محمدابراهیم رنجبر، قدیمیترین روزنامهفروش ایران که نامش در کتاب رکوردهای گینس به ثبت رسیده، در شامگاه ۱۴ فروردین ۹۸ در سن ۹۲ سالگی در شهر کرج درگذشت. وی طی هشتاد سال تلاش بیوقفه علاوه بر توزیع و فروش مطبوعات، دستی بر قلم داشت و چندین کتاب از جمله "۷۶ سال با مطبوعات " را به رشته تحریر درآورد و با عرق روحی خویش خدمات شایان توجهی را به جامعه رسانه و خبر ابراز نمود.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
مطبوعات کاغذی شمعی رو به بادند ، گوشیهای هوشمند نقطه عطفی در بسیاری از حوزهها از جمله حوزه رسانه و خبر بوده و عملا تمام عرصههای اجتماعی را درنوردیده و در بین اضلاع اصلی خبر یعنی صحت، سرعت، دقت و کیفیت عملا سرعت انتقال خبر گوی سبقت را از بقیه ربوده است و این یعنی تاخیر فاز و جا ماندن مطبوعات کاغذی از گردونه اطلاع رسانی کشور.
متاسفانه وقتی این مهم در کنار تورم، تحریم، گرانی و نبود کاغذ و سایر لوازمات چاپ و نشر قرار گیرد، باید ناچارا کم کم غزل خداحافظی برای اکثر مطبوعات کاغذی را بخوانیم.
کار در رسانه راه رفتن بر لبه تیغ است
روزنامهنگاری و خبرنگاری در عصر انفجار اخبار و اطلاعات به ویژه در جهان سوم راه رفتن بر لبه تیغی است که هر لحظه امکان سقوط و هبوط در آن محتمل است.
برای نمونه صدای معلم به عنوان رساترین و بلندترین رسانه مستقل معلمان ایران هر روز با شکایت اشخاص حقیقی و حقوقی در معرض تهدید و تحدید قرار دارد.
بدون شک هرکسی در وجودش بعدی از ابعاد متکثر خبرنگاری را داراست.
تلاش برای درک بی کم و کاست حقایق در نهاد ماست. امروزه خبرنگاری دنیای بی سر و تهی است که از چهار مقوله اصلی خبر تنها سرعت انتقال خبر به طور فزاینده ای در حال رشد میباشد.
تأثیرات فضای مجازی بر رسانه و خبر
گرچه تکنولوژیهای جدید تمام عرصههای اجتماعی از جمله عرصه خبر و ژورنال را متحول کرده و محدودیتهای زمان، مکان، زبان، امکان و جغرافیا درنوردیده است و ما به طور روزافزون با انبوه خبرنگاران آماتور و پدیدهی روزنامهنگاری شهروندان مواجه هستیم، لیکن هنوز هم مسئولیت انعکاس اخبار راستین، بدون دخل و تصرف جناحی و گروهی و همچنین پایبندی به تعهد اجتماعی نسبت به درستی و صحت خبر بیشتر معطوف به خبرنگاران و روزنامهنگاران حرفهای است.
چالشهای حوزه رسانه و خبر
یکی از مشکلات عینی این روزها، تأخیر فاز نشریات کاغذی نسبت به نشریات الکترونیکی و دیگر شبکههای اجتماعی مجازی است. همچنین گستره منطقهای مخاطب، تیراژ نازل و حوزه تأثیرگذاری اندک آنها نسبت به تلگرام، اینستاگرام، فیسبوک و امثالهم از دیگر مشکلات این عرصه میباشد.
سینه سپر کردن یک خبرنگار در ثبت درست وقایع و به تصویر کشیدن چهره عریان واقعیت، به معنای دست کردن در لانه زنبور قدرت و ثروت بوده و علاوه بر خطر سقوط، احتمال گزیدگی همیشه وجود دارد.
روزنامه یا روزینامه ؟!
متأسفانه بنابر هزار و یک دلیل برخی از دوستان حوزه رسانه و خبر تبدیل به گوش شنوا و چشم بینای مدیران شده و بعضاً نقش تدارکاتچی روابط عمومیها را بازی میکنند و برای حفط منافع نازل جناحی، شخصی و بعضا به خاطر در امان ماندن از تلههای موجود (مشخص نبودن خطوط قرمز) دست به خودسانسوری میزنند.
دستمزد نازل، فقدان امنیت شغلی، عدم حمایت حرفهای و بیمهای، ورود افراد غیرحرفهای و مصادره بخشهای مدیریتی رسانه و خبر توسط سیاسیون از دیگر مشکلات عینی حوزه خبر و رسانه میباشد.
رویکرد جناحی و نتیجتا تقلیل منافع ملی و عمومی به منافع حزبی و جناحی، کمبود خبرنگار مبتنی بر آموزش علمی و آکادمیک و همچنین استیلای فضای ناامن و شائبه آلود و مبتنی بر شایعه در فضاهای مجازی و خدشهدار شدن اعتماد عمومی از دیگر چالشهای منفی حوزه رسانه و خبر میباشد.
تحلیل یا تکثیر؟
مسئله اینست!
از چالشهای های مثبت خبرنگاران و اهالی مطبوعات میتوان به کارکرد مثبت در ارتقای کیفی زندگی اجتماعی، پرتوافکنی بر تاریکخانه های قدرت و ثروت، بیان مشکلات واقعی مردم در قالب گزارشهای تحلیلی، یادداشتهای پژوهشی و نتیجتاً امید آفرینی میباشد.
به هر حال نشریات کاغذی نیز همانند کتاب در معرض تهدید و تحدیدند و مطبوعات کاغذی هم به سان کتاب برای بقای خود محکوم به ارتقاء کیفیت و انطباق خود با تکنولوژیهای نوین و تحلیل رویدادهای مهم جاری هستند.
ضرورت نظام جامع رسانههای همگانی
در پایان امیدواریم ضمن حرکت تدریجی اهالی رسانه و خبر به سوی حرفهای و مستقل شدن از حکومت، حاکمیت نیز در قبال بهرهمندی از خدمات دوستان رسانه و خبر، در خصوص تأمین حداقلهای معیشت و منزلت این قشر شریف و البته آسیبپذیر گامهای عملی برداشته و با تدوین، تصویب و عملیاتی کردن نظام جامع رسانههای همگانی پاسدار حقوق اهالی رسانه و خبر باشد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
همکار محترم ، ممنون که ارزش را دیده اید و بدان پرداخته اید. آرام آرام بزرگان و قدیمی های مؤثر
در تاریخ هنر و ادبیات و سینما ، دارند وداع
می کنند و من نیز چون خیلی از افراد جامعه نگران
خالی ماندن جای آنها هستم. ما امروز کمتر چهره
داریم و چهره های امروز ، متأسفانه بیشتر سیاسی
هستند تا هنری. نگران ادبیات و موسیقی و هنر
ملی خود هستم که امکان برقراری ارتباط با دیگر
کشورها را از ما سلب می کند و ما را بیشتر منزوی
می سازد. نگران فرهنگ ایرانی هستم که آثار گذشته برچسب ضداسلام می خورد و آثار جدید
بجز ایدئولوژی و مذهب ، وجهی دیگر ندارد.
ما با خود چگونه معامله کردیم که هیچ سودی
نصیب ملت و وطن جز استقلال نگردیده است.
باز برای باریک بینی از حضرتعالی ممنونم.
خسته نباشید و سال پر اثری برای وطن داشته
باشید. پایدار باشید. سپاس.
ذکر خیر و زنده نگه داشتن یاد و نام بزرگان و زحمت کشان این دیدار فارغ از هر فکر و جناحی از وظایف بدیهی یک فعال فرهنگی اجتماعی است یکی از مشکلات اساسی ما نداشتن الگوهای درخور برای معرفی به نسل جدید می باشد چه خوب میشد اگر مثلن زندگی نامه خانم پروفسور میرزاخانی ریاضیدان شهیر معاصر روی جلو کتاب های ریاضی حک بشه و .....
جسارتا برای شناساندن چهره ها جهت الگوسازی،
فقط سراغ مرده ها رفتن هم نکوهیده است .اگر
چنین قصدی داریم تا نوجونان و جوانان در طی
طریق کمتر حیران و سردرگم بمانند ، بهتر نیست
سراغ زنده ها برویم؟! مثلا عزت ا...انتظامی و
جمشید مشایخی ، ارزش های هنر سینما رفتند
حال بهتر نیست سراغ علی نصیریان و یا برخی
چهره های دانشگاهی و هنری چون استاد فرشچی
و..... برویم. چرا تا نمیریم ارزشمند نمی شویم در
این وطن!!
به مدیر محترم سایت پیشنهاد می دهم بدون
افراط و تفریط و با حفظ و صیانت از ارزش های
والای خلق شده توسط افراد برجسته و فرهیخته،
بخشی را به چهره های ماندگار امروز و دیروز
بدهند. یک بخش ثابت . خود من برای باور برخی
از ارزش های ایرانی به این حرکت نیاز دارم . خصوق برای ما معلمان که اوضاع نامساعد
نگرش منفی به قشرمان داده است.
بنده شروع کرده ام به نوشتن مطالبی از جملات
بزرگان . هم آنها را فراموش نکنیم و هم خزاین
ارزشمندی در سایه ی زندگی پر برکت بجا
گذاشته اند و از آنها استفاده کنیم.تشکر
بخشی را به چهره های ماندگار امروز و دیروز اختصاص
بدهند.
خصوصا برای ما معلمان......
ممنون از توجه تان به موضوع و محتوای یادداشت
پیشنهاد بجا و ارزنده ای ارائه کردید ممنونم
در خصوص اینکه ما معمولا مرده پرستیم شکی نیست تلاش برای تغییر این رفتار نیز کاری بایسته و شایسته می باشد
در خصوص چهره ها نیز باید رتبه بندی و معیار و ملاکهایی معقول مد نظر باشد مقایسه یک هنرپیشه ملی با یک خانم ریاضیدان که در سن سی سالگی جهان شگفت انگیز ریاضی را منقلب و متحول میکند قیاس جالبی بنظر نمی رسد
در عین حال با جنابعالی هم نظرم که ما در الگو سازی و معرفی الگوهای موفق بومی در حوزه های مختلف علمی،هنری ، فرهگی_ اجتماعی و.... ناموفق بودیم
همکار بزرگوار ، بنده هنرپیشه را با خانم
میرزاخانی مرحوم مقایسه نکرده ام ،
منظورم پرداختن به تمامی حوزه هاست.
البته عزیزانی که به عنوان هنرپیشه ذکر
کرده ام ، در انتقال پیام و اثرگذاری بر
بیننده ، بی ثأثیر نبوده اند. اگر دقت کنید
از هنرمندان معنا و معرفت نام برده ام نه
حبابان روی آب امروز که از مفهوم و ارزش
به دورند. افرادی چون مرحوم حسین پناهی
که دردمندی او را جوانمرگ ساخت.
همچنان که عرض کردم این الگو سازی برای
من بازنشسته هم با ارزش است تا تصور نکنم
ارزش ها و خالقان آن در گذشته اند.
به عنوان یک همکار ارزنده ی فعال ، فقط
قصد همفکری و انتقال پیام داشتم.سپاس.