تربيت معلمان يك كار اساسي است؛ كاري كه در كشورهاي پيشرفتهاي مانند امريكا آن قدر جدي گرفته ميشود كه براي آن دانشگاه مجزا در نظر ميگيرند. دانشگاههايي كه با عنوان تربيت معلم در كشورهاي ديگر مشغول فعاليت هستند حالا در ايران به نام دانشگاه فرهنگيان شناخته ميشود. سه كار است كه گفته ميشود نميتوان آن را به دست هر كسي سپرد؛ معلمي، كار نظامي و قضاوت. اين نشاندهنده اهميت برگزيدن افراد با ويژگيهاي خاص براي اين كار است، انتخاب معلم كار دقيقي است چرا كه نبايد فراموش كنيم افراد باسواد زيادي هستند كه نميتوانند معلمهاي خوبي باشند.
آلفرد نورث وايتهد، رياضيدان برجسته انگليسي در همين خصوص كار تدريس را با پژوهش مقايسه ميكند و ميگويد: معلم خوب كارش كمتر از يك پژوهشگر نيست چرا كه شيوه تدريس و عملكرد معلم ويژگيهايي را بايد داشته باشد كه كمبود آنها ميتواند در نحوه آموزش و پرورش نسل آينده تاثيرات منفي داشته باشد. همين است كه وزير آموزش و پرورش اخيرا گفتهاند: «من استخدامهاي كارشناسي نشده و بدون نيازسنجي را در آموزش و پرورش به دليل بهرهوري پايين نيروي انساني، خيانت به نظام تعليم و تربيت دانسته و راهحل اساسي برون رفت از اين مشكل را كاهش نيروي انساني آموزش و پرورش ميدانم. » در اواخر كار دولت دهم تعداد زيادي نيروي انساني در بدنه آموزش و پرورش جذب شدند، كساني كه سابقه تعليم و آموزش در مراكز تربيت معلم را نداشتند، از روانشناسي كودك و نوجوان يا فلسفه تعليم و تربيت چيزي نميدانستند، نميشود افرادي كه چنين دورههايي را نگذراندهاند صرفا به دليل نزديكي به خط مشي دولت وقت استخدام كرد. وجود اين چنين معلمهايي سبب ميشود كه نسلي تربيت شود با دانش كم، مهارتهاي زندگي اندك و پرورش نادرست. با وجود همه اينها در آخرين تابستان دولت قبل، در دو ماهه تابستان كه يك ماه آن در روزهاي گرم ماه مبارك رمضان بود، دورههايي فشرده براي اين نيروهاي تازه برگزار شد كه به عنوان دوره آموزشي تربيت معلم آنها محسوب شود در حالي كه تنها با دو ماه آموزش فشرده آن هم در ماه رمضان كسي نميتواند شايستگي لازم براي كسب عنوان معلم را به دست بياورد. نكته ديگر اين بود كه در دوره آقاي احمدينژاد وقتي ايشان به عنوان رييسجمهور وقت، رياست شوراي عالي انقلاب فرهنگي را بر عهده داشتند در عمل ﺳﻨﺪ ﺗﺤﻮل بنيادين آﻣﻮزش و ﭘﺮورش را زير پا گذاشت. اين سند را هم ايشان و هم وزير وقت آموزش و پرورش امضا كرده بودند، سندي كه در آن ذكر شده بود دوره دبستان دو دوره سه ساله است اما برخلاف سند دوره شش ساله براي اين مقطع در نظر گرفته شد كه با سكوت اعضاي شورا اين طرح راي آورد، موضوع استخدام معلمان بدون سابقه و آموزش نديده هم به آن افزوده شد.
اما در خصوص بحث تعديل نيرو در آموزش و پرورش بايد توجه داشت كه بخشي از اين تعديل به صورت طبيعي انجام ميشود چرا كه هر ساله بيش از ٣٠هزار نفر بازنشسته ميشوند، به جز اين ميتوان برخي مشوقها مانند دادن سنوات بخشي از نيروها را به سوي بازنشستگي زودهنگام سوق داد اما من با تعديل نيروي با عجله موافق نيستم.
