آقای روحانی در سخنانی که به مناسبت هفته معلم ایراد نمود برای اولین بار " حق اعتراض " معلمان را به رسمیت شناخت .
از سوی دیگر و برای نخستین بار برای راه پیمایی کارگران مجوز صادر شد و کارگران مطابق قانون به بیان خواسته ها و مطالبات خود پرداختند .
با وجود به رسمیت شناخته شدن حق اعتراض مسالمت آمیز از سوی رئیس جمهور و برخلاف کارگران ، برای تجمع و یا راه پیمایی معلمان مجوزی صادر نشد .
به نظر می رسد دلایلی هر چند نانوشته بر این واقعیت ها وجود دارند که به برخی از آن ها اشاره می شود .
اولین و مهم ترین دلیل برای این کار می تواند حضور افرادی در مجلس به نمایندگی از کارگران باشد . فرضا وجود افرادی مانند " علیرضا محجوب " که سابقه طولانی در امر نمایندگی داشته و مورد اجماع نسبی کارگران هستند در لابی و مذاکره با سایر مسئولان و تصمیم گیران می تواند نقش به سزایی داشته باشد .
اما در مورد جامعه معلمان چنین چیزی وجود ندارد .در مجلس دو مرکز مشخص برای این مساله وجود دارد که اولی « کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس » و دومی « فراکسیون فرهنگیان مجلس » هستند . فرهنگیان و معلمان ارتباط و یا تعامل خاص و سازمان دهی شده با این دو ندارند و حتی عملکرد این دو از سوی جامعه فرهنگیان و معلمان در موضوع آموزش و پرورش با سوء ظن و بدبینی رصد و نگریسته می شود .
هر چند نگاهی بر عملکرد این دو نهاد در موضوع "استیضاح وزیر آموزش و پرورش " و نیز سکوت و انفعال آن ها در موضوعات آموزش و پرورش و حتی فقدان یک برنامه مشخص برای اختصاص نطق های مجلس به موضوعات مختلف آموزش و پرورش می تواند این بدبینی و فقدان اعتماد را تبیین نماید .
موضوع آموزش و پرورش بیشتر هنگام طرح و بحث " بودجه " و نیز نزدیک شدن به انتخابات مجلس موضوعیت می باید و البته فقدان علاقه غالب نمایندگان مجلس در ابتدای تشکیل مجلس برای عضویت در کمیسیون آموزش و تحقیقات و علاقه وافر آن ها برای عضویت در سایر کمیسیون هات مانند " سیاسی " ، " اقتصادی " و... می تواند قرینه ای براین مساله باشد که آموزش و پرورش دغدغه مجلس و حتی مسئولان نیست !
با این که نزدیک به یک سوم جمعیت نمایندگان مجلس در فراکسیون فرهنگیان مجلس عضویت دارند اما تاکنون موضع مهم و یا راهبردی از این فراکسیون در مجلس مشاهده نشده است .
البته این امر اختصاص به مجلس نهم نداشته و با درجاتی در همه مجالس موضوعیت داشته است .
با این که موضوع تشکیل " فراکسیون صنفی معلمان " برای اولین بار توسط نگارنده مطرح گردید اما برخی از فرهنگیان و معلمان با توجه به پیشینه این موضوع بر این باورند که " آزموده را آزمودن خطاست " اما در مقابل هیچ گونه پیشنهاد مشخص و یا عملیاتی برای این مساله ندارند و تنها راه برای دیده شدن و پی گیری مطالبات را اشکالی مانند تجمع ، تحصن و سایر راه های پرهزینه و فرسایشی می دانند .
نکته مهمی که این دسته از فرهنگیان فراموش کرده و آن را در تحلیل های خود در نظر نمی گیرند آن است که افرادی که با عنوان " معلم " در این دو مرکز مجلس حضور و فعالیت دارند با رای سازمان دهی شده و تشکیلاتی معلمان به مجلس راه نیافته اند و از این رهگذر و به صورت منطقی ، تعهدی برای پی گیری خواسته ها و مطالبات معلمان از سوی آنان وجود ندارد و به صرف " معلم بودن " یک نماینده نمی توان به حسابرسی عملکرد یک نماینده معلم پرداخت و او را در این زمینه مسئول و یا مقصر دانست .
اما در کنار این مساله ، نباید از برخی موانع درون سازمانی و نیز پارامترهای روان شناختی و جامعه شناختی معلمان غافل بود .
به نظر می رسد اولین مانع ، حس " تشکل ستیزی " و " تشکل گریزی " معلمان است . از آن جا که معلمان از ابتدا خود را در کلاس درس دیده و خود را حاکم بلامنازع آن می پندارند و از شیوه های مرسوم یک سویه مانند سخنرانی بهره می جویند و شیوه های مشارکتی و تیمی در برنامه آنان راهی و جایی ندارد به همین دلیل تمایل چندانی برای عضویت در تشکل ها و گروه ها ندارند و این وضعیت " تک قطبی " در نظام آموزشی ، معلمان را به این باور رسانده است که آنان همه چیز را می دانند و حتی نیازی به نقد ندارند و عضویت در تشکل ها و پیروی تشکیلاتی می تواند این مرجعیت و یا اقتدار سازمانی را دچار نقصان و یا وقفه نماید .
این در حالی است که ورود به مجلس نیازمند برنامه ریزی و پیروی از کارهای گروهی است و دوران حرکت های فردی و یا یک سویه گذشته است .
اما در کارگران وضعیت معکوس است .
به علت نوع و شرایط کار و محیطی که کارگران را احاطه نموده است ، الگوی کارهای گروهی در میان کارگران قوی تر است و به اصطلاح " کارگران خود را عقل کل نمی پندارند " .
وجود فردی باتجربه و مقبول با عنوان سرگروه و... ، در تعیین تصمیمات و مشخص شدن نقشه راه موثر است و همین امر موجب می گردد تا برآیند کارهای جمعی و گروهی کارگران زودتر به نتیجه برسد .
هر چند " خانه کارگر " یک نهاد دولتی است اما با همه انتقاداتی که بر آن وارد است اما حداقل در زمینه تعیین نماینده مجلس برای پی گیری مطالبات کارگران در مجاری قانونی موفق عمل کرده است .
همین وضعیت در مورد نوع و شیوه اعتراض کارگران نیز صادق است .
کارگران با یک فراخوان حضور می یابند و پس از اتمام آن به خانه های خود بر می گردند و کار پی گیری و مذاکره را به نمایندگان و افراد مقبول خود می سپارند اما در جامعه معلمان چنین حالتی اصولا متصور نیست .
معلمان غالبا سکوت می کنند و علاقه ای برای کارهای گروهی ندارند و میانه ای هم برای عضویت در تشکل ها ندارند اما زمانی که فضا آماده می شود و آن ها تهدیدی را در مورد ثبات و یا امنیت شغلی خود احساس نمی کنند به بهانه فراخوان یک تشکل و یا گروه به خیابان ها آمده و اعتراض می کنند .
زمانی که همان تشکل و یا گروه فرضا از معلمان می خواهد تا به خانه های خود بازگردند تا فضا برای چانه زنی و یا مذاکره آماده شود ، معمولا چنین چیزی مورد قبول معلمان معترض قرار نمی گیرد و حتی نمایندگان تشکل ها و گروه ها به خیانت ، سازشکاری ، تساهل و... متهم می شوند !
حتی برخی از معلمان در این مواقع با افتخار عنوان می کنند که معلمان از تشکل ها عبور کرده اند ( معلمانی که تا دیروز حتی در برابر برخی موضوعات و مشکلات صنفی و در حد مدرسه سکوت می کردند و از کنار آن می گذشتند) و تاسف بارتر این که برخی فعالان تشکل ها در موضع انفعال و یا انزوا این گونه حرکات را تایید کرده و حتی سعی می کنند خود را به گونه ای به آن الصاق کنند تا احیانا از قافله عقب نیفتند !
این وضعیت ادامه می یابد تا این که نظام آموزشی و روند جاری در آن مختل می شود و در این جاست که نهادهای امنیتی وارد می شوند ؛ همان معلمان معترض دیروز به یک باره محو می شوند و سرانجام قضایا نیز مشخص است و دوباره شرایط در یک وضعیت پس رفت دهشت بار بازتولید می شوند ...
این در حالی است که پی گیری مطالبات باید تابع یک قاعده و مانیفست صنفی مشخص و نقشه راه باشد و میدان مبارزات صنفی تابع فرمول " برد و باخت " نیست .
فعالیت های صنفی تدریجی و جزیی است و قرار نیست تکلیف همه چیز در این جا مشخص شود . برخی از معلمان به خاطر ایده های آرمان گرایانه ، نگاهی اتوپیایی نسبت به فعالیت های صنفی دارند و حتی گاهی مطالبات از حد " صنف " بالاتر می ورد و وارد فازهای دیگر می شود ...
وجود افراد و نمایندگانی در مراکز رسمی و قانون گذاری می تواند توان چانه زنی و مذاکره نمایندگان معلمان را به صورت تصاعدی افزایش دهد و این جاست که وجود و حضور نمایندگانی از فراکسیون صنفی معلمان در مجلس احساس می شود .
از موانع مهم دیگر در این مورد که با ورود سازمان یافته معلمان به مراکز قانون گذاری مخالفت می کند حس " برابر پنداری " در میان معلمان است .
به همان دلایلی که قبلا و در مورد شرایط کار معلمی ذکر شد ، معلمان دوست دارند که همواره یکدیگر را در یک شرایط " برابر و هم سطح " ببینند . این حس برابر پنداری حتی گاهی در اشکال منفی مانند حسادت ، تنگ نظری و به قول معروف " زیر آب زنی " تجلی پیدا می کند .
بسیاری از معلمان در چنین شرایطی معمولا این جمله را اظهار می دارند : " مگر من از او چه چیزی کم تر دارم " ؟
او چه چیزی بیشتر از من دارد که بخواهد به مجلس برود اما من نروم و...
همین « سندرم اجتماعی » موجب می شود که نیروهای مختلف صرف خنثی یکدیگر و حتی فضای تخریب شود تا فضا در همان شرایط سابق بماند و دچار بازخوانی و یا تحول نشود .
از سوی دیگر ، فقدان یک نظام ارزیابی عملکرد علمی و موثر در آموزش و پرورش موجب گردیده است تا افراد بر اساس دامنه توانایی ها و قابلیت ها طبقه بندی نشوند و استمرار چنین سیستم معیوبی موجب گردیده است که افراد منتخب و یا الگو با معیارهای واقعی و عینی فاصله داشته و با تشدید فضای بد بینی و فقدان اعتماد ، همان فضای " برابر پنداری " در جامعه معلمان" تقدس "بخشیده شود .
جامعه معلمان برای آن که دیده شوند چاره ای جز قبول واقعیات را ندارند .
آنان به دلایلی که ذکر شد چاره ای جز مشارکت سازمان دهی شده و نظام مند در ساختار قدرت ندارند .
لازمه منطقی دیده شدن الزاما ورود به خیابان ها نیست . صحن مجلس و راهروهای مجلس بهترین ، موثرترین و منطقی ترین راه برای " به روز شدن " مساله آموزش و پرورش است .
مشارکت تشکیلاتی و قانون مند در ساختار قدرت در کنار حضور پر رنگ در رسانه که ضلع سوم را افکار عمومی فرهنگیان هدایت و پشتیبانی می کند می تواند فرمولی نوین برای پی گیری مطالبات معلمان و آموزش و پرورش از جامعه باشد و جامعه را بر اساس محور آموزش به توسعه پایدار نزدیک نماید .
نظرات بینندگان
جناب پورسلیمان
تحلیل تان عالی بود .
اگر تشکل ها و معلمان آگاه باشند باید این نکات را نصب العین خویش قرار دهند .
متاسفانه تا از معلمان انتقاد می کنید سریع دیوار کوتاه معیشت علم می شود !
موفق باشید.
تشکل های قانونی که اگر قانونی باشند چقدر قدرت اجرایی خواهند داشت بدنه قدرت در شرایط فعلی ارده ای برای حل مشکلات فرهنگیان احساس نمی کند والا بسیاری از تحولات تاریخی از جمله انقلاب اسلامی با حرکت خیابانی شکل گرفته و این حرکت به شکلی قانونمند در دنیا به رسمیت شناخته می شود و اگر فرهنگیان موفق شوند فراکسیون مجلس داشته باشند چقدر می توان امیدوار بود در راستای خواست کلی فرهنگیان قدم بردارد و نه جناح خود در ضمن آموزش و پرورش بزرگترین ضربه را از سیاسی کاری در این وزارتخانه خورده است باید مراکز آموزشی مستقل از اراده سیاست زدگان قدرت طلب راه توسعه علمی و کیفی آموزش و پرورش را طی کند
سوال دوم؟؟اگر فانی وزیر اقتصاد بود عملکرد وی چگونه بود؟؟
فکر نمی کنید. بی اعتمادی معلمان به دلیل:
1-سیاسی کاری بعضی تشکلهاست؟
2-سیاه نمایی دائمی این تشکلها مطابق خواسته خزبی خود؟
3-کسی به راحتی نمی تواند به این تشکلها تکیه کند.چون کار خود را می کنند.
4-امتحان بد تشکلها.واشتباهات فراوان آنها؟
5- برعکس نظر شما بی اعتمادی مسئولین به تشکلها؟
6-در مورد محجوب وکارگران آنها حریم شناسند.؟حداقل به محجوب اعتماد می کنند.واهم چهارچوب دارد.
7-هر کس برای کارگران خدمت کند از هر حزبی تشکر می کنند.ولی شما نمه عالی رقیب حزبی خود را صفر هم نمی دهید.
8-قطعا شما صنفط نیستید.اگ بودید.همه از شما حمایت می کردند.
9-مشکل اصلی معلمان خود شما هستید.
10-چرا یک نفر از حزب شما به معلم توهین می کند سکوت می کنید.ولی دیگران را مورد حمله قرار می دهید.
دوست عزیز
آقای حسین
1- منظور بنده " تشکل به ما هو تشکل " است . قطعا تشکل های کنونی مشکلاتی دارند و بنده در این یادداشت و یادداشت های قبلی به آن اشاراتی داشته ام .
اصل تشکل و تحزب باید در جامعه به رسمیت شناخته شود .
2-اعتقاد من این است که رویکرد تشکل ها نسبت به مطالبات معلمان باید تغییر کند و این تغییر موجب تغییر نگرش مسئولان هم خواهد شد .
3-اگر مشکل بنده هستم ؛ چرا جناب عالی با ای میل من برای من مطلب ارسال می کنید !
4- بزرگ ترین مانع تشکل پذیری ، شتاب و پیش داوری است که ظاهرا در نوشته های هم هویداست .
پایدار باشید .
ترک عادت موجب مرض است.ما به فرد گرائی به نوعی عادت کرده ایم. از بدو استخدام تا حتی بعد از بازنشستگی کمترین اهمیتی برای شان و احترام معلم از طرف برخی افراد مانند،مدیر مدرسه،اولیاء دانش آموز و حتی کارمندان ادارات آموزش و پرورش داده نمی شود.
(اول احترام و تشویق بعد خلاقیت و تلاش).
آنها معلمان را بی انگیزه وبی هدف می کنند.برخی ها اهداف شوم خود را در آموزش و پرورش به پیش می برند که در این گفتار نمی گنجد.چه طور در یک جامعه کارگران شریف صنف دارند ولی معلمان ندارند؟
بار دیگر این شعار را یاد آوری می کنم
(نه چپیم نه راستیم معلمیم)
معلمان ما برای تربیت نسلی آگاه و باسواد باید آرامش کامل داشته باشند.
هرچند اکثر معلمان به همه کس و همه چیز بدبین شده اند, از بس مورد بی مهری و کم توجهی قرار گرفتند!
جناب پورسلیمان
درود و دست مریزاد .
استاد گرانقدر و بزرگوار جناب آقاي علي پور سليمان اولأ به نکته مهمي اشاره داشته ، ثانيأ تحليل عميق و ارزشمندي ارائه نموده ايد .
بر فرهيختگان و اصحاب رسانه ، تشکل هاي مدني و ... واجب است که در کمپين" آسيب شناسي دو حرکت " فعالانه شرکت نمايند .
پاسخ شتابزده و بي توجه اي به نقاط قوت و ضعف حرکت هاي صنفي اجتماعي فرهنگيان و عدم ارائه راهکار مناسب ، ظلم به فرهيختگان بلکه به فرهنگ اين مرزو بوم خواهد بود .
با تقديم احترامات شايسته ارادتمند شما شهسوارزاده
درست و بجایی بود . به نطر بنده نقطه ی عطف
این نوشتار آنجایی است که می گویید : فعالیت و
مبارزات صنفی تابع فرمول برد و باخت نبوده و این
فعالیتها تدریجی و جزیی است . . آری واقعیت همین
است و متأسفانه اکثر همکاران فرهنگی از این حقیقت
بی اطلاعند . هیچ فعالیت و جنبش صنفی نمی تواند
در زمانی کوتاه منشأ تأثیرات بزرگ و تغییرات عمده
باشد , فعالیت صنفی را نباید در قالب پروژه ای
نگریست که آنا" باید نتایجش به بار بنشیند , بلکه آن را
می بایست پروسه ای طویل المدت دانست که تداوم
آن نیاز به شکیبایی , خویشتن داری و صدالبته
تاکتیک هایی دانست که کمترین هزینه ها را در پی
داشته باشند . . با این حال با توجه به اینکه در جامعه ی
به شدت سیاست زده ی ما , هر فعالیت و جنبشی پس
از اندک زمانی رنگ و سوی سیاسی به خود می گیرد ,
دعوت به تشکیل فراکسیون صنفی معلمان در مجلس ,
و داشتن انتظار فعالیت در راستای منافع صنف معلم ,
از آن , تا حدی غیر ممکن می نماید .
دوست عزیز
1- سخن معلم از ابتدا با این گونه حرکات مخالف بوده است و هیچ گاه از تحصن حمایت نکرده است .
2-تعداد افرادی که به صورت حرفه ای در رسانه قلم می زنند چند نفر است ؟
چه درصدی از معلمان را شامل می شود ؟
چند درصد از معلمان به رسانه و قدرت آن اعتقاد دارند ؟
چند درصد از معلمان عضو یک تشکل و یا سمن هستند ؟
چند درصد از معلمان از اینترنت استفاده می کنند ؟
کاش معلمان ما به اندرزها و نکات صمد بهرنگی توجه می کردند .
دوست عزیز
جهت افکار عمومی را رسانه تعیین می کند و با " فرهنگ شفاهی " نمی توان قدرت رسانه ای شد .
کسی که افکار عمومی را دارد مالک همه چیز است .
به قول فردوسی حکیم :
" توانا بود هر که دانا بود "
پایدار باشید .
با سلام
مثل همیشه مستدل ، منطقی و جامع بود .
امید که مطالب شما به عنوان دستور العمل و نقشه راه مورد استفاده همگان قرار گیرد .
موفق باشید در پناه حق .
لازمه منطقی دیده شدن الزاما ورود به خیابان ها نیست . صحن مجلس و راهروهای مجلس بهترین ، موثرترین و منطقی ترین راه برای " به روز شدن " مساله آموزش و پرورش است .
مشارکت تشکیلاتی و قانون مند در ساختار قدرت در کنار حضور پر رنگ در رسانه که ضلع سوم را افکار عمومی فرهنگیان هدایت و پشتیبانی می کند می تواند فرمولی نوین برای پی گیری مطالبات معلمان و آموزش و پرورش از جامعه باشد و جامعه را بر اساس محور آموزش به توسعه پایدار نزدیک نماید .
کاملا مستدل و جامع بود .
این نیاز که حالا تبدیل به دردی شده چند وقت است در ارایه طریق های سخن معلم به کرات دیده میشود.بالاخره باید از جایی شروع کنیم به اثبات خود کم کم دیگران هم مجبور میشوند باورمان کنند.
برادرارجمندم آقای پورسلیمان ضمن تشکرازمطلب بسیار خوبتان وسپاس ازایجاداین تربیون آزادکه همواره درراستای افزایش وتعمیق آگاهی فرهنگیان عزیزودستیابی آنان به حقوق مثبوته درقانون اساسی گام های موثری برداشته اید.همچنین در فرهنگ سازی عرصه ی نقد عادلانه ومنصفانه وبه دورازهرگونه هیاهو واهانت کوشاهستیدکه این ها خود به رواج هم اندیشی میان همکاران برای نیل به خردجمعی وآماده شدن بسترهای فکری برای ایجادمعرکه ای ازآرای انسانهای فرهیخته برای برون رفت ازاین همه نا کارآمدی وروزمرگی دراین دستگاه عریض وطویل رافراهم می سازیدبسیارقابل تقدیر وستودنی است.
انشاالله موفق باشید
جناب آقای دکتر نیلوفری
از محبت شما سپاسگزارم .
امید که با هم اندیشی دوستان گران قدری چون شما این امر محقق گردد .
پایدار باشید .
جناب پورسلیمان
اندیشمند گران مایه و سرمایه جامعه فرهنگی ایران
بدون اغراق ، تک تک جملات شما را باید با طلا نوشت و در معرض دید معلمان و جامعه قرار داد .
سرافراز باشید .
سلام
این هم شدن انتقاد !
اگر راست می گویی مثل آقای پورسلیمان تحلیل ارائه کن و سخنان ایشان را نقد کن نه این که بگویی حرف نزن !!
دوران آدم هایی مثل تو گذشته است .
خواهشمندم به جای نقد کردن نق نزنید این دو خیلی تفاوت دارند.
سلام
آقای پورسلیمان در سخنانش به این تیپ آدم ها اشاره کرده است :
" از موانع مهم دیگر در این مورد که با ورود سازمان یافته معلمان به مراکز قانون گذاری مخالفت می کند حس " برابر پنداری " در میان معلمان است .
به همان دلایلی که قبلا و در مورد شرایط کار معلمی ذکر شد ، معلمان دوست دارند که همواره یکدیگر را در یک شرایط " برابر و هم سطح " ببینند . این حس برابر پنداری حتی گاهی در اشکال منفی مانند حسادت ، تنگ نظری و به قول معروف " زیر آب زنی " تجلی پیدا می کند .
بسیاری از معلمان در چنین شرایطی معمولا این جمله را اظهار می دارند : " مگر من از او چه چیزی کم تر دارم " ؟
او چه چیزی بیشتر از من دارد که بخواهد به مجلس برود اما من نروم و..."
" معلمان غالبا سکوت می کنند و علاقه ای برای کارهای گروهی ندارند و میانه ای هم برای عضویت در تشکل ها ندارند اما زمانی که فضا آماده می شود و آن ها تهدیدی را در مورد ثبات و یا امنیت شغلی خود احساس نمی کنند به بهانه فراخوان یک تشکل و یا گروه به خیابان ها آمده و اعتراض می کنند .
زمانی که همان تشکل و یا گروه فرضا از معلمان می خواهد تا به خانه های خود بازگردند تا فضا برای چانه زنی و یا مذاکره آماده شود ، معمولا چنین چیزی مورد قبول معلمان معترض قرار نمی گیرد و حتی نمایندگان تشکل ها و گروه ها به خیانت ، سازشکاری ، تساهل و... متهم می شوند !
حتی برخی از معلمان در این مواقع با افتخار عنوان می کنند که معلمان از تشکل ها عبور کرده اند ( معلمانی که تا دیروز حتی در برابر برخی موضوعات و مشکلات صنفی و در حد مدرسه سکوت می کردند و از کنار آن می گذشتند) و تاسف بارتر این که برخی فعالان تشکل ها در موضع انفعال و یا انزوا این گونه حرکات را تایید کرده و حتی سعی می کنند خود را به گونه ای به آن الصاق کنند تا احیانا از قافله عقب نیفتند !
دوست عزیز ناشناس
از نظر من سخن معلم بهترین و شایسته ترین برای دفاع منطقی و جامع از مطالبات و خواسته های معلمان است .
درود بر سخن معلم و مدیریت توان مند و هوشیار آن جناب پورسلیمان .
لطفا بفرمایید: این آمار نیم درصد رو رو از کجا وبا استدلال به کدام نظر سنجی وتحقیق بدست آوردین؟
واگه قرا نظر شما رو ملاک قر ار بدیم ارایه این آمار دقیق بادرصد و .....دیگه چیه ؟
کمی منصف باشید
ولی یادتون باشه آقای پور سلیمان جزو اولین کساییه که پیشنهاد تشکیل یه تشکل صنفی واتحادیه رو داد.
این دوستانی که شجاعت گذاشتن یک کامنت را به صورت مستقل ندارند بی خود آقای پورسلیمان را متهم نکنند !
از ترس این که دیگران به نظرات آن ها رای منفی دهند !
این ها خود را به کامنت دیگران الصاق می کنند همان طور که آقای پورسلیمان در مورد الصاق برخی تشکل ها به اعتراضات معلمان بیان کرده است !
ضمن موافقت با بخش قابل ملاحظه ای از مواضع شما بویژه آن بخش که به روحیات منفی معلمان پرداخته اید،یا بخشی که در آن برای ایجاد روحیه و رویه ای جدید و مثبت،به سهم خود در صدد ارائه ی راه کار هستید .ولی واقعا برای شما این سوال پیش نمی آید که چطور شد که بعد از این همه سال ،رئیس جمهور بالا ترین مقام اجرایی کشور حق اعتراض معلمان را به رسمیت شناخته است؟ حقی که یکی از اصول مصرحه در قانون اساسی کشور ماست.
و سوال دیگر این که به نظر شما آیا هیچ رابطه ای بین اعتراضات چند ماهه ی اخیر معلمان که به شکل تجمعات ،جلوی مجلس و یا ادارات آموزش و پرورش صورت گرفته ،با این
صحبت آقای روحانی وجود دارد یانه؟یعنی اگر این اعتراضات صورت نمی گرفت ،باز هم ضرورتی پیدا می شد که ایشان این اصل مغفول قانون اساسی را یاد آوری کند؟
سوال سوم این که، ارتباط چنین مواضعی را از یک طرف و از طرف دیگر استیضاح فانی در مجلس با انتخابات پیش رو ،چگونه ارزیابی می کنید؟ به نظر شما اساسا ارتباطی وجود دارد؟با سپاس از این که به سولات من پاسخ خواهید داد؟
سلام
اعتراضات معلمان به صورت مشخص و تشکلی از سال 1380شروع شده است .
دولت اصلاحات موضع مشخصی در برابر این اعتراضات نداشت هر چند اقدامات خوبی در زمان دولت جناب خاتمی انجام شد .
وضعیت و تکلیف دولت آقای احمدی نژاد هم مشخص است و نیازی به توضیح ندارد .
اما آقای روحانی این حق را اگر چه در قانون اساسی آمده است به رسمیت شناخت و این البته گامی در جهت شفافیت و قانون مندی و عمل به اصل 27 قانون اساسی است .
دوست عزیز
سخن شما درست است . شان سخنان ایشان به اعتراضات معلمان بر می گردد اگر چه آقای روحانی قبل از انتخاب شدن در گفت و گو با سایت آفتاب سخنان مهمی در مورد آموزش و پرورش ایراد کرده بود .
البته نباید از نقش نامه های متعددی که از سراسر کشور به ایشان نوشته شد غافل شد و در واقع ، پیش زمینه شکل گیری چنین اعتراضاتی ، همان نامه نگاری ها بوده است که نوعی ابراز وجود پس از 8 سال دوران بسته امنیتی بوده است .
از نظر من ، ارتباط خاصی بین این سخنان و استیضاح آقای فانی وجود ندارد . آقای روحانی با حرف هایی که در مورد مردمی کردن آموزش و پرورش زد ، در واقع از سیاست های فانی در این مورد دفاع کرد .
ضمن آن که به نظر نمی رسد گزینه مناسبی از نظر آقای روحانی با توجه به ترکیب مجلس که به گونه ای به دنبال درست کردن وجهه مردمی و عوام فریبی از طریف استیضاح احتمالی فانی هستند پس از رفتن ایشان باشد و اگر وضعیت به همین منوال ادامه یابد تا زمان مشخص شدن ترکیب تازه مجلس آقای روحانی کاری به آقای فانی نخواهد داشت .
پایدار باشید .
1_کاملا درست می فرمایید ،سابقه ی اعتراضات معلمان ،به سالهای قبل و شاید هم قبل تر برمی گردد.ولی منظور من دقیقا تاثیر آنچه که در دو سه ماهه ی اخیر اتفاق افتاده بر مواضع رئیس جمهور بوده است. ضمن این که باید عرض کنم کاملا باشما موافقم که اشتباه است ،اگر تصور کنیم تنها شکل اعتراض،الزاما تجمع اعتراضی است.ای کاش نامه نگاری ها تاثیر خوبی داشت و کار به تجمع ،کشیده نمی شد.و ای کاش ،گوش شنوایی برای شنیدن خواسته های معلمان پیدا شود و همانگونه که رئیس جمهور منتخب ،حق اعتراض معلمان را محترم شمرده اند،مسولان زیریط در آموزش و پرورش،با فراخواندن نمایندگانی از معلمان و برقراری دیالوگ با آنها پاسخ عملی و قانع کننده به مطالباتشان بدهند.تا ضرورتی برای ادامهء تجمعات اعتراضی ،باقی نماند. واقعا وقتی می شود گرهی را بادست باز کرد چه نیازی به باز کردنش با دندان است؟
چگونه من بازنشسته با حقوق ماهی 1/450/000تومانی کرایه خانه بدهم*قسط بدهم*مخارج یومیه بدهم *مریض داری بکنم *عروس داری بکنم *و کلی خرج دیگه که به این مقال نمی گنجد .
گاهی وقتها از زور خجالت وشرمندگی چون خیلی کارها را نتوانستم برای خانواده ام انجام دهم آرزو می کنم زمین دهن باز کند ومن را با خود ببلعد .تا آسوده شوم.
با این اوصاف
واقعا فدای آن با عشاق علم و ادب شما و آن زیر متوسط اقتصادی شما هستم.
تا جان دارم تلاش خواهم نمود
این با شرافت و غیرت و ادب ها را
به حقوق اولیه شان برسانم
معلمان ادب را به هم حفظ کنثد لطفا
هر چه فشار هست
هر چه نقد هست
ادب به مقام انسان و معلم از معلم بسی بیشتر انتظار می رود
حرف نویسنده نیز
0 و 1ی قضاوت نکنید
کلیت حرف درست است
یک نماینده وابسته به صنف و رای معلمان
از 10 نماینده بی تعهد به شما که به صنف و کار صنفی تعصب نداشته باشد بلکه عارش بیاید شرافت دارد
در عین حال که تجمع و تحصن کاری معقول قانونی و شرعی و انسانی است و باید باشد.
درود بر شرف معلمان مستضعف
درود بر ابوذر و سلمان و علی
درود بر معلم شهید شریعتی بزرگ
اميد ناچيزي دارم كه به خود بياييد و وقت خود را صرف خودنمايي نكنيد كه لذت و سود كوتاه مدت دنيوي دارد و ...
سكوت توانمند بسيار شايسته تر از هياهوي ناتوان است%