آنان که سال ها پیش و در هنگام تدوین و جمع بستن نهایی " سند تحول بنیادین " ، " سازمان نظام معلمی " را از این سند حذف کردند ؛ آیا به این مساله اندیشیده بودند که شایستگی ها و صلاحیت های حرفه ای معلمان را در حوزه آموزش را با چه ساز و کار و یا مکانیسمی می خواهند احصا ، جمع بندی و مورد پایش قرار دهند ؟
تردیدی نیست که معلمی یک حرفه است و می باید که معیارهای حرفه ای بر آن چیرگی داشته باشد .
سال ها است که سخن از " رتبه بندی معلمان " بر سر زبان ها است اما تاکنون یک مرجع مسئول به این پرسش اساسی پاسخ نداده است که کدام مرجع علمی و صلاحیت دار باید معلمان را ابتدا احراز صلاحیت کرده و سپس رتبه بندی نماید ؟
« معلمی » حرفه ای است که اصول ، پیچیدگی ها و ظرایف خاصی دارد چون مواد اولیه اش انسان و اندیشه است .
کسی که قصد دارد با اندیشه ها و روح انسانی سر و کار داشته باشد باید که صلاحیت حرفه ای اش احراز و اثبات شود .
نکته مهم آن است که وظایف این نهاد مدنی و حرفه ای قابل تفویض به هیچ نهاد دیگری نیست .
مطابق قوانین و نیز تاکیدات مسئولان قرار است یگانه مرجع تربیت نیرو و معلم برای دستگاه آموزش و پرورش ، " دانشگاه فرهنگیان " باشد .
فارغ از اشکالات و مشکلاتی که به لحاظ " ساختاری " و " محتوایی " بر این دانشگاه وارد است اما مساله اصلی این جا است که دانشجو معلم پس از خروج از این دانشگاه تا 30 سال به حال خود رها می شود .
محتوای آموزش ضمن خدمت در این دستگاه به هیچ وجه جوابگوی نیازها و مشکلات معلمان و کلاس های درس نیست .
" گروه های آموزشی " که تنها مرجع علمی برای ارتباط و به روزآوری دانش و مهارت معلمان برای حرفه معلمی هستند خود به مشکلی در آموزش و پرورش تبدیل شده اند و کاملا روزمره و بوروکراتیک شده اند .
معلمان حتی مطابق ماده 5 آیین نامه گروه های آموزشی و تربیتی حق انتخاب سرگروه آموزشی خود را ندارند و بر اساس یک قانون نانوشته همه چیز از بالا باید ابلاغ شود بدون آن که در مورد نتایج و بازخورد عملکرد پاسخگویی صورت بگیرد .
نتیجه منطقی این روند آن خواهد بود که معلمان اعتمادی به این ساز و کار قانونی نخواهند داشت .
به نظر می رسد دشمنان و مخالفان سازمان نظام معلمی در دو گروه قرار می گیرند :
گروه اول مدافعان سرسخت و البته پای کار " آموزش و پرورش ایدئولوژیک " هستند که قرائت و گفتمانی جز " خود " را در محیط آموزش بر نمی تابند .
این گروه اساسا با " علم " و " تفکر علمی " میانه ای ندارند و با مفاهیم جدید آموزش در دوره های مدرنیسم و پست مدرنیسم مشکل دارند .
از این جهت است که در نظام آموزشی ما خلاقیت و نوآوری جایگاهی نداشته و روزمرگی در همه ابعاد و زوایای آن ساری و جاری است .
گروه دوم از مخالفان سازمان نظام معلمی ، خود معلمانی هستند که شناختی از این نهاد مدنی مستقل نداشته و شاید مخالفت شان از همین " عدم شناخت " نشات بگیرد .
این گروه به احتمال زیاد تاکنون کلیات طرح سازمان نظام معلمی را که در زمان وزارت دانش آشتیانی و در کارگروه ویژه به تصویب رسیده است را مطالعه نکرده اند .
در پیش نویش این طرح و در بخش وظایف و اختیارات سازمان نظام معلمی که مشتمل بر 16 مورد است در بندهای 9 و 10 و 11 چنین آورده شده است :
" 9- رسیدگی به تخلفات صنفی و حرفه ای
10- اظهار نظر کارشناسی در مورد تخلفات حرفه ای معلمان به عنوان مرجع رسمی
11- حمایت حقوقی و قضایی از معلمان و همکاری با مراجع برای رسیدگی به جرایم و تخلفات غیرصنفی "
در واقع سازمان نظام معلمی با شکل گیری درست و منطقی و بدون دخالت برخی نهادهای غیرپاسخ گو می تواند به نقطه اتکایی برای دفاع از حقوق قانونی و صنفی معلمان تبدیل شود .
شاید برخی ذهنیت های نادرستی که در جامعه و در مورد معلمان وجود دارند با شکل گیری و استقرار این سازمان تصحیح شوند .
باید ساز و کاری طراحی شود که معلم شدن سخت شود و البته در برابر این سختی کار معیشت لازم و کافی هم دیده خواهد شد .
روزنامه اعتماد - 2 / 3 / 98
نظرات بینندگان
کاش امیدی به بهبود این مشکلات در اینده نزدیک بود....
همکار محترم
این ها دقیقا موید فقدان سازمان نظام مند و قانون مندی مانند " نظام معلمی " هستند .
پایدار باشید .
آقا / خانم دبیر م
سپاس از محبت شما .
امید که این گونه شود البته در سایه مطالبه گری آگاهانه و مستمر .
پایدار باشید .
دوست عزیز دانش آموز
دکتر می گوید شما چه ؟!
یکی از معیارهای مهم آموزش مدرن و تفکر انتقادی این است که افراد مقلد نبوده و خودشان بیندیشند .
مقلدپروری با آموزش دنیای مدرن هم خوانی ندارد .
پایدار باشید .
دوست عزیز
بنده استاد نیستم و به این مرتبه هم نرسیده ام .
اما این پاسخ پرسش من نبود .
خود ایشان در پست های مختلف دائما در مورد وضعیت خودشان می گویند و البته اکثرا غیرمرتبط اما بال لطایف الحیلی آن را سعی می کنند مرتبط جلوه دهند !
انگار کل مشکل آموزش و پرورش و مشهد مشکل ایشان است !
ادبیات و چینش واژه های شما دقیقا بر آموزش ایدئولوژیک استوار است .
چه کسی را بر صلیب کشیدند ؟
چگونه تاریخ مسیحیت را با اسلام به این صورت پیوند می دهید ؟
این مطالب شما اصلا چه ارتباطی با موضوع و مطلب یعنی " سازمان نظام معلمی " دارد ؟
بارها به آقای حسینی گفته ام روش اش را تغییر دهد .
اگر واقعا به زبان انگلیسی مسلط است مانند آقای علیرضا طالب زاده که البته هیچ ادعایی هم ندارد موضوعات آموزش را مورد نقد و واکاوی قرار دهد .
بنده هم کاملا در این راستا در خدمت شما هستم .
اما به نظر می رسد ایشان و شما گوش شنوایی برای پذیرفتن منطق ندارید !
پایدار باشید .
دوست عزیز
در این رسانه ما به جد ادعای دفاع از آزادی بیان را داریم .
اما باید در موضوع نظر داد و به قواعد علمی و حرفه ای پای بند بود .
هدف ما در این رسانه تاسیس و گسترش عقلانیت و آگاهی های عمومی است .
پایدار باشید .
همکار محترم
این گزاره ای درست و منطقی است .
اما باید دید چنین گزاره ای در داخل و خانواده آموزش و پرورش اجماع عمومی دارد ؟
پایدار باشید .
همکار محترم
به نظر می رسد داستان رتبه بندی معلمان همان حکایت " استخوان لای زخم " باشد !
پایدار باشید .
آقای امیر
ضمن سپاس از نظر و دیدگاه شما
پیشنهاد من این است که یک بار با دقت و حوصله طرح سازمان نظام معلمی را در صدای معلم مطالعه بفرمایید .
پایدار باشید .
گروه دوم در اجرا و عدم اجرا دخیل نیستند هر چند اگر همه معلمین با اساسنامه سازمان نظام معلمی آشنا شوند و البته مطالبه گری داشته باشند متوانند گروه اول را تسلیم نمایند.