بعد از چند حرکت اعتراضی از سوی فرهنگیان مدتی است این بحث اعتراضی در قالب تجمع و تحصن فروکش کرده است و شاید بتوان گفت حداقل این چند ماه آینده (تا شروع سال تحصیلی بعد) این امر (اعتراضات به شکل تجمع و...) انجام نخواهد گرفت یا کم رنگ خواهدشد؛ لذا بهتر است فرصت را غنیمت شمرده و به آسیب شناسی دلایل حرکت های اعتراضی معلمان و نتایج محدود به دست آمده و یا عدم تحقق غالب خواست آنان در این اعتراضات چند ساله پرداخته شود.
بنابراین، برآن شدم ابتدا آسیب شناسی را از مطالب سایت «سخن معلم» شروع می کنم که قطعاً این سایت می تواند با اطلاع رسانی سالم و شفاف در رسیدن فرهنگیان به خواسته های صنفی چندین ساله خود تاثیرگذار باشد و برخی مطالب همکاران بزرگوار در این سایت را مورد نقد وبرسی قراردهم. تا به قول بعضی آقایان که می فرمایند اول خودم و بعد شما را به تقوای الهی توصیه می کنم، لذا حقیر نیز اول خودم و بعد عزیزان را به چند نکته توصیه می نمایم که امیدوارم همه ی ما بتوانیم درجهت تحقق آرمان والای فرهنگیان که اصلی ترین آن اجرای عدالت درهمه ی ابعاد می باشد قدمی موثر برداریم. لکن قبل ازپرداختن به این مساله، یادآور می شوم که این دیدگاه شخصی بنده بوده و امید است که خوانندگان عزیز و نویسندگان محترم سایت سخن معلم با پیشنهادات و انتقادات سازنده و اصولی خود بر غنای همه ی مطالب عرضه شده در این سایت بیفزایند.
هر چند تصمیم بر این است در مجالی مناسب تر به آسیب شناسی کلی این حرکت ها و اعتراضات بپردارم و از همکاران عزیز هم تقاضای پرداختن به این مقوله را دارم اما در اینجا به انتقادات ،پیشنهادات و راه حل ها خود از مطالب و مقالات برخی دوستان در سایت سخن معلم آغاز می کنم، به این نیت که توانسته باشم در همفکری و همگرایی بیشتر دربین همکاران کمک کرده باشم و چنانچه همکاران با این دیدگاه موافق بوده وآن را مثمرثمر تشخیص دادند به همان هدف مورد اشاره نزدیکتر شویم. انشاالله.
همکاران عزیز وبزرگوار؛ همان طورکه در جامعه افراد دارای دیدگاه های مختلف و سلایق متفاوت هستند؛ لذا جامعه ی فرهنگیان نیز به تبع آن ازتکثر آراء برخوردار بوده و هر یک دیدگاه های متفاوتی را دارند (بهترین شاهد بر این قضیه همین نظرات تایید شده ی همکاران در ذیل مقالات و مطالب همین سایت دربخش ارائه ی نظرات می باشد) بر همین اساس شاید بتوان جامعه ی معلمان را بدین شکل تقسیم بندی نمود:
1 – گروهی که به شدت خود را در زمره ی اصولگرایان دانسته و خود را بیشتر با کیهان.و..هماهنگ می دانند و خیلی به دیگر تفکرات اهمیتی نمی دهند .
2) جمعی که ذوب در اصلاح طلبان اند و همان قدر که با آرمان (روزنامه ی آرمان) سرخوش اند از کیهان بیزارند و معمولاً حرفی به جز رسانه های خاص خود را نمی پذیرند.
3 –دسته ای که کاری با هیچ گروهی نداشته و یا بی خیال اند و یا به دور از هیاهوی سیاسی سر درگریبان بدبختی های خود دارند.
4 – افرادی که کاری با این دعواهای سیاسی نداشته و در هر دولت و جناحی هرکسی به دور از هوچی گری و... به فکر خدمت به مردم بوده و در راستای منافع ملی صادقانه کار می کنند و درصدد کاستن آلام و درد مردم اند قدر می دانند و خود را اسیر شعارهای سیاسیون که درجهت منافع و مطامع خودشان است نمی دانند.
با این دسته بندی نزدیک به واقعیت پیشنهاد این است که:
الف) دوستان بزرگوار علی الخصوص کسانی که پسوند اسم آنها عباراتی نظیر :کانون صنفی معلمان،سازمان معلمان و... است تا حد ممکن از عبارات یا جملاتی که صرفاً یک طرفه به قاضی رفتن و تخریب یک جناح باشد خوداری کنند که خدای نخواسته باعث رنجش کسانی که دیدگاه مخالف دارند نشود. در اینجا جهت روشن شدن مطلب استناد می کنم به فرمایشات یکی، دو نفر از دوستان درخصوص بحث استیضاح آقای فانی (در سایت سخن معلم ) که مطالبی بیان شده ، علی رغم اینکه از سردلسوزی بوده و شاید هدف ازگفتن آن بیان این درد بوده که جبهه ی پایداری و اصولگرایان مجلس که خود به شکلی آقای فانی را بر وزارت آموزش و پرورش تحمیل کرده اند و در مشکلات آموزش وپرورش آنها سهم به سزایی داشته اند حالا با استیضاح ایشان به نوعی قصد فریب معلمان و وارونه جلوه دادن مساله را دارند، اما چون در مطالب این عزیزان تقریباً این گونه استدلال شده است که بدین علت که مجلس با وزیر قبلی مدارا کرده است پس شایستگی استیضاح را ندارد و یا اینکه باید با این وزیر هم مدارا نماید و این عبارت ایشان که «بسیاری از فرهنگیان منتقد، استیضاح فانی را به صلاح نمی دانند» را هم بعضی فرهنگیان دهن کجی به آن دسته از فرهنگیان معترض به اقدامات وزیر فعلی تلقی می کنند (مطالعه نظرات ارائه شده در ذیل این بیانات موید این مطلب است).
ب) در اینکه وزیر و مجموعه ی قبلی اقدامات نامناسبی در آموزش وپرورش داشته اند هیچ شکی نیست ؛ حقیر در زمانی که دولت قبل زنده بود همواره انتقادات تندی نسبت به این مجموعه داشته و الان هم دارم و وکیل مدافع شان هم نیستم اما اینکه همه ی کاسه کوزه ها بر سرِ وزیر قبل شکسته شود و بعد از گذشت دو سال از روی کار آمدن تدبیر و امیدی ها همچنان وزیر قبل را مقصر بدانیم را منصفانه نمی دانم ؛
زیرا اولاً:
اگرچنین بود و این مجموعه ی جدید توان تغییر و تحول دراین وزارت خانه و وضعیت فرهنگیان را نداشته یا ندارند پس همچنان دراختیار همان قبلی ها قرار می گرفت و چه نیازی به این آقایان بود؟
ثانیاً: به نظر این درکشور ما یک عادت است که هرکس جایی را تحویل می گیرد از آن تعبیر به خرابه می کند مدت خدمت راهم با جملاتی مثل عده ای نمی گذارندو... (آنچه در دولت احمدی نژاد زیاد شنیدیم )و تقصیر دولت قبل و خرابی های آن است(چیزی که در این دولت فعلی زیاد می شنویم ) سر می کنند و حتماً در پایان دولت و وزارت شان هم مثل آقای حاج بابایی می فرمایند: " وزارت خانه را مثل دسته ی گل تحویل دادم! " (غافل از اینکه به قول یک همکار؛ خیلی از گلهایش پژمرده شده) پس ضرورت بودن و قبولی پست از ناحیه ی این آقایان چیست؟
باید گفت این بهانه ها از هیچ مسئولی پذیرفته نیست و معلمان اقدام موثر و سریع در همه ی خواسته های خود را دارند.
ثالثاً: همکاران عزیز و بزرگوار تا جایی که ذهن من یاری می کند معلمان همواره مظلوم واقع شده و به وضعیت معیشتی خود و حتی مسایل آموزشی و..دراین وزارت خانه معترض بوده اند؛ چه هشت سال دردوران کارگزاران سازندگی یا هشت سال دوران اصلاحات وچه هشت سال آقایان عدالت محور و بعدش هم تدبیر و امیدی ها. هر چند این مظلومیت و اعتراض با فراز ونشیب هایی همراه بوده است پس بی جهت همه مشکلات را به دوش یک دوره ی خاص نیندازیم و بی جهت از چپ یا راست تعریف و تمجید نکنیم و تاحد ممکن واقعیت ها رابه دور از حب وبغض بیان کنیم تا خدای نخواسته باعث رنجش سلایق مختلف همکاران و درنتیجه اختلاف وشکاف بین آنها در اعتراضات و..نشویم و هم انصاف را زیر پا نگذاریم.
در پایان جهت تقریب نگرش (معلمان) و فرآیند اقناع سازی که برخی دوستان هم در مطالب شان بدان اشاره کرده بودند پیشنهاد می نمایم:
1) مطالب بیشتر در جهت این تقریب نگرش ها(حداقل در حرکت های جمعی و درون گروهی) ارائه شود ونظرات و نگرش و نظرات شخصی و جناحی برای کمک به این قرابت فکری یا بیان نشود و یا با قید نظرات شخصی بودن و بدون پسوند هایی نظیرآنچه اشاره شد آورده شوند .
2) اقدامات وزیر قبلی، مجلس و... با استدلال های محکم و نقد های عالمانه و نه عوامانه (نظیرآنچه برخی در مطالب شان اشاره داشته اند از قبیل: آموزش وپرورش را ویرانه کرده اند، مخروبه تحویل داده اندو...) بیان شود.هر چند برخی از مسئولان قبلی ممکن است از مناظره و مباحثه طفره بروند اما تلاش شود از آنها پاسخ گویی نسبت به اقدامات شان را مطالبه کنند.
3) برخی بیانات موید این است «که پهلوان (دولت)زنده را عشق است » این مطلوب نیست وبه نظر حقیر ضمن احترام به اقدامات مثبت این دولت (مثلا انتخاب وزیر بهداشت) و اقدام خوب وزیر کنونی آموزش و پرورش (مثلاً مدارای بیشتر با منتقدان و مخالفان نسبت به همتایان قبلی خود) و تلاش جهت همیاری و همکاری لازم با آنها درراستای پیشبرد اهداف آموزشی و...باید ازکسانی که فعلاً زمام امور رادر دست گرفته اند مطالبه ی بیشتری کرد و عملکرد آنها را بیشتر مورد نقد و بررسی قرار داد تا اینکه هم وغم خود را در ناسزاگویی به قبلی ها بگذرایم هرچند باید اقدامات ناشایست قبلی ها تاجایی که باعث لوث شدن آن نشود بیان شود.
4) باز هم به جهت اتحاد ویکدلی بیشتر و همان تقریب مورد اشاره خواهش بنده از نویسندگان مطالب در این سایت و تایید نظرات آن دسته از همکاران که دیدگاه شان را در قالب کامنت و لایک بیان می کنند در نوشته ها و نظرات درخصوص 40 هزار نفر استخدامی زمان حاج بابایی طوری سخن گفته نشود که موجب هتک حرمت و در نتیجه رنجش این همکاران شود زیرا اولاً: شاید کسی پارتی بازی دراستخدام دراین دوره را منکر نشود. همان طور که بنده به شخصه پیگیری کار یکی از داوطلبینی که ظاهراً دراین آزمون حق ایشان تضییع شده بود راعهده دار شدم و مسائلی را در این خصوص مشاهده کردم که دراینجا مجال پرداختن به آن نیست اما این پارتی بازی و... را نباید به همه ی این 40 هزار نفر تعمیم داد و خدای نخواسته صرفاً با دیدن چند مورد پارتی بازی و.. همه ی آنها را تحقیر کرد.
ثانیاً: چه بخواهیم و چه نخواهیم این چهل هزار نفر (حتی معدود افرادی که ممکن است به ناحق وارد آموزش وپرورش شده اند) جزء همکاران ما و خانواده ی آموزش وپرورش محسوب می شوند و اتفاقاً به جهت جوانی و کم سابقه بودن در آینده هسته اصلی این نهاد راتشکیل می دهند، پس با احترام به آنها از پتانسیل این نیروها بیشتراستفاده کنیم و برخلاف برخی گروه های افراطی در جامعه جذب حداکثری در همفکری و همگرایی جامعه فرهنگیان داشته باشیم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
من نویسنده این مطلب رو کاملا فردی منطقی و بی طرف یافتم و این مقاله نسبت به بقیه مقاله ها به واقعیت نزدیک تر هست
البته من عنوان می کنم اولین جرقه اعتراض معلمان در افزایش حقوق پزشکان و بانکیها رقم خورد که اگر پولی نیست پس چه طور به حقوق این آقایان افزوده میشود و این بی تدبیری سرآغاز اعتراضات به حق معلمان شد
" من می دونستم " !
قلام !
البته به غیر از کاپیتان لیچ !
بلاخره خودتون هم با خوندن اون مناظرات و بحثها متوجه شدید که مدافعان فانی هیچ استدلالی ندارند
بسیار خوب شد که این سایت فرصت مباحثه و مناظره با طرفداران فانی را برای ما فراهم وموجب شد تا از لابلای این بحثها نتیجه گیریهای خوبی گرفته بشه و اونها هم فکر نکنند که اینجا هم صدا وسیماست که مقابل یه خبر نگار با سوالات از پیش تعیین شده بشینند و یه مشت دروغ تحویل معلمها بدند
لذا در يك نگرش اصولى به مقاطع گوناگون و وزراى مختلف مى بينيم آنان نه نماينده معلمين هستند و نه نماينده دولت ، بلكه تنها واسطه اى براى طى زمان و مسول مرهم گذاشتن بر زخم معلمان ، يا حداكثر بعنوان سخنگوى دولت در امور آموزشى هستند و از خود اختيار خاصى ندارند كه بتوانند به يك تحول اساسى دست زده واين بيمار ى كهنه را درمان نمايند
اگر دقت فرماييد با رفتن و آمدن وزرا و مسولين از جناههاى گوناگون ، معمولا كسانى هستند كه سالهى متمادى در پستهاى كليدى ، مالى و ستادى باقى مانده ودر حقيقت شاه كليد اداره آن سازمان در دست آنان است و هر وزيرى كه مى آيد پس از مدتى مستاصل گرديده و لاجرم به اين روساى پشت پرده كه مدام العمر حاكميت دارند مراجعه نموده و دنبال راهكار مناسب براى بيشتر ماندن در پست خود مى گردند ..... ادامه دارد
اين افراد كه معمولا گرايش سياسى و جناحى خاصى نداشته و بقول معروف " حزب باد " هستند تمام ريش و قيچى ها را در دست دارند خصوصا خم و چمهاى مالى و قانونى را و به مسول مربوطه رهنمودها و راهكارهايى براى سفسطه گرى هاى قانونى و چگونگى برون رفت از معضلات را مى آموزند ، گاهى نيز در كسوت مشاور با دريافتهاى كلان وارد معركه مى شوند و در زمان لازم براحتى كنار كشيده و بدنبال نفر بعدى مى روند و حتى بر عليه او شعار هم مى دهند و معتقدند تاريخ مصرف اين فرد تمام شده است و بايد بدنبال فردى تازه كارتر و صفر كيلو متر تر رفت و پروژه توهم و مشاوره تخصصى را شروع كرد و از كنار آن به منافع مادى و اجتماعى بيشتر رسيد و به موج سوارى ادامه داد ...والسلام
اخبار اقتصادی - افزایش حقوق فرهنگیان تکذیب شد
وزیر آموزش و پرورش در خصوص افزایش ۲۵ درصدی حقوق فرهنگیان گفت: تا کنون در این خصوص خبری نشنیدهام.
کلاف به هم پیچیده "مشکلات معیشتی فرهنگیان" باز میشود؟
"رتبه بندی"، نسخه فانی برای معلمان
جعفریبنه خلخال تاکید کرد: از تاریخ تصویب این قانون یک درصد مالیات به عنوان مالیات آموزشی به نرخ مالیات بر ارزش افزوده اضافه میشود که البته مبلغ وصولی پس از واریز به حساب درآمد عمومی نزد خزانهداری کل در اختیار وزارت آموزش و پرورش قرار میگیرد تا برای افزایش حقوق پرسنل آموزش و پرورش هزینه شود.
وی گفت: این طرح برای بررسی بیشتر در صحن علنی مجلس به هیئت رئیسه تقدیم شد.
به گزارش خبرگزاری فارس از اردبیل، نماینده مردم جنوب استان در مجلس شورای اسلامی در روزهای گذشته با جلب نظر نمایندگان مجلس و اخذ ۶۰ امضا از آنها برای این طرح دو فوریتی، در این امر پیشقدم شده است.
فانی: خدا لطف کرد در دولت نهم وزیر نشدم/ حقوق معلمان زیاد هم شود، در بوق و کرنا نمیکنیم
آقای نماینده خلخال چون نزدیک انتخابات ،از این حرفها زیاد زده میشه ولی کسی نیست که عمل کنه ولی اینها همه وصله پینه است
هدف ما اجرای کامل قانون است نه این وصله پینه ها
1- آیا اعتراضات فرهنگیان از نوع اغتشاشی است یا صنفی که تنها بازتاب بحران نابابری فرصت ها در بین کارمندان دولت است؟
2- آیا نابرابری فرصت ها در بین بدنه ی آموزش و پرورش هم وجود دارد؟ (عوامل ستادی- غیر ستادی)-عوامل اجرایی( مدیر- معاون- کارمندان دفتری) با معلّمان- مقاطع مختلف( ابتدایی- راهنمایی- متوسّطه)- (زنان و مردان)
3- بر خلاف عدّه ی قلیلی از فرهنگیان که در اعتراضات شرکت می کنند، چه عامل یا عوامل دیگری، عدّه ی کثیری از آن ها (مخصوصاً عوامل ستادی - مدیران- معاونان- عوامل اجرایی- زنان- بازنشسته ها- مقاطع ابتدایی و تا حدودی راهنمایی) به سوی مدارس و کلاس ها می کشاند؟
1- بازگو کردن مشکلات و کمبودهای جامعه به مسئولین مملکتی نتیجه بخش است 2- احساس می کنم افرادی مثل من قادر به بهبود وضعیت خود نیستند 3 - فکر می کنم افرادی مثل من در تعیین بسیاری از رخدادهای زندگی خود نقشی ندارند.4- افرادی چون من دستمان به جایی بند نیست و حرفمان به گوش مسئولان نمی رسد 5- شهروند عادی هم می تواند بر تصمیمات دولت تأثیر بگذارد 6- در برخورد با تحولات کشور احساس ناتوانی می کنم. 7 - فکر می کنم مقامات و مسئولین کشوری به نظرات افرادی مثل من احتیاجی ندارند. 8- رأی دادن تنها راهی است که افرادی مثل من از طریق آن می توانند نظر خود را درباره چگونگی اداره امور توسط حکومت بیان کنند. 9- آن قدر در زندگی خود گرفتارم که نمی توانم به سیاست فکر کنم.
1- آیا به جزء فرهنگیان محترم کارمندان دستگاه های دیگری نیز هستند و یا بوده اند که مشکل معیشتی و حقوقی داشته اند؟
2- اگر خیر چرا آن ها این مشکل را نداشته اند و اگر بلی آن ها چگونه این مشکل خود را به سامان رسانده اند؟
3- در این بین سهم چه کسی را برای حلّ این مشکل بیشتر می دانید؟ (خودت، وزیر، رئیس جمهور، نمایندگان مجلس، رهبری یا کسان دیگری)
4- ترتیب پی گیری مشکلات از کجا و توسطّ چه کسانی و به چه صورت و با چه شیوه هایی باید انجام شود؟
5- سهم شما در پی گیری مطالباتتان برای رفع تبعیض و فقر و برپایی عدالت در بین کارمندان دولت به شیوه های مسالمت آمیز آن از قبیل (نوشتن نامه- مقاله- مطلب برای سایت ها یا مجلات و روزنامه های مختلف و مسؤولین نظام (وزیر، رئیس جمهور، نمایندگان مجلس، رهبری و...) و یا داشتن ملاقات حضوری با آن ها یا تماس تلفنی چقدر بوده است؟
6- سهم شما در اعتراض های جمعی معلّمان در خصوص مسائل صنفی و کاری برای احقاق حقوقشان چقدر بوده است و آیا تا به حال کسی را تشویق به شرکت در این تجمّعات کرده اید؟
7- آیا برای حلّ مشکل خود از افرادی که عضو تتشکّل ها و احزاب سیاسی یا در پست های اجرایی مهمّی در هر سه قوّه (مجریه-مقنّنه- قضائیّه) و یا مجمع تشخیص مصلحت نظام هستند ؛ تقاضای کمکی چه از لحاظ لسانی، قانونی و... داشته اید؟
8- چه راه حل هایی پیشنهاد می دهید که بدون اینکه کسانی از بیرون نظام آموزش و پرورش از مسائل و مشکلات آن ها به نفع خود سوء استفاده جنایی و یا برای رسیدن به اهداف خود کنند منجر به تحقّق خواسته های فرهنگیان شود؟
9- چه طور می شود هم به اهداف تحقّق عدالت و رفع تبعیض در بین کارمندان دولت رسید و هم انگ خائن، مهره ی دشمن، توطئه گر، آب به آسیاب دشمن ریز و... نخورد و هم دشمنان درجه ی یک نظام اعمّ از داخلی و خارجی از این حرکت معلّمان به نفع خود سوء استفاده نکنند و آن را مصادره ی به مطلوب نکنند؟
سرنوشت ما معلمان درآموزش و پرورش قطعا باید به دست خودمان رقم بخورد و این امر با ترس و نظاره و انفعال ره به جایی نخواه برد.
به امید روزهای باشکوه
اگر حالتی خاص موجب شود که هزار نفر،هر کدام یک ریال ضرر کنند امّا یک نفر هزار ریال نفع ببرد، این فرد انرژی فراوانی صرف حفظ این حالت خواهد کرد، امّا هر یک از آن هزار نفر زیان دیده، از خود فقط دفاعی ناچیز خواهند کرد و در نهایت نیز به احتمال زیاد، آنکه با علاقه و پی جویانه برای حفظ منافع هزار ریالی خویش اقدام کرده است، پیروز خواهد شد.
ما و مجنون همسفر بوديم در دشت جنون --- او بمطلب ها رسيد و ما هنوز آواره ايم .
من نميگويم سمندر باش يا پروانه باش --- چون بفكر سوختن افتاده اي مردانه باش .