از جمله ویژگی ها و مشخصات بارز و منطقی عقلانیت فلسفی و نمایش یک انسان بماهو انسان در پهنه هستی، خلاقیت و تفکر انتقادی می باشد که درست در نقطه مقابل و متضاد جمود فکری و انفعال ذلیلانه و یا با تعصبات خشک و بی مورد قرار دارد.
تفکر انتقادی امری است به قدمت تاریخ و جریانی است مستمر و متداوم گه انسان های آزاده و شجاع و خلاق و متفکر در طول ازمنه و امکنه و به رغم تمامی کارشکنی ها و انسداد فکری و عقیدتی از ناحیه صاحبان قدرت و مستبدان و دیکتاتورهای جوامع و سنگ اندازی های چاپلوسان و نان به نرخ خورها با این مقوله آشنا و مانوس بوده اند.
شاید برخی افراد پارادایم تفکر انتقادی را به نحوی با مقوله شک و تردید همگن و همطراز بدانند و چنین موضوعی را در پروسه سوفیسم از نوع پروتاگوراس و گرگیاس جست و جو نمایند، مع الوصف عدهای از متفکران و نواندیشان را عقیده بر آن است که تفکر انتقادی به لحاظ ساختاری و ماهوی تفاوتهایی با شک داشته و جنبه تلطیف و منطقی و عقلانی تر شک گرایی را شامل می شود.هر تفکر انتقادی چه از نوع کانتی و دکارتی و چه انواع دیگر و فراتر آن. الزاما و ماهوا از سنخ شک به مفهوم رایج و اصطلاحی ان و یا انکار و رد و به قصد تخریب نیست.
نگارنده وقتی به کنکاش و بررسی آراء و نظرات کارشناسان و متخصصان امر تربیت و اموزش و میادین روانشناختی، جامعه شناسی و فلسفه پرداخته و غور و تفحصی در این باب به انجام رسانیدم متوجه این نکته گشتم که بخش قابل توجهی از نظریه پردازان و تئوری سازان معتقدند که حتی در موضوع انتقاد و تجدید نظر چه انقلابی و چه رفرمیسم نبایستی تجارب مثبت و دستاوردهای مفید اثباتی و سلبی متفکران دیروز و حتی قرون گذشته را نادیده انگاشت ؛ در لابه لای آراء سوفسطائیان و نیز در درون قرون وسطی و عصر اسکولاستیک نیز با برخی لایه های فکری، فلسفی و علمی مثبت و دانشمندان ولو بالنسبه نواندیش و خیرخواه و دلسوز مواجه می شویم.
سیر تفکر انتقادی و روند علم و فلسفه و تجربه بیانگر این حقیقت است که اولا هیچ متفکر و دانشمندی، مطلق و عاری از عیب و نقص نبوده است. ثانیا بخش قابل توجهی از کاخ علم و فلسفه و تئری ها و نظریه ها بر پایه و ستون فرضیه ها و تلاش و تحمل سختی های گذشتگان بنا شده است. ثالثا لااقل به بخشی از علوم و ایده ها (جنبه های مثبت و مفید) بایستی به طور ارگانیسم و زنجیره وار نگریست و هرگز نباید انگاره ها و گزاره ها را به طور تجریدی و انتزاعی و جزایر دور افتاده نگریست.
و اما در باب اهمیت و ضرورت دیدگاه های انتقادی و کارآمد و مفید و عقلانیت فعال و پراتیک جا دارد به این مسئله اشاره نماییم که اساس خلقت انسان و حضرت آدم و ارسال رسل و انزال کتب حول محور اساسی و جوهری خلاقیت نوین، تعقل، تجدد و انتقاد و تداول قدرت شکل گرفته و محتوای گفت و گوی خداوند با ملائکه نشان می دهد که جدل احسن و انتقال هژمونی از ساده به کمال و از پست به تعالی و تکامل به عنوان یک اصل در کلیت مانیفست حیاتی و متکامل جهان مطرح و مد نظر بوده است. غور و تفحص در قرآن کریم و ملاحظه دیالتیک ابراهیمی و محاجات و گفت و گوی حضرت ابراهیم خلیل الله و مناظره و استدلال های آن حضرت در مقابل افراد نادان و بت پرست و عادات باطل زمانه جملگی موید و مصدق مدعای فوق الذکر می باشد. بسیاری از قیام ها، نهضت ها و انقلابات و اصلاحات دنیا در ابعاد گوناگون نیز به گونه ای ابراز تفکر انتقادی و خلاقیت و عصیان و اعتراض به افکار و عادات و مشی و سلوک وضع موجود و دلبستگی ها و وابستگی های ایدئولوژیک و مرامی و فلسفی (دگماتیست ها) مرتجعان، خشک مقدس ها، لمپن ها و حافظان و پاسداران قدرتهای اهریمنی و صاحبان زور و زر و تزویر و قاعدین زمانهای مختلف بوده و نواندیشان و طراحان و مبتکران خیرخواه و نیک اندیش با قلم و زبان و اندیشه به جنگ خرافات ، سنتهای پوسیده . غلط و انحرافات و تعصبات کور عاری از منطق و سوءاستفاده ها و کج اندیشی ها و راهزنی دین و نفاق و شرک و پلیدی ها و انگاره های سفیانی و افراط گریان و متعصبان فاقد عقل و ادراک و شعور رفته اند.
دکتر علی شریعتمداری در کتاب " نقد و خلاقیت در تفکر " معتقد است:
" تفکر انتقادی یک فرایند است. یک نتیجه و پرسش از اصول موضوعه را در بر می گیرد. این امر مهم است که زمینه مسائل را درک کنند. تفکر انتقادی یک فعالیت مولد و مثبت است و خلاقیت و ابتکار را در بر می گیرد. تخیل صورت می گیرد. احتمالات و شقوق دیگر بررسی می شوند. این این امر به تردید فکری منجر میشود زیرا تازه است. نتایج اقدامات پیشبینی می شود. صاحبان تفکر انتقادی، کنجکاو، انعطاف پذیر، شریف و شکاک (به معنی منطقی) هستند. آنها می توانند تعصب را از منطق و حقایق را از عقاید (متصلّب) تمیز دهند. آنها می توانند فکر را به صورتی عقلانی و هدفدار همراه با عواطف و شهود برای حرکت به سوی آینده به کار برند. "
در کتاب سودمند و خلاقیت در تفکر ویژگیهای یک متفکر و اندیشمند نقاد و مبتکر و خلاق چنین ترسیم و تصویر شده است.
1- تحلیل زبان و فکر: وقتی زبان و فکر را مورد تحلیل قرار می دهیم مفاهیم و معانی کلمات مشخص و واضح گشته و مقدمات، فرض ها و اصولی که این مفاهیم از آن استنباط شده اند روشن می شوند.
2- انتقاد و ارزیابی: پذیرفتن افکار و عقاید یا رد آنها، نتیجه انتقادی و ارزیابی صحیح است. همانطور که مبانی علمی مورد انتقاد و ارزیابی قرار می گیرند افکار و عقاید معمولی، ارزش های اجتماعی، فلسفه زندگی، میزان های اخلاقی، احساس ها و تمایلات آداب و رسوم، نحوه ارتباط با دیگران، تبادل علمی و فرهنگی و اقتباس و استفاده از راه و رسم زندگی دیگران، نحوه تربیت به طور کلی تشکیل و توسعه سازمان های اجتماعی، عقاید مذهبی و هدایت تحولات اجتماعی همه باید در معرض نقد و بررسی قرار گیرند. آن چه را که با مبانی عقلانی به مفهوم والای کلمه... و توسعه و ترقی و رشد جامعه همراه و سازگار است باید پذیرفت و اموری را که فاقد اساسی استوار و منطقی محکم باشند مردود شناخت.
3- ترکیب و وحدت دادن: فرد متفکر در هماهنگ ساختن آرمان های جمعی، اندیشه های اجتماعی، آداب و رسوم، ارزشهای معقول اندیشه های علمی، مظاهر هنری و معیارهای اخلاقی کوشش می نماید.
4- بررسی ارزش ها: ارزشها به طور کلی نقش موثری در زندگی انسان دارند. ارزشهای معنوی و اخلاقی موجب رشد و تکامل حیات فردی و جمعی می شوند. ارزشهای اخلاقی به ویژه در مناسبات اجتماعی، موجبات همکاری، تفاهم مشترک، توسعه عدالت اجتماعی، ترقی علمی و صنعتی و تامین بیشتر رفاه عمومی را فراهم می سازند.
5- سیر عقلانی: منظور از سیر عقلانی آزاد ساختن خود از هر نوع محدودیت است. گاهی امور محسوس ما را محدود می سازند، زمانی تجربیات شخصی یا تجربیات دیگران سبب محدودیت فکر ما می شوند. در بعضی از موارد افکار و آراء به اصطلاح مدلل و ثابت شده فکر ما را محدود می کند. گاهی اصول به اصطلاح غیر قابل بحث متفکر را از خلق افکار و عقاید تازه باز می دارند. زمانی توافق با سایر نظریات، جلوی رشد افکار تازه ما را می گیرد. گاهی زمینه های اجتماعی یا فرهنگ جامعه ای که شخص در آن زندگی می کند مانع ابتکار و خلق اندیشه های تازه هستند. فرد متفکر سعی دارد این قیود را بگسلد و اندیشه را از هر گونه محدودیتی آزاد سازد.
ویژگی های ذهنی متفکر:
1- تردید منطقی: متفکر معمولا امور را با تردید می نگرد و بدون تامل و تردید از پذیرش افکار و عقاید خودداری می نماید. تردید منطقی، با مذهب اصحاب شک فرق دارد. چنان که می دانیم دسته ای از سوفسطائیان تمام معرفت های انسانی را با تردید تلقی می کنند. گورگیاس فیلسوف سوفسطایی وجود عقاید خارجی را مورد تردید قرار می داد. معرفت انسان درباره این حقایق را امری مشکوک فرض می کرد اما تردید منطقی جزئی از انتقاد و ارزیابی افکار و عقاید است. متفکری که این ویژگی ها را از خود نشان می دهد نظریات و عقاید را بدون چون و چرا نمی پذیرد ، او صحت عقیده ای را از لحاظ این که به آراء مراجع یا فهم عمومی متکی است قبول نمی کند و خود به بررسی و ارزیابی آن عقیده می پردازد و آن چه را که با دلیل همراه است صحیح تلقی می کند و عقایدی را که فاقد دلیل و مدرک هستند رد می نماید.
2- کنجکاوی شدید: متفکر واقعی کنجکاو است و میل شدیدی به درک حقایق دارد. کنجکاوی، فرد را به بررسی اسباب و علل امور وا می دارد و موجب طرح مسائل تازه و مهم می شود. کنجکاوی، حالت استفهام را در متفکر به وجود می آورد و دائما او را به پرسش تشویق می کند.
3- فهم دقیق: متفکر به معرفت سطحی قناعت نمی کند و ژرف اندیشی خاصی در مطالعات او به چشم می خورد. او می خواهد عمق قضایا را درک کند و از این طریق علل امور و ارتباط آنها را درک بنماید.
4- دید وسیع: متفکر بینش و دیدی وسیع دارد. غالبا امور را در سطح گسترده تری مورد مطالعه قرار میدهد. دید وسیع، ارتباط امور را در ذهن متفکر روشن می سازد و ذهن او را متوجه علل و عوامل مختلف می کند.
5- سعه صدر: متفکر روشن بین است و امور را با فکری باز مورد بررسی قرار می دهد. این ویژگی در فرد در برخورد به آراء و عقاید مختلف ظاهر می گردد. افرادی که فاقد سعه صدر هستند معمولا از برخورد به عقایدی که مخالف عقیده آنهاست خودداری می کنند و اصولا قدرت تحمل عقاید دیگران را ندارند و وقتی که با عقاید مخالف روبه رو می شوند خشم و نفرت در رفتار آنها ظاهر می گردد.
جان دیویی در کتاب "دموکراسی و تعلیم و تربیت" در این باره چنین اظهار نظر می کند و می گوید: هر فردی که ذهن باز دارد و در مقابل ادراکات جدید حساس است و کسی که دارای نیروی تمرکز است و می تواند ادراکات مختلف را به هم ارتباط دهد از گرایش متقابل فلسفی برخوردار می باشد."
6- ترقی طلبی: متفکر واقعی ترقی طلب است و از رکود و توقف رنج می برد. او دائما می خواهد چیزهای تازه را بیاموزد و افکار تازه خلق کند. او از حالت تحجر و جمود گریزان است و برای پذیرفتن عقاید تازه آماده می باشد.
7- فروتنی: متفکر واقعی متواضع است. هر چه سطح اطلاعات او وسیع تر گردد و بینش او ژرفای بیشتری پیدا کند تواضع و فروتنی او ببش تر می شود. متفکر از کبر و غرور بیزار است و در عین حال تن به ذلت و خواری نیز نمی دهد. او اهل مداهنه و تملق نیست.
8- وحدت رویه: متفکر شخصیتی هماهنگ و واحد دارد. در حالی که در رفتار افراد معمولی چه آنهایی که تحصیل کرده و مراحل را در کسب معرفت و دانش طی کرده اند و چه اشخاصی که فاقد تحصیلات کافی هستند وحدت و هماهنگی کم تر دیده می شود. در زندگی روزمره با افراد مختلف روبه رو می شویم که مجمع تضادها و تناقضات هستند. میان افکار، احساسات، تمایلات، معلومات و احتیاجات آنها فاصله های عمیق وجود دارد. در محفل علمی از روش درست فکر کردن بحث می کنند و گاهی بر خلاف اصول منطق اظهار نظر می نمایند .
دین داری را با فساد ، نوع دوستی را با خودبینی ، وظن خواهی را با خیانت به وطن ، عزت نفس را تذلل و چاپلوسی ، روح علمی را با قضاوت های غیرمنطقی ، عقاید علمی را با افکار خرافی ، صلاح را با فساد ، روشن بینی را با جمود و ترقی خواهی را با حفظ وضع موجود و به طور خلاصه ؛ فضائل را با رذائل تلفیق می کنند و همه را در جمله ها و ( جلوه های ) مختلف رفتار خود ظاهر می سازند .
هیچ یک از این خصوصیات در عمق شخصیت آن ها نفوذ ندارد و غالبا آن ها را به صورت عادت پذیرفته و در رفتار خویش منعکس می کنند .
به طور کلی از این که امور متضاد و متناقض را در رفتار خود جمع کرده اند ، آگاه نیستند و در هر لحظه و هر موقعیت به شیوه خاصی عمل می کنند مثل این که شخصیت های مختلف دارند ، اما فرد متفکر به آن چه می گوید عمل می کند و از نحوه کار و رفتار خویش آگاه است . میان عادات ، تمایلات ، اطلاعات ، افکار و احساسات او هماهنگی و وحدت وجود دارد .
باید توجه داشت که وحدت و هماهنگی در شخصیت درجات و مراتبی دارد . فرد متفکر از وحدت رویه بیش تر برخوردار است .
9- اعتماد به نفس : آدم متفکر به خود اعتماد دارد ، برای حیثیت خود ارزش قائل است . نفس خود را عزیز می شمارد . عزت نفس ، آدم متفکر را ماموفق قدرت ها ، نفوذها ، مقام ها ، هدف های بی ارزش و تمایلات آنی و کم اهمیت قرار می دهد .
10- طرفداری از ارزش های انسانی :
متفکر واقعی ارزش های انسانی مثل ارزش های معنوی ، اخلاقی ، آزادی حاکمیت مردم ، عدالت اجتماعی ، رفاه عمومی ، صلح و سازگاری و همکاری را مهم تلقی می کند و برای پیشرفت این ارزش ها و تحقق آن ها فعالیت می کند .
آدم متفکر در عصر ما با توجه به تضادهای مرامی ، مسائل بین المللی ، تعصبات نژادی ، تعصبات ملی ، تهدید صلح و به مخاطره افتادن تمدن ها و حیات انسانی و تجاوزاتی که به حقوق افراد می شود ، برای خود نظامی ارزشی تدوین می کند و برای تحقق این ارزش ها و توسعه و پیشرفت آن ها اقدام می کند .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.