صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

" مدارس و همین طور خانواده‌ها صرفا به فکر دانش پول‌ساز برای تامین زندگی آینده فرزندان هستند و نه دانشی انسانی برای بهتر و انسانی‌تر زیستن "

انزوای علوم انسانی ، مدرسه ناکارآمد و جامعه منفعت طلب

عباس کاظمی

جایگاه علوم انسانی در جامعه ایرانی و کارکرد مدرسه و نظام آموزشی

بین وضعیت فرهنگی و اجتماعی جامعه ما و جایگاهی که علوم انسانی در کشور دارد نسبتی نزدیک وجود دارد. از یک سو حکومت به علوم انسانی بدگمان است و صاحبنظران علوم انسانی به کل یک مجموعه بی خاصیت و بی‌فایده در نظر گرفته می شوند. اگر پزشکی خطایی کند و موجب مرگ فردی شود و یا اگر مهندسی بنایی بسازد که به سرعت ویران شود چندان مورد عتاب قرار نمی‌گیرد که فردی علوم انسانی خوانده ادعایی کند که درست از آب در نیاید یا نقدی کند که بر مذاق ارباب قدرت سازگار نباشد.

مساله این است که اهمیت دادن بیشتر به علوم انسانی کمی از ددمنشی و توحشی که دچارش هستیم را کاهش می‌دهد، فرزندانمان و خودمان در هر حوزه‌ای که کار می‌کنیم قدری از دانش انسانی را نیاز داریم تا زندگی‌کردن در جامعه‌ای که ناممکن شده است را ممکن سازیم  بگذارید سوی دیگر قضیه را هم ببینیم:

مردم به کل نه تنها  اهمیتی برای علوم انسانی قائل نیستند، شناختی از آن نیز ندارند. واقعا علوم انسانی قرار است با مردم چه کند؟

این پرسشی است که حتی توسط مردم طرح هم نمی‌شود. آری ؛ وقتی می‌بینیم که جدید‌ترین تکنولوژی‌های مهندسی و نظام نوین پزشکی وارد جامعه شده است و همچنان حال جامعه خوب نیست مشکل را از کجا باید جست وجو کنیم؟

وقتی که در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که توجه به محیط زیست در حد شوخی است، جامعه‌ای که قوانین و قواعد رسمی کشور را به سخره می‌گیرد، جامعه‌ای که دولتمردان دائما قوانین را در آن تغییر می‌دهند، جامعه‌ای که همه در آن به فکر منفعت شخصی‌شان هستند و از دغدغه‌ای نسبت به  منافع جمعی و عمومی خبری نیست،  وقتی در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که مردم در آن نسبت به یکدیگر سوء ظن دارند، جامعه‌ای که قدرت و توان گفت و گو با یکدیگر را از دست داده است، جامعه‌ای که در عمل نه با دوستان مدارا می کند و نه با دشمنان مروت، جامعه‌ای که تماما به پول فکر می‌کند و بر این اساس وارد بازی های دلار و طلا و زمین می‌شود و بدین ترتیب خود به بحران‌های اقتصادی بیشتر دامن می‌زند و مهمتر از همه در کنار این همه شگفتی از پلیدی‌هایی که آفریده است نومیدانه به کنجی می‌رود و از وضع بد مملکت می‌نالد و سودای مهاجرت را در سر می پرواند، یعنی جامعه‌ای که خود در ویرانی آن نقش داشته است را رها می‌کند تا ویران‌تر شود و کوچکترین عذاب وجدانی هم از نقش خود در این ویرانی ندارد.

جایگاه علوم انسانی در جامعه ایرانی و کارکرد مدرسه و نظام آموزشی

این همان جامعه‌ای است که مردم آن از شعوری که علوم انسانی به جامعه تزریق می‌کند بی‌بهره‌اند. این همان جامعه‌ای است که مدارس در آن دهه‌هاست که گفته‌اند رشته‌های ریاضی و علوم مهمتر از علوم‌انسانی‌اند و گونه‌ای القا کرده‌اند که افرادی که مهندسی و علوم و پزشکی می‌خوانند نیازی به دانش انسانی ندارند.

بله، وفتی  که فرزندم  در پی تغییر مقطع از ابتدایی به راهنمایی برآمد،  یکسال تمام مدرسه اش او را با خواندن بیشتر علوم و ریاضی اماده کرد در حالی که هیچ نشانه‌ای از شعوری که علوم انسانی به او می دهد نبود، و در مدرسه جدید نیز معیار برتری نه انسانیت و اخلاق و دانش انسانی ( ادبیات، تاریخ و جامعه شناسی) بلکه دانش محفوضات عددی و محاسبه گرانه بود.  در حالی‌که دانشی که فرزندان‌مان  برای زندگی بهتر نیاز دارند دانشی است که مبتنی بر فهم و مفاهمه باشد، یا دانشی انتقادی که قدرت فهم و زیر سلطه نرفتن آدمها را افزایش دهد دانشی که مسئولیت را آموزش دهد، یاد بدهد چگونه با دیگران رفتار کنیم، چگونه گفت و گو کنیم، چگونه انتقاد کنیم، چگونه تحمل شنیدن صدای مخالف را داشته باشیم، چگونه صبر کنیم، چگونه امید بورزیم، چگونه نق نزدنیم و کار کنیم و الخ. اما متاسفانه،  مدارس و همین طور خانواده‌ها صرفا  به فکر دانش پول‌ساز برای تامین زندگی آینده فرزندان هستند  و نه دانشی انسانی برای بهتر و انسانی‌تر زیستن.

جایگاه علوم انسانی در جامعه ایرانی و کارکرد مدرسه و نظام آموزشی

این همان گرایش پول پرستانه در جامعه است که در آن  گرایش به کالاها ، زمین، سکه، پول و دلار که همگی حول مفهوم موفقیت جمع شده‌اند را  توضیح می دهد. این همان جامعه‌ای است که مردم آن از شعوری که علوم انسانی به جامعه تزریق می‌کند بی‌بهره‌اند

گرایشی که در آن علوم انسانی کمی، کنکوری، حفظی و در واقع بخشی از منطق عددی شده است. ادعا  نمی‌کنیم که خواندن علوم انسانی حلال مشکلات است، مساله این است که اهمیت دادن بیشتر به علوم انسانی کمی از ددمنشی و توحشی که دچارش هستیم را کاهش می‌دهد، فرزندانمان و خودمان در هر حوزه‌ای که کار می‌کنیم قدری از دانش انسانی را نیاز داریم تا زندگی‌کردن در جامعه‌ای که ناممکن شده است را ممکن سازیم.

شبکه جامعه شناسی علامه

چهارشنبه, 05 ارديبهشت 1397 07:54 خوانده شده: 1327 دفعه چاپ

نظرات بینندگان  

پاسخ + +6 0 --
....... 1397/02/05 - 09:30
سلام

شهید مدنی امام جمعه تبریز گفته بود:

ما تحصیلکرده علوم انسانی می خواهیم چه کنیم مگر قرار است ما را از این ور جو اون ور ببرد!!!!!!
دیدگاه های افراط تفریطی در جامعه باعث می گردد مثلا رشته پزشکی و مدیریت کانون توجه همگان باشد اعم از لایق و نالایق و رشته های علوم انسانی به فراموشی سپرده شود.نتیجه می شود بحرانهای اخلاقی و انسانی. کاش بتوانیم متعادل باشیم و گفته دین خود را عملی سازیم نه افراط و نه تفریط.
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1397/02/05 - 16:36
لطفا منبع سخن شهید مدنی ذکر شود.
پاسخ + 0 0 --
....... 1397/02/05 - 17:17
همکار ناشناس گفتار شفاهی است در نماز جمعه اوایل انقلاب. شما توانستید آدرس پیدا کنید. لزومی به طرح دروغ مسأله نبود. سالهای 57- 63 چنین دیدگاهی به طور افراطی موج می زد. مگر الان نمی زند!!!! مگر شما در دبیرستان زمان خود شاهد تحقیر رشته ای نبوده اید؟
لطفا ، اسناد لانه جاسوسی نیست که مدرک بخواهید.
نمی پسندید جدی نگیرید. تشکر از دقت نظر شما.
پاسخ + +1 0 --
سید محمد حسن حسینی 1397/02/05 - 13:21
من در حوزه علوم انسانی علم تولید کردم -دوتا تیوری و دو تا روش تدریس ارایه دادم- که با علمم دفنم کردند چون علم من نه تنها در راستای منافع انها نبود بلکه ریشهای غارتگران را هدف گرفته بود. بعد ریاکارانه میگویند میخواهند علوم انسانی را اسلامی کنند. در اینترنت سرچ کنید "روش تدریس دکتر حسینی تا ببینید که مگر نه این است که علم من در راستای فلسفه عاشوراست؟
پاسخ + 0 0 --
سید جمالدین 1397/02/05 - 18:02
من کتب،مقالات و بویژه تیوریها و روش تدریس شما را در سایتتان مطالعه کردم و دیدم. با قاطعیت می گویم حتی هیات علمی دانشگاه هم سراغ ندارم که تیوری و روش تدریس منحصر بفرد داده باشد و این چنین مرزهای دانش را در نوردیده باشد. متاسفم که قربانی ارتجاع مترقی شدید.
پاسخ + +8 0 --
علی صادقی/ مشاور 1397/02/05 - 15:25
با سلام و سپاس از جناب آقای کاظمی
متأسّفانه، حاصل عدم برنامه ریزی صحیح و هدفمند در حوزه ی آموزش و پرورش و عدم آموزش اصولی و عملی مهارت های زندگی در مدارس، شیوع بد اخلاقی ها در سطح جامعه و حجم بسیار بالای پرونده های قضائی در کشور است. حال اینکه هر دانش آموز ایرانی از اوّل دبستان تا پایان دوره ی متوسطه ی دوّم و اخذ دیپلم، 16000 ساعت از بهترین دوران عمرش در مدارس سپری می شود و امروزه به اذعان مسؤولین دستگاه قضا، بالغ بر 16000000 پرونده در مراجع قضایی در حال رسیدگی است. اگر هر پرونده حدّ اقل دو نفر را درگیر کرده باشد می شود 32000000 نفر که از تعداد خانوارهای کشور هم فراتر می رود و این یک فاجعه ی بزرگ است.
پاسخ + +8 0 --
علی صادقی/ مشاور 1397/02/05 - 15:25
ادامه ی نظر:
به امید آموزش علمی و عملی مهارت های زندگی در تمامی پایه های تحصیلی از پیش دبستانی تا آموزش عالی ( عمل به ارکان چهارگانه: 1- چگونه یاد گرفتن 2- چگونه به کار بردن 3- چگونه زیستن و 4- چگونه شدن یا چگونه با یکدیگر زیستن ) و تغییرات مثبت در رفتار شهروندان و کاهش حجم پرونده های قضایی در کشور و بالا رفتن امید به زندگی در هموطنان عزیز و سربلندی همه ی ایرانیان در سرتاسر جهان.
پایدار باشید.
پاسخ + +8 0 --
علی صادقی/ مشاور 1397/02/05 - 15:38
آموزش الفبا در مدارس، خوب است امّا آموزش الفبای زندگی از آن مهم تر است.
آموزش حساب در مدارس، خوب است امّا آموزش این نکته که چه چیزی در زندگی به حساب می آید و چه چیزی به حساب نمی آید از آن مهم تر است.
بسیاری از مردم کشور ما برای دست یافتن به زندگی بهتر، زندگی کردن را از یاد برده اند!
جناب آقای دکتر زاهدی!
برای اصلاح اوضاع نابسامان آموزش و پرورش کشور « باید » فکری اساسی شود. نه اینکه « باید » معلّمان ما فوق لیسانس داشته باشند. شماها که با مدارک بالا در مسندهای بالا بوده و هستید، چه برنامه ی جامع، عملیاتی و مؤثّری برای آموزش و پرورش کشور داشته اید؟! مسأله و مشکل آموزش و پرورش کشور ما پایین بودن مدرک معلّمان نیست. البته شماها با بالاتر رفتن مدرک تحصیلی معلّمان، به علّت بار مالی موافق نبوده و نیستید. آموزش و پرورش کشور ما یک مرد تحوّل بنیادین می خواهد. همین و بس.
پاسخ + +8 0 --
علی صادقی/ مشاور 1397/02/05 - 15:46
با ندانم کاری برخی بالادستی ها، مسائل آموزش و پرورش که با اراده ی فردی قابل حل بود به مشکلاتی تبدیل شده که برای حلّ آن، اراده ی جمعی لازم است. مشکلات لاینحل با ندانم کاری آنان به معضلاتی تبدیل شده که حلّ آن اراده ی جامعه را می طلبد و معضلات لاینحل با ندانم کاری و عدم اولویت بندی آنان تبدیل به بحرانی شده که حلّ آن اراده ی جهانی می خواهد!
همین امروز باید کاری کرد که فردا دیر است.
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1397/02/05 - 19:05
با سلام.
مگه قرار نبود حقوق ها بصورت پلکان نزولی از 20 تا 10 درصد زیاد بشه.؟
پس چرا دولت 6تا 12 درصد رو تعین کرده؟!
آیا این بر خلاف قانون و مصوبه مجلس نیست؟

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

خیلی زیاد - 1.9%
زیاد - 0.9%
متوسط - 2.3%
کم - 2.5%
خیلی کم - 92.4%

مجموع آرا: 1986

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور