" در بستر بحران های تشکیل یافته بر محیط اجتماعی غرب ضرورتا جامعه و اتمسفر حاکم بر جامعه که می تواند یک دولت شهر و یا حکومت شهر باشد با بحران های درون سیستمی رو به رو شده است . در غرب مدنیت محصول و برون داد تفکرات دگراندیش و نقاد بوده است .
اندیشه وزران سیاسی به نام امروز که ارائه دهندگان نظام مردم سالار در چهارچوب نهادهای مدنی در عرصه نظام ملی و بین المللی عرض اندام می نمایند بر عمارتی سخت بنیان تکیه زده که پایه های آن بر گوشت و استخوان های انسان های آزاد اندیش استوار است .
زمانی در خود غرب نوآوری که یکی از ممیزات اصلی مدنیت امروزی می باشد در مسیر تکفیر و گناه قرار داشته است . اما صاحبان اندیشه و اراده سیاسی از پا ننشستند و خطرات موجود را به جان خریدند تا این که دره های انتقام پرور را به دره های انتقاد پرور تبدیل نمودند . ( 1 )
* هیچ کس توجهی نکرد و بسیار سرسری از آن رد شد و چیزی از آن ها ندیدیم .انگار نه انگار روز معلمی وجود داشته و این جا جایی است که پر معلم است . هنوز امسال معلوم نیست که چه خواهد شد . همه معلمان به این روز روی خوشی نشان می دهند ولی مسئول و مسئولان به آن توجهی نکردند .
( دانش آموز )
*در مورد چند سالی که روز معلم بود و در مدرسه می گذشت باید گفت که هیچ یک از معلم به آن اهمیت نمی دادند و می توان گفت که امروز روزی بود که فقط در روز معلم صحبتی در مورد معلمان شد و خبری از جشن و این جور چیزا نبود و همین هم ممکن است ، چون معلم ها نظر خودشان را دارند و شاید برایشان خوشایند نباشد .
( دانش آموز )
* یکی از قشرهای زحمت کش جامعه معلمان هستند . روز معلم برای آن هاست . سپاسگزاری کار سختی نیست . تشکر انگیزه می دهد . از جنبه دانش آموزی ، نمره های آنان هدیه ای برای معلم است و شاید توان برآورده کردن خواسته معلمان از دانش آموزان به عنوان هدیه نباشد .
اما مدرسه متفاوت است و به نظر من برنامه ای در این روز برای معلمان از طرف مدرسه ترتیب داده نشده است و این بسیار تاسف بار است . برای مثال اگر این روز را به معلمان اختصاص می دادند . مسابقه ای ورزشی بین معلمان برگزار می شد بسیار جالب می شد و معلمان هم استراحتی می کردند . اما معلمان هم تدبیری برای این روز ندارند و بی تفاوت اند اما دلیلش معلوم نیست ! شاید کمبود !
( دانش آموز )
*روز معلم که در کشور ما دوازدهم اردیبهشت ماه است ما در سال های ابتدایی شعری را که توسط مدرسه به ما داده می شد را همان جا سر صف تمرین می کردیم و می خواندیم . در سال های بعد کم کم کم رنگ تر شد تا این که در سال های دوره اول متوسطه فقط در حد یک مراسم که سر صف با یک سخنرانی کوتاه نیم ساعت و بیست دقیقه ای انجام می شد و تمام و بیشتر بچه ها در کلاس جشن می گرفتن و بعدش معلم درس می داد . در این سال ها معلم ها بیشتر به درس دادن اهمیت می دادند تا جشن و احساسات بچه ها البته بعضی بچه ها بی جنبه بازی در می آوردند و موجب لودگی می شوند .
( دانش آموز ) ( 2 )
« روز معلم » هر سال به صور کلیشه ای و البته کم رنگ تر از قبل برگزار می شود و به نظر می رسد از فلسفه این روز به شدت در حال فاصله گرفتن است . حال با این اوضاع و تفاسیر و احترامی که خودمان به خرج می دهیم انتظار " معجزه " و گشوده شدن " درهای نامریی گشایش " داریم ؟
روزنامه ها و رسانه ها را که ورق می زنی با این که این روز مختص معلمان است معلم در صفحه اول جایی ندارد .
برخی روزنامه ها و رسانه ها در صفحه های بعدی برخی مشکلات و مطالبات آنان را منعکس می کنند هر چند در این گزارش ها حرف های تازه ای نمی بینیم و اکثر آن ها هم تکراری شده و حالت روزمره پیدا کرده است .
صدا و سیما هم که از بودجه عمومی ازتزاق می کند و ظاهرا " رسانه ملی " نامیده می شود برنامه خاصی برای این مناسبت و حتی جایگاه آموزش و پرورش و معلمان ندارد جز آن که در موردی مانند " منطقه 7 تهران " دوربین و خبرنگارش را روانه مدارس می کند و در حالتی " پوپولیستی " و " یک سویه " نگران تعطیلی بیش از حد مدارس است چرا که امسال از دید این آقایان و تصمیم گیرندگان مدارس زیاد تعطیل شده اند اما کسی نمی پرسد چرا مدارس تعطیل شده اند و چه کسی باید مسئول و پاسخ گو باشد .
البته این گزارش به خاطر این که فرزند دلبند آقای « امیر حسین ذوالفقاری » ، خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما » در یک مدرسه ابتدایی در منطقه 7 تهران درس می خواند تهیه می شود و چه بسا مدارسی هستند که در طویله ها و زیر سقف ها و ستون های لرزان تشکیل می شوند ؛ مدارسی در کرمانشاه وبه علت وقوع " زلزله " تغییری در وضعیت آن ها حاصل نشده است و... و کسی خبری از آن ها نمی گیرد .
نکته جالب و البته تاسف برانگیز در این کلیپ آن است که با وجود رضایت معلمان از این حرکت مدیر آموزش و پرورش اما زمانی که گزارشگر صدا و سیما از معلمانی که در دفتر نشسسته اند می پرسد :
اگر خارج از این ساعت این برنامه را می گذاشتند بهتر نبود ؟
یکی از معلمان در پاسخ می گوید این برنامه ریزی اداره است .
و یا معلم دیگری در پاسخ می گوید :
وقتی بخشنامه آمده است که تعطیل است ، مدیریت هم تصمیم گرفته است تعطیل کند و اگر بخشنامه نمی آمد مطمئنا این کار نمی شد ...
انگار مقام مافوق این معلم آن گزارشگر صدا و سیما است و آن معلم که کلی ترسیده است منقطع و با حالتی دستپاچه پاسخ می دهد .
یکی از این معلمان حتی به گزارشگر دلسوز صدا و سیما نمی گوید و یا نمی پرسد که چرا کارگران در " روز کارگر " تعطیل هستند و یا چرا قبل از انقلاب معلمان در " روز معلم " تعطیل بودند ؟
این ها معلمانی هستند که قرار است به دانش آموزان درس پرسشگری و مطالبه گری و تفکر انتقادی را آموزش دهند ....
البته این گزارشگر که در مقام " کارشناس آموزش و پرورش " هم ظاهر می شود و بعید به نظر می رسد از فضای مدرسه و ذهنیت معلمان اطلاع کافی داشته باشد می گوید که بهتر است این گونه مراسم در داخل مدرسه و با حضور خود دانش آموزان برگزار شود .
در شبکه های اجتماعی هم معلمان حرف تازه ای برای گفتن ندارند شاید به این خاطر است که فراموش کرده اند اساسا که هستند و برای چه معلم شده اند .
« مهدوی " می نویسد :
" ای کاش روز معلم حذف می شد ؟
کاش روز معلم حذف می شد و در قالب برگه های گلاسه رنگارنگ تقدیر زبانی نبود.تا هندوانه های تمجید روی دستان چرب زبانان در اخبار رسانه ها باد کند.....
تا به جای شعاری کردن مقام وشخصیت معلم ، معلم داری را از کشورهای دیگر یاد بگیرند.... آیا این معلمان نمی دانند که آموزش و پرورش و مسائل آن و مطالبات معلمان و بازنشستگان و... واقعا مورد توجه اکثریت قریب به اتفاق رسانه ها نیست ؟
تا بدانند معلم خود کلمات را خلق و می آفریند و نیازی برای بازی های کودکانه دیگران با کلمات برای خود نمی بیند....
معلم روزش را آن روزی می داند که احترامش در اوج ، زندگیش استوار و علمش را بی هیچ دغدغه ای عرضه کند...
معلم خود می تواند تشخیص دهد روز او کی خواهد بود.
روزی که با پتک سنگین عدالت دیوار تبعیض و فقر را ویران کند وقانون مساوات و عدالت را جایگزین آن کند.
روز معلم بر معلمین گروه مبارک . "
علمان برای " بودن " باید " باشند " و در مقام " مرجع " که البته مقدماتش از قبل فراهم شده است با جامعه سخن بگویند
حال پرسش من از این معلمان که البته در گزارش ها و مشاهدات دانش آموزان نیز ملموس است این است که اگر فرضا روز معلم از تقویم " حذف " شود چقدر از مشکلات معلمان حل خواهد شد ؟
نکته مهم آن است تا چیزی در صدر اخبار و تیتر نخست رسانه ها و افکار عمومی نباشد در جامعه ما کسی به آن توجهی نمی کند .
انزوا طلبی تعداد قابل توجهی از معلمان و پیشنهاد حذف این روز که حتی توسط برخی معلمان بازنشسته هم مطرح می شود در پی طرح کدام فرضیه و یا گزاره برای در اولویت قرار دادن آموزش و پرورش و چالش های آن خواهد بود ؟
وقتی خود معلمان که یکی از اضلاع اصلی تعلیم و تربیت را تشکیل می دهند عامدا و آگاهانه نقشی برای خود و مناسبت شان قائل نیستند و اصطلاحا " خود زنی " می کنند از دیگران چه انتظاری دارند ؟
" جو زدگی " و " قهر کردن " که از ویژگی های مهم جامعه کهنسال و سنتی ما از نظر تاریخی است در معلمان هم رخنه کرده است و آنان را در وضعیت " الینه " و یا " از خود بیگانگی " قرار می دهد .
نتیجه طبیعی این امر افزایش " بار منفی " در عملکرد و بازده سیستم خواهد بود و این در حالی است که معلمان باید در موقعیت های مختلف خود را در حالت " مثبت " به جامعه و افکار عمومی با فرمول " مطالبه گری " درست و " پرسشگری " مستمر و کارشناسی ابراز کنند .
وقتی کسی برای خودش و حرفه اش ارزش قائل نباشد آیا انتظار دارد که دیگران او را تحویل بگیرند ؟
از قدیم گفته اند :
"شرف المکان بالمکین "
فقدان سواد رسانه ای در گروه مرجع جامعه !
پای صحبت معلمان که می نشینی می گویند که این سیاست مداران و مدیران و... را ما تربیت کرده ایم اما چگونه است که این پرورش یافتگان در مکاتب معلمان این گونه نسبت به مربیان و معلمان خود بی توجه و بی تفاوت می شوند و از پرداخت حقوق قانونی آنان سر باز می زنند ؟
در گروه های زیادی این مطلب به چشم می خورد :
" به یک خبرنگار توانمند نیاز داریم معلم اگر می خواهد در جامعه " دیده " شود و دیگران به توجه کنند چاره اش فحش دادن و ناسزاگویی نسبت به دیگران نیست
*بسیاری از اوقات شاهدیم که یک مسئول یا یک نماینده مجلس خبری را در مورد افزایش حقوق بازنشستگان بیان میکند و برخی از رسانهها برای جذب مخاطب بیشتر، فورا آن را با عنوان "خبر خوش برای بازنشستگان" منتشر می کنند.
*این گونه گزارش ها بزرگترین ضربه را بر بازنشستگان وارد می کند.
*بزرگ نمایی اخبار بی ارزش در حد خود، یک نوع دروغ پردازی به شمار می آید.
رسانه ای هم که " مستقل " باشد با موانع متعدد و زیادی رو به روست و معلمان در این رسانه ها بیشتر " حالت طلبکار " را دارند و چون این رسانه ها به لحاظ مالی و نیروی انسانی حرفه ای و آموزش دیده فقیر هستند خیلی جدی گرفته نمی شوند *ما به خبرنگاری نیاز داریم که از دولت سوال کند که چرا قانون مدیریت خدمات کشوری مصوب سال ۸۶ تاکنون در مورد بازنشستگان درست اجرا نشده است؟
*ما به خبرنگاری نیاز داریم که از نمایندگان سوال کند که چرا بر حسن اجرای قانون مدیریت خدمات کشوری که مصوب خودتان است نظارت نمی کنید؟
*ما به خبرنگاری نیاز داریم که وقتی یک مسئول بازنشستگی در مورد افزایش حقوق بازنشستگان اعداد و ارقام و درصد را بیان می کند، درک صحیحی از آن داشته باشد و به همین سادگی از کنار آن نگذرد.
*خبرنگار محترم!
در روش پلکانی فقط درصد افزایش حقوق بیشتر است نه خود حقوق.
افزایش درصد بیشتر ضرورتاً به معنای افزایش حقوق بیشتر نیست. آیا این دوستان معلم نمی دانند که ضعیف ترین و بی تجربه ترین خبرنگاران در حوزه " آموزش و پرورش " کار می کنند و حتی در نشست های رسانه ای وزارت آموزش و پرورش که اختصاصی این حوزه است اکثر پرسش ها کلیشه ای و سطحی است و کم تر خبرنگاری پیدا می شود که جدی باشد و سوال جدی بپرسد ؟
کسی که حقوقش یک میلیون تومان است با افزایش ۲۰ درصدی فقط ۲۰۰ هزار تومان به حقوقش اضافه می شود.
در حالی که حقوق ۵ میلیونی با افزایش ۱۰ درصدی ۵۰۰ هزار تومان اضافه دریافتی خواهد داشت.
*ما مخالف افزایش ۱۰ درصدی حقوق دیگران نیستیم اما افزایش ۲۰ درصدی حقوق حداقل بگیران هیچ تاثیری در از بین بردن فاصله طبقاتی ندارد و فقط جنبه تبلیغاتی دارد.
کمپین حمایت از بازنشستگان "
این مطلب که در گروهای زیادی به اشتراگ گذاشته شده است مشخص نیست که چه کسی را مورد خطاب قرار می دهد ؟
آیا این معلمان نمی دانند که آموزش و پرورش و مسائل آن و مطالبات معلمان و بازنشستگان و... واقعا مورد توجه اکثریت قریب به اتفاق رسانه ها نیست ؟
آیا این همکاران محترم اطلاع ندارند که برای رسانه ها و خبرگزاری ها و روزنامه ها و... موضوعاتی مانند " سیاست " و " اقتصاد " و " ورزش " در درجه اول اولویت و اهمیت قرار دارند ؟
آیا این دوستان معلم نمی دانند که ضعیف ترین و بی تجربه ترین خبرنگاران در حوزه " آموزش و پرورش " کار می کنند و حتی در نشست های رسانه ای وزارت آموزش و پرورش که اختصاصی این حوزه است اکثر پرسش ها کلیشه ای و سطحی است و کم تر خبرنگاری پیدا می شود که جدی باشد و سوال جدی بپرسد ؟
در این نشست ها اکثریت خبرنگاران را رسانه های دولتی و یا شبه دولتی تشکیل می دهند و تقریبا جای رسانه های مستقل خالی است .
آیا معلمان عزیز نمی دانند که در نشست های خبری مسئولان دیگر رسانه های مرتبط با معلمان حضور ندارند و البته مسئولان محترم هم ضرورتی برای این کار نمی بینند ؟
رسانه ای هم که " مستقل " باشد با موانع متعدد و زیادی رو به روست و معلمان در این رسانه ها بیشتر " حالت طلبکار " را دارند و چون این رسانه ها به لحاظ مالی و نیروی انسانی حرفه ای و آموزش دیده فقیر هستند خیلی جدی گرفته نمی شوند .
واقعا مخاطب این دوستان بازنشتسته وشاغل کیست و از چه کسی طلبکار هستند ؟
در مطلب دیگری چنین می خوانیم :
" بازنشسته گرامی : یا فقر وتبعیض را تا آخر عمر بپذیر ، یا استاد تغییر در زندگی باش ، نه قربانی آن
بر بازنشستگان در کشور ایکس چه گذشت
من در کشور ایکس زندگی میکنم...
و پیامی روشن دارم از برای تاریخ نگاران کشور ایکس.
قلمت بشکند تاریخ !
اگر ننویسی از ابداع و افزایش خلقالساعه انواع عوارض و حقوق دولتی و حکومتی توسط کوچک دولتمردان چنبره زده بر قوای مملکت.
قلمت بشکند تاریخ !
اگر ننویسی که در سایه چاپلوسان، متملقان و طغیانگران ؛ مقامات و مسئولان کشور از ریز و درشت برای چپاول و خیانت چگونه از لباس خدمت و عشق به دین و کشور هم تعریف و تمجید میکنند.
قلمت بشکند تاریخ !
اگر ننویسی چگونه توجیه و تعمیق جایگزین پاسخگویی و مسئولیت حاکمان گردیده.
اگر ننویسی که مبلغین ریاضت و عبادت گمنام دیروز، و صاحب منصبان پر شهره و آوازه امروز، از پس ماشینهای ضد گلوله میلیاردی بر مردم رونمایی میکنند و پس افتادههایشان از انباشت مال حرام، پورشه و مازاراتی میلیاردی میخرند و به ریش مردم میخندند.
جمع کثیری از بازنشستگان کشوری "
در آموزش و پرورش به جای آن شاهد افزایش " قلم ها " باشیم و قلم های حرفه ای تربیت کنیم و خبرنگاران و اصحاب رسانه ای باشیم که گزارش های حرفه ای و تاثیرگذار تهیه کنند می خواهیم که آن ها هم ننویسند و آرزوی شکسته شدن قلم شان داریم .
عادت داریم همیشه متن های احساسی بنویسیم و زمین و زمان را محکوم کنیم بدون آن که بخواهیم ذره ای در مورد مسائل و چالش های آموزش و پرورش بیندیشیم و نگاه " کارشناسی " داشته باشیم .
این گونه ادبیات نگارش که البته پس زمینه ای قوی در بین معلمان دارد نشان از نوعی موضع خصمانه و البته قهر کودکانه نسبت به بی توجهی جامعه نسبت به نقش آنان دارد .
حال با این لحن پرسش و موضع طلبکارانه چه کسی حاضر است که برای آنان و از خواسته هایشان بنویسد ؟
در حوزه اقتصاد و سیاست و ورزش و... رسانه ها و افرادی قابل توجه داریم که قلم توانایی دارند و چه بسا یک گزارش آن ها وضعیت را کاملا تغییر می دهد اما چرا در جامعه ای که ادعا می کند این افراد ماهر و توان مند زیر دست آنان تربیت شده اند این چنین و از موضع " ضعف " و " درماندگی " ظاهر می شود و از آنان می خواهد برای آنان و خواسته ها و مطالبات شان بنویسند ؟
بی توجهی معلمان نسبت به خود و حرفه فقط در حوزه " نوشتن " خلاصه و محدود نمی شود .
در جامعه بزرگ و گسترده معلمان هم این بی توجهی را به کرات می بینیم .
معاون پرورشی و تربیتی یک مدرسه برای انواع مناسبت ها بنر می زند و صحبت می کند اما خیلی کم مدرسه ای پیدا می شود که برای " روز معلم " حتی یک بنر ساده نصب کند و یا قدری از معلم و آموزش و پرورش و تاریخچه اش البته بدون سبک های کلیشه ای و سخنرانی بگوید ؟
وزارت آموزش و پرورش تا پیش از اعتراض مدیر صدای معلم در نشست رسانه ای ( این جا ) در بی توجهی نسبت به " روز معلم " حتی یک " بنر ساده " در سر در وزارتخانه اش نصب نمی کند .
اداره کل آموزش و پرورش تهران در مدخل ووردی اش بنری کوچک در گوشه ای نصب می کند .
اداره آموزش و پرورش منطقه 9 تهران با " مدیریت جدید " آن قدر منتظر می شود تا شهرداری برایش یک بنر بزند ...
مدارس هم از همه این ها بدتر !
حال با این اوضاع و تفاسیر و احترامی که خودمان به خرج می دهیم انتظار " معجزه " و گشوده شدن " درهای نامریی گشایش " داریم ؟
معلم اگر می خواهد در جامعه " دیده " شود و دیگران به توجه کنند چاره اش فحش دادن و ناسزاگویی نسبت به دیگران نیست .
بیان فداکاری ها و ایثارگری ها بخش کوچکی از معلمان هم تا مقطع و دوره ای تاثیرگذار است و البته زود فراموش می شود .
معلمان برای " بودن " باید " باشند " و در مقام " مرجع " که البته مقدماتش از قبل فراهم شده است با جامعه سخن بگویند .
در این صورت هر روز " روز معلم " خواهد بود .
( 1 )
انوش جعفری ، نگرشی بر بنیان های دولت مدنی در غرب ، تهران ، انتشارات آرون ، چاپ اول ، 1380 ص 12 - 11
( 2 )
نظرات بینندگان
منبع تغیر خود معلمان هستن و بس.
دوست عزیز
معمولا هر سال تعدادی از معلمان به دیدار رهبری و رئیس جمهور می روند و مراسمی برگزار می شود .
با شما موافقم که عامل تغییر خود معلمان هستند و البته باید نقش ها و مسئولیت های خود را بپذیرند .
پایدار باشید .
و راحت وارد سایت های ضداخلاقی میشن.
البته واسه آقایون فاسد شدن مردم مهم نیست.فقط آگاه شدنشون مشکل و معضله.!
آقای رضا
این مطلب شما چه ارتباطی با موضوع دارد ؟
چه کسی گفته است و یا اثبات کرده است که داشتن فیلتر شکن مترادف با بی بندو باری است ؟
ممکن است کسی به این موضوعات علاقه نداشته و بخواهد سیاست و نظر " دگر اندیشان " را رصد کند ؟
به نظر می رسد هر کسی بر اساس نیازهای درونی خود با پیرامون خویش ارتباط می گیرد و البته دوستانی که هم ایشان را لایک کرده اند !
پایدار باشید .
دوست عزیز معلم
این گزاره که هدیه دادن دلیلی برای حذف " روز معلم " باشد خیلی منطقی و حتی عقلایی نیست .
لابد این موضوع بازار " تقاضا " دارد که به یک " عرف " تبدیل شده است .
در مدرسه شما چند درصد از گرفتن هدیه امتناع می کنند ؟
خود شما چطور ؟
پایدار باشید .
روز جهانی معلم یا روز شهادت استاد مطهری که بیشتر روز استاد است و اساتید بی دغدغه دانشگاهی که درد معیشت و منزلت ندارند!!!
همکار محترم
دبیر م
از لطف شما سپاسگزارم .
تا جایی که می دانم شهید مطهری یک روحانی است .
ایشان کارمند آموزش و پرورش نبوده و یا جایگاه سازمانی " معلم " نداشته اند .
اما از منظر ترور اندیشه و گفتمان توسط افراد افرطی قابل تامل و محکوم است .
پایدار باشید .
دوست عزیز ناشناس
آیا شما این حرف را بر اساس مدارک و مستندات می گویید ؟
حقوق اعضای هیات علمی دانشگاه ها قابل مقایسه با معلمان نیست به ویژه فرصت های مطالعاتی و مزایای دیگر .
کسی که مرتبه استادی دارد هفته ای 6 ساعت تدریس موظف دارد .
کسی که دانشیار است 8 ساعت و کسی که استاد یار است 12 ساعت .
معلمان چطور ؟
پایدار باشید .
بله حرف بنده مستند است. اولا اعضای هیات علمی پس از اخذ دکترا با سن بالای 35 سال استخدام می شوند و معلمان با مدرک فوق دیپلم و سن 18 سالگی. یعنی زمانی که یک استاد تازه استخدام می شود معلم مورد نظر 18 سال سابقه کار دارد و صاحب خانه و ماشین و زندگی است. البته چند سالی است این روال عوض شده و در هر دو وزارت استخدام سخت تر است.
در ضمن امنیت شغلی اساتید با توجه به کم شدن دانشجو خصوصا در غیردولتی ها بسیار کمتر از معلمان است.
و البته موظفی تدریس بخشی از کار هیات علمی است و چند برابر آن در دانشگاه حضور دارند.
مقایسه وضع مالی دوستان هیات علمی ما که این را ثابت میکند.
همکار محترم معلم
در جامعه ما " خود بودن " هزینه هایی دارد و البته قابل احترام و تکریم .
چند درصد ما معلمان نسبت به این مسائل واکنش نشان می دهیم و انتقاد می کنیم ؟
و یا هم رنگ شدن با جماعت یکی از اصول سازگاری در جامعه ما است ؟
هر کسی مسئول اعمال خویش است و سکوت نوعی تایید و همراهی یا جریان غالب است .
به نظر می رسد معلمان باید عامل مهم " تغییر " باشند به شرط آن که خود به " تغییرات درونی" رسیده باشند .
پایدار باشید .
مقاله دکتر حسینی تحت عنوان
.....
را سرچ و مطالعه کنید تا روشن شید.
دوست عزیز
تصور می کنید اگر چند واژه در مورد آموزش و پرورش و معلمان بیاورید و موضوع دیگری را مطرح کنید برای وارد شدن در گفت و گو کفایت می کند ؟
متاسفانه جامعه ما به جای آن که " سیاسی " باشد " سیاست زده " است .
آقای حسینی اگر واقعا قصد دارند به معلمان خدمت کنند آخرین مطالب و نوآوری ها در حوزه معلمان و آموزش و پرورش از منابع خارجی را ترجمه کرده و در اختیار دیگران قرار دهند .
این که چند موضوع تکراری و کلیشه ای را دائما بگوییم مشکلی حل نمی شود .
پایدار باشید .
معلمان باید فکری به حال خودشان کنند. از دیگران انتظاری نیست.
همکار محترم
از نظر و محبت شما سپاسگزارم .
پایدار باشید .
آقای حسن
فکر می کنم یک نفر یک دوره رئیس جمهور باشد و یا دو دوره .. تفاوتی برای معلمان و آموزش و پرورش ندارد چون اصلا این موضوعات در جامعه ما و در ادبیات مسئولان جایگاهی ندارد .
اساسا آموزش در کشورهای جهان سوم از جهت تولید سرمایه های اجتماعی و اقتصادی معنا ندارد .
بیشتر دستگاه تشریفاتی است و برای تثبیت وضعیت موجود و جلوگیری از نوآوری و گفتمان سازی .
پایدار باشید .
همکار محترم فرهنگی
از صدا و سیمایی که با مدیر یک منطقه مفصل صحبت می کند اما فقط چند ثانیه را پخش می کند خیلی نباید انتظار داشت .
سوال من این است که چرا فرمول خرید خدمات فرضا در صدا و سیما اجرا نمی شود ؟
نکته مهم آن است که در قرن حاضر " اینترنت " و " شبکه های اجتماعی " انحصار رسانه را شکسته اند .
اکثریت مردم اطلاعات خود را از رسانه ای مانند تلویزیون نمی گیرند که بخواهند خود را معطل آن کنند .
معلمان هم می توانند از این پتانسیل بزرگ رسانه های اجتماعی برای مطالبه گری و پرسشگری استفاده کنند .
پایدار باشید .
آقای شیبانی
درست است .
اما به شرط آن که معلمان نقش ها و مسئولیت های خود را شناخته و به آن عمل کنند .
به شرط آن که به قول مرحوم " صمد بهرنگی " در مبحث " زیر میکروسکوپ " ، تکه ای بزرگ از آن " گوشت مرده " نباشند .
پایدار باشید .
آقای شرقی
ممنونم .
فرضا این نظرسنجی را بگذاریم .
فرض این که اکثریت هم بگویند روز معلم را حذف کنیم .
بعد از آن باید چه کار کنیم ؟
راهکار شما چیست ؟
به دست خودمان همان " روزنه های دیده شدن " را هم ببندیم !
همکار محترم
برای احیای مطالبات قانونی و مهم تر موضوع آموزش باید فرمولی درست ، کارشناسی شده و علمی ارائه کرد و قدرت مندانه از آن و دستاوردهای آن دفاع کرد .
باید به دنبال ایجاد و تثبیت فرهنگ مطالبه گری در آموزش و پرورش و جامعه باشیم .
با خود زنی ، قهر کردن و لوس بازی و... کسی به حق خود نرسیده است .
پایدار باشید .
آقای مهدی شرقی
مدنیت ناشی از تعامل گروه ها و گفت و گوی اصحاب اندیشه برای ارتقای سطح آگاهی جامعه است .
بنده عرض کردم ... فرضا روز معلم از تقویم هم حذف شد ؛ راهکار بعدی چیست ؟
در کشوری که مردم هنوز حرف زدن بلد نیستند و فرمولی برای مطالبه گری تعریف و تبیین نشده است این کارها راه به جایی نمی برد .
شما اگر می خواهید اعتراض مدنی کنید راهش نوشتن و بیان خواسته ها و پی گیری مطالبات و استمرار در راه و عدم انفعال و سکوت در برابر کارها و عملکرد مسئولان است .
به عنوان مثال ؛ اعتراض مدنی این است که در مراسم روز معلم که توسط مسئولان برگزار می شود شرکت نکنیم و یا هدیه نگیریم .
آیا این گونه است ؟
پایدار باشید .
آقای حسینی
از این واقعه متاسفم اما شما هم در این رسانه کامنت های غیر مرتبط کم نمی گذارید !
شما محبت کنید چند چکیده از آن 150 مقاله علمی و آموزشی را برای استفاده معلمان در این رسانه قرار دهید .
البته با زبانی کارشناسی و علمی .
پایدار باشید .
اصولا اگر خبرنگاری بخواهد واقعیتها را بازگو کند و مطالبات به حق فرهنگیان را عنوان کند در قدم اول حذف خواهد شد...
در مباحث جوامع مدنی و نقش تشکل ها و کانون های صنفی و...اگر امکان فعالیت وجود داشته باشد و البته مسئولین شنونده صحبتها باشند خود صنف ها از حق خود دفاع خواهند کرد و خیلی نیازی به خبرنگار خاص وجود ندارد.
معلمان با توجه به رشته های تحصیلی مختلف و البته با توجه به مقدار وقتی که برای مطالعه صرف میکنند در حوزه های مختلف نظرات کارشناسی دارند ولی فرصتی برای بروز این امر وجود ندارد ...تا حدی که امکان دفاع از حوزه آموزش و پرورش، دانش آموز، معلم و ...را ندارند...
آقا / خانم حسینی
حوزه کارکرد و عملکرد " رسانه " و " تشکل " با هم فرق می کند .
در عصر ارتباطات و با وجود این همه رسانه این حرف ها شوخی است .
بنده واقعا از نظرات و مقالات کارشناسی معلمان در صدای معلم با کمال میل استقبال می کنم .
پایدار باشید .
ولی بنده حرکت تشکلها در فضای مجازی اگر منجر به تصمیم سازی در عالم واقع شود را پسندیده میدانم ولی بحث اینجاست که حرفها هر چند حق و کارشناسی باشد قرار نیست شنیده شوند و هر ساله وضعیت آپ وخامت بیشتری پیدا میکند تا جاییکه پرداخت حقوق رسانه ای میشود ؛ پرداخت حق الزحمه امتحانات ، حق تدریس و...رسانه ای میشوند و از وزیر و وکیل تا معاونین رییس جمهور مصاحبه میکنند که قرار هست فلان حق معلم پرداخت شود...در این وضعیت که ما را اسیر حقوق فعلی و دور از عدالت میکنند چگونه انتظار داشته باشیم تصمیمی برای بهبود وضعیت ما بگیرند؟؟
البته قبول دارم باید برای رسیدن به حق تلاش کرد و مطالبه گری یک اصل هست ولی حرکتهای ضعیف ما و عدم وحدت در مطالبه گر بودن در کنار پنبه های در گوش مسئولین کار را سخت میکند.
فکر می کنم بهتر باشد کتابی را که در پایان مطلبم معرفی کرده ام تهیه و مطالعه کنید .
برخی اوقات ما فراموش می کنیم در چه جامعه ای و با چه مختصاتی زندگی می کنیم ؟
ما نیاز به اندیشه های نقاد داریم تا جامعه راه خود را پیدا کند .
پایدار باشید .
مشکل اینجاست که مسئولین نمیخواهند با تشکلها و کانونهای صنفی روبرو شوند و مشکلات را بشنوند و البته نمیخواهند این مباحث مطرح شود...
"که البته اگر تشکلهای صنفی فعالتر شوند و خود معلمان هم همکاری کنند"
دیدگاه شهرداری به اموزش و پرورش همین است
دوست عزیز
در بسیاری از جوامع آموزش و پرورش را به لحاظ سخت افزاری شهرداری ها اداره می کنند .
اما این بی کفایتی رئیس آن اداره است که حال و حوصله ندارد برای روز معلم یک برنامه ریزی درست و جامع داشته باشد .
این که احتمالا آمده است تا پستی خالی نباشد !
پایدار باشید .
معلمی که برای یک اضافه کاربادستمزد ناچیزهرحقارتی را می پذیرد عاقبتش همین خواهد بود چرا معلمان از خواب غفلت بیدار نمی شوند به کارهای غیرموظف نه بگویید تا ارزش پیدا کنید
آقای شهاب
سپاسگزارم .
این که معلمی بخواهد تصمیمی بگیرد مسئولیتش با خودش است اما کسی که می داند حق التدریس اش را پس از یک سال پرداخت می کنند باید قبلا کمی فکر کند .
شاید بهتر باشد معلمان درس " کارآفرینی " را که خودشان به دانش آموزان تدریس می کنند ابتدا برای خودشان پیاده کنند !
پایدار باشید .
دوست عزیز ناشناس
قبلا هم گفتم و باز هم تاکید می کنم :
" من فقر فرهنگی را بیش از فقر اقتصادی " در جامعه ایرانی حس و لمس می کنم .
پایدار باشید .
یوسف گم گشته بازآید به کنعان غم مخور.
همکار محترم آموزگار
درست است .
باید امید داشت اما تکرار اشعار با معجونی از فرهنگ سکوت و انفعال مشکلی را حل نمی کند .
پایدار باشید .
دوست عزیز ناشناس
با توجه با کم بودن حقوق متاسفانه گریزی نیست اما به شرط آن که برخی معلمان به معیارهای شغلی شان پای بند بوده و کلاس موظف را محل استراحت و وقت گذارنی قرار ندهند .
پایدار باشید .
تا زمانی که از آموزش و پرورش به مثابه ابزاری جهت تثبیت وضعیت موجود و در راستای احاطه گفتمان قدرت بر سایر گفتمان ها استفاده شود، وضعیت تغییری نخواهد کرد.
از طرفی متاسفانه بدخواهان تا حدودی موفق شده اند که انشقاق و دودستگی و دوئیت ها را در بدنه دستگاه تقویت کنند. به گونه ای که برخی از افراد در بدنه آموزش و پرورش و اکثرا در داخل ادارات آموزش و پرورش جلوی مواضع حق طلبانه معلمان می ایستند، حتی اگر چه خود از نظر معیشت و منزلت وضعیتی مشابه معلمان داشته باشند.
در ثانی نمیدانم چه شده است که وزرای آموزش و پرورش از قدرت چانه زنی بسیار پائینی در هیات دولت برخوردارند و یا شاید افرادی تعمدا با این صفت جهت تصدیاین وزارتخانه انتخاب می شوند.
حقیر با 14سال سابقه کار و با مدرک دکترا دارای حکم 2650000 و دوستم که به تازگی جذب هیات علمی شد با همین مدرک و با سابقه صفر دارای حکم 550000 یعنی بیش از دو برابر دریافتی با نصف ساعت موظف من.
آقا / خانم موحد
سپاسگزارم .
در مورد مکانیسم انتخاب وزیر آموزش و پرورش قبلا نوشته ام .
معمولا سعی می شود برای وزارت آموزش و پرورش یک چهره اداری ، خنثی و کاملا سازگار انتخاب شود تا خیلی از درون آموزش و پرورش سر و صدا بلند نشود .
با این حال به نظر می رسد ناراضی ترین کارمندان همیشه معلمان هستند .
چون در درون آموزش و پرورش گفت و گو و نقد جدی و کارشناسی صورت نمی گیرد معمولا چهره های با هر قد و سایزی خود را در حد اداره این دستگاه تصور می کنند .
پایدار باشید .
حضرات از کدام کانال وارد پست های مدیریتی و پزشکی و دانشگاه و ... شده اند که حالا نمک خورده، نمکدان معلمان مظلوم آموزش و پرورش را می شکنند.
درد بسیار است و شرح درد ملال آور
به امید تحقق شعار رنگ باخته عدالت اجتماعی...
با احترام
نه مثل ایران که گداخونه ای بنام آموزش و پرورش درست کردن و واسش وزیرم گذاشتن.
معلم گناه بزرگی کرده که معلم شده ،این گناه برای او کافی است دیگر در پرداخت پاداش بازنشستگی اینقدر اذیت نکنید لطف نموده دستور پرداخت را صادر فرمایید.