معتقدم كه وقتي اسم تعديل به ميان ميآيد بايد با ملاحظه و مطالعه همه راهكارها اقدام شود، درست مانند بحث خصوصيسازي كه در كليت خود لازم است اما بايد كارشناسيهاي فراواني انجام شود تا واگذاري مدارس به بخش خصوصي باعث نشود كلام امام راحل را از ياد ببريم كه فرمودند: مشكل محرومان را حل كنيم اين معيار ما براي عملكرد است، نبايد هيچ اقدام شتاب زدهاي منجر به اين شود كه سطح و كيفيت آموزش ميان فقير و غني متفاوت باشد. اين حساسيت در مورد معلمان استخدام شده در آموزش و پرورش نيز وجود دارد. هرچند شناسايي كساني كه جزو آن عده فراواني بودند كه در آن دوران بدون ضابطه استخدام شدند و حالا نميتوان كسي كه استخدام دولت است و سوابق حقوقي و استخدامي دارد را به راحتي كنار گذاشت.
اين نكته را هم بايد در نظر داشت كه اين طيف گسترده حتما با حسابگري و به اميد اثرگذاري در يارگيريهاي آينده راهي آموزش و پرورش شدهاند و داستان احتمالا جوري سامان يافته كه خروج اين افراد به سادگي امكانپذير نباشد. تعديل هم مانند ساير فرآيندها در آموزش و پرورش نيازمند مطالعه و دوري از شتاب زدگي است.
روزنامه اعتماد
نظرات بینندگان
مشاور عالی با امکانات عالی راننده عالی سفرهای عالی حقوق عالی
شما اگر هنری داشتی در این دوسال انجام می دادی.
استخدامی ها بی سواد نیستند.
ممکن است با فکر سیاسی اینها موافق نباشند.
چطور این نیروها اگر به صورت حق التدریس وپاره وقت و با کمترین شرایط کلاس های شما را پر کنند، خیلی هم خوب هستند.
اما نوبت به استخدامشان که رسید میشوند نیروهای ناکارآمدی که آشنا با تعلیم و تربیت وروان شناسی نیستند.
نیروهای تربیت معلمی شما را هم دیده ایم اینقدر دم از دانشگاه تربیت معلم و.. نزن.
تمام نیروهای حق التدریس دوره ضمن خدمت بدو استخدام را گذرانده وبا روان شناسی وتعلیم وتربت مورد نظر شما به خوبی آشنا شده اند،
...
شرم آور است که این طور دست به دست هم داده اید و به نیروهای تحصیل کرده توهین میکنید.
نگاه ابزاری واستثمارگرانه شما به معلمان شرم آور است.
... که چنین نگرشی به معلمان داردی.
... که حزب بازی وسیاست زدگی وادارتان کرده این طور راجع به معلمانی که عمرشان را در آموزش وپرورش صرف کرده اند با عنوان استخدام های بی ضابطه یاد کنید.
...که به جای رسیدگی به مشکلات معلمان به کینه ورزیهای سیاسی و جناحی مشغول شده اید.
فکر میکنید با گفتن این سخنان معلمان برای شما دل میسوزانند.
من یک معلم هستم در کنار نیروهای حق التدریس که به قول شما بی ضابطه استخدام شده اند، و نیروهای تربیت معلم شما کار کرده ام.
هیچ تفاوتی در تدریس آنها ندیده ام و چه بسا نیروهای حق التدریس تلاش بیشتری میکردند....
آقای اکرمی وجود شما و وزیر محترمتون با این طرز تفکر ناعادلانه بی ضابطگی است!
رگبار توهین را به سمت معلمان بسته اید.
شرمت باد.
حقوق نمی خواهیم.
منزلتمان را لگد مال نکنید.