در گذشته، حتی اگر پادشاهان و حاکمان کشورها می خواستند فاجعه بیافرینند، باز هم گستره این فاجعه محدود بود. برعکس، امروز حاکمان و مسئولان کشورها حتی اگر نخواهند هم، ممکن است فاجعه ای غیر قابل جبران بیافرینند.
اواخر آذرماه ۹۶ وزیر آموزش و پرورش طی حکمی دکتر خنیفر را به سرپرستی دانشگاه فرهنگیان منصوب کرد. دکترخنیفر با ایده ها و طرح های نو بر مسند ریاست تکیه زد، از ایده تدوین برنامه صدساله دانشگاه فرهنگیان تا چراغ سبز به وزارت آموزش و پرورش جهت افزایش پذیرش دانشجو معلم در مهر 97 و... .
به زعم من هدف از این طرح ها رشد و توسعه دانشگاه فرهنگیان می باشد که البته در برخی طرح ها نقاط تاریک و مبهمی به چشم می خورد که راه رسیدن به این رشد و توسعه را ناهموار می کند. یکی از این ایدههای گنگ، افزایش پذیرش دانشگاه فرهنگیان به 25 هزار نفر در سال 97 است. این تعداد افزایش، مسئلهای نیست که بتوان به راحتی از کنار آن گذشت. رقمی که ۱۹ هزار نفر بیش از سال ۹۶ است و بیشترین پذیرش در همه ادوار گذشته دانشگاه فرهنگیان خواهد بود. چرا بایستی استراتژیک ترین دانشگاه کشور با راهبرد ها و سلایق شخصی افراد(منظور ریاست دانشگاه و...) اداره شود؟
این موضوع در هشتم بهمن ۹۶، دقیقا ۴۸ روز پس از انتصاب دکتر خنیفر به ریاست، یا به بیان دقیق تر، سرپرستی دانشگاه فرهنگیان، در برنامهی استودیو الفبا رسانهای شد . اولین سوالی که در ذهن ایجاد می شود این است آیا ۴۸ روز برای جمع آوری اطلاعات از بیش از ۶۰ پردیس سراسر کشور، بررسی همه جوانب آن، نظرخواهی از صاحب نظران و در نهایت اعلام خروجی، زمانی کافی بوده است؟ مطمئنا جواب منفی است. تاکید بر روی نهایتا ۴۸ روزه بودن این تصمیم از آن رو است که ریاست پیشین دانشگاه فرهنگیان، مخالف افزایش پذیرش دانشگاه بوده است، لذا این که، طرح افزایش پذیرش قبل از ریاست دکتر خنیفر در دست بررسی بوده، منتفی است.
دلایلی که بر ناکافی بودن مدت بررسی این طرح، صحه میگذارد، را در ادامه بررسی می نماییم:
1. امکانات آموزشی: از ابتدای تاسیس مراکز تربیت معلم (اوایل دهه شصت) که هم اکنون دانشگاه فرهنگیان نامیده می شود، هیچ کدام از پردیس ها شاهد نوسازی و بازسازی عمده نبوده و تنها به مختصر تعمیرات اکتفا شده است. به حدی قدیمی بودن ساختمان ها و محیط آموزشی مشهود است که در یکی از پردیس های استان تهران فیلمی با موضوع دفاع مقدس فیلم برداری شده است! با توجه به قدمت ساختمان ها، طبعا استاندارهای یک محیط آموزشی مناسب (نظیر استانداردهای فیزیکی کلاس ها، وسایل آموزشی، کارگاه ها و...) رعایت نشده است و عملا آموزش، با محیط و امکانات دهه شصت انجام می شود. حال با افزایش ۱۹۰۰۰ نفری این قضیه بیش از پیش به چشم خواهد آمد و به دلیل کمبود فضای آموزشی که پیامد افزایش یکباره جمعیت خواهد بود، از استانداردهای روز فاصله بیشتری خواهد گرفت.علت عدم نوسازی را تنها می توان در بودجه عمرانی پردیس ها جست و جو کرد که مانند سایر ردیف بودجه های این دانشگاه از تهی سرشار است. در این برهه بهترین راه حل،جذب معلم از دیگر دانشگاه ها و آموزش کوتاه آنهاست که تجربه ثابت کرده از علم به نسبت بیشتری از دانشجویان فرهنگیان برخوردارند
نکته جالب این است که اعتبار لازم جهت حقوق ماهیانه این تعداد افزایش، حدود ۱۳ میلیارد تومان خواهد بود.به این رقم می توان حقالزحمه اساتید و سایر هزینه ها را افزود که از آن چشم پوشی می نماییم؛ با ماهیانه ۱۳ میلیارد تومان چه مدت طول می کشد تا همه مراکز نوسازی شوند و شرایط برای افزایش ظرفیت دانشگاه با شیبی ملایمتر فراهم آید؟
2. سطح علمی: به نظر دانشگاه فرهنگیان را باید لابراتوار فرهنگیان نامید! زیرا عمده اساتید آن صرفا به دنبال کسب رزومه و سابقه علمی و نیز تجربه تدریس پا به این دانشگاه می گذارند و پس از مدتی، ترجیح می دهند در دانشگاهی دیگر تدریس کنند.از طرفی اساتید مجرب به دلیل محیط غیر آکادمیک آن، عطای حضور در این دانشگاه را به لقایش می بخشند. با این اوصاف آیا بهتر نیست تمرکز و قوا بر افزایش سطح علمی دانشگاه صرف شود تا این که همه همت ها بر کمیت دانشجویان گمارده شود؟ آیا تلاش جهت جذب اساتید مجرب و ایجاد شرایط و امکانات حضور آنها، بر جذب حداکثری دانشجو تقدم ندارد؟
3. نخبگان: به دلیل افزایش یکباره پذیرش دانشجومعلم و عدم فراهم نمودن شرایط مناسب، خیل عظیم داوطلبان از همه جا رانده، با رتبه های نجومی، به سوی دانشگاه فرهنگیان روانه می شود. حقوق پرداختی پایین در زمان معلمی و دانشجویی، امکانات رفاهی ضعیف، سطح علمی نامناسب و... از شرایطی است که همگام با افزایش پذیرش بهبود نیافته است.همین علل سبب ترجیح نخبگان به تحصیل در سایر دانشگاه های دولتی خواهد شد. زمانی که نخبگان متقاضی دانشگاه فرهنگیان نباشند، داوطلبان با توانایی علمی پایین جایگزین آنها می شوند زیرا برای تکمیل این تعداد صندلی جدید، چاره ای نیست جز پذیرش دانشجویانی که راه آخر راه دانشگاه فرهنگیان می دانند. بلایی که بر سر دانشگاه پیام نور و آزاد اسلامی نازل شد که تبعات سوء آن در جامعه قابل مشاهده است.
4. مدیریت: افزایش ظرفیت مراکز دانشگاه فرهنگیان نیاز به مدیریت قوی را در هر پردیس مشهود می سازد. در وضعیتی که برخی مدیران استانی و مراکز، توانایی تامین امکانات اولیه نظیر اب آشامیدنی، خوابگاه مناسب، سلف و... را ندارند چگونه می توانند با افزایش جمعیت پردیس ها بر مشکلات مدیریتی فائق آیند؟
دانشگاه فرهنگیان را باید لابراتوار فرهنگیان نامید! زیرا عمده اساتید آن صرفا به دنبال کسب رزومه و سابقه علمی و نیز تجربه تدریس پا به این دانشگاه می گذارند و پس از مدتی، ترجیح می دهند در دانشگاهی دیگر تدریس کنند با افزایش جمعیت هر تصمیم نادرست مدیران گستره بیشتری را فراخواهد گرفت؛ آیا مدیران کنونی آمادگی لازم جهت قبول مسئولیت ها امور را دارند؟ آیا توانایی ایجاد کادر علمی-اداری منسجم برای پیش برد اهداف تعیین شده را دارند؟ با اندکی تامل در اوضاع و احوال پردیس ها می توان یک (نه)ی قاطعانه به این پرسش ها داد.
در راستای ابهامات مطرح شده سوالات دیگری هم مطرح است: چرا بایستی استراتژیک ترین دانشگاه کشور با راهبرد ها و سلایق شخصی افراد(منظور ریاست دانشگاه و...) اداره شود؟ برنامه دانشگاه فرهنگیان برای تعلیم و تربیت این تعداد چیست؟ آیا صرفا درس خواندن است، که اگه اینگونه باشد این امر در دانشگاه دیگری با کیفیت بالاتری در حال انجام است! آیا هدف تربیتِ معلم است؟ در طول این سالها از آغاز تاسیس دانشگاه مشخصا چه برنامه ای برای تربیت دانشجویان جهت شغل معلمی صورت گرفته؟
کمبود معلم امری آشکار است اما این مشکل با افزایش یکباره پذیرش دانشگاه فرهنگیان حل نخواهد شد که بر مشکلات خواهد افزود.زیرا خروجی دانشگاه فرهنگیان، معلمانی با دانش و علم اندک خواهند بود که تبدیل به مبصرانی خواهند شد که برای سرپوش بر روی ضعف و ناتوانی خود، تنها عهدهدار نظم کلاس خواهند شد و بحث آموزش تبدیل به فرعیات کلاس می شود.
حل مسئله کمبود معلم ساده نخواهد بود اما برای شروع باید دست از تصمیمات عجولانه و احساسی برداشت ؛ عملکرد معقولانه در این مسئله توسعه همه جانبه دانشگاه فرهنگیان است.به بیان دیگر تلاش در جهت رشد و توسعه همزمان و متناسب دانشگاه در حوزه رفاه،آموزشی و علمی، معیشتی است و تغییر "کمبود معلم" به "کمبود معلم توانمند" جزیی از راه حل می باشد.
در این برهه بهترین راه حل،جذب معلم از دیگر دانشگاه ها و آموزش کوتاه آنهاست که تجربه ثابت کرده از علم به نسبت بیشتری از دانشجویان فرهنگیان برخوردارند.
نگاه صرفا کمیتی نه تنها سود دانشگاه فرهنگیان نخواهد بود، بلکه نیت مدیران ارشد که رشد و توسعه دانشگاه فرهنگیان است را وارونه تعبیر خواهد کرد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
ممنوعیت آموزش و آموختن علوم حلال نیست؛ از این باب متأسفم.
دانشگاه شهید رجایی نیز هم اکنون افرادی را در مصاحبه دکتری به جرم معلم نبودن نمی پذیرد، در حالی که تعدادی از آنها هم متعهدند و هم متخصص و هم هنرمند، متعهدند چون احکام و مجوز برخی فعالیت های اجتماعی و رزومه هایی چون تأیید صلاحیت در مجلس شورای اسلامی را دارند و ... و متخصصند چون علاوه بر داشتن چند فوق لیسانس و قابلیت مطالعات بین رشته ای ولو به شکل خصوصی تدریس های متنوع داشته اند و هم هنرمندند که در همایش ها و امور تربیتی پرورشی مدارس دعوت نامه شفاهی با فیلم و اثر علنی دارند؛ آ.پ دنبال چه می گردد؟
امید جز تو نیست مشتاق سرمه دان
همچنین هزینه تراشی برای آموزش و پرورش فقر زده بوده و هیچ عایدی دیگری ندارد. این همه دانشگاه درست و حسابی داریم، چرا باید معلمان در این اماکن بی مایه درس بخوانند؟!!!!
روح و روان معلمان در این مراکز باندی و فاسد له شده و انسانهایی دل مرده، ترسو و تو سری خور بار می ایند.
لعنت به هر چی دروغ ، تزویر و ریاست.
شوق تماشا ، قدغن
پچ پچ و نجوا ، قدغن
رقص سایه ها ، قدغن
گلایه کردن ، قدغن
تو قدغن ، من قدغن
برای روز تازه ،
اجازه بی اجازه
به عنوان مثال هر مجرّدی ناپاکتر از هر متاهلی نیست و چه بسا اسوه پاکی و تقوا و علم و عمل باشد و نمونه ای از اسوه های ناب در دعای امام رضا از یاران مهدی در دوران غیبت! نیمه دوم دعا را بخوان و با زندگینامه فردی چون محمد کاظم ساروقی یا سید جمال الدین اسد آبادی مقایسه کن!
و به عنوان مثال تداوم قوانین و ضوابط آلوده به توهّم در جذب نیرو در آوپ!
نظریه شما یک نظریه بهره وری است و یک گزینه است
ولیکن تداوم توهّم در قوانین و ضوابط ناقص و ناقض و نتیجتاً معیوب در جذب نیرو در آوپ نظر شما رو به تنهایی راهبردی نمی کند!