صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

" امروز شاکی هستیم و ناراحت از اینکه علم در مقابل دین تعریف می شود ؛ دانشمندان علمی از دین جدا هستند ؛ خروجی آموزش و پرورش انسانهایی سکولار و بی دین هستند و.... .اما هیچ وقت از خود نمی پرسیم که چه کسی قرار بود به کودک ما مسیر الهی زیستن را بیاموزد؟چه کسی قرار بود ادب دینی را بیاموزد؟ "

بررسی دو اشتباه بنیادی که ایرانی ها در مسیر توسعه انجام داده اند

رضا میزانی اسکویی/ فعال اجتماعی

اشنباه ایرانی ها در توسعه و چرا مساجد جای مدارس را نگرفتند  ایرانی ها در روند توسعه کشورشان دو اشتباه بنیادی انجام داده اند .اولین قدم های این اشتباه در حدود 100 سال پیش درست در زمانی که اولین مکتب خانه های جدا از مساجد به نام مدرسه تشکیل شد، برداشته شدند.

اولین اشتباه احداث مدارس در مقابل مساجد بود و دومین اشتباه احداث تربیت معلم در مقابل حوزه علمیه.

از حدود 100 سال پیش ما به صورت ناخواسته ،  به ضمیرناخودآگاه کودکانمان می آموزیم که علم از دین جداست ، معلم مدرسه با سوادتر و فهمیده تر از یک روحانی است، روحانی ها قادر به حل مسائل فیزیک، شیمی و ریاضی نیستند و در کل علم بهتر از دین است .امروز بعد از 100 سال این تصور در مردم نهادینه شده است که اگر به دنبال علوم دینی هستید باید پای منبر یک روحانی بنشینید و اگر به دنبال علوم پیشرفته هستید باید در مدارس و دانشگاهها پای درس معلمین و اساتید غیر روحانی بنشینید. خروجی چنین سیستمی امروزه فاجعه به بار می آورد و کودکانی را تربیت می کند که نفس وجودی خود را در مقابل دین می داند و در بهترین شرایط دین را جوابگوی زندگی روزمره خود نمی داند و دین را جدای از هر چیزی می داند که می شناسد.

این در حالی است که دیانت ما عین علم و دانش مااست و علم و دانش ما عین دیانت ما است. برای اثبات این حرف تاریخ 500 سال اول اسلام و دانشمندان تربیت شده در این دوره کافی است و برای مثال هم امام جعفر صادق (ع) و دانشجویانش کافی است.(بعداز این 500 سال به دلیل جدایی دین از معلمین اصلی آن که همان امامان معصوم میباشند ، متأسفانه دین از تعادل خارج گشته و جنبه عرفانی آن بر جنبه علمی آن چیره گشته است و به روز رسانی جنبه علمی دین به فراموشی سپرده شده که بررسی این مسئله در مقاله و مجالی دیگر باید.)

  1.  بررسی اولین اشتباه که احداث مدارس در مقابل مساجد است .

 منظورمان رد کلی تعلیم و تربیت نیست، بلکه نقد بر خارج شدن مسیر تعلیم و تربیت از مساجد است.همه می دانیم که اولین پایگاههای آموزش محصلین در زمانهای نه چندان دور ایران مکتب خانه هایی بودند که در مساجد قرار داشتند.

در این دوره خدمات متقابل محصلین و مساجد به یکدیگر به صورت جدی قابل بررسی است.

کودکان با ورود به مساجد برای تعلیم و تربیت ، مساجد را به یک مکان زنده ، پویا و یک پایگاه فعال به معنی واقعی کلمه تبدیل می کردند.

کودکان اولین آموزش های کارجمعی و مشارکتی را در کارهای عمومی و روزانه مساجد فرا می گرفتند که اوج این کار جمعی نماز جماعت بود.انجام کارهای جانبی مساجد مانند تمیز کردن و آراسته نگهداشتن مساجد نیز همانند سیستم فنلاندی توسط دانش آموزان انجام می گرفت.(کشور فنلاند دارای پیشرفته ترین سیستم آموزشی کودکان در جهان می باشد ، در این سیستم آموزشی شخصی به نام مستخدم در مدارس تعریف نشده است و تمام کارهای روزانه مدارس شامل تمیز کردن و نگهداری ،با مشارکت دانش آموزان انجام می شود.)

در عوض مساجد هم با جَو روحانی خود کار تعلیم و تربیت کودکان را آسانتر می کردند و تربیت دینی آنها را به صورت مستقیم و غیر مستقیم بر عهده داشتند.تمام کارهایی که امروزه در کانونهای فرهنگی خلوت و بی رونق مساجد تعریف می شود ،در آن سالها با سیل عظیم محصلین در مساجد انجام می گرفت.

اگر همین رویه تابه امروز ادامه داشت هم اکنون مساجد این گونه مغفول ، خالی از سَکَنه ، کوچک ، مهجور ، و بی تحرک نبودند.

اگر به جای احداث مدارس جدید ،مساجد جدید احداث می شدند و مساجد قدیمی توسعه پیدا می کردند، امروزه از کمبود مساجد در شهرهای بزگ و کوچک شاکی نبودیم و شکایت و ناله نمی کردیم و وانفسا نمی گفتیم.(آیت الله قرآئتی چندین بار در درس های قرآنی خود از خیرین مدرسه ساز درخواست کرده که به جای ساخت مدارس در ساخت مساجد نیز کمک کنند.).

اگر به جای احداث مدارس جدید ،مساجد جدید احداث می شدند و مساجد قدیم توسعه پیدا می کردند و مجهز به پیشرفته ترین ابزار آموزشی شامل لوازم آزمایشگاهی و ورزشی می شدند، امروزه ما شاهد پیشرفته ترین ، به روزترین و زنده ترین مساجد دنیا ، تاریخ و هستی بودیم .

امروزه از خلوتی و بی رونقی مساجد شکایت داریم؛ تصور کنید که مساجد مرکز تعلیم و تربیت هستند ، آیا بازهم چنین شکایتی داشتیم؟

امروزه در مدارس با هزار مکر و حیله سعی بر آن داریم تا والدین دانش آموزان را در فرایند تعلیم و تربیت دانش آموزان در گیر کنیم، برای همین به بهانه های مختلف مانند انجمن اولیا ،جشن گل ریزان ، مسائل تربیتی و انظباطی و ... والدین را (که به حق از ستون های اصلی تعلیم و تربیت هستند) به مدرسه فرا می خوانیم ؛اما تصور کنید مسجدی را که هر روز و هر روز در هنگام نماز جماعت و یا مراسم های مذهبی دیگر، همه والدین دانش آموزان برای شرکت در این مجالس در مسجد حاضر می شوند و والدین ،دانش آموزان ؛ فامیلهای دور و نزدیک ، پدر بزرگها و مادربزرگها ، برادرها و خواهرها ،روحانیون مسجد و .... در یک صف باهم نماز می خوانند .آیا از تاثیر شگفت انگیز چنین عبادت دسته جمعی که روزانه و روزانه دانش آموزان شاهد آن هستند می توان به این سادگی گذشت؟

امروزه شکایت داریم که خروجی تعلیم و تربیت در مدارس انسانهای کاهل در احکام دینی، بی دین،بد اخلاق و بد تربیت هستند؛ با توضیحاتی که در سطور قبل در مورد تاثیر تعلیم و تربیت در مساجد داده شد آیا باز هم شاهد چنین شکایتهایی از تعلیم و تربیت خواهیم بود؟

امروزه شکایت داریم که منابع مالی برای تعلیم و تربیت و مساجد کم است؛ تصور کنید که منابع مالی مربوط به احداث و نوسازی مدارس توسط چهار نهاد والدین ، مراجع تقلید ، دولت و خیرین مدرسه ساز به مساجدی اختصاص می یافت که مرکز تعلیم و تربیت هستند .با یکی شدن مساجد و مدارس تمام منابع مالی مربوط به تعلیم و تربیت در مساجد متمرکز می شدند و در چنین شرایطی دیگر شاهد کمبود بودجه در مسائل دینی و تربیتی نخواهیم بود .در چنین جامعه ای که کمک مالی به مساجد ، عین سرمایه گذاری برای آباد کردن دنیا و آخرت استآیا بازهم شاهد شکایت از کمبود منابع مالی خواهیم بود؟ 

آری در چنین جامعه ای ،کمک کردن به مساجد ، هم آباد کردن دنیا خواهد بود و هم آباد کردن آخرت؛ دنیایش آباد می شود چون نسلی را تربیت می کند که متخصص و متضمن آبادانی و پیشرفت کشور هستند و هم آخرتش را آباد می کند چون مساجدی را آباد می کنند که متخصص و متضمن تعلیم و تربیت دینی هستند.

طبق قانون اساسی کشور ، تعلیم و تربیت رایگان است و با محقق شدن ، مسجد محوری در امر تعلیم و تربیت دیگر جایی برای مدارس خصوصی و غیر انتفاعی وجود نخواهد داشت و این بند از قانون اساسی به صورت عینی قابل اجرا است.

2.دومین اشتباه ، احداث تربیت معلم در مقابل حوزه علمیه است.

اشنباه ایرانی ها در توسعه و چرا مساجد جای مدارس را نگرفتند

افرادی در ایران برای اولین بار به صورت ناخواسته و شاید از روی خیرخواهی، اولین قدمهای سکولاریزه کردن علم را برداشتند و همان گونه که در قبل اشاره شد این تصور را به وجود آوردند که علم از دین جداست و حوزه های علمیه و افراد محصل در آن قادر به آموزش علم رایج و روز دنیا نمی باشند. پس برای اولین بار به فکر تربیت افرادی افتادند که این افراد بتوانند جدا از عالمان دینی ، علوم اولیه و پیشرفته را به محصلین ایرانی آموزش دهند.مرکز آموزش این افراد در ایران مراکز آموزش عالی به نام تربیت معلم هستند.

امروز بعداز 100 سال این تصور در مردم نهادینه شده است که اگر به دنبال علوم دینی هستید باید پای منبر یک روحانی بنشینید و اگر به دنبال علوم پیشرفته هستید باید در مدارس و دانشگاهها پای درس معلمین و اساتید غیر روحانی بنشینید. خروجی این مسیر آموزشی و این تصور در مردم کاملا امروزه مشخص است و چیزی جز انسانهای بدبین به دین نیست . شعارهای بیهوده ، سطحی و احمقانه در مورد پیوند بین حوزه و دانشگاه حاصل و خروجی این مسیر آموزشی است .چندین سال است افرادی سعی دارند ارتباط بین حوزه و دانشگاه را افزایش دهند ، ولی از اصل ماجرا غافلند و نمی دانند که دیر شروع کرده اند و این کار باید از مدارس و با اشتغال روحانیون در آموزش تمام سطوح درسی در مدارس آغاز شود. سپس روحانیونی که در تحصیل علوم پیشرفته دارای استعداد و علاقه هستند ، مراکز تربیت مدرس را هدف قرار دهند و با مدارج عالی ،استادی علوم پیشرفته را در تمام زمینه های علمی در دانشگاهها را به دست گیرند.

آن وقت می شود پیوند بین حوزه و دانشگاه به معنی واقعی کلمه.

چرا امروزه از روحانیون و مخصوصا مراجع تقلید کسی دانش آموخته و یا استاد فیزیک هسته ای ، معماری و نانوتکنولوژی نیست؟ چرا از روحانیون کسی به عنوان پزشک و جراح مجرب شناخنه نمی شود؟چرا کسی از مراجع تقلید، علاوه بر آموزش دروس خارج فقه در حوزه ها ،هفته ای دو روز کرسی تدریس بیوتکنولوژی و یا سلولهای بنیادی در دانشگاها ندارند؟ چرا روحانیون در زمینه علوم پیشرفته تحقیقاتی و آزمایشگاهی ، مقاله های معتبر ISI در نشریات معتبر بین المللی ندارند؟چرا امروزه از روحانیون کسی در سمینارها و کنفرانسهای بین المللی در موضوع علوم پیشرفته شرکت نمی کند و صاحب نظر نیست؟

در صورت محقق شدن دانش آموختگی روحانیون در مدارج علوم پیشرفته، بسیاری از معضلات و شبهاتی که امروزه به واسطه عدم حضور فعال عالمان دینی در علوم پیشرفته وجود دارند ، به وجود نمی آمدند و یا به صورت تخصصی پاسخ داده می شدند. به عنوان مثال دیگر لازم نبود به معماران التماس کنیم که معماری اسلامی را پایه طراحی ها و نقشه کشی های خود قرار دهند ، چون خود روحانیون با تخصص معماری خود یافته های روز دنیا در معماری را در طراحی های اسلامی خود به کار میبردند و زیبا ترین و چشم نواز ترین معماری های اسلامی را در معرض نمایش قرار می دادند؛ به گونه ای که معماری اسلامی به عنوان یکی از سبکهای پر کاربرد در کشورهای اسلامی و غیر اسلامی به کار می رفت.

در صورت محقق شدن دانش آموختگی روحانیون در مدارج علوم پیشرفته، دیگر روحانیون با نظریه هایی مانند نظریه تکاملیو یا فرگشت داروین ، غافل گیر نمی شدند و از روی دستپاچگی کل نظریه فرگشت را رد نمی کردند. چون روحانیون متخصص در زمینه های سلولی مولکولی می توانستند با استفاده از تخصص خود در هر دو زمینه ، حداقل 20 درصد نظریه داروین را به سادگی رد کنند و نظریه تکاملی و یا همان فرگشت را در ریل الهی باز تعریف کنند و مظهر و پشتیبان اصلی جدایی دین از علم (که همان فرگشت است) را برای همیشه به نفع دین مصادره کنند.

دوباره از خود سئوال می کنم که چه کسی این لذت دینی را از ما گرفت.چه کسی با احداث مدارس و تربیت معلم علم را از دین جدا کرد . نه تنها علم را از دین جدا کرد بلکه در طول زمان علم را در مقابل دین قرار داد.

و اما بعد...

شاید این سئوال پیش آید که آیا روحانیون صلاحیت تربیت محصلین ما ، در مدارس و دانشگاهها را دارند یا نه؟ برای اثبات صلاحیت روحانیون برای انجام صحیح تعلیم و تربیت ، یادآوری دروسی که روحانیون در طی 10 سال تحصیلشان در حوزه های علمیه می آموزند، کافی است. یک روحانی در طول 10 سال تحصیل خود علاوه بر علوم دینی ، تحصیل علوم تربیتی و علوم روانشناسی را با مطالعه سیره تربیتی بزرگان دین مانند پیغمبران الهی و امامان معصوم به خوبی می آموزند و به کار می برند.به عنوان مثال در کجای تاریخ نوشته است که یک روحانی مخاطبین پای منبر خود را به بهانه خطبه گوش ندادن ، با شلاق و خط کش به باد کتک گرفته است؟در کدام حوزه علمیه اساتید حوزوی و مراجع تقلید با ضرب و شتم ،به محصلین علوم دینی یاد می دهند؟ روحانی جماعت در روش آموزشی خود از صبر و بردباری خود استفاده می کند چون هزاران داستان دینی در مورد برخورد مهربانانه و با عطوفت بزرگان دین ،پیامبران و امامان معصومدر این حوزه خوانده اند.

اما امروزه متاسفانه شاهد آن هستیم که معلمین مدارس با بدترین ابزار تنبیهی بزرگترین ستمها رادر حق دانش آموزان انجام می دهند و بزرگترین صدمات جسمی و روحی را به فرزندانمان می رسانند.

یک آخوند یاد می گیرد که چگونه به سئوالات تکراری مردم با صبر و حوصله پاسخ دهد و یاد می گیرد که شبهات مردم را با نرمی و استدلال جواب دهد. آیا یک معلم معمولی چنین توانایی را دارد؟

در تربیت معلم انسانها و نیروهایی که آموزش می بینند تنها 4 سال درس می خوانند که قسمت اعظم واحدهای درسیشان مربوط به دروس تخصصی علمی است و واحدهای آموزش تربیتی و روانشناسی به مراتب کمتری نسبت به حوزه دارند.این افراد علاوه بر سواد تربیتی کمتر ، سواد دینی کمتری هم نسبت به یک روحانی دارند.در مدارس امروزی شبهات علمی و دینی دانش آموزان را چه کسی باید پاسخگو باشد.ما فکر فعال ،ذهن پرسشگر ،بی باک و جسور کودکانمان را به چه کسانی سپرده ایم؟

امروز شاکی هستیم و ناراحت از اینکه علم در مقابل دین تعریف می شود ؛ دانشمندان علمی از دین جدا هستند ؛ خروجی آموزش و پرورش انسانهایی سکولار و بی دین هستند و.... .اما هیچ وقت از خود نمی پرسیم که چه کسی قرار بود به کودک ما مسیر الهی زیستن را بیاموزد؟چه کسی قرار بود ادب دینی را بیاموزد؟ در جواب باید گفت که کسی که ابزار آموزشی ا ش تنبیه فیزیکی و فحاشی است و مسیر تربیتیش کم کاریدر کلاس درس برای گرفتن پول کلاسهای خصوصی است ، معیاری به نام ادب دینی و مسیر الهی تعریف نشده است ؛ چه برسد به این که بخواهد این مضامین را با رفتار و کردار خود به محصلین آموزش دهد.

تصور کنید جامعه ای را که محل تعلیم و تربیت آن مساجد پیشرفته و مجهز هستند و نیروهای آموزشی آنها روحانیون متخصص به علوم روز دنیا..

چه کسی این لذت وصف ناپذیر را از ما گرفت؟ آیا در چنین جامعه ای تقابل بین دین و علم را می توان تصور کرد؟

امروزه شکایت م یشود که تعداد روحانیون نسبت به تعداد افراد جامعه بسیار کم است و همین تعداد کم از نظر معیشت و درآمد جزء کم درآمدترین افراد جامعه هستند؛ اما تصور کنید جامعه ای را که روحانیون آن بعداز 10 سال فراگیری علوم حوزوی ، حداقل 4 سال هم علوم تخصصی روز دنیا را فرا می گیرند و وارد بدنه آموزش و پرورش می شوند.در این صورت تمام بودجه آموزش و پرورش که بیشترین ردیف بودجه را در میان سایر ردیفهای بودجه دارد ، در اختیار روحانیونی قرار می گرفت که مسئول تعلیم و تربیت محصلین هستند . البته علاوه بر بودجه دولتی، وجوهات مراجع تقلید و کمک مالی مردم و خیرین نیز پشتوانه این حرکت در مسیر توسعه الهی خواهند بود. اگر چنین می شد ما امروز شاهد حجم انبوهی از روحانیونی بودیم که علاوه بر علوم دینی ،در علوم روز دنیا نیزمتخصص بودند.ما شاهد حجم انبوهی از منابع مالی و انسانی برای تربیت روحانی متخصص بودیم.ما شاهد حجم انبوه احترام به مقام روحانیت در کشورهای اسلامی و غیر اسلامی بودیم. 

اما افسوس و صد افسوس که:

خشت اول گر نهد معمار کج                 تا ثریا می رود دیوار کج


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

اشنباه ایرانی ها در توسعه و چرا مساجد جای مدارس را نگرفتند

چهارشنبه, 10 مهر 1398 10:59 خوانده شده: 2445 دفعه چاپ

نظرات بینندگان  

پاسخ + +14 -3 --
ناشناس 1398/07/10 - 11:38
برای انجماد تفکرتان، محدودیت
بینش تان، مقایسه متحجرانه تان،
بسیار بسیار و بسیار متاسفم.
مساجد چگونه توسعه ای را ممکن
می سازد؟ همه چیز دین و مسجد
نیست. همین جوری ما را قبول ندارند
وای به حال شرایط دیگر.
پاسخ + 0 0 --
رضا میزانی اسکویی 1398/07/10 - 16:29
سلام
وحشتتان از آموزش دینی کاملا ملموس است.جای تعجب نیست.وقتی از دین به جز حلال و حرام چیز دیگری نمیدانیم ،چنین وحشتی قابل فهم است.
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1398/07/10 - 20:38
وحشت ما از افرادی است که با نام
دین قصد دارند همه کاره شوند، یعنی
افرادی نالایق برای جایگاه علم.
دینشاید از نظ. برخی از سیاست
جدا نباشد اما قدرمسلم از علم جداست.
شما در حدی نبستید که ارزش و میزان
اعتقاد من را به خدا و یا نماز و واجبات
دیگرم را بسنجید.
پاسخ + 0 0 --
مدرس آزاد 1398/07/12 - 14:16
عجب ! فدر مسلم دین از علم جداست ؟! و معلم پیش خداست ؟!
پاسخ + +15 -3 --
ناشناس 1398/07/10 - 11:49
عجب دیدگاه وحشتناکی!
این گونه تفکرات واقعا آفتی بزرگ
برای علم و توسعه آنست. ظاهرا
سیرقهقرایی در این جامعه اپیدمی
اسفباری دارد.  
پاسخ + 0 0 --
رضا میزانی اسکویی 1398/07/10 - 16:39
سلام
دوباره وحشتتان از دین کاملا قابل فهم است و من هم اگر دید سطحی از وقایع دینی امروزه داشتم با سما هم نظر بودم.اما اگر دین در مقابل علم و دانش تعریف شده بود ما هیچ وقت دانشمندانی مانند:خوارزمی،ابن سینا،خیام،ابوریحان و .... نداشتیم.
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1398/07/10 - 20:33
افرادی که نام بردید یقین مسلمان
بودند اما دانش آنها ربطی به دین
ندارد. آنها هم مثل خیلی از ما مسلمان
بودند اما مثل شما متراژ دین را جایگزین علم. نمی کردند. حتما برای
کسب علم ملا لازم نیست.
پاسخ + 0 0 --
مدرس آزاد 1398/07/12 - 14:23
عجب ! اگر حتما برای کسب علم ملا لازم نیست پس می‌توان نتیجه گرفت که دین از غلم جداست !؟ پس مسلماً با معیارهای جذب معلم، معلم پیش خداست ؟!
پاسخ + 0 0 --
رضا میزانی اسکویی 1398/07/12 - 20:04
افرادی که نام بردم همگی از علمای بزرک دینی و فقهی هستن و رساله های بسیاری در زمینه مسائل دینی دارند.
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1398/07/13 - 17:00
نگارنده محترم شما اشخاصی را که
نام بردید قادرید با فقهای امروز
همسنگ بخوانید. آنان دریای معرفت
و عمل بودند، امروزی ها چطور؟
اصلا و ابدا
استثنا همیشه هست، بماند تعداد
بسیار اندک.
پاسخ + +16 -3 --
ناشناس 1398/07/10 - 11:54
فتبارک ا.... مشکل کمبود معلم
را از این بهتر نمی توان حل نمود.
امیدوارم برای نوشتن این متن جایزه
ادبی نوبل دریافت کنید و یا جشنواره
خوارزمی اول شوید، این هم اختراعی
است بسی برخاسته از ذکاوت
خاک برداشته!!
پاسخ + 0 0 --
رضا میزانی اسکویی 1398/07/10 - 16:43
سلام
از این که وقتتان را صرف خواندن متن کردید بسیار متشکرم.سوالی از شما داشتم:اگر چند نفر از متخصصین پزشکی و جراح قلب دنیا از روحانیون بودند به شما چه حسی دست میداد؟
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1398/07/10 - 20:41
اگری محال گفتید، خودتان می گویید
اگر؟ در این صورت خود آن فرد
قبول می کرد که دیگر روحانی
نیست. قرار نیست تعادل جهان را
یک نوشته شما برهم زند. اما واقعا
وحشتناک می اندیشید. سعیذکنید از
افراط بپرهیزید. اسلام دین تعادل
است.
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1398/07/10 - 23:32
اگر این طوری پیش بریم هر کس که در رشته علمی متخصص شده از دین دور شده است. اگر دین را از زندگی یک دانشمند منها کنیم چه اتفاقی می افند به نظرم: هیچ
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1398/07/11 - 09:52
ناشناس محترم ، گفته اید : اگر این طوری پیش بریم هر کس که در رشته علمی متخصص شده از دین دور شده است.....
برداشت نویسنده این است. دلایل دین گریزی مردم ، مسایل بیشماری است که ربطی به مدارس ندارد. مدارس خود قربانی هستند. اگر دیدگاه نویسنده درست است پس چرا دبیران پرورشی نتوانسته اند دانش آموزان را از بی دینی نجات بخشند؟ حتی خود آنان عامل دین گریزی نیز شده اند. با یک دو نظر نمی توان موضوع به این مهمی را تحلیل نمود. اما نویسنده شدیدا انقباض فکری دارد.
شاید عمده دلیل دین گریزی افراد توجه بیش از حد جامعه به تظاهرات جمعی دین نسبت به تظاهرات فردی آن است. افراط در نمایش کنش های جمعی دین افراد را به نفاق و دین گریزی متمایل ساخته است.آنان بجای نیت خالص به مصلحت اندیشی دچار شده اند.
پاسخ + 0 0 --
مدرس آزاد 1398/07/12 - 14:26
مدارس هم مقصرند و هم قربانی
پاسخ + +13 -2 --
ناشناس 1398/07/10 - 12:22
فعال دینی -مذهبی درست است
اشتباهی فعال اجتماعی قید شده
است.
پاسخ + 0 0 --
رضا میزانی اسکویی 1398/07/10 - 16:47
سلام
حق باشماست، فعال اجتماعی یک جامعه دینی.البته در جامعه ای که به نام دین، بانکداری ربوی جریان دارد و بزرگان برای پوشاندن دزدیهای خودشان ،مردم را با احکام بی اهمیتی مانند حجاب و آستین کوتاه مشغول کرده اند ،یک فعال اجتماعی مذهبی کار سختی است.
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1398/07/10 - 20:46
آفرین خوب اشاره کردید. دین را نباید
جایگزین فرهنگ و ارزش و هنجار کرد و
گرنه نتیحه اش گفته های شما می شود.
گفتند دین از سیاست جدا نیست،
سیاست باور دینی مردم را
تحت الشعاع قرار داد. رشوه اختلاس
فساد جنسی مقامات، قتل توسط وزیر،
سواستفاده از قدرت و.....
پاسخ + 0 0 --
رضا میزانی اسکویی 1398/07/12 - 20:40
سلام
اگر غذای پخته میخورید،دست وصورت خود را میشورید،به پدر و مادر خود لبخند میزنید،لباس میپوشید،سعی میکنید زیبا و آراسته باشید، و ......تمام آنچه به عنوان فرهنگ ، ارزش و هنجار میشناسیم ، حاصل تربیت 124000 پیغمبر اسلام در طول تاریخ 14 هزارساله بشر است.
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1398/07/13 - 06:46
جناب میزانی ، ارزش و هنجار تجارب و مهارت هایی است که با زندگی اجتماعی و روابط انسانی حاصل می شود .
کوبیدن دو سنگ برای آتش زدن و پختن گوشت ، تیز کردن سنگ و چوب برای شکار کردن ، کنار آب زیستن و....... قبل از پیامبران توسط انسانهایی از نیاکان ما چون انسانهای نئاندرتال به مرور کشف و یاد گرفته شده و به نسل های بعدی منتقل شده است. شما با عنادی غیرعلمی ساخت شکلات را هم با سرمنشأ دین می بینید.
پاسخ + +4 -12 --
معلم روستا 1398/07/10 - 14:29
این مقاله بسیار قابل اهمیت است و ریشه مشکلات مدارس را به خوبی شناسانده است ؛باتوجه به اینکه حکومت ما دینی است و ریشه مردم ما دینی است بر اهمیت درک موضوع می افزاید در حال حاضرهزینه گازو برق و آب مساجد رایگان است و طبق اصل سی ام قانون اساسی آموزش هم رایگان است اما آیا دولت سرانه مدارس را تامین می کندوبه مدارس اهمیت می دهد اگر همین آموزش در مساجد به دست ملاها اتفاق می افتاد به طور یقین وضع آموزشی بسیار بهتر از این بود
پاسخ + 0 0 --
حسن 1398/07/10 - 20:59
لطف کنید درهمان روستا خدمت
کنید و اگر شهر اومدید بجای مدرسه
برویدحوزه.
پاسخ + 0 0 --
Alireza 1398/07/11 - 14:49
چرا حسن باید با این لحن سخن بگوید. مگر نباید با دلیل و منطق صحبت کنیم؟
پاسخ + +11 0 --
معلم 1398/07/10 - 19:35
این دیگه چیه
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1398/07/11 - 09:56
تحفه نطنز!!
پاسخ + 0 0 --
معلم روستا 1398/07/11 - 14:40
معلم روستا یک نام مستعار است
بنده از ۳۰ سال معلمی ۱۱ سال در روستا بودم و بقیه در شهر
لطفا" به همدیگر بی احترامی نکنیم
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1398/07/11 - 15:25
برا من كه جالب بود باور كنيد راست ميگم
پاسخ + +10 -1 --
بیاتی 1398/07/10 - 20:46
مسجد محلی برای آموزش تعالیم دینی است با امکان تجمع به مدت محدود وامکانات محدود! ومدرسه هیچوقت مقابل مسجد نبوده است.
اولا روحانیون اکثرا از افرادی هستند که قادر به ادامه تحصیل حتی در دوره دبیرستان هم نیستند دانش آموزانی با بهره هوشی کم که توان ادامه تحصیل در سیستم آموزشی را نداشتند ،پس از افرادی که فاقد هرگونه ذکاوت وبهره هوشی است چگونه انتظار آموزش وایجاد تحول وتغییر دارید!؟
بفرمایید دستاورد علمی وعملی حوزه وروحانیت در پنجاه سال اخیر برای نجات انسان ها در حوزه های اجتماعی،اقتصاد وغیره چی بوده.
کشورهای توسعه یافته که ثروت وپیشرفتشان دنیا را کور وکر کرده هم بچه هاشون توحوزه توسط روحانی ها اموزش دیدن؟
سهم کشور ما وجهان اسلام از توسعه وتکنولوژی چیست
جز مصرف کردن کالاهای ساخت غرب!
باید از فضای حوزه کم ودر اختیار اموزش وپرورش جهت تامین مدرسه استفاده بشه چون اینده یک جامعه در گرو مدرسه ودانشگاه است نه حوزه وتعالیم دینی وعقیدتی...
پاسخ + +9 0 --
دبیر 1398/07/10 - 21:07
گفته اید خروجی مدارس افراد بی دین
است، اولا شما با کدام متراژ دستور
کلی دادید؟ ثانیا چرا قبل از انقلاب
چنین نبود و الان در یک حکومت
دینی چنین است؟
تحلیل شما جانبدارانه، توام با تعصب،
و تک ساحته است. تحلیل گر اجتماعی،
همه چیز را دین زده نمی بیند.
پاسخ + 0 0 --
معلم روستا 1398/07/11 - 14:44
اگر جنابعالی معلم هستید خوب می دانید که اکثر معلم های کنونی از روی ناچاری این شغل مهم را انتخاب کرده اند و یکی از دلایل ناکارآمدی آموزش و پرورش همین است
نظر شما که اکثر روحانیون نیز بهره هوشی لازم را ندارند هم درست نیست
لطفا" مقاله را دوباره بخوانید تا بر نیت صادقانه نویسنده پی ببرید
پاسخ + +10 0 --
دبیر 1398/07/10 - 21:21
می گم حال که شما نسخه می نویسید
برای خانواده ها هم بنویسید چون
اونها هم بی دین شده اند، به هر خانواده
لابد یک روحانی، پیشنهاد می دهید.
اصلا تمام مشاغل برای روحانیون.
یعنی کل ملت روحانی شود تمام
مشکلات حل می گردد.
پاسخ + 0 0 --
رضا میزانی اسکویی 1398/07/12 - 20:17
سلام
ستون اصلی تربیت هر فرد در مرحله اول خانواده و پدر و مادر آن فرد هستند و پدر و مادری که در مکتب خاصی پرورش یافته اند،مبلغ آن مکتب برای فرزندانشان خواهند بود و نیازی به روحانی ندارند.
پاسخ + +6 -3 --
معلم 1398/07/10 - 22:58
مدیر محترم سایت از انتشار این مقاله سخیف واقعا برات متاسفم چه جوری به خودت اجازه میدی .... یک فرد بیسواد متحجر را نشر بدهی
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1398/07/11 - 09:54
احسنت
هر چند که قصد مدیر این است که دامنه تفکر معلمان جامعه را بشناسیم. اوج و حضیض بینش ما چنین است برادر.
پاسخ + 0 0 --
Alireza 1398/07/11 - 14:43
انتشار این مقاله نشان می دهد که صدای معلم داره رسالت خود را خوب انجام می دهد. ما نمی تونیم همه را مثل خود کنیم یا انتظار داشته باشیم همه مثل ما بپوشند یا مثل ما فکر کنند. نقطه قوت صدای معلم همین است. همه حق اظهارنظر دارند.
فارغ از نظرات نویسنده چه موافق باشیم و چه مخالف باید از نویسنده تشکر کنیم که با حوصله به کامنت ها جواب میده.
پاسخ + 0 0 --
Alireza 1398/07/11 - 14:48
فکر کنم اینجا جای مناسبی است که آن کوت معروف ولتر را نقل کنیم. همو که گفت من با تو مخالفم اما جانم را می دهم تا حرفت را بزنی. چرا نباید با ان که مخالفین حرفش را نزند.
پاسخ + 0 0 --
Alireza 1398/07/11 - 14:55
همکاران صدای معلم محل تضارب ارا و افکار است و تا حالا نشان داده که اهمیتی به جناح و فراکسیون نمی دهد یعنی با گشاده دستی وسعه صدر تمام نظرات را منعکس می کنه. مواقعی این حس به ادم دست میده که وقتی صدای معلم را می خونید داری سایت های فارسی زبان خارج را می توانید. در انعکاس کامنت ها هم کارنامه درخشانی داره به نظر من. این وب سایت انصافا در جامعه بسته و امنیتی ایران خوب دوام اورده.
پاسخ + 0 0 --
Alireza 1398/07/11 - 15:01
مخالف بیشتر مطالب مطرح شده در مقاله هستم اما این دلیلی نمیشه از معده و هوا کلمات نامناسب حواله نویسنده کنم. علل مخالفتم را باید با جزییات و مستند پست کنم. اینکه این مطلب کامنت های زیادی را جلب کرده خود نکته مهم و قابل توجهی است و باعث گفتگو که عنصری گمشده در مهارت های ماست شده. بحث گرمی را ممکنه دامن بزنه و الا خیلی اسون با جملات کلی و بی معنی مقاله را بکوبیم.
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1398/07/12 - 10:12
آقای طلب زاده ، گفته اید :
اینکه این مطلب کامنت های زیادی را جلب کرده خود نکته مهم و قابل توجهی است .....

اما علت دید غیر منطقی نویسنده است نه اهمیت موضوع. و این دید به اندازه کافی کج مدار است نیازی به سند و تحلیل و... ندارد. قرار نیست به تجزیه و تحلی هر باور اشتباه تن در دهیم و گرنه حضرتعالی متون غیرقابل دفاعی را ترجمه می کردید و فقط ترجمه می کردید و به ماهیت موضوع اهمیت نمی دادید.
یک دیدگاه و یا تفکر می بایست برای جامعه و افراد آن مقبولیت داشته باشد.
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1398/07/12 - 10:14
ببخشید جناب آقای طالب زاده
پاسخ + 0 0 --
رضا میزانی اسکویی 1398/07/12 - 20:27
سلام
از مدیر محترم سایت بابت مشکلاتی که به خاطر انتشار نوشته من در سایتشون براشون پیش اومده عذرخواهی میکنم و از اینکه با انتشار نوشته یک جامعه آماری کلی برای برای قدمهای آینده فراهم کذدند بسیار متشکرم.
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1398/07/13 - 06:52
در این سایت ثابت شده است یادداشتی که دور از مقبولیت عامه و خاص است مورد انتقاد شدید قرار می گیرد. این متن نه به دلیل ارزش علمی زیاد خوانده شده و یا زیاد بودن کامنت های آن به دلیل غیرمنطقی و عامیانه و غیرعلمی بودن نگاه نگارنده است.
ایشان اصراری متحجرانه بر باور خویش دارند.و ارزش زمانی را که در آن قرار گرفته ایم نادیده می گیرند. فراموش نکنند آنچه که هست لزوما بر وفق مراد همه افراد جامعه نیست که قانونی کلی باشد.
پاسخ + +5 -2 --
ناشناس 1398/07/10 - 23:34
به این فکر کنیم که ایا وجود روحانیون برای جامعه در حال حاضر ضروری است یا نه؟
پاسخ + 0 0 --
رضا میزانی اسکویی 1398/07/12 - 20:12
سلام
از شما بسیار متشکرم چون به موضوع بسیار مهمی اشاره کردید.
و آن هم برنامه ریزی برای حذف علمای دینی از بطن جامعه و درگیر کردن علمای دین به مسائلی که بود و نبودشان برای جامعه فرقی نکند.اما اگر آن عالم دینی در یکی از زمینه های علوم پیشرفته صاحب نظر بود و متخصص، آیا بازهم آن عالم دینی به همین راحتی از بطن جامعه قابل حذف بود؟
پاسخ + +3 -2 --
ناشناس 1398/07/10 - 23:37
داستان این است که دانش آموزان من دیگر نه دین می خواهند و نع معرف دین. چرا که معرفان دین به انواع گناهان آلوده شده اند: دیکتاتور هستند، ....
آیا به این فکر کرده اید که اگر در ایران دین نبود یا مثل دیکر کشورها در سیاست دخالت داده نمیشد جه اتفاقی می افتاد
پاسخ + 0 0 --
مدرس آزاد 1398/07/12 - 14:42
چرا دیگر دانش آموزان شما دین نمی خواهند ولی دانش آموزان فردی به دنبال دینند ؟!
پاسخ + 0 0 --
محمود 1398/07/12 - 11:42
فیلم هایی مارمولک و پارادایس چه فرقی با هم دارند. پارادایس به تمام‌معنا خیلی بیشتر برای اخوندها خطر داره تا مارمولک.
پاسخ + +3 0 --
مدرس آزاد 1398/07/12 - 14:33
هر چند که فرصت زیادی برای خواندن متون فوق نداشتم ولیکن در مسجدی شاهد بودم که بر فعالیتهای فرهنگی، از بیسوادی تا رفع اشکال درس دانشگاهی در دوره دکتری در آن انجام می شد و بسیار پر استقبال بود؛ اما چه درد آور تر است پاسخ به این سؤال که چرا ادامه نیافت ؟!
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1398/07/13 - 06:39
خودتان بودید نه ؟
پاسخ + 0 -3 --
رضا میزانی اسکویی 1398/07/12 - 20:34
سلام
از همه عزیزان به خاطر وقت واهمیتی که به موضوع نشان دادن بسیار متشکرم.همه دیدگاهها از جانب معلمان عزیز بود.اما کمی هم اطلاعات عمومی هم از دیدگاه یک فعال .... داشته باشید.آیا میدانستید در روستاهایی که کلاس آموزشی به خاطر نبود مدرسه در طویله(با عرض پوزش و تأسف) برگزار میشه، دارای مساجد قابل قبول برای مکان تدریس هستند!!؟
پاسخ + 0 0 --
آنتی توهّم 1398/07/13 - 00:23
سلام جناب

مقبولیت مسجد صرفاً به دلیل قیاس با طویله نیست !!!!

جمعه به مسجد آورد طفل گریز پای را !!!

آنهم در شهری که هیچ طویله ای در آن نیست !!

توهّم !
پاسخ + 0 0 --
آنتی توهّم 1398/07/13 - 00:25
جز طویله توهّم !!!!!
پاسخ + +2 -2 --
اسفندیار 1398/07/12 - 23:01
با سلام
بهتر است اول بفرمایید حوزه تخصصی تان چیست تا بتوان مطلب را نقد کرد ، به نظرمی اید چندان مطالعات تاریخی درستی ندارید و مبنایی را که معلوم نیست از کجا اخذ کرده اید اساس بحث قرار داده اید ، بهتر است کتاب کارنامه اسلام دکتر زرین بخش صفحه ۴۵ به بعد سرفصل مدارس و دانشگاه ها رو مطالعه بفرمایید. کجای تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی امده است که مسجد مرکز علمی دنیای اسلام و بنیان تمدن اسلامی در جهان اسلام بوده ! لطفا پیش فرض های ناصواب را دستمایه تخطئه مدارس نوین نفرمایید ، سخن تان ادم را یاد سخنان شیخ فضل ا.. در باب مدارس و علوم جدیده می اندازد...
پاسخ + 0 0 --
آنتی توهّم 1398/07/13 - 00:34
خود خواهی ولو قانونی چه ثمراتی می تواند داشته باشد؟
تفاوت موضوعات علمی و موضوعات دینی و عملکرد شاگردان امام صادق(ع) در هر موضوع کجاست؟
پاسخ + 0 -1 --
ناشناس 1398/07/13 - 20:54
راسنی تا حال فقط یک نفر کلیسا
تحصیل کرده است؟
یا پدران روحانی به دانش آموزی
تدریس نموده اند؟
یا ما شایسته ایم و آنها بی لیاقت؟!!
پاسخ + 0 0 --
سینا سلیمی 1398/08/09 - 13:01
من به شخصه تا به حال کسی را ندیده ام که از کمبود روحانی گله کند.
پاسخ + 0 0 --
سیدمحمدی 1398/11/16 - 22:51
سلام
مقاله خیلی خوبی بود. به نکات خوب و جالبی اشاره کرد. البته ایرادات ریزی هم داشت به نظرم که قابل اغماضه.
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1399/03/13 - 18:53
سلام در حال حاضر مکتب خانه ای در ایران وجود دارد،و یا مسیر وسیره مکتبی که یک بچه ۶ الی ۷ سال بتواند این سیر را طی کند موجود هست،خبر بدید و یا کتابهای این سیر را معرفی کنید.

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

میزان استفاده معلمان از تکنولوژی آموزشی مانند ویدئو پروژکتور ؛ تخته هوشمند و .... در مدرسه شما چقدر است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور