتی خود تجدید نظر کند. در برونداد های آموزش و فعالیت های تربیتی خود بازنگری کند و...
و مهمتر از همه این دوازده سال را به تفکیک هدف گذاری های دوره ای ارزشیابی کند.
اصلاح گفتمان تربیتی و ریل گذاری های جدید در فرآیند آموزش و سنجش ،بزرگترین مطالبه بی پاسخ از این نهاد مسؤول است!
امور تربیتی باید از لاک آموزش و برنامه های هیجانی و جریانی درآید و به بررسی تأثیر و آثار میدانی فعالیت های خود بپردازد.
امروز دوره نسخه های اداری و آمرانه و نیاز سنجی های یک سویه و بعضا تحمیلی گذشته است. زمانه اقتضا می کند تا برآیندها بر عیار رفتارهای محیطی و بیرونی دانش آموزان سنجیده شود.
امور تربیتی مسؤول تربیت و متولی ارتقای شاخص های تربیتی در نظام آموزش رسمی وعمومی است و به قاعده ملزم است ،مثل شاخص های سلامت و آلودگی هوا ،بروندادهای رفتاری را با فرآیند های آموزشی و تربیتی مدرسه ارزیابی و ارائه تحلیل نماید.
شاید دوستان امورتربیتی و صاحب نظران دغدغه مند می دانند که شکل جاری، هیچ مطلوبیتی با انتظارات ندارد و به ناچار باید انقلابی هوشمندانه در شاخص ها وسنجش ها صورت پذیرد.
نگاه یک سویه به هندسه تربیتی و تأمین رضایت های فرادست محور ، نمی تواند حداقل های این انتظارات را از این نهاد مقدس و انقلابی برآورده سازد.
پیشنهاد می شود امورتربیتی فعالیت های جریان ساز و همایشی را که در جای خوب و مناسب است و نیز مسابقات و جشنواره های موسمی و پرتکرار را به تشکل ها و کانون های دانش آموزی واگذارد و تمام توش وتوان خویش را برای بازیابی توان درون مدرسه ای خویش معطوف سازد ،تا به احیای مأموریت مغفول خویش توفیق یابد.
بازنمائى نقش مدرسه ای و بسیج تمام ظرفیت های مدیریتی ، آموزشی و تربیتی مدرسه ،آغاز رسیدن امور تربیتی به مأموریت های پنهان در توسعه تربیت دینی، سیاسی، اجتماعی،اخلاقی ، اقتصادی و...در افق انقلاب و بیانیه گام دوم انقلاب خواهد بود.
مهمترین گام در این مسیر پس از مشارکت دادن و بسیج تمام ظرفیت های داخلی ،مشارکت و نظارت جدی، باز تدوین و عملیاتی کردن سند برنامه درسی ملی با رویکرد تربیتی و یا تدوین برنامه ریزی تربیتی زیر نظام سند تحول و طرح نظام ارزشیابی فعالیت های تربیتی است.
این که انتظار مى رود تا امور تربیتی با اصلاح شاخص ها و سنجه های میدانی ،اعتبار و اعتماد را به کانونهای تربیتی باز گرداند و امید را برای تربیت نسل اخلاق مدار و مسؤول در خانواده ها و جامعه بدماند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
وماهزینه های کانون وزندان را خرج تربیت کنیم
این راه که میروی به ترکستان است
مدیران بجای میز نگران نسل باشند
اگرتقسیم فرصت ها براساس رابطه ونسبت ها نباشد
اوضاع بهتر میشود
این سیستم دیگر تربیتی نیست حتی اگرهمه اش حافظ قران باشند
ژن مدیریت و ژن امورتربیتی
در ضمن برخی از مسائل مربوط به امورتربیتی و هنری و ... علمی و عملی هست و الزاماً آکادمیک و محض حوزوی نیست؛ جون علم و عمل محدود به دانشگاه و حوزه نیست.
متاسفانه این حوزه به جای آنکه الگوی تربیت دینی و اخلاقی در مدارس داشته باشد،
نمونه اش مصادره ساعات درسی قرآن برای طرح اجباری و غیر قانونی حفظ جزء ۳۰ است.
طرحی که دوبار قبلا با شکست رو به رو شده بود و امکان طرح مجدد در مدارس نداشت اینبار با زور و اجبار و مصادره ساعات درسی آموزش قرآن اجرا سد.
عکس العمل ها و ناراحتی های فراوان سرپوش گذاشته شد و می شود.
متاسفانه این ناراستی ها و طرح های شکست خورده اما اجباری به نام دفتر رهبری و شخص معظم له ثبت می سود.
امور تربیتی با اعتبارات چند صد میلیاردی آموزش عمومی قرآن کریم به جای آموزش همه دانش آموزان به امور غیر مرتبط از قبیل مسابقات و همایش ها اختصاص داد.
گزارش های سراسر کذب در شبکه ها پخش می شود اما متاسفانه برخورد نمی شود.
شورای عالی آموزش و پرورش و سازمان بازرسی برخورد نمی کند.
سرهم بندی و لاپوشانی مسولان ذی ربط غیرقابل قبول است.
دستگاهها وقتی تحمل شنیدن نقد ندارند ونقد سرنوشت شومی دارد همه محافظه کار میشوند سازمان پژوهش را یراببینید