رفتار تکانشی چیست؟
تکانش (Impulse) یعنی در یک لحظه و ناگهان به یک اقدام مشخص برانگیخته شویم. رفتارهای تکانشی هم بر همین اساس، رفتارهایی هستند که به صورت لحظهای، بدون تأمل بر روی نتایج آن ها و بدون تحلیل و ارزیابی دستاوردهای مثبت و منفی، انجام میشوند. رفتارهای تکانشی در زبان عامه مردم به عنوان رفتار های ناپخته، نابالغ و عجولانه شناخته میشوند.
چنین رفتاری منجر به تصمیم گیری های سریع، بدون تفکر و تأمل می شود که بدان:
تصمیم گیری تکانشی یا Impulsive Decision Making می گویند. تصمیم گیریهایی که به صورت ناگهانی و بدون تحلیل و بررسی دقیق انجام میشوند و معمولاً فرد توضیح مشخصی برای آن ها ندارد.(1)
در این مبحث به ابعاد شخصیت شناسی یا روان سنجی مفهوم رفتار تکانشی، پرداخته نمی شود که این مهم برعهده اهل فن است. بیشتر قصد دارم روی « تصمیم گیری تکانشی » یا آنی در وزارت آموزش و پرورش بپردازم. توجه به مفهومی که علم نیز ادعای عجولانه عمل کردن آموزش و پرورش را تأیید می کند.
زمانی که تصمیمات عجولانه، بدون پیش برنامه اندیشیده شده یا پیش آزمون توسط وزرای جدید انتصاب شده انجام می گیرد، ساختار نظام آموزشی در تمامی دوره های آموزشی متزلزل می شود. البته اگر هم به قول حاجی بابایی برای طرح 3-3-6 سال ها یعنی از سال 1368 مطالعه و بررسی انجام شده باشد، روند بررسی غیرکارشناسانه و غیرپژوهشی بوده است وگرنه قبل از اجرا می توانستند با مطالعه موردی معایب هر طرح را متوجه و پیش بینی کنند.
تصمیم گیری های تکانشی در آموزش و پرورش
طی دو دهه، سه بار ساختار نظام آموزشی تغییر یافته است و اخیرا نیز دوباره قرار است برای چهارمین بار تغییراتی صورت بگیرد.
قبل از انقلاب اسلامی طی 60 سال فقط یک بار نظام آموزشی تغییر کرد. یقین اگر یک نظام آموزشی برای هر گروه ذی نفع پاسخ مثبت می دهد، ثبات بهتر از تغییرات تکانشی است. ساختمانی 5 طبقه و نوساز را در نظر بگیرید. یقین انرژی نیروی کار، زمان و سرمایه با ارزشی در ساخت آن به کار رفته است. صاحب این ساختمان یا تنوع طلب است، یا وسواس ذهنی دارد و یا پول اضافه. هر دو سه سال یک بار آن را تخریب و در همان زمین، از نو می سازد. دیوانگی نیست؟ عقل سلیم بر این ریخت و پاش غیرعقلانی صحّه می گذارد؟ ساختار نظام آموزشی نیز به چنین اسرافی تبدیل شده است یعنی کلی هدررفت انرژی و سرمایه و مهم تر از هر دو اتلاف زمان!
سعدی شیرین سخن چه نیک گفت:
نخست اندیشه کن آنگاه گفتار
که نامحکم بود بیاصل دیوار
جسارت نکردم وزن شعر بزرگ مرد فرهنگ را از گفتار به عمل تغییر دهم و وزن آن را بشکنم. اما در توضیح موضوع، خللی ایجاد نمی کند. اینجا گفتار را سخنان نمایندگان مجلس بدانید که در هر نوع تصمیم گیری آنی مستقیما دخیل هستند و عمل را مربوط به وزیر آموزش و پرورش بدانید که به عنوان یک سرآمد در وزارتخانه تابع محض هستند و تمایلی به مخالفت ندارند.
ساختار نظام آموزشی قبل از انقلاب اسلامی
1- نظام آموزشی 6-6 :
در این نظام آموزشی که از اوایل قرن 14 شمسی یعنی قبل از 1310 شروع شده بود و به مدت بیش از چهل سال و تا سال 1346 ادامه داشت، کلا دو مقطع آموزش ابتدایی و دبیرستان وجود داشت. هر کدام از این مقاطع آموزش 6 سال بودند. دانش آموزان پس از گذراندن موفق همه 12 سال تحصیلی، موفق به اخذ مدرک دیپلم می شدند.
2- نظام آموزشی 4-3-5 :
در این نظام آموزشی که با تبعیت از نظام آموزشی موفق کشور فرانسه و از سال 1346 اجرایی شد، سه مقطع آموزشی پیش بینی شده بود : ابتدایی که 5 سال تحصیلی داشت از اول تا پنجم، راهنمایی که دارای سه سال تحصیلی بود از هفتم تا نهم و دبیرستان که 4 سال تحصیلی بود از اول دبیرستان تا چهارم دبیرستان.
ساختار نظام آموزشی بعد از انقلاب اسلامی
اولین تغییرات ساختاری نظام آموزشی از زمان وزارت محمد علی نجفی آغاز شد. ایشان از سال 1368 تا 1376 وزیر بود و با تغییر الگوی آموزشی از نظام قدیم قبل از انقلاب به نظام جدید تلاش کرد آموزش عمومی و آمادگی برای آموزش عالی را به دو بخش مجزای از هم تبدیل کند. تاکنون ساختار نظام آموزشی ایران مسیر زیر را طی کرده است:
1- نظام آموزشی 4-3-5 :
همان ادامه ساختار آموزشی قبل از انقلاب که به نظام آموزشی قدیم معروف است.
2- نظام آموزشی ترمی واحدی 1-3-3-5 :
طی سال های 1370 تا 1379 به کار گرفته شد. دانش آموزان دوره ابتدایی و دبستان را در 5 سال، راهنمایی را در 3 سال و دبیرستان را هم در 3 سال می گذراندند و دیپلم می گرفتند. اما دانش آموزانی که قصد ورود به دانشگاه را داشتند 1 سال هم به عنوان دوره پیش دانشگاهی که جدا از دبیرستان بود می گذراندند. (تا جایی که به خاطر دارم همه دانش آموزان این دوره آموزشی را سپری می ساختند.)
3 نظام آموزشی سالی واحدی 1-3-3-5 :
نظام آموزشی سالی واحدی به دلیل معایبی که نظام ترمی واحدی داشت از سال 1380 جایگزین آن شد تا بتواند معایب آن را رفع و مزایای آن را تقویت کند.
4- نظام آموزشی 3-3-6 :
این طرح از سال تحصیلی 1392-1391 اجرا شد. دانشآموزان پايه پنجم ابتدايی به جای ورود به مقطع راهنمايی، به دوره ششم ابتدايی وارد شده و بر اين اساس مقطع اول راهنمايی فقط برای همان سال حذف گردید.
دوره ابتدايی در آن گروههای سنی 6 تا 11 سال را شامل می شد. در هر تغییر ساختاری ؛ دانش آموزان، معلمان و انگیزه ها و انگیزش های آنان نیز تحلیل می روند.
5- اخیرا کمیسیون آموزش مجلس تصویب کرد:
نظام آموزش و پرورش کشور از ۳-۳-۶ به ۳-۳-۵-۱ تغییر می یابد.
تصمیم جدید خصوصیات زیر را دارد:
* سن ورود به مدارس ایران از 6 سال به 5 سال کاهش مییابد.
* دوره پیشدبستانی اجباری می شود.
* 12 سال تحصیل، تغییری نمی کند.
* تنظیم تقویم آموزشی بر اساس اقلیم.
* تقویت نظارت بر سرویس مدارس و کتب درسی. (2)
در طرح جدید، دوره پیش دبستانی به عنوان سال اول آموزشی اجباری خواهد بود. سپس 5 سال دوره ابتدایی و دوره متوسطه در دو 3 سال ارائه خواهد شد.
یقین این طرح از آنچه که حاجی بابایی عملیاتی کرد بهتر خواهد بود. به دو دلیل:
اول: دوره ابتدایی طبق سیاق گذشته 5 سال خواهد بود.
دوم: آموزش پیش دبستانی اجباری خواهد بود.
امید که بتوانند خصوصا در مناطق محروم و کم برخوردار، پوشش حداکثری داشته باشند. اما همه چیز به نحوه برنامه ریزی، مدیریت و استقلال و توان اجرایی وزارتخانه بستگی خواهد داشت. چون زمانی حاجی بابایی نیز از موفقیت طرح 3-3-6 اطمینان خاطر داشت و اجرای آن در 123 کشور دیگر را، دلیل موثقی بر بی نقص بودن آن می دانست.
سئوال از وزیر آموزش و پرورش و کمیسیون آموزش مجلس :
وقتی اتصالات لوله کشی ساختمان مسکونی هر یک از شما ایراد اساسی می یابد آن را کانون تعمیر یا تعویض قرار می دهید و یا کل ساختمان را تخریب و آن را از نو می سازید؟
دلیل تغییرات متواتر ساختاری بر اساس « تصمیم گیری های تکانشی » است؟ یا از کارکرد ساختار فعلی رضایت کافی ندارید؟
یعنی دلیل افت تحصیلی، عقب ماندگی تحصیلی، ریزش فاجعه بار دانش آموزان در امتحانات نهایی و آزمون های بین المللی چون تیمز و همچنین بازماندگی تحصیلی و ترک تحصیل را فقط برخاسته از ساختار موجود نظام آموزشی می دانید؟
اجرای طرح 3-3-6 حاجی بابایی از ابتدا با مخالفت های بسیاری مواجه شد اما پشیزی به عصیان کارشناسان قائل نشدید. از جمله ایرادات وارده، قرار گرفتن کلاس ششم در این دوره بود که علیرغم کاهش سن بلوغ به هم نشینی کودکان با آنان راضی شدید که از لحاظ روان شناسی غیراصولی است. دیگر طرح ها نیز به جز همان طرح قدیم قبل از انقلاب که تا سال 1370 ادامه داشت آش دهن سوزی نبوده اند.
ناکارآمدی ساختار فعلی آموزش و پرورش قبول، اما چرا سهم متغیرهای مؤثر دیگر را در این ناتوانی رسواکننده نادیده می گیرید؟
عواملی چون فقدان تربیت معلم استاندارد، نبود آموزش ضمن خدمت یا عدم دسترسی به دانش روز، مسدود ساختن خلاقیت معلم در آموزش با حجم زیاد کتب درسی، کیفیت کم و کمیت زیاد کتب درسی، عدم عادت به مطالعه معلمان، تعدد فوق برنامه های مذهبی و سیاسی، ناموجه بودن عناوین کتب درسی با نیازهای واقعی دانش آموزان، تدریس غیرفعال و سنتی، نبود مراجع ذی صلاح برای تقویت توانایی معلمان طی خدمت، ورشکستگی مالی و معنوی مدارس دولتی، چندگانگی انواع مدارس، تنوع خاستگاه معلمی، انتفاعی کردن آموزش، سیطره مافیای کنکور بر مدارس و تصمیم دانش آموزان و اولیای آنان و حتی معلمان، رواج آموزش تستی به تبعیت از اهداف کنکور، عدم تأمین مالی معلمان و مقایسه معیشت آنان با مشاغلی که نیاز به سواد هم ندارند و...
اما انتظار می رود اگر قرار است ایرادات طرح حاجی بابایی همراه با کل طرح، به تاریخ انواع نظام های آموزشی بعد از انقلاب ایران بپیوندد، حداقل شتاب زده و بر اساس « تصمیم گیری تکانشی » عمل ننمایید.
در هر تغییر ساختاری ؛ دانش آموزان، معلمان و انگیزه ها و انگیزش های آنان نیز تحلیل می روند.
جناب وزیر؛
در دیگر کشورهایی که با رسیدن به « اصل صیروت Devenire » ؛ هر دائم در حال شدن و تغییر تکاملی هستند، وقتی معلمی از یک مدرسه به مدرسه ای دیگر و یا از یک منطقه به منطقه ای دیگر منتقل می شود روزمه ای برای نشان دادن قابلیت های خود به مدیر جدید دارد .
معلمان ما هنگام انتقال به مدرسه یا منطقه دیگر کدام کیفیت کمی شده را جهت معرفی خود ارائه می دهند؟!
این خلا برمی گردد به همان مشکل لاینحل ناتوانی در ارزشیابی معلمان که در اجرای طرح رتبه بندی نیز به بن بست رسید و از ماهیت بی نصیبی از کیفیت در نظام آموزشی ایران پرده برداشت. اما چون ما در تحلیل و بررسی پیوند دلایل به یکدیگر، ضعف بیمارگونه داریم و نفع ما در گسستگی هر نوع دلیل آشکار و پنهان است، این ضعف را نیز همانند سایر ناتوانی ها پوشاندیم و با تحکم به رتبه بندی ادامه دادیم که در بند بند آن همه چیز بود جز واقعیت. و باز همگی در برابر سلطان لخت زرپوش به تعظیم و تحسین پرداختیم.
این که هر بار سعی در تکرار وضعیت موجود داریم و شنیدن آن ها برای عده ای آزاردهنده شده است برای آن است که « علت و علت العلل و معلول » در نظام آموزشی ایران که معین و متأسفانه ماندگار است ؛ یا جاهلانه نادیده گرفته می شود یا عامدا جا به جا می شود و یا زیرکانه پوشانده می شود.
هر وقت گِرهی از این مجموع مشکلات و حتی معضلات آموزش و پرورش گشوده شود، باور کنید با کمال میل و مسرّت آن را از صفحه روزگار محو خواهیم کرد. یعنی ممکن است روزی برسد که فهرست پلشتی ها کمتر شود و آسایش عقلانیت و منطق حاکم شود؟
فقط با تغییر ساختار نظام آموزشی نمی توان به سر منزل مقصود رسید. باید هر ضعف را در عین پیوستگی نه گسستگی با شجاعت و جسارت، بیان و تحلیل و درمان کنیم. آنجا که رئیس جمهور می گفت : من چیزی نمی دانم . کارشناسان و اهل فن بیایند میدان و طرح و برنامه بدهند، مخالفان ایشان گستاخی کردند. ایشان در حرفه خود اهل فن هستند و با جسارت و صداقت هر چه تمام واقعیت را بیان داشته اند. وقت آن رسیده است که هر کس به حیطه دانسته های خود احترام بگذارد و خود را آچار فرانسه علوم مختلف نداند. همه ما در رشته تحصیلی خود کمابیش قابلیت هایی داریم اما همه چیز دان نیستیم.
شاید اگر بر بیسوادی سفید خود فائق آئیم بتوانیم چون دکتر پزشکیان نیاز به کارشناسان اهل فن را ضرورتی اجتناب ناپذیر بدانیم. حال جایگاه و نقش معلمان در تحلیل و ارائه نظر در تغییرات ساختاری نظام آموزشی، در چه مرتبتی خواهد بود؟ یا اصلا دیده خواهند شد؟
معلمان سیاهی لشکر مطیع و منقاد نیستند، هرگز آنان را خلع سلاح نکنید.
1) سایکومتریست؛ روانشناسی و روان سنجی، رفتار تکانشی چیست؟
2) گسترش نیوز، کمیسیون آموزش مجلس تصویب کرد: «۳-۳-۶» به «۳-۳-۵-۱» تبدیل میشود، 14 مهر 1404.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان