بطحایی مانند دُن کیشوت با شمشیر چوبی به آسیاب بادی مافیای آزمون حمله می کند!

سید محمد بطحایی وزیر آموزش و پرورش در توئییتی گفته است : "دوست عزیزی برخلاف جمع بندی رییس شورایعالی انقلاب فرهنگی و با اطلاعات نادرست مباحث جلسه را رسانه ای کرد! فضای آشفته امروز  رسانه ها و نگرانی برخی خانواده ها  دست پخت وی بود . همچنان بر وعده خود برای دورکردن اضطراب از دانش آموزان و جمع کردن بساط مافیای آزمونها پای بند هستیم. "

اشاره وزیر به خبر عزت الله ضرغامی عضو شورایعالی انقلاب فرهنگی است که بعد از جلسه 21 فروردین 97 شورا در تلگرام نوشت : "امشب برای سمپادی‌ها هم خوب بود و آنان را از نگرانی درآورد. خبر کامل آن را وزرات آموزش و پرورش اعلام خواهد کرد ولی اجمالاً قرار شد آزمون دوره متوسطه اول برای سال جاری، مثل گذشته انجام گیرد و اصلاحات انجام گرفته توسط شورای عالی آموزش و پرورش برای سالهای آینده به شورای عالی انقلاب فرهنگی ارائه شود".

آقای بطحایی اطلاعات منتشر شده توسط ضرغامی را نادرست و برخلاف جمع بندی رییس شورایعالی انقلاب فرهنگی (رئیس جمهور ) اعلام کرده، اما خودش خبر درستی مطابق جمع بندی رییس شورایعالی انقلاب فرهنگی  به خواننده نمی دهد و معلوم نیست که تکلیف  آزمون سمپاد 97 چه می شود ؟

به جای شعار دن کیشوت وار علیه مافیای آزمون همین یک مورد آقای (س م ح ا) را رسیدگی  کنی  نحوه اطلاع رسانی مبهم وزیر آموزش و پرورش، دانش آموزان داوطلب ورود به مدارس سمپاد را بیشتر نگران خواهد می کند.

قضیه از 4 حالت زیر خارج نیست :

1- اطلاعات آقای ضرغامی درست است و امسال آزمون برگزار می شود.

2- شورا تصمیم آموزش و پرورش ( انحلال مدارس سمپاد پایه اول متوسطه) را  پذیرفته است. 

3- در آزمون ورودی سمپاد تغییراتی ایجاد می شود، اما مدارس سمپاد باقی می مانند.

4- تصمیم گیری به جلسات بعد موکول شده است.

تصور من این است که نهایتا شورای عالی انقلاب فرهنگی گزینه 1و  3 را نتخاب می کند.  باید به مدیران مدارس دولتی  بخشنامه کنید که بستن قرارداد با گاج و مبتکران و قلم چی و امثال اینها جرم است
وزیر آموزش و پرورش در توئیت خود هیچ اشاره ای به موضوع مورد اختلاف ( انحلال یا ادامه کار مدارس سمپاد) نمی کند و به جای آن به صورت مبهم و شعاری می گوید "بر وعده خود برای دورکردن اضطراب از دانش آموزان و جمع کردن بساط مافیای آزمونها پای بند هستیم." من اطلاعی در مورد مافیای آزمون ندارم . اما حضور مافیای آزمون در مدارس متوسطه اول و دوم و ابتدایی غیرقانونی است.

وزیر و نهادهای نظارتی وظیفه دارند که بساط مافیای آزمونها را از مدارس جمع کنند. به جای برچیدن آزمون باید مافیای آزمون مورد ادعا را برچینند. به خاطر وجود آفت، درخت را قطع نمی کنند.  مافیای آزمون اگر وجود داشته باشد با چراغ سبز مدیران رده های مختلف وارد مدارس شده است. مافیای آزمون مثل جن و پری از دیوار مدارس وارد نشده . از در وارد شده . مجوز ورود به مدرسه و عقد قرارداد با مدیر مدرسه دارد. اغلب  هم سرنخ ماجرا دست یک کله گنده مثل فلان مدیرکل ستادی و یا معاونِ معاون وزیر است.

  فرض بر این است که آقای بطحایی معنای مافیا را می داند ، اگر حساب و کتابی در کار باشد ، دستگاه های نظارتی مثلا  کمیته مبارزه با مفاسد اقتصادی و یا دادستان و حتی هیات رسیدگی به تخلفات اداری باید از آقای بطحایی بخواهند که مستندات خود را در مورد وجود مافیادر آموزش و پرورش  ارائه دهد.

مافیا وقتی معنا پیدا می کند که باندی توطئه گر و بیرحم و سودجو افراد خود را در سیستم اداری نفوذ داده باشد و سیستم وزارتخانه یا بخش هایی از آن را در جهت منافع خود کنترل و اداره کند. مافیا با فعالیت های  غیرقانونی مانند  دادن رشوه ، ایجاد رعب ، فروش میزها و مسندهای اداری ، سوء استفاده جنسی ، شکنجه و قتل برای دستیابی به سود بیشتر و کسب منافع غیر مشروع  باد آورده  قرین است.

آقای وزیر فکر می کند یا مشاورانش به او چنین تلقین می کنند که شعار مبارزه با مافیای آموزشی شعار شیک و قشنگی است اما وزیر با این شعار سیستم تحت مدیریت خود را زیر سوال می برد.

تحولات ارزی درآستانه سال جدید افزایش حقوق سال 97 را خنثی و شوک سالهای 91 و 92 را تداعی کرد در نظام آموزشی ما و قریب به اتفاق نظام های آموزشی نه می شود رقابت را حذف کرد و نه آزمون را . حذف آزمون مثل پاک کردن صورت مساله است. وقتی برای ورود به یک کلاس درسی یا یک شغل معین  که 20 نفز نیاز هست، 50 نفر داوطلب می شوند چاره ای جز برگزاری آزمون نداریم. من از نوع خاصی از آزمون دفاع نمی کنم . ممکن است بر اساس آزمون تستی افراد برتر یا مناسب آن موقعیت را انتخاب کنیم، ممکن است از طریق آزمون تشریحی . یا حتی از طریق مصاحبه ، یا بررسی سوابق و یا حتی قرعه کشی و یا روشهای دیگر . اما در واقعیت چاره ای جز این وجود ندارد که افراد داوطلب  ارزیابی و تعداد مورد نظر از بقیه جدا شوند. اگر بنا است که مدارس سمپاد بمانند که ظاهرا چنین است، باید فکری برای تشخیص دانش آموزان دارای استعداد درخشان (2 نفر در 100 نفر ) کرد. هیچ شیوه ای بدون خطا نیست. اما باید سعی کرد که روشی انتخاب شود که کمترین خطا را داشته باشد. در چنین وضعیتی وزیر باید راه نشان بدهد نه اینکه شعار بدهد. برخی از مدیران این مدارس حاضر نیستند موقعیت خود را با مدیرکل عوض کنند. اینها همدستان مافیای آزمون هستند

مفهوم مخالفت کلی وزیر با آزمون و پیوند زدن آن به مافیا معنایش این است که  رقابت و ارزشیابی و امتحان را از مدارس به طور کامل حذف کنیم چون  ارزشیابی با هر روشی نوعی آزمون است و آزمون هم به زعم آقای بطحایی به مافیا چسبیده است! حتی اگر از طریق طرح شهاب یا ارزشیابی توصیفی و یا طرح های مشابه دانش آموزان دارای استعداد درخشان  را شناسایی کنیم باز هم دانش آموزان با هم رقابت می کنند  و باز هم ممکن است مافیای آزمون وارد میدان شود.تصور من این است که وزیر به عنوان یک مقام مسئول به نتایج توئیت ها و شعارهای قشنگی که برایش تهیه می کنند فکر نمی کند.

یک احتمال هم این است که اصلا از این توئیت و شعارها خبر ندارد. وزیر باید به عنوان یک مقام اجرایی تصمیم بگیرد. اگر اختیارش را دارد اعلام کند که امسال مدارس سمپاد در پایه هفتم دانش آموز نمی پذیرند. اما اگر قرار است مدارس سمپاد بمانند ، آقای بطحایی به جای این شعارهای مبهم بگوید نحوه آزمون سمپاد 97 چگونه خواهد بود ، شما به برچیدن بساط  مافیای آزمونها پای بند هستی باش ! دست شما درد نکند اما تکلیف نحوه پذیرش دانش آموزان پایه هفتم مدارس سمپاد را بدون مافیا تعیین کن.

این روزها  مُد شده که همه طرفدار نشاط و شادمانی در مدارس هستند. اما کسی نمی گوید که عامل نگرانی و غم و ناراحتی و بیزاری برخی دانش آموزان از مدرسه و بی علاقگی اکثر  آنها به درس چیست؟

آزمون و رقابت قطعا یکی از عوامل ایجاد این وضعیت است. اما آزمون شاید آخرین حلقه  ایجاد اضطراب در دانش آموزان است. کتاب های درسی استعداد کش  ، تدریس در قالب سخنرانی ، روشهای تربیتی پدرسالارانه  بکن و نکن ، حذف موسیقی و سایر هنرها از مدارس ، تشکیل هزاران هیات عزاداری در مدارس، فقدان امکانات ورزشی و تفریحی در مدارس ، فضای تنگ و پادگانی و بی روح مدارس  که بیشتر زندان را تداعی می کند، میز و نیمکت نامناسب ، کمبود امکانات کمک آموزشی ، تراکم بالای دانش آموز در کلاس درس و... از عوامل فقدان نشاط و سر زندگی در مدارس است. مشکلات مدرسه را باید به صورت یک پکیج (بسته ) ببینیم. حذف ارزشیابی (آزمون ) ممکن است در فنلاند نتایج خوبی داشته اما در اینجا باعث بروز آنارشیسم در مدرسه می شود.

مدیریت برخی مدارس دولتی معروف در همین شهر تهران سرقفلی دارد روایت آقای ضرغامی دارای جزییات است. اما روایت آقای بطحایی جزییات و فکت ندارد. آقای بطحایی به طور مشخص هیچ یک از گزاره های خبر ضرغامی را رد نکرده است. اما آنچه که از مجموع حرفهای دو طرف فهمیده می شود این است که شورا در جلسه 21 فروردین مصوبه ای در خصوص مدارس سمپاد نداشته و صرفا بحث هایی در باره اساسنامه  سمپاد انجام شده است.

نکته جالب اینکه مخبر دزفولی دبیر شورا در گزارش جلسه 806 شورای عالی انقلاب فرهنگی به ریاست حسن روحانی به رسانه ها هیچ اشاره ای به طرح مساله مدارس سمپاد در جلسه نمی کند. بطحایی با رد اظهارات ضرغامی از جمع بندی "رییس شورایعالی انقلاب فرهنگی" سخن می گوید اما با سکوت خود در باره جمع بندی رییس جمهور بر ابهامات و نگرانی ها می افزاید. اصولا مبارزه با مافیای کنکور و آزمونهای دوره ابتدایی از اختیارات آموزش و پرورش است. آنچه که پای شورایعالی انقلاب فرهنگی را به ماجرا باز کرد بحث انحلال مدارس سمپاد دوره متوسطه اول بود.

آقای بطحایی هر چه قدر دوست دارد با مافیای آزمون مبارزه کند و یا شعارش را بدهد، اینها مساله نیست. مساله حذف مدارس سمپاد  در دوره اول متوسطه به تحریک برخی معاونان وزیر بود. این مساله بود که  پای شورای عالی انقلاب فرهنگی را به موضوع باز کرد ، عوض کردن صورت مساله و شعار دادن علیه مافیا نوعی ریاکاری است. البته آقای بطحایی و مشاورانش حواسشان جمع است که وارد موضوع انحلال و بقای مدارس سمپاد نشوند و خاطر دوستان عزیز اصولگرا مانند ضرغامی را نیازارند و ضمنا با شعار ضد مافیا  از احساسات ضد ثروتمندان و ضد تبعیض معلمان و اولیا استفاده کنند. تکرار مافیای آزمون در چنین زمینه ای  قابل فهم است.

آقای بطحایی در جلسه 25 بهمن خود با موسسان مدارس غیر انتفاعی گفت : " ما امروز مخالف جداسازی بچه ها با معیار هایی همچون پولدار وبی پول وفرزندان مقامات وافراد عادی هستیم." این گونه شعارهای پر طمطراق و پوپولیستی که خیلی سریع به حربه ای علیه مدارس غیردولتی تبدیل شد و آقای بطحایی وقتی دید جریان از کنترل خارج می شود ، عقب نشست.

آقای بطحایی در همان جلسه  گفت :  "حذف آزمون از ورودی پایه هفتم به معنی حذف مدارس تیزهوشان نیست". او  خیلی زود فهمید که انحلال مدارس سمپاد در اختیار شورایعالی آموزش و پرورش نیست. الان شعار انحلال سمپاد را کنار گذاشته است و علیه مافیای آزمون  شعار می دهند. اما نمی گویند حالا که مدارس سمپاد سرجای خودش باقی مانده و قرار است که برای ورود به این مدارس آزمون برگزار نشود چه روشی را جایگزین آزمون می کنند؟ مسلما انتخاب دانش آموزان دارای استعداد درخشان از طریق طرح شهاب پر مساله تر و غیر عادلانه تر از برگزاری آزمون فعلی خواهد بود. برخلاف توئیت وزیر عامل نگرانی دانش آموزان بلاتکلیفی حاکم بر وزارتخانه و سخنان وزیری است که به جای راه حل برای یک مساله مشخص شعارهای کلی و مبهم می دهد.

یکی از تناقض های رفتاری و گفتاری بطحایی  صدور حکم ریاست مرکز ملی پرورش استعدادهای درخشان و دانش‌پژوهان جوان برای خانم فاطمه مهاجرانی سرپرست این مرکز در 28 اسفند 96 بود.

خانم مهاجرانی به صورت شفاف با مصوبه شورایعالی آموزش و پرورش در مورد انحلال مدارس سمپاد دوره اول متوسطه مخالفت کرد و در مقابل زرافشان و حکیم زاده از ایده ابقای مدارس سمپاد دفاع کرد. قاعدتا اگر آقای بطحایی امیدی به انحلال مدارس سمپاد داشت باید تا تعیین تکلیف توسط شورای انقلاب فرهنگی دست نگه می داشت . اما همان گونه از اظهار نظرهای بطحایی معلوم است او از  بحث  انحلال مدارس سمپاد مدتها پیش  عقب نشینی کرده است و حکم ریاست مهاجرانی را می توان قرینه ای بر این عقب نشینی ارزیابی کرد . اما چرا تبلیغات در این زمینه را رها نمی کند ؟

به نظر می رسد بحث تبلیغاتی داستان از دست وزیر در رفته است و کسان دیگری آن را ادامه می دهند و بطحایی هرچه را جلوش می گذارند امضا می کند. در ستاد وزارتخانه و شورای معاونان هرکس ساز خود را می زند. این را می توان دموکراسی حداکثری و یا زوال  اتوریته مقام وزارت دانست؟

حالا که آقای بطحایی به داستان مافیای آزمون علاقه دارد ، سرنخ هایی را در اختیار ایشان می گذارم. البته نمی دانم که اینها در چارچوب مافیای آزمون می گنجند ؟

آقای بطحایی اگر کمی پرس و جو کند متوجه می شود که مدیریت برخی مدارس دولتی معروف در همین شهر تهران سرقفلی دارد. اینها مدارسی هستند که اسم در کرده اند واولیا برای ثبت نام بچه هایشان در این مدارس سرو دست می شکنند. این مدارس با تصویب انجمن از اولیا پول می گیرند. اما چون هزینه ملک و بسیاری از هزینه های دیگر را دولت پرداخت می کند در مقایسه به غیردولتی ها بسیار با صرفه هستند. هم برای اولیا و هم برای مدیر .  این مدارس کیفیت آموزشی نسبتا خوبی دارند. مدیران اختیارات زیادی دارند . با قلم چی و گاج و و دیگران قرارداد می بندند. حساب و کتاب روشنی ندارند . رییس انجمن و نماینده معلمان به عنوان ماشین امضا در اختبار مدیر هستند ؛ برخی از مدیران این مدارس در سال بین 20 تا صد میلیون تومان درآمد دارند. سهمی هم از درآمد به معاونان و معلمان و سرایدار و.... می رسد. مسئول مقطع در منطقه و دیگران هم از این خوان یغما سهمی دارند.برخی از مدیران این مدارس حاضر نیستند موقعیت خود را با مدیرکل عوض کنند. اینها همدستان مافیای آزمون هستند.   

من قبلا در مطلبی با عنوان  "شاخه ای از مافیای مالی کنکور و گردش مالی 8 هزار میلیارد تومانی آن در آموزش و پرورش است" ( اینجا ) نوشتم :

"گام اول، سالم سازی تشکیلات اداری و قطع حلقه های ارتباطی سیستم اداری و مافیای ادعایی کنکور است. کلی گویی مدیران در مخالفت با "مافیا" مشکلی را حل نمی کند و حتی ممکن است تاکتیکی از سوی مافیای کنکور برای رد گم کردن و دادن نشانی غلط باشد.  "

در همان مطلب نوشتم : "گروه آموزشی تحت مدیریت یکی از افراد نزدیک به زرافشان در معاونت ، در قالب  هدایت تحصیلی و مشاوره ... و سایت  برای کنکور و طراحی نرم افزار های آزمون ساز و آزمون یار، از رانت حضور در وزارتخانه و نزدیکی و دوستی با معاون وزیر و دسترسی به مسئولان و اسناد و بایگانی ها و احتمالا خزانه سوالات امتحانی و... برخوردار بود و هر نسخه نرم افزار خود را به قیمت دو میلیون تومان به مدارس می فروخت و برای تضمین فروش در سالهای بعد، مبلغی تا حد 600 هزار تومان وجه نقد از هر مدرسه دریافت می کرد تا نرم افزار را به روز رسانی کند." مساله حذف مدارس سمپاد  در دوره اول متوسطه به تحریک برخی معاونان وزیر بود

روابط عمومی با امضای آقای نظری پاسخ معاونت (اینجا) را ارسال کرد و با بیان اینکه ایشان مشاور نبوده و مدیرکل بوده و در سال 95 شخص دیگری جایگزین ایشان شده نوشت : "پرونده ایشان در مراجع ذیربط در آموزش و پرورش تحت پیگیری می باشد لکن به دلیل ذکر شده در متن بالا [جانباز بودن؟]  انجام مراحل اداری آن نیاز به زمان دارد.

به جای شعار دن کیشوت وار علیه مافیای آزمون همین یک مورد آقای (س م ح ا)را رسیدگی  کنید.

در همان مطلب نوشتم : "این شخص هنوز پست معاون مدیرکل در حوزه معاونت متوسطه را دارد و این پست به دلیل جانباز بودن فرد،  اصطلاحا با نام است یعنی متعلق به اوست و هر کجا برود با خودش می برد تا زمانی که بازنشسته شود."

   تخلفات دیگر او را در همان مطلب نوشته ام. شعارهای وزیر علیه مافیا وقتی بر دل می نشیند که با اقدامات عملی علیه سرکردگان این جریان همراه باشد. باید عوامل و مناطق فساد را در داخل وزارتخانه شناسایی و پاکسازی کنید. باید سرپل های اداری را از چنگ  افراد وابسته به مافیا در بیاورید . باید منفذها و روزنه های ورود مافیا را ببندید . باید همدستان مافیا را در پست های معاونت و مدیرکلی شناسایی و از مدیریت کنار بگذارید. باید به مدیران مدارس دولتی  بخشنامه کنید که بستن قرارداد با گاج و مبتکران و قلم چی و امثال اینها جرم است. 

باید بر پول هایی که مدیران مدارس دولتی از اولیا با مجوز انجمن می گیرند نظارت کنید .افراد فاسد که معمولا در اقلیت هستند را باید از سیستم بیرون کشید و طبق قانون مجازات کرد تا به خدمات صادقانه کارکنان خدوم و شرافتمند این بخش ها خدشه ای وارد نشود. برخی دوستان می خواهند با فضا سازی رسانه ای و توئیت و شعار از بطحایی قهرمان بسازند. ایرادی ندارد اما با هفت دست آفتابه لگن ، بدون شام و نهار نمی شود ضیافت برپا کرد. این بحث ها اگر در حد شعار باقی بماند قهرمان تبدیل به ضد قهرمان می شود.

آقای بطحایی روزی که آمد، ذوق زده شعار معیشتی داد،  آن هم نه فقط برای معلمان شاغل . او خود را نماینده یک میلیون 800 هزار فرهنگی شاغل و بازنشسته در هیات دولت معرفی کرد . من همان موقع به او هشدار دادم.  اما ته دلم گفتم : "لابد آقای نوبخت یه چیزهایی در گوشش گفته " ، خیلی ها با توجه به سوابق مالی و رابطه بطحایی با  محمدباقر نوبخت رییس سازمان برنامه و بودجه او را گزینه مناسبی برای آموزش و پرورش می دانستند. اما در عمل بطحایی نتوانست کاری بکند و چشم اندازی هم برای افزایش حقوق کارکنان و یا افزایش چشمگیر بودجه دیده نمی شود. نوبخت و اطرافیان او یعنی بطحایی و الهیار شیوه جدیدی در مدیریت به نمایش گذاشتند. شیوه ای که در آن اصالت با حرف و وعده و بازی های زبانی است. طرح  بحث های غیر اجرایی و شیک مانند آموزش مهارتهای زندگی به جای درس های تئوریک و یا مدرسه شاد بدون آزمون و یا شعار علیه مافیای آزمون و حتی مخالفت با سمپاد و شعار علیه پولدارها و... راهی برای گریز از وعده های تابستان 96 است. این رفتار  نهایت بی صداقتی و غبن در معامله است. 

تحولