برای آلودن دامن طنز ، به لوده گویی فردی که از راه الکی خنداندن مردم ، سرمایه می اندوزد ، بهای سنگینی باید بپردازیم .
طنز پردازی شیوه ای برای بیان آلام و رنج های یک ملت است که زبان آن بسیار برنده تر از لبه تیغ شمشیری است که بر گردن انسانی فرود می آید. طنزپردازی علمی یعنی طنازی سخن در لفافه احتیاط علیه ظلم و ستمی که بر ملتی فرود می آید. سخنی که نتوان به صراحت بیان داشت و لزومی به فهم آن توسط تمامی قشرهای موجود در یک جامعه نیست. تلویزیون باید با تهیه انواع مختلف برنامه ها خصوصا در حیطه طنز ، به ارتقای فرهنگ و باروری آن بیندیشد.
مخاطبین سخن طنز ، آگاهان جامعه هستند که در خواب ناز به سر نمی برند یا فقط به کسب معاش برای زندگی مرفه نمی اندیشند. زمانی که چارلی چاپلین ، پوتین خود را در آب داغ می جوشاند و به همراه سگ بدبخت تر از خودش آن را تناول می نمود به گرسنگی جهان یا بی خانمان های خود آمریکا دهن کجی می کرد. یا بازی ماهرانه او آن هم بدون هر نوع کلام آزاردهنده در عصر جدید ، خودباختگی و الینه شدن انسان را در لابه لای پیچ و مهره تکنولوژی به تصویر می کشاند. یا سریال طنز خانه به دوش مشهور به مراد برقی نزدیکی های انقلاب در تعمیق معنا ، بسیار ارزنده عمل کرده بود و حتی از عوامل روشن بینی مردم آن عصر علیه نظام شاهنشاهی گردید .
طنز پردازی بزرگانی چون گل آقا ( کیومرث صابری ) یا علی اکبر دهخدا ، تعهد و رسالت و معنا را با خود دارد . خواننده در پی یافتن کُنه مطلب تفکر می کند، می ایستد و به اندیشه فرو می رود . رسالت ادبی طنز یعنی توانایی ایجاد تغییر نگرش یا بینش در فرد. یعنی تأمل برای یافتن بهترین انتخاب یا شرایط کاری و زندگی.
دهه هاست که تلویزیون دچار وَهم گویی به جای طنزپردازی است. باری به هر جهت ، نتیجه فقط خندیدن و خنداندن برای زدودن افسردگی و غم موجود در بین اقشار گوناگون جامعه ، می شود جوک گویی بدون تأمل و تفکر فردی چون مدیری که طی حداقل 40 سال ، از این طریق ارتزاق نموده است. برای چون اویی که در سیستم مستهلک تلویزیون مستحیل گردیده است ، بیان حقیقی یا غیر حقیقی از ماجراها یا شیرین کاری هایش در دوران مدرسه ، کار شاقی نیست. او کارگردان و نویسنده و بازیگر برنامه های در ظاهر طنز است و غواصی در این عرصه را به نیکی می داند.
قبلا نیز گفته ام که برنامه فیتیله با اهانت به ترک ها به دلیل ترک بودن مقام رهبری ، تعطیل گردید و گر نه اولین بار که نبود رشته های فرهنگ در این جامعه پنبه می شد و امروز به شکلی دیگر ، معلم جامعه طعمه قهقه های مستانۀ ابلهانه گردیده است ، کو واکنشی ؟!
اگر به نقد باشد ما که خدا را شکر از نعمت تلویزیون به عنوان جعبه جادویی ، دهه هاست محرومیم. در چند سال اخیر کدام تولید ، باعث ایجاد شگفتی محافل روشنفکری جامعه گردیده است ؟ سریال پایتخت یا .....
مگر غبارروبی از دلهای رنجور ملت فقط با بالا و پائین پریدن چند هنرپیشه ، شدنی است ؟ یا با الکی و زورکی خندیدن آنان ؟
امروز نقد جدی بر برنامه های تلویزیون نیاز است و اگر کارشناسان ارتباطات یا رسانه در این خصوص کوتاهی می کنند ، تاوان سختی خواهند پرداخت. دیگر بازیگران بزرگی چون ژاله عُلوّ ، یا جمشید مشایخی ، محمدعلی کشاورز ، یا علی نصیریان و عزت الله انتظامی و....به فراموشی سپرده شده اند و اضمحلال هنرپیشه ها و فیلم ها و برنامه ها ، فقط مردم را به سوی برنامه های ماهواره هدایت می کند.
امروز تعهد طنز رامبد جوان یا مهران مدیری و..... در قبال این ملتی که عطش روشنگری دارند اما ادعای روشنفکری ندارند ، در چه حد و اندازه است که من معلم به یک دروغ بی اساس او یا به یک شیطنت گستاخانه کودکی او چنین غضبناک گردم ؟
یا او کیست که طرف سخن من باشد ، جز نماینده ای بی رسالت برای برنامه سازان که با گنجاندن هر پیام کم ارزش یا بی بها در برنامه های خود جهت عمومی کردن آنها برای تماشای کل جامعه ، معنا را قربانی خندۀ دو ثانیه ای می نمایند.
کاش می فهمیدند که قرار نیست تمامی برنامه های تلویزیون را در حد فهم همه مردم بسازند. یا درک می کردند که تلویزیون تخت به میراث رسیدۀ چند هنر پیشه نمای بی تعهد نیست که هر نوع و شکل که میل مبارکشان بکشد در آن ترکتازی نمایند. تلویزیون یا جعبه جادویی باید به هنر جادو کردن ملت با خیره و متحیر ساختن او بپردازد.
تلویزیون باید با تهیه انواع مختلف برنامه ها خصوصا در حیطه طنز ، به ارتقای فرهنگ و باروری آن بیندیشد. بیاید زبان گویای ملتی باشد که در فقر و جهل دست و پا می زنند. گویای مفاسد اقتصادی باشد که هر روز در گوشه و کنار این مرز و بوم رخ می دهد اما ملت از آن بی خبر است. تلویزیون به عنوان یک رسانه جمعی فقط محل کسب عده ای نیست ، تولید دانش و فرهنگ و ارزش و هنجار و تقویت و حمایت و غنابخشی آنها ، همگی از رسالت تلویزیون است.
ملت به خنده های ظاهری یا زورکی نیاز ندارد . این ملت انقلاب کرده به خوراکی برای تعقل و اندیشه نیازمند است. بهتر است عده ای از صحنه طنز و هنرپیشگی وداع گویند تا برای نسل جوان امکان ایجاد تحول به وجود آید.
جناب مهران مدیری ،
اگر درک و فهم درستی از معلمی در این سرزمین داشتی ، در یک رسانه ملی ، می فهمیدی چگونه سخن گویی . برای من شخصا این لُودگی پشیزی نمی ارزد و خشم من برای قربانی شدن طنز در این مقتل است که نگران از دست دادن خیلی چیزها در این جامعه بی اعتنایم .
اگر مردی ، از جامعه فرهنگیان عذرخواهی نما ، و گر نه نیرزد آنچه هیچ نیرزد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
درود بر معلم و استاد فرهیخته
انچه شرط بلاغ بود شما فرمودی
سوز و گداز معلمان در تنگه و تنگنا آیا گوش شنوایی هست
چرا شخصیت معلمان را در زیر لوای لودگی ترور می کنند
بیایید معلمان را و شیوه تدریش شان را نقد کنید حرفی نیست
آیا فردای این همه تخریب فرهنگ و شانیت معلم از تاک نشانی باقی خواهد ماند..
ما شاگرد شمائیم. از عنایت و سوز هر دائم شما
به فرهنگ و فرهنگیان این مرز و بوم ، بی نهایت
سپاسگزارم. پایدار و پاینده باشید.
مدت هاست اخلاق در جامعه ی ایرانی فراموش شده وتنها ملاک ارزشمندی افراد پول است در چنین جامعه ای کسی که پول دارد افکار عمومی را به هرسمتی هدایت می کند من معلم هم اگرجویای اعتبارم باید برای افزایش درآمدکارم تلاش کنم وگرنه نجابت من باعث مسخره شدنم خواهدشد
بزرگترین و اثرپذیرترین افکار عمومی در اختیار
معلمان است ، اما آن را قدر نمی نهیم و مفت
می سپاریم دست افرادی بی صلاح چون مدیری ها.
اگر من معلم نفوذ بر قلب و مغز کودک و نوجوان
را برای سازندگی و شایستگی و بایستگی امروز
از دست بدهم ، قدرمسلم خسران بزرگی به جامعه
تحمیل خواهد شد. کوتاهی ما عرصه را بر مدیری ها
بازگذاشته است. تشکر
اگر امروز اختیار دانش آموز از دست معلم خارج شده است
و نقش های دیگر این مهم را برعهده گرفته اند ، کار معلم
را حساس تر و مهمتر ساخته است، نه این که چون اوضاع
مالی مناسبی ندارد پس اصل وظیفه را رها کند تا دیگرانی
ناشایست او را برای اثرگذاری صاحب شوند. سختی کار معلم
امروز در ایفای همین نقش مهم است . کنترل افسار تربیتی باید
در دستان معلمانی صالح ، بامعلومات و دلسوز باشد.
اگر امروز نمی توانیم بر قلب و مغز کودک خود حکومت کنیم به
دلیل وجود همان خلا تربیتی معلمان است . چون در غیاب معلم دیگران
بی صلاحیت مسلط می گردد.
واژه ها از بین برود. نجابت ذات معنای خود را با
حماقت دیگران نیز حفظ می کند.
اگر معلم، امروز شرایط زندگی خود یا بحران تربیتی
دانش آموزان را مانع نفوذ خود بر آنان می بیند بدان
دلیل است که آموزش و پرورش کشور نه نظام است
و نه سیستم. و گر نه کلی مسایل حل می شد.
منظورشما این است که معلمان فعلی صلاحیت علمی لازم را ندارند خیر اینگونه نیست باصلاحیت ترین افراد بدون پول هیچ کارآیی نخواهند داشت اسلام هم بدون ثروت خدیجه گسترش پیدانمی کرددرصورتیکه می بینیم اکثر فوتبالیست ها وبازیگران سواد آنچنانی ندارند ولی در روح فرزندان این مملکت رسوخ کرده اندبه دلیل اینکه توانسته اند اوضاع مادی عالی برای خود بوجود آورند واقعیت جامعه ی امروز چیزی است که عرض کردم اگر اوضاع مالی معلم مانند بازیگران وفوتبالیست ها شد آن موقع معلم نیزنقش مرجعیت والگویی خواهد داشت
بنده می گویم هر چیز سر جای خود باید عملی شود. یکی
قربانی دیگر نشود . یعنی چون حقوق من کم است دیر کلاس
برون ، در کلاس کم کاری کنم و..... آنانی که حقوق واقعی
نمی دهند حساب گناه خود را داشته باشند. در نوشته ای جدید
سیستم آموزشی کشور آمریکا را با ایران مقایسه کرده ام ،
خواهید دید اوضاع از چه خبر است.
ماجرای فوتبال را داخل بحث نکنیم . فوتبال انروز در جام جهانی
برای خود کلاس درسی شده است. پیوند قلبها ، هیجانها ، ارزشها،
ملتها نمایش خارق العاده ای از خود گذاشته است. بدون سرمایه گذاری
فوتبال ما امروز توانایی بازی با اسپانیا یا پرتغال را نداشت.
ادامه دارد.
بروم
امروز
نداشتیم
بلی ،آموزش و پرورش هم نیاز به سرمایه گذاری دارد اما
مربی یکه تازی چون کی روش را هم لازم دارد. معلمینی
منضبط چون بازیکنان امروز تیم ملی که پا به سن گذاشته را کنار
جوان بازی می دهد. ما این تناسب را در آموزش و پرورش
نداریم . برای همکاران بنده واژه صلاحیت علمی را قبول ندارم
بگوییم معلومات لازم برای تدریس بهتر است. چرا معلم خوب داریم
منتهی کی روش را در یک سیستم آموزشی کم دارند.
دوباره عرض می کنم به دلیل نداشتن چیزی ، ما حق قربانی کردن
هیچ ارزش اخلاقی یا وظیفه ای خود را نداریم. اگر هر چیز بجای
خود نیکو شمرده نشود ، سنگ روی سنگ بند نمی شود ، بی هنجاری
رخ می دهد، تداخل عملکردی پیش می آید. من و شمای معلم باید
ضرورت وجود سیستم آموزشی را برای مسولین با کارکردمان باید
به اثبات رسانیم. قصور ما یعنی تداوم بیمارگونه مدیریت ها.
برای بحث ارزشمندتان سپاسگزارم. در خدمت تان هستم.
اگر امروز دغذغه ما معلمان ، اوضاع معیشتی و پرداختن صِرف بدان گردیده است، برای خود عاملانی مجرم دارد.
بحث برتری پول یا علم نیست ، بحث این است که اگر در جامعه ای اولویت برتر یک معلم به عنوان سمبل خِرد پول باشد ،همه ارزشهای جامعه زیر سئوال می رود. دقت کنید خود شما سخنی محال زده اید. هیچگاه و در هیچ کشوری درآمد یک معلم همانند فوتبالیست های آن کشور نخواهد بود.
چرا به این فرض نشدنی می اندیشید؟ چون معلم را در جایگاه واقعی خود قرار نداده اند برای جبران دنبال ناکجاآباد هستید. اگر من و شما خودمان در احیای جایگاه شغلی خودمان با عمل به واجبات شغلی ، اقدام نکنیم ،تغییری ایجاد نخواهد شد. و گرنه در این جامعه برای ایجاد تغییرات ،باید کارکنان پرورده نظام های سیتماتیک بیاوریم. کسی چون کی روش که ساختار استبدادی کفاشیان اگر جای خود را به ساختار منعطف تاج نمی داد فوتبال ما هنوز حول بازیکن سالاری و مبلغ قرارداد می چرخید.
مشکل اساسی آموزش و پرورش ما ثبات مدیریت های
مقاوم در برابر هر نوع تغییر است.
دانشجویی می پرسد :از نظرشما وجود اصالت دارد یا ماهیت ؟
دکتر شریعتی از محل زندگی دانشجو که در یک روستای دورافتاده بود پرس و جو می کند ...
سپس به دانشجو پاسخ می دهد که از نظر من آسفالت روستای شما اصالت دارد ...!
آقای شهاب ، دوراندیشی و سادگی پاسخ دکتر شریعتی برای من یعنی صلاحیت یک معلم. یعنی پاسخ در همان روی سئوال هست. ما از اصل دور شده و دنبال مدینه فاضله هستیم. بیان هرجمله ساده و قابل دسترس و عمل بدانها یعنی باور ایجاد تغییر. همان شعر سالها دل طلب جام جم می کرد......
من براساس آنچه هست صحبت می کنم شما براساس آنچه باید باشد من معتقد به اصالت پول نیستم ومنکر تاثیرگذاری آن هم نیستم ولی کسی به اعتقاد من کاری ندارد نسل امروز ملاک ارزشمندی افراد را پول می داند به افرادی که پول بیشتری دارند ارزش قائلند یادم هست یک گوشی معمولی داشتم زمانیکه یکی بامن تماس گرفت گوشی را بیرون آوردم تا جواب بدهم همه ی دانش آموزان خندیدند وگفتند چرا گوشی هوشمند نداری جناب شریعتی دردهه های پیش زندگی می کردند نه در عصرحاضر کیروش هم پول کمی دریافت نمی کند واگر حقوق یک میلیونی به او می دادند نمی توانست کارمفیدی انجام دهد درضمن حرف بنده کم کاری کردن نیست حرف بنده این است که معلم قدرت تاثیرگذاری خود را برروی نسل حاضر ازدست داده چون نسل امروز اورا به عنوان الگو قبول ندارند
اتفاقا برعکس ، شما بر اساس آنچه که باید باشد و اکنون نیست سخن می گوئید و بنده بر اساس آنچه هست و می شود با آن یا برای آن کاری انجام داد.
بلی، کسی منکر نیست که در این جامعه ارزش برتر پول است. بنده هم برای گوشی ام بارها مورد خنده و مضحکه دیگران قرار گرفته ام ، اما مهم استفاده کاربردی بنده از این ابزار است. نوع گوشی ما باید بر اساس کاربرد ما مشخص شود نه پول جیب یا پُز اجتماعی. فیلم های خارجی را دقت کنید، در کشورهایی چون کره و ژاپن و اروپا و آمریکا ، گوشی ها آخرین مدل نیستند اما به فیلم های کشورهایی چون ایران و ترکیه و... هم نگاه کنید موضوع فرق می کند.
پول حلّال مشکلات است کسی منکر نیست ، اما امروز اگر من و شما چون حقوق کافی نمی گیریم پس باید کوتاه بیاییم و تسلیم شویم ؟
ادامه دارد
این عدم اثرگذاری معلم بر دانش آموز است. که فکر می کنم نوشته ها را تعقیب می نمایید و در جریان مفاهیم آنها هستید.
ادامه دارد
اتفاقا شریعتی زمانی می فهمید که همگان نمی فهمیدند لذا ارزش بیشتری نسبت به امروزی ها دارد که در سایه انقلاب همه تا حدودی سیاسی اند.
قبل از کی روش هم مربیانی پول می گرفتند. کی روش سیستم تفکر فوتبال تیم ملی را دگرگون ساخته است و مهم این است. مدیران ارشد ما از کی روش بیشتر می گیرند کو نتیجه ؟