پس از دوم خرداد 1376 رویکرد مردم نسبت به سازمان های مردم نهاد تغییر یافته و بحث " تشکل و تحزب " به صورت جدی وارد فرهنگ اجتماع و مردم گردید .
در این میان جامعه معلمان از این تحول بی نصیب نمانده و دو تشکل یعنی « سازمان معلمان ایران » و « کانون صنفی معلمان » مجوز فعالیت خود را از وزارت کشور اخذ نمودند .
بحث تشکل ها و کارکرد آن ها در وزارت آموزش و پرورش به صورت جدی و سیستماتیک از سال 1380 آغاز گردید .
در واقع ، پس از تجمع و اعتراضات بزرگ معلمان در 25 دی ماه 1380 که با مدیریت سازمان معلمان ایران صورت گرفت ، لزوم حضور فرد و یا جایگاهی به عنوان " رابط " میان تشکل های معلمان و وزارت آموزش و پرورش بیش از پیش شدت گرفت .
این جایگاه رسمی با عنوان " مشاور وزیر در امور تشکل ها " در زمان وزارت مرتضی حاجی ایجاد شد ، هر چند فردی که از سوی وزیر وقت آموزش و پرورش عهده دار این جایگاه گردید اصولا فردی خارج از حوزه آموزش و پرورش بود و متاسفانه نتوانست تعامل خوبی با تشکل ها و افکار عمومی معلمان برقرار کند .
با روی کارآمدن دولت نهم وضعیت کاملا تغییر کرد . احمدی نژاد اصولا جایگاهی برای تحزب و تشکل و مفاهیم جامعه مدنی قائل نبود و محمود فرشیدی نیز متاثر از این دیدگاه کلان ، این پست را از چارت اداری و تشکیلاتی وزارت آموزش و پرورش حذف کرد !
فرشیدی اصولا فکر کردن معلمان به تشکل ها را گناه می دانست و به علت این رویکرد منفی ، تشکل های معلمان بیشترین هزینه را در زمان وزارت ایشان متحمل شدند .
در زمان وزارت فرشیدی ،فعالان تشکل ها که نسبت به اجراء نشدن قانون مدیریت خدمات کشوری معترض بودند به انواع احکام قضائی و اداری محکوم شدند .
با این که سابقه حمید رضا حاجی بابایی در کسوت« رئیس فراکسیون فرهنگیان مجلس هفتم » در موضوع تعامل با تشکل ها ، رویکرد قابل دفاعی بود و ایشان حتی هم زمان با اعتراضات معلمان در سال 85 در میان معلمان معترض حضور یافته و از حرکت عدالت خواهی معلمان دفاع کرده بود اما به محض رسیدن به مسند وزارت ، همه چیز به فراموشی سپرده شد !
حاجی بابایی همچون وزیر سابق ، این جایگاه را احیاء نکرد هر چند سعی می نمود تا از رویارویی مستقیم با تشکل های معلمان بپرهیزد .
دوران نسبتا کوتاه وزارت علی احمدی ، جایی را برای داوری و ارزشیابی نمی گذارد هر چند او یک چهره دانشگاهی بود و سعی می کرد یک رویکرد علمی و تا حدودی اقناع گرانه نسبت به بحث تشکل داشته باشد اما در 8 سال دوران وزارت آموزش و پرورش در دولت احمدی نژاد ، مشاور وزیر در امور تشکل در محاق ماند .
با روی کارآمدن دولت تدبیر و امید ، امید تازه ای برای احیای این جایگاه میان تشکل ها و فرهنگیان جان گرفت .
برخی از تشکل های معلمان در زمان سرپرستی فانی این موضوع را به عنوان یک مطالبه مطرح نمودند و قرار بر این شد تا این تشکل ها به انتخاب خود 3 نفر را به ایشان معرفی تا فانی یکی را به انتخاب خود برگزیند .
تشکل ها نیز سه نفر به نام های " علیرضا هاشمی سنجانی ( دبیر کل سازمان معلمان ایران ) ، عزت الله عباسی ( انجمن اسلامی معلمان ) ، و فرج کمیجانی ( مجمع فرهنگیان ایران اسلامی ) را به فانی معرفی نمودند .
در این میان نماینده انجمن اسلامی معلمان از این گروه انصراف خویش را اعلام نمود و البته فانی در مورد 2 نفر دیگر موضع خاصی اتخاذ نکرد .
این وضعیت تا پایان زمان سرپرستی فانی و آغاز وزارت ایشان استمرار یافت .
وزارت آموزش و پرورش از آن تشکل ها خواسته بود تا افراد دیگری را معرفی کنند اما تشکل ها نیز بر مصوبه خود پافشاری نمودند .
سرانجام قرار بر این شد تا فانی به انتخاب خویش فردی را جهت این جایگاه معرفی کند و او کسی جز " عادل عبدی " نبود .
عبدی عضو مجمع فرهنگیان ایران اسلامی بود ، هر چند سابقه ی اداری و ستادی او در وزارت آموزش و پرورش بر سابقه معلمی اش چیرگی داشت .
او سال ها در هیات های تخلفات اداری و در بخش حقوقی آن خدمت کرده بود .
اکنون حدود 2 سال از وزارت فانی و نیز حدود یک سال از مدیریت عادل عبدی در جایگاه رابط تشکل ها با وزیر می گذرد .
در این مدت ، برنامه و یا راهبرد خاصی از سوی ایشان در جهت تثبیت و نهادینه شدن و یا حمایت قانونی از جایگاه تشکل ها در آموزش و پرورش ارائه نشده است .
به نظر می رسد تلاش عبدی در این جایگاه به پیش بینی و اجرای چند جلسه با مسئولان وزارتی و وزیر آموزش و پرورش محدود شده است .
هر چند گزارش های مبسوطی نیز از این نشست ها برای افکار عمومی فرهنگیان منتشر نشده و بعضا در حد انعکاس یک خبر کوتاه در پرتال وزارت آموزش و پرورش بوده است .
این در حالی است که هنوز برخی تشکل ها از دوران انقباضی دولت های نهم و دهم متحمل صدمات و هزینه های فراوان شده و عبدی برنامه ای را برای ترمیم و یا بهبود این وضعیت ارائه نکرده است .
مشاور وزیر می تواند در این زمینه یک " منشور صنفی " بر اساس یک " وفاق صنفی " تدوین کرده و آن را به اجماع همه تشکل های آموزش و پرورش بگذارد .
نکته مهم دیگر ، ضریب نفوذ حوزه کاری مشاور وزیر است .
به نظر می رسد که عبدی ارتباط خود را محدود به چند تشکل خاص کرده است و این در حالی است که مشاور باید با همه تشکل ها و جریانات در درون خانواده آموزش و پرورش تعامل و نشست داشته باشد .
به عنوان مثال ، در جلسه ای که روز سه شنبه ، 12 / 3 / 94 میان برخی تشکل ها و وزیر آموزش و پرورش برگزار شده است ، علاوه بر آن که در مورد آن اطلاع رسانی صورت نگرفته بود ، فلسفه حضور برخی تشکل ها هنوز جای ابهام و پرسش است .
در این نشست ، بعضا تشکل هایی حضور داشته اند که در این حداقل 2 سال یک بیانیه رسمی در مورد مطالبات معلمان ارائه نکرده و حتی در مورد استیضاح وزیر آموزش و پرورش علی رغم حمایت های پیشین خود سکوت اختیار کردند !
با وجود اعتراضات دامنه دار معلمان نسبت به وضعیت معیشتی خود در فاصله چند ماه هیچ گونه تحرکی از سوی افرادی که خود را نماینده یک تشکل و بخشی از افکار عمومی معلمان می دانند مشاهده نشد .
متاسفانه باید به این واقعیت تلخ اذعان نمود که فلسفه برخی تشکل ها ، فعال شدن در موسم انتخابات و استفاده از رانت افکار عمومی ( تشکل ) برای سهم خواهی و در اختیار گرفتن پست های اداری و ستادی است و این وضعیت موجب اعتماد سوزی و گسست بیش از پیش میان ستاد و صف در آموزش و پرورش خواهد شد و فلسفه والای تشکل ها را در حد " یک ماشین پست " در افکار عمومی فرهنگیان تنزل خواهد داد ...
پیشنهاد اینجانب به عنوان یک مدیر رسانه در آموزش و پرورش به آقای عبدی این است که با شناسائی فرصت ها و تهدیدها و نیز تدوین یک برنامه و مانیفست مشخص جهت تعامل سازنده میان همه تشکل ها و ستاد ، این جایگاه را فعال نمایند .
بهتر است ایشان در فواصل زمانی مشخص حهت تنویر افکار عمومی فرهنگیان ، گزارشی از عملکرد خود و تشکل ها را منتشر نماید .
ایشان رسالت سگینی را بر عهده دارد و با توجه به روحیه " تشکل گریزی " و حتی " تشکل ستیزی " بسیاری از معلمان باید از " اتاق فکر " برای تلطیف و تعدیل این سندرم اجتماعی بهره گیرد .
نظرات بینندگان
انصافا باتوجه به اختلاف فکری من با شما خوب بود.
من متعصبانه نمی گویم.
مواضع خود را مثل آنچه از عبدی می خواهی کن.
البته عبدی دنبال مجلسه .ولی هرگز نمی رسد!
استاد پورسلیمان
واقعا عالی بود و کامل .
اعتدال در تک تک جملات و کلمات شما هویداست .
از افکار و ایده های شما باید بهره بگیرند البته اگر خردی باشد !
موفق باشید .
سوال من به عنوان یک معلم از شما این است:
این مراکز در چه زمانی در یک فراخوان عمومی از تمامی معلمان برای عضویت در کانون دعوت به عمل آوردند؟
در چه زمانی اساسنامه نوشتند واساسنامه خود را به تایید اعضایشان رساندند؟
در چه زمانی هیات مدیره و ناظر و مشاور انتخاب کردند وبا رای کدام معلمان؟
این مراکز با چند عضو رسمیت یافتند؟
نماینده و رئیس یک تشکل صنفی را اعضایش باید انتخاب کنند یا وزیر؟
از سال 1376 تاکنون چه اقداماتی برای معرفی خود به معلمان انجام دادند؟
سلام
پرسش های خوبی است .
امید که مسئولان دو تشکل نام برده در این موارد پاسخگو باشند .
پایدار باشید .
همه جای دنیا اول فراخوانی برای عضو گیری داده میشود، بعد مجمع عمومی با حضور افراد حاضر شکل میگیرد.
در این مجمع عضو گیری میشود. سپس اعض از بین خود با رای گیری چند نفر را به عنوان هیات مدیره انتخاب میکنند.
هیات مدیره از میان خود، یک نفر را به ریاست انتخاب میکنند.
در جلسات بعدی هیات مدیره به عنوان نماینده اعضا، به تدوین اساسنامه، تعیین اسم، طراحی سایت، طراحی آرم تعیین حق عضویت و .... می پردازد.
تشکل مورد نظر موظف است حداقل یک بار در سال مجمع عمومی تشکیل دهد و اعضای خود را در جریان اقدامات صورت گرفته بگذارد، درباره حق عضویت رای گیری نماید، اعضای هیات مدیره هر دو یا سه سال یکبار باید مجددا انتخاب شوند.
تشکل مورد نظر موظف است از طریف خبرنامه یا پورتال الکترونیکی اقدامات انجام شده را به اطلاع اعضا برساند.
بعد از 20 سال سی سال ب فراخوان خواهند داد وعضو خواهند گرفت و اساسنامه خواهند نوشت و ....!
آیا صرف گرفتن مجوز این مراکز را به نمایندگان صنفی معلمان تبدیل کرد؟
آیا گذاشتن نام تشکل، کانون و سازمان بر گروههای دو نفره وسه نفره معنا دارد؟
تشکلی که هویتش شناخته شده نیست چطور ادعای نمایندگی یک میلیون معلم را دارد؟
سازمان که حتی قادر به حفظ سایت رسمی خود نیست چگونه می خواهد از معلمان دفاع کند؟
چرا یک یا دو یا سه نفر که صرفا به دنبال منافع شغلی و سیاسی خود هستند از نام سازمان وکانون صنفی سوءاستفاده کنند؟ اگر اینها نماینده واقعی معلمان بودند درآن جلسه رسوایی آمیز آن گونه سخن نمی گفتند؟
فرشیدی و حاج بابایی و احمدی و نژاد و... به تشکلات مدنی اعتقاد نداشتند، درست اما
فانی و روحانی که به تشکلهای مدنی اعتقاد دارند چه کرده اند؟
برگزاری دو سه تا جلسه با چهار نفر آدمی که ادعای نمایندگی معلمان را دارند و گفتن سخنانی در تایید وزیر به معنی فعال بودن تشکلهای صنفی و نظر مساعد وزیر با تشکل هاست؟
تشکلی که یک شبه و باری به هر جهت تشکیل شده و نه بر اساس اصول دموکراسی - عضو گیری و انتخاب هیات مدیره و نوشتن اساسنامه و رای گیری از میان اعضا- نمی توان تشکل صنفی نامید.
آقای حسین سنجری ؛ معاون پژوهشی سازمان آموزش و پرورش شهرستان های استان تهران است .
اگر ایشان واقعا راست می گوید و به دنبال منافع صنفی معلمان است چرا با همراهی دیگران و آقای کمره ای ، به وضعیت شهرستان ری ، شهریار و... رسیدگی نمی کنند ؟!
این دوستان اگر راست می گویند اصلاحات و دفاع از منافع معلمان را از اتاق کار خود شروع کنند .
با تشکر .
جمله شما را اصلاح میکنم
این آقایون اصلاات را اول باید از خودشون شروع کنند بعد نوبت به اتاقشان برسد!
مدیر دبیرستان دکتر شریعتی منطقه 2 ، نماینده مدیران متوسطه منطقه 2 ، عضو شورای آموزش و پرورش منطقه و به قول خودش شورای عالی آموزش و پرورش .
این دوستان اگر راست می گویند اصلاحات و دفاع از منافع معلمان را از اتاق کار خود شروع کنند .
با تشکر .