مقدمه
در بخش یک سیستم آموزشی کشور ژاپن از حیث محتوای ساختاری بررسی شد . در مقام مقایسه ، عنصر فرهنگ رسمی و فرهنگ عمومی و آمیختگی آن با آموزش در کشور ژاپن غنی و در کشور ما نزدیک به صفر است. شاید هم یکی از دلایل عدم پذیرش و رضایت از نظام آموزشی توسط افراد خاص و عام کشور ، در همین نکتۀ ظریف و مهم ، نهفته است. ما فقط به دانش آموزان آموزش می دهیم . آموزشی فشرده از یک سری مفاهیم انتزاعی که کاربردی در جامعه پذیری و یا درونی شدن ارزش ها ندارد و چیزی بر تعلقات ملی و فرهنگی آنان نمی افزاید. دانش آموزان ما دشتی کویری یا نمک زاری هستند که غبار و گرمای آن ، طاقت زندگی را در می رباید آن و دانش آموزان ژاپنی با انسجام فکر و عمل خود در نظام آموزشی ، تمامی درختان امیدواری در جنگل های سرسبز هستند که هم حیات دارند و هم حیات می بخشند. آنان از تحصیل و در مدرسه بودن لذت می برند و ما شکنجه می شویم. مدرسه برای آنان یک ترجیح رضایت بخش است و برای ما اجباری زجرکُش است.
در این مقال به بررسی خود ساختار نظام آموزشی ژاپن پرداخته شده است.
ساختار نظام آموزشی ژاپن
سیستم آموزشی ژاپن شامل دوره 6 ساله ابتدایی ، سه ساله متوسطه اول ، سه ساله متوسطه دوم و چهار ساله دانشگاه است. آموزش اجباری 9 ساله بوده و شامل 6 سال ابتدایی و سه سال متوسطه اول است. سیستم مدارس مقطع ابتدایی 6 ساله و سال تحصیلی سه دوره سه ماهه است. اولین دوره از اول آوریل تا ماه ژوئن بوده و سه ماهه دوم از ماه سپتامبر تا ماه دسامبر و سه ماهه سوم از ماه ژانویه تا ماه مارس است. تعطیلات تابستانی حدود 40 روز بین اولین و دومین سه ماهه تحصیلی و تعطیلات زمستانی 14 روز بین دومین و سومین سه ماهه تحصیلی و تعطیلات بهار نیز 10 روز بین سه ماهه سوم و اول است. روزهای شنبه و یکشنبه نیز مدارس تعطیل هستند.
زمان آموزش در مدارس ژاپن
" دانشآموزان به طور متوسط 235 دقیقه در هفته کلاس ریاضی (به طور متوسط در کشورهای دیگر دقیقه 218) دارند و کلاسهای زبان و علوم کمتر از 205 و 165 دقیقه در هر هفته (در سایر کشورها میانگین 215 و 200 دقیقه) است.
تعداد زیادی از دانشآموزان ژاپنی بعد از مدرسه در کارگاههای آموزشی شرکت میکنند تا بتوانند مهارتهای بیشتری یاد بگیرند و بعضی از این کارگاهها در خانه یا محل دیگری غیر از مدرسه برگزار میشود.
آموزش ابتدایی برای ژاپن بسیار مهم است. تحقیقات نشان میدهد دانشآموزانی که در دوره پیش دبستانی مشغول به تحصیل هستند در سن 15 سالگی عملکرد آموزشی بهتری دارند. بنابر این تعجب ندارد که 99 درصد کودکان ژاپنی آموزشهای پیش دبستانی را فرا میگیرند.
دانشآموزان ژاپنی تقریبا هرگز درکلاسهای دوره ابتدایی ، متوسطه اول یا متوسطه دوم مردود نمیشوند.
سال تحصیلی حداقل 210 روز قانونی دارد، اما بیشتر شوراهای مدارس محلی برای جشنوارههای مدرسه، جلسات ورزشی و مراسم با اهداف آموزشی غیر آکادمیک ، به ویژه برای تشویق همکاری با مدرسه حدود 30 روز دیگر به این میزان اضافه میکنند که در نتیجه با توجه به زمان اختصاص داده شده به این فعالیتها و نیم روز مدرسه در روز شنبه تعداد روزهای اختصاص داده شده به آموزش حدود 195 روز در سال است."
مهارت آموزی فرآیندی لازم ، حتمی و اجتناب ناپذیر برای کودکانی است که عطش یادگیری دارند. آنان در کنار این عطش پتانسیل و توانایی شگفت انگیزی برای فراگرفتن هر امر آموزشی دارند که جهت و شکل مورد انتظار را ما بدان می دهیم . مایی که عهده دار مسئولیت حجم یادگیری های آنان هستیم . غفلت ما از این پدیده که سرمایه گذاری زیربنایی برای فردای کشور است ، یعنی سوزاندن توانایی های لازم برای حیات بشری . تعداد زیادی از دانشآموزان ژاپنی بعد از مدرسه در کارگاههای آموزشی شرکت میکنند تا بتوانند مهارتهای بیشتری یاد بگیرند و بعضی از این کارگاهها در خانه یا محل دیگری غیر از مدرسه برگزار میشود.
ما در چنین شرایطی ، ابتدا تنها نگرانی مان بودجه لازم برای این کار است.با اعلام بودجه نیست ، وجدان خود را راحت و تمیز می کنیم و نفس عمیقی می کشیم که کی حوصله دردسر دارد !
99 درصد کودکان ژاپنی آموزشهای پیش دبستانی را فرا میگیرند. اشاره شده است برای همین تا 15 سالگی عملکرد دانش آموزان مطلوب است. آموزش پیش دبستانی یعنی به اعتدال در آوردن تفاوت های ناشی از تضاد طبقاتی که یک کودک در ناز نعمت فرصت آزمون و خطا در تمامی زمینه های لازم را می یابد و کودک دیگر در تاریکی جهل و بیسوادی والدین خود و فقر موروثی ، کودک کار می شود و هنوز به 10 سالگی نرسیده مرد می شود !
در کشور ما به آموزش پیش دبستانی ، نوعی تزئین ویترین مغازه برای ترجیح فردی جهت جذب نگریسته می شود لذا با احتساب پول نیست ، آن را بی سر و صدا به آغوش مدارس غیرانتفاعی یا غیردولتی سپرده اند. این همه چکش کاری نظام آموزشی بر امر آموزش و پرورش دانش آموزان در تثبیت نگاه سیاسی به آن برای کنترل و هدایت مورد انتظار ، با این واگذاری ، به تناقضی مرموز می رسد . چون اساس خشت اول به اختیار این مدارس گذاشته شده است که اصولا مختارالسلطنه هستند!
دانشآموزان ژاپنی تقریبا هرگز در کلاسهای دوره ابتدایی ، متوسطه اول یا متوسطه دوم مردود نمیشوند. نه این که همانند ما از هر سوراخ موشی چنین دانش آموزان را با بند و تبصره هایی بیشمار عبور دهند. باروری آموزش و لایه های مطمئن یادگیری ، چنین امکانی را بوجود می آورد.
کلاسهای درسی ژاپن
"معمولا تخته سیاه در جلو و پشت کلاس قرار گرفته و میز و صندلیها ردیفی هستند. محل نشستن ثابت بوده و معمولا تغییر نمیکند. داخل کلاس تابلو اعلانات برای اعلام و نمایش فعالیت دانشآموزان وجود دارد. از دیگر اجزای کلاس قفسه مربوط به کیفها و دیگر وسایل دانشآموزان و تجهیزات شستوشوی کلاس است. کلاسها با بلندگو برای سیستم پخش برنامههای مدرسه تجهیز شده و برخی کلاسها دارای سیستم گرمایش و تهویه هوا ، تلویزیون و دیگر لوازم تصویری هستند. معمولا تعداد دانشآموزان در یک کلاس کمتر از 40 نفر است.
کلاس درس با احترام و خوشامدگویی به معلم آغاز شده و سپس معلم اشکالات مربوط به درس گذشته دانشآموزان را پاسخ میدهد. اولین دانشآموزی که اشکال خود را رفع کند معلم دانش آموز بعدی برای رفع مشکلش خواهد بود.
به نظر معلمان ژاپنی ، تدریس معلم به تنهایی موجب کاهش یادگیری و یکنواخت بودن کلاس درس خواهد شد، اما بحث با دانشآموزان و کمک گرفتن از آنان در تدریس موجب تحریک شدن دانشآموزان و آموزش بهتر خواهد شد.
صرف ناهار فرصتی را برای آموزش تغذیه ، سلامت، عادات غذایی مناسب و رفتار اجتماعی فراهم میکند. به خصوص که اغلب دانشآموزان نیز مسئول خدمات ناهار و تمیز کردن هستند. پس ناهار مدرسه نیز یک ابزار آموزشی مهم است.
کلاس درس دانشآموزان ساده و بزرگ است و آنها برای دروس مختلف از کلاسی به کلاس دیگر منتقل نمیشوند ، در کلاس خود حضور دارند و معلمان موضوعات مختلف را به آنان آموزش میدهند. البته برخی کلاسها مانند کلاس اقتصاد، موسیقی ، کلاسهای علمی خاص و یا هر موضوعی که نیاز به میز بیشتر دارد برای یادگیری تغییر میکند. این سیستم دارای مزایا و معایبی نیز است ، اما نتیجه نهایی آن تعلّق خاطر دانش آموز به کلاس خود و مدرسه بوده و در واقع همکلاسیها مانند خانواده و محیط مدرسه مانند خانه آنان خواهد بود."
وجود تابلوی اعلانات برای اعلام و نمایش فعالیت دانشآموزان ، و ما معلمان بعضا این فعالیت ها را با گذاشتن دست خود بر روی نوشته از دانش آموزان پنهان می سازیم که مبادا با کم آوردن وقت از انجام آنها ، ناتوان باشیم! چه دلیلی دارد دانش آموز نوع و میزان فعالیت آموزشی امروز را بداند؟! دانش آموز پر رو و متوقع می شود. تنها رهبر کلاس منِ معلم هستم و بس!
از دیگر اجزای کلاس قفسه مربوط به کیفها و دیگر وسایل دانشآموزان و تجهیزات شستوشوی کلاس است.ما معلمان که اصولا برای خود چنین قفسه هایی یا نداریم و یا شکسته و فرسوده است که با مشت و لگد باز و بسته می شود، چه رسد به دانش آموز بینوا ! یعنی ما ارزش والایی برای نقش معلم قائل نیستیم که او را شایستۀ چنین امکاناتی بدانیم !
همان عکس مشهور و دلگیر صندلی و میز شکستۀ معلم که صدای معلم با درج آن ، شعور خاص و عام را تحریک می کند اما دریغ از علم شهود !
آنان اتاق سمعی و بصری قفل شده ندارند که هر وقت کلاسی بی معلم بود دانش آموزان را در آن حبس سازند تا شاید یک فیلم آموزشی مستندی ببینند ! آنان در هر کلاس درسی تلویزیون و دیگر لوازم تصویری برای کمک آموزش دارند تا در تدریس شکل برگ انجیر و یا قیافۀ حلزون به دانش آموزان دچار بحران انعکاس مطلب نشوند! ما پول نداریم ، عمده مشکل نظام آموزشی ما همین بحران است و بس ! و گرنه خلاقیت مدیران ما زبانزد جهانیان است !
در اینجا به یکی از بهانه های معلمان می توان پایان بخشید و آن تعداد دانش آموزان ژاپن است که کمتر از چهل نفرند. خواهید گفت : بچه های آنها مؤدب و منضبط هستند اما ما.... رهبر کلاس شمای معلم هستید ، آنان را مهمان چنان سنفونی عشق و محبت نمائید که کلاس درس را مهر اداره کند نه قدرت معلم !
آنان اول زنگ ، اشکالات جلسۀ قبل را بررسی می کنند و ما در آخر با یک سئوال سطحی که هم آنان و هم خودمان خسته ایم یک تعارفی می زنیم اما با امید تنگی وقت و خوردن زنگ ، کسی راغب پرسش نمی شود ، وجدان ما آسوده ! معلم ژاپنی با رفع اشکال یک دانش آموز اختیار رفع اشکال مابقی را به آن دانش آموز واگذار می کند ، یعنی هم احساس مسئولیت و هم داشتن حواس جمع برای یادگیری به دلیل مسئولیتی که بر دوش او گذاشته می شود. رفع اشکال از یادگیری های ناقص قبلی ، فرآیندی تکمیلی برای یادگیری کامل محتوای درسی است.
رهبر کلاس برای تدریس ما خودمان هستیم ( معلم محور) اما ژاپنی ها یکنواختی امر تدریس توسط یک فرد را ملال انگیز و خسته کننده می دانند ( دانش آموز محوری ). در کلاس های ما معلمان با تدریس خود مجرب می شوند و در کلاس های ژاپن ، دانش آموزان با همسویی و همراهی معلم در تدریس مفاهیم ، فرآیند یادگیری را کامل می سازند.
دید آموزشی ژاپنی ها به هر رفتاری در مدرسه در راستای یادگیری و به کارگیری آن در زندگی ستودنی است. ناهار مدرسه نیز یک ابزار آموزشی مهم است. تمیز کردن مدرسه به همراهی موسیقی ، عین و خود زندگی است .آنان در هیچ کاری کراهت و اجبار را تجربه نمی کنند . لایه های هر عملکردی در مدرسه برای هر دانش آموز تکرار مفاهیمی چون عشق ، همراهی و همدلی ، تلاش و پشتکار ، همّت و اراده و در نهایت موفقیت است.
آنان ملتی شاد و امیدوارند چون چنین تربیت می شوند و ما اندر خم یک کوچۀ بن بست محصوریم که همۀ نواقصات و قصورات مان فقط یک توجیه دارد : بودجه نیست !
اما هیچ وقت نمی گوئیم سیستم آموزشی ما ناکارآمد است و یا بحران شدیدی در مدیریت نظام آموزشی کشور خود داریم. ما خود را بیش از حد واقعی قبول داریم و ضعف و نقصی در توانایی های خود نمی بینیم ، فقط در کشور ما بودجۀ کافی برای آموزش و پرورش نیست و شاید برای همین مشکلات ما به انباشت دائمی خود بر روی یکدیگر ادامه می دهد چون نگرش درستی نسبت بدان نداریم.
تعلّق خاطر دانش آموز ژاپنی به کلاس خود و مدرسه و در واقع همکلاسیها ، مانند خانواده و محیط مدرسه مانند خانۀ آنان است و ما چنین وابستگی اصلا برای دانش آموزان به وجود نمی آوریم. مدارس ما از نظر دانش آموزان پادگان نظامی است که حداقل امکانات لازم را هم ندارد و در آن فقط روز به روز افسرده تر می شوند.
ادامه دارد
مطالب داخل گیومه از این منبع استفاده شده است : کد خبر 96063118141 - جمعه ۳۱ شهریور ۱۳۹۶ - عوامل موفقیت سیستم آموزشی ژاپن.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
کرده و از آغاز شروع کنیم. اگر بخواهیم
تکه تکه تغییرات ایجاد سازیم،بر پیچیدگی
اوضاع خواهیم افزود. آنچه که باید اصلاح
شود نگرش کلی جامعه و افراد آن است.
نگاه ما به تمامی معیارهای زندگی،ظاهرا
اشتباه و پر از خطاست. در قدم اول بیاییم
این خطاها را بپذیریم و هر کس در حد خود
بدانها معترف باشد. شما مسئولان آماده اید؟!!!
تصور ما این است که کل فرآیند اصلاح ساختار جامعه باید از مدرسه آغاز شود و خانواده را یا کم به حساب می آوریم و یا اصلا
نمی بینیم.باید روی کارکرد خانواده از طریق رسانه ها و محافل
علمی و محلی بیشتر کار کنیم. باید تعاریف ساده ای از ارزش ها و
هنجارها به عمل آوریم و انتظارات و توقعات خود از والدین را اصلاح سازیم. والدین باسواد و بیسواد هر کدام نسبت به سطح
توانایی های خود در کلاس های آموزشی شرکت جویند. ما دایره شناخت ضعیفی توسط خانواده ها از واقعیت های زندگی داریم.
مدرسه در امتداد و تکمیل خانواده باید به جامعه پذیری کودکان
بپردازد. ما با ارزش ها و هنجارهای اجتماعی در جامعه خود
بیگانه ایم. تشکر
1 - 40 نفره بودن کلاس ها !! در عجبم که چگونه معلمان کلاس را کنترل و نظارت می کنند؟
2 - خانم امامی اشاره به عکس میز و صندلی شکسته معروف صدای معلم کرده است ، به
نظرم ما معلمان خودمان باید نسبت به این
موضوع حساسیت و واکنش نشان دهیم. اگر
هیچ معلمی چنین میز و صندلی را قبول نکند
و کلاس نرود ، شاید مسئولان به خودشان بیایند
چه در شهر و چه در روستا.
در مورد بند اول ، چون زیربنای تربیتی از خانواده ،صحیح انجام می گیرد و کودکان در مقایسه با جامعه ما کودک نیستند و آماده پذیرش نظم و انضباط اجتماعی اند، لذا نوع ارتباط اجتماعی در ژاپن برای تعداد زیاد دانش آموز دردسر ساز نیست. فضای کلاس ها استاندارد و مجهز به وسایل لازم است.
در مورد بند دوم ، در خیلی از موارد ما خود مقصریم. همکاران نرنجند اما ما خود برای خود ارزش قائل نیستیم ، لذا انتظار آن از سوی افراد دیگر و مسئولان هم بیهوده است. ابتدا باید من معلم خودم را قبول کنم. زیر بار چنین بی حرمتی ها اگر نرویم ، جامعه اصلاح می شود. مشکل اصلی تحمل و سازگاری ما با مسایل ریز و درشت است. تشکر
همراهی موسیقی توسط دانش
آموزان انجام می شود و در ایران
برای خرید یک اُرگ،مدیر که قدرت
اجرایی ندارد و اداره بجای حل و
فصل مشکلات،برای خرید یک
ساز موسیقی ، اجلاس سران
می گذارد ؟!! شما را به خدا
خودتان قضاوت کنید تفاوت
زمین تا آسمان را ؟
همیشه از موسیقی و هنر به عنوان بافت های ارزشمند فرهنگ کشور سخن می گویم. اگر مسئولان بتوانند اثر مثبت و اهمیت هنروموسیقی را در آموزش ، درک کنند ، ماهیت نظام آموزشی ما متحول می شود. افسردگی ها درمان و نشاط و شادی حاکم می گردد. تا از موسیقی سخن گفته می شود ، عده ای به عیش و عشرت و..... می اندیشند. اما مویسقی سالم ترین و معنوی ترین بِستر را برای خود دارد.
منِ استفاده کننده باید شعور تشخیص سره از ناسره را داشته باشم. بعد چهل سال ضرورت دارد که در ارزشگذاری ها تجدید نظر شود.تشکر
هر نهاد و سازمان ، کارکرد خاص خود را دارد،
آیا می توان نظم جامعه را بر هم زد ؟!
همکار محترم ، تمامی نکاتی که اشاره کردید ، عین واقعیت است اما اگر یادداشت مربوط به مرحوم بهمن بیگی را مطالعه نموده
باشید، خواهید دید که آموزش و پرورش از زمانی که از شکل
مکتب خانه ها به تقلید از فرنگ ، ساختار خود را تغییر داده است
تا به امروز ، مشکلات متنوعی داشته است. ما معلمان توسط سیاست نظام آموزشی هدایت می شویم ، تصور می کنم این مهم به نیکی انجام نیافته است و به حال خود رها شده اند. آموزش و پرورش ما هرس نشده است و پر از علف های هرز و بیهوده است. تشکر