کلید واژه: مدیریت-آموزش وپرورش- کیفیت در مدیریت آموزشگاهی
مقدمه
اهمیت مدیریت در پیشرفت و توسعه ملل، توجه به آموزش مدیران را در اولویت قرار داده است.امروز در مقایسه با گذشته، ایفای نقش مدیریت، یا برحسب تعریف برنامه ریزی، سازماندهی، کارگماری، هدایت، کنترل وهماهنگی فعالیت ها و امکانات در جهت حصول به اهداف سازمان، بسیار دشوارتر شده است.تغییرات سریع عوامل بیرونی، پیچیده ترشدن ارتباطات سازمانی با محیط، پیچیدگی و وسعت قلمرو اهداف و وظایف سازمان و نیز افزایش سطح پیچیدگی فن آوری های مورد نیاز اداره سازمان ها بر دشواری وظایف مدیران در تشخیص، فهم و تبادل عقاید، افکار و اطلاعات میان گروه های مختلف افزوده است.مدیریت آموزشی، در مقایسه با سایرمدیریت ها، به تجربه و قدرت یادگیری همراه با توانایی تصحیح قواعد تصمیم گیری مدیران آموزشی نیاز دارد و به لحاظ تأثیری که می تواند بر جریان وفعالیت های بهسازی کارکنان و در نتیجه بهبود کیفیت تولیدات سازمان بگذارد، واجد اهمیت بسیاری است.
آموزش مدیران
سازمان های آموزشی به دلیل عمده سروکارداشتن با رشد و تحول انسان ها، از پویاترین سازمان ها محسوب می شوند.تحول و تغییر نیز از خصوصیات بارز عصر کنونی است.برای سازگاری سازمان ها با تغییرات و تحولات جهانی وحفظ بقای آنها، آموزش مهارتها ودانش لازم به کارکنان ضروری است. وقتی که سهم آموزش و پرورش از تولید ناخالص ملی محدود است، مشکل تأمین هزینه های افزایش کمی، کاهش کیفیت آن را در پی دارد. حتی چنانچه منابع مالی کافی دراختیار وزارت آموزش و پرورش قرار گیرد،چگونه می توان منابع دانشگاهی و آموزش عالی را برای ارائه آموزش مطلوب در سطح کارشناسی و یا سطح مورد قبول جهان امروز برای احراز شایستگی حرفه ای معلمی تامین کرد؟
بنابراین بهسازی و آموزش مدیران آموزشی به نظر کوتاه ترین و مناسب ترین راه افزایش کیفیت آموزش و.پرورش در شرایط موجود است.مدیران آموزشی با کسب تبحر و دانش در زمینه های آموزش و تدریس، نظارت و راهنمایی مدیران، هدایت تحصیلی، فردی و شغلی شاگردان، ارزشیابی، ارتباطات، امور سازمانی و اجرایی و بالاخره، فن آوری های نوین می توانند جو سازمانی را به جو آموزنده و سازنده برای اعتلال روزافزون شایستگی کارکنان وشاگردان تبدیل کنند. معلمان تحت نظارت و راهنمایی مدیران شایسته آموزشی بهتر می توانند یادگیری شاگردان را بهبود بخشند.هدف مدیریت آموزشی بهبود یادگیری شاگردان از طریق بهسازی معلمان است.
تمرین اعتدال رفتار
محیط مدرسه امکان مناسبی را برای ارتکاب به اشتباه و یافتن راه رفع آن فراهم می آورد.هر نوع اشتباهی که از دانش آموزان سرزند موجبی برای تنبه وآگاهی می گردد تا تنبیه و مجازات او.در جامعه چنین محیطی را برای تمرین اعتدال رفتار و عمل و فکر کمتر می توان یافت. با توجه به موارد مذکور، وظایف مدیران آموزشی پیچیده تر از سایر مدیریت ها می گردد.آنان باید بتوانند عوامل بازدارنده مزاحم در حصول به هدفهای تعلیم و تربیت را از سرراه بردارند و عناصر مشوق ومفید به یادگیری دانش آموزان را در محیط افزایش دهند. این نظارت مدبرانه عوامل موثر در یادگیری است که نظارت یا مدیریت آموزشی را اهمیت می بخشد و محیط آموزشی را از محیط خارج از مدرسه که موجب اتلاف وقت دانش آموزان در دست زدن به امور تکراری و بی برنامه می شود،متمایز می سازد.به طور کلی سازمان آموزشی مدرسه مرکب از عوامل و عناصری است که با صرفه جویی اقتصادی، موجبات طی مراحل یادگیری متناسب با رشد عقلانی و همه جانبه ی دانش آموزان را فراهم می سازد و آنان را از محیط هایی که مراحل رشد در آن برنامه ریزی نشده دور می کند. با آموزش مدیران شایسته برای سازمان های آموزشی می توان کیفیت تمام حرفه های موجود در جامعه را بهبود بخشید و در صورت انتخاب مدیران ناشایست در مراکز آموزشی باید سقوط کیفیت آموزشی وزارت آموزش و پرورش را حتمی دانست.
قلمرو مدیریت آموزشی
هرچه مدیر با بخشی از بخشهای قلمرو ومدیریت بیشتر آشنایی داشته باشد، اوقات وتلاش بیشتری را در تحقق آن بخش صرف می کند.انجام اموری را که مدیر بر حسب شرایط و اهداف خاص سازمان و یا به سبب علاقه شخصی یا تخصصی خود به دیگران تفویض نمی کند امور تفویض نشده او محسوب می شود.
بخشهای ده گانه قلمرو مدیریت آموزشی به شرح زیر است:
1-نظارت وراهنمایی دبیران یا معلمان
2- برنامه ریزی (آموزشی ودرسی)
3-روابط اجتماعی وفرهنگی در مناسبات انسان
4- ارزشیابی (مطلق،نسبی،مرحله ای و پایانی)
5-ایجاد و استقرار تغییر
6- اجرایی
7- رشد سازمانی و امور کارکنان
8- مشاوره وراهنمایی تحصیلی، شغلی، روحی و روانی دانش آموزان
9- حسابرسی و کنترل امورمالی و بودجه و پشتیبانی تدارکاتی
10- میانجی و یاور در حل مشکلات، بحران ها و تعارضات
جامعیت تفکر- الگویی برای مدیریت
راهگشای اعتلاء و رشد تفکر و نظریات دانشمندان مدیریت، رهایی آنان از جمود فکری ناشی از تنگ نظری ها، جانبداری ها، رسوم و سنت های بی منطق تکراری و عادتی ، تعصبات جاهلانه، ارزش های غیراصولی ناشی از فرهنگ محدود آنان و جای گرفتن در فرهنگی است که سقفی برآن نیست که تفکر را محدود و از این رو آزادی انسان را محصور سازد. برای شناخت مفاهیم این فرهنگ غنی که موجب وسعت بخشیدن به تفکر مدیر،ورهایی او از حصر «خود»، «سازمان»، «جامعه»و «محیط» و رساندنش به جایگاهی رفیع که بر آن هریک از این موارد، جزئی از کل و این کل را فلسفه حاکم بر حیات انسان ببیند،لازم است بار دیگر نامه مولای متقیان، امیرالمومنین حضرت علی(ع) به مالک اشتر نخعی را برای دریافت ویژگی های مدیران در این الگوی مدیریت مورد بررسی قرار دهیم.
1- معرفی هدف و زمینه ای وسیع برای مدیران
در مدیریت مستند به نامه علی (ع) به مالک اشترنخعی:
1- رابطه های فرد، مدیر، سازمان و محیط سازمان را در ارتباط با رضای خداوند و خالق هستی سوق داده، هماهنگ می سازد و سطحی را فراتر از آنچه که در نظریات مدیریت معاصر مذکور است معرفی می نماید.
2- هرچه سطح مقام مدیر بالاتر باشد، نسبت به این هدف خاضع تر بوده و در ردیف بندگان خدا یا اربابان رجوع به سازمان قرار می گیرد. در حقیقت سطوح مدیریت و سازمان،ایجاد شده است تا خدمت بهتری را در جهت تحقق اهداف وسیعتر، رضایت خداوند،به مردم ارائه دهند.
3-امورجزئی در ارتباط با هدف وزمینه وسیع،مورد تحلیل وتصمیم قرار می گیرد.
4- فرد خود دارای سهمی در رضایت خداوند از کار سازمان می باشد و رشد فرد مورد نظر است.
2- امور آنی در رابطه با تأثیرات آتی
بعد زمان در درون آن تصویر بزرگ وارد می شود.یعنی به همان صورت که موارد خاص می تواند بخشی از زمینه ای وسیع واقع شود، موارد آنی نیز ممکن است به عنوان بخشی از تاریخچه و پیشینه آن موارد در آیند.یعنی نوعی نیروی عقلانی توأم با شوق موجب مقاومت در برابر فشار مسائل آنی شده و موارد آنی را در سیر تاریخی خود به نظم می آورد.به هرحال در نهایت این مدیر است که باید امکانات را تشخیص دهد و ترتیب انجام امور آنی را بدهد و بتواند از مسائل روزانه خود به عنوان فرصتهایی در جهت هدفهای درازمدت استفاده کند. مولای متقیان می فرمایند:«و به خشمی که می توانی مرتکب شوی شتاب منما»و «بترس از شتابزدگی به کارها، پیش از رسیدن هنگام آنها، یا دنبال گیری و سخت کوشی در آنها، هنگام دسترسی به آنها، یا از ستیزگی در آنها، وقتی که سررشته ناپیدا باشد، یا از سستی در آنها چون در دسترس آید، پس هرچیز را به جای خود بگذار، و هرکاری را در وقت آن انجام ده»
3- اختیار در تصمیم به اقتضاء و تعمیم تصمیم
مدیر در صحنه عمل مواجه با یک دسته از متغیرهایی است که قابل کنترل می باشد.ما این متغیرها را متغیرهای قابل کنترل می نامیم که برحسب سعی و کوشش و آماده نمودن خود به کاربستن حق و شکیبایی بر آن درکارآسان یا گران و دشوار به عمل و اجرا در آمده و نتایج قابل پیش بینی است و مدیر برای حصول نتایج می تواند طرح ریزی کند و قدمهای انجام کار را تعیین نماید.اما بیشتر امور سازمانها بسیار پیچیده است و به قول هربرت سیمون منطق انسان محدود است.در الگوی مدیریت پیشنهادی امام علی (ع) مدیر همواره از خداوند یاری می طلبد.یعنی توسل به پنج جزء متمایز «مشورت»، «تصمیم»، «انتخاب»، «اجرا» و «توکل به خداوند» بر مدیر لازم است.
نوع تفکر لازم برای الگوی مدیریت پیشنهادی، تفکر توأم با بینش، خلاقیت، نوآوری و ابداع است.یعنی ذهن مدیر با استفاده از قدرت تخیل، بسیار سریعتر از شیوه تفکر استقرایی، راه حل مسایل را در می یابد.یعنی فکر به جای سیر مسیر خطی و طولانی استقرایی،به تعمیم های دائم در حال پیشرفت و سبک وسنگین کردن آن تعمیم ها از طریق رفت و آمد میان قیاس و مشاهده، تغییر یافته و مدلل می سازد.
4- توان تفکرات عمیق نظری
برای سازماندهی به حقایق و پرواز از دنیای شناخته به دنیای ناشناخته و روی آوردن به تفکر یعنی تاحدی کنار کشیدن از امری واقعی و پرداختن به نظریه و انتزاع، تمایل به تفکرات عمیق نظری، ضروری است.حضرت علی(ع) در نامه شان به مالک اشتر می فرمایند:«و باید برگزیده تر سران سپاهت کسی باشد که بالشگر در همراهی مؤاسات کند و از توانایی خویش به آنها احسان نماید به اندازه ای که ایشان و خانواده شان در آسایش باشد، تا اینکه درجنگ با دشمن یکدل و یک اندیشه گردند زیرا مهربانی و کمک تو به ایشان دلهایشان را به تو متوجه و مهربان می نماید.
نتیجه گیری:
در مدیریت پیشنهادی،به نوع تفکری نیاز است که حقایق موجود را مورد ارزیابی قرار دهد و نیاز به رعایت حقایق اضافی را درک کند و به سازماندهی حقایق بپردازد.مدیر با چنین تفکری باید از تمایل و شکیبایی لازم برای ورود به قلمرو و تفکرات عمیق نظری، برخوردار باشد.
بنابراین با آموزش مدیران شایسته برای سازمان های آموزشی می توان کیفیت تمام حرفه های موجود در جامعه را بهبود بخشید و در صورت انتخاب مدیران ناشایست در مراکز آموزشی باید سقوط کیفیت آموزشی وزارت آموزش و پرورش را حتمی دانست.
منابع:
1-مدیریت آموزشی و آموزشگاهی، محمدرضا بهرنگی،1396، نشر کمال تربیت
2- اصول مدیریت،علی رضائیان،1397،انتشارات سمت
3- نهج البلاغه
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان