سه رویداد متفاوت در طول دو هفته اخیر رخ داده اند که در ظاهر به یکدیگر بی ارتباطند ولی می توان هرکدام را به مثابه پنجره ای برای فهم درون آموزش و پرورش و آنچه برای این نهاد می گذرد تلقی نمود :
- اولین رخداد دیدار جمعی از فعالان اقتصادی چند موسسه مرتبط با فعالیت های آموزشی با مراجع تقلید در مورد تکلیف شب و تلاش برای ترغیب مراجع تقلید به واکنش دربرابربرنامه آموزش و پرورش درمینه فوق است .
- رخداد دوم توئیت مرتضی نظری رئیس مرکز اطلاع رسانی وزارت آموزش و پرورش در مورد دخالت بیش از حد نمایندگان مجلس در امور آموزش و پرورش که واکنش های متفاوتی داشت وحتی با تهدید وزیر آموزش و پرورش از سوی برخی نمایندگان مجلس همراه بود .
- و سومین اتفاق هم آتش سوزی دلخراش در یک مدرسه پیش دبستانی در چابهار و درگذشت جانسوز چهار کودک که در این آتش سوزی اسیر شده بودند . این ها رویداد هایی جدا از همند اما برای فهم آن اتفاق ها ابزاری برای درک شرایط امروز آموزش و پرورش می باشند .
از مجموع این اتفاق ها می توان چند نتیجه گرفت:
1) موسساتی وجود دارند که آن چنان از قدرت برخوردار شده اند که می توانند به راحتی در برابر برنامه های آموزش و پرورش قد علم کنند و با توان توان در جهت تغییر آن بکوشند . این موسسات معظم از قدرت بازدارندگی و تاثیرگذاری برخوردارند و در طول یک سال اخیر در مورد برنامه وزیر برای مدارس تیزهوشان و همچنین برنامه تکلیف شب ایستادگی کرده اند و موفق هم بوده اند . این روند نشان می دهد به زودی شاهد ابتکار عمل های تازه ای از این موسسات شاهد خواهیم بود .
2) قدرت های موجود در عرصه سیاست به شدت می کوشند تا مدیریت آموزش و پرورش را در اختیار بگیرند و درصددند کرسی های بیشتری برای اطرافیان خود کسب کنند . این روزها اگر دخالت نمایندگان مجلس برای کسب کرسی های مدیریتی شهرستان ها به شدت رواج دارد، در سطح ملی و شهرهای بزرگ هم تشکل های مختلف برای نشاندن اعضا و نزدیکان خود بر صندلی مدیرت های کل و معاونت ها تلاش وافری دارند .
دخالت در نصب و عزل ها فقط از سوی نمایندگان صورت نمی گیرد . اگر برخی نمایندگان مجلس درب دفتر وزارت آموزش و پرورش را برای انتصاب نزدیکان خوداز پاشنه درآورده اند ، تشکل های فرهنگیان نیز در این راه تلاش گسترده ای انجام می دهند و به نسبت نزدیکی خود با دولت و وزرات آموزش و پرورش توفیقاتی کسب می کنند . برخی تشکل ها و شاخه های برخی احزاب که در خواب خوش دولت آینده هستند این روزها یادشان رفته که در قبال جامعه و آموزش و پروش چه مسئولیتی دارند و نمایندگانی که پاشنه دفتر وزیر آموزش و پرورش را از جا درمی آورند تا فلان مدیرکل و رئیس اداره را جابه جا کنند و ابزار استیضاح را به جای به کاربردن در جهت استیفای حقوق مردم بازیچه دستیابی اطرافیان خود به ریاست ادارات نموده اند تا شاید در دوره آینده هم بر کرسی های سبز بهارستان بنشینند سوگند خود را فراموش نموده اند.
3) اولیای دانش آموزان از هر وسیله ای برای رشد فرزندان خود استفاده می کنند و این تلاش اگر در شمال شهر تهران با ثبت نام در مدارسی با شهریه های کلان انجام می شود در زاهدان از طریق ثبت نام در یک مرکز یا مدرسه با کمترین امکانات صورت می گیرد و هر دوی این ها نشانه بارز احساس نیاز جامعه و اولیای دانش آموزان به دستیابی به امکانات بهتر آموزشی است .
سه نتیجه فوق را می توان به اختصار در شکل زیر صورت بندی کرد:
ردیف |
رویکرد |
حاملان رویکرد |
1 |
آموزش و پروش به مثابه صندوق رای |
نمایندگان مجلس و تشکل های فرهنگیان |
2 |
آموزش و پرورش به مثابه بازار سود آور |
موسسات کنکور و آموزشی و کمک درسی و انشتارات ها |
3 |
آموزش و پرورش به مثابه نیاز |
اولیای دانش آموزان |
این سه رویکرد به آموزش و پرورش، همزمان شیرازه این نهاد را از هم پاشانده اند و برنامه ای هم برای رویارویی با آن ها وجود ندارد.
از یک سو نمایندگان و برخی تشکل های فرهنگیان می کوشند کرسی های مدیریتی را کسب کنند و هیچ برنامه ای برای قاعده مند کردن سمت های مدیریتی و انتخابی نمودن آن ها نیست و از سوی دیگر موسسات خصوصی فعال در عرصه کمک آموزشی ، کمک درسی ، تقویتی و کنکور از بازار پرسود آموزش و پرورش بهره می برند و در واقع از نقطه ضعف آموزش و پرورش برای تاخت و تاز کردن دراین عرصه استفاده می کنند و نیاز روز فزون جامعه و خانواده ها به امر آموزش و پرورش نیز که برنامه ای برای پاسخگویی مناسب به آن وجود ندارد پیش از پیش بر ساختار ناکارآمد آموزش و پرورش فشار وارد می کند .
در برابر این فضا برنامه ای از سوی ساختار اداری آموزش و پرورش ، نهادهای پژوهشی مرتبط با آموزش و پرورش و معلمان و تشکل های فرهنگیان ارائه نشده است .
این سه رویکرد درقالب سه اتفاق در طول دو هفته به صدا درآمده اند و زنگهایی هستند که از دیگ جوشان آموزش و پرورش خبر میدهند . شاید حاکمیت و حکومت رها کردن آموزش و پرورش را با جمله های زیبا در وصف جایگاه تعلیم تربیت و معلم پنهان کنند و ساخت و ساز مدارس را به خیرین و تامین بودجه مدارس را برگردن اولیا بیندازند و گمان کننند با زیرکی از زیر بار تعهد خود در قبال آموزش و پرورش فرار کرده اند و شاید معلمان در زیربار تنگنای معیشت با ادامه دادن به فشار از طریق ابزار بی مصرف و بیهوده اعتصاب خود را در برابر روند فعلی آموزش و پرورش مقصر ندانند و شاید جامعه گمان کند که همه چیز عالیست و فعلا اتفاق خاصی نمی افتد؛ اما زنگها به صدا درآمده اند روزی در قالب حضور سودگرایانه و غیر مسئولانه مسئولان موسسات خصوصی، روزی در قالب فشار به رئیس مرکز اطلاع رسانی یا هر مسئول دیگری در قبال گفتن حرف حق و روزی با قربانی شدن کودکان مظلو م این مرزو وبوم در شعله های آتش در شین آباد یا زاهدان یا جای دیگر.....
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
چطور شد که وزیر شدین؟!
1) بنده دبیر کل یا سخنگوی انجمن نیستم و بهتراست انتقادات به انجمن اسلامی معلمان را به صورت مستند منتشر نمایید تا دبیرکل و اعضای شورای مرکزی انجمن به صورت رسمی به آن پاسه دهند .
2)تکثیر سرطانی ویروس های عضو انجمن ومجمع و...جهت از بین بردن بافت سالم آموزش وپرورش رو ریشه دار بودن فرض نکنید...
3)درمان کنید این سرطان رو...شما یکی از جراحان این تشکیلات باشید و زمینه را جهت ورود افراد شایسته و اصلاح طلب واقعی به این تشکیلات فراهم کنید...
1) ریشه دار بودن و سرمایه اجتماعی یعنی داشتن بیش از 400 شعبه در سراسر کشور و سابقه 40سال فعالیت مسمر با وجود همه مشکلات و معضلات . اینکه شما همه چیر را در تقشیم پست ها می بینید مشکل از از انجمن نیست .
2) اینکه کلمات قلنبه سلمبه بیاورید و طوری بگویید که انگار الان ناشایسته ها در این تشکیلات هستند و باید راه برای ورود بقیه باز شود نقد نیست حمله بدون منطق است .
3) وجود اشکال در یک تشکیلات و هر پدیده انسان سازی یک امر طبیعی است
حرف هیا شما بی ربط و بی منطق است . شما یا دلیل دارید که دلایلتان را مطرح کنید یا حرف بیربط بزنید . اینجور دوق و دوشاب را به هم چسباندن راحت است . من هم می گویم شما دچار سرطانید و ایجاد فساد کرده اید . این جور حرف زدن کنتور نمی اندازد .
1)چرا تاکنون این تشکلی که شما سرمایه اجتماعی می نامید،به تبعیضی که نسبت به شما روا شده است عکس العملی نداشته است؟مشکل شما از "ننه حسن" حادتر بوده است که آقای فولادوند به دلایل محرز و محکم برکنارش نمودند و الان در آستانه ی معاونت اداره کل شدن است اما حتی حکم شمارا برای یک جایگاه نه چندان مهم بعد از گذشت نزدیک یک سال نزده اند؟
2)این چه قانونی است که با امثال "ننه حسن" و "الف. ر" و برخی زندان رفته ها مشکلی برای انتصاب سمت های بالا نداره اما با شما مشکل داره؟!و آقای فولادوند بعنوان عضو شاخص انجمن اسلامی معلمان نتوانست برای شما نقش تأثیرگذاری ایفاء کنه اما سایر مدیرکل های قبل و بعد ایشان برای افراد مشکل دار تر با قاطعیت و اقتدار می توانند نقش موثر داشته باشند؟!این نشان از عافیت طلبی برخی از اعضای انجمن اسلامی معلمان نیست؟!
بنده به بیشتر موارد مطروحه از طرف شما انتقاد دارم و آن را ناصحیح می دانم و اساسا نقشی هم در انتخاب برادر ارجمندمان که ریاست منطقه بهارستان 2را برعهده دارند نداشته ام و تا زمان انتصاب ایشان از این مطلب بی خبر بوده ام و لی تاجاییکه میدانم ایشان از نیروهای بومی آن منطقه محسوب می گردد . همچنین با توجه به روحیه ای که ایشان دارند می توانید مطالب خود را به صورت رودرو با خودشان درمیان بگذارید . به نظر میرسد گفت و گو به صوار نزدیک تر است و ایشان هم حتما از نظر دوستان منتقد ناصح دلسور همفکر استقبال می کند.
باید بدانی که همواره کلاه افراد درست و صديق همانند شماپس معرکه است ولی افراد شیاد و فاسد مشکلی ندارند!!
باید بدانی که افرادی که معمولاً در حوزه ی سياست وارد می شوند خودخواه و منفعت طلب هستند...
باید بدانی که در ازاي هر دوستی،دشمني هم هست....
باید بدانی که به باورهای اخلاقی خود ايمان نداشته باشی،چون موفقیت از آن آنانی است که معمولاً به هیچ اصل اخلاقی پایبند نیستند...
باید بدانی كه همه حرفها را نشنوی و سخن درست را نگویی....چون نه تنها تأثیری ندارد بلکه برایت دردسر هم ایجاد می کند!!
باید بدانی که فكر و شعور ما ارزنی ارزش ندارد،و کار برای دل کردن در سیستم آموزش و پرورش بی معناست...همواره باید تسليم هياهو شد و اگر خود را بر حق مي داند، پاي سخنت نايست و با تمام قوا منافق باش که آینده از نفاق پیشگان و نون به نرخ روز خورهاست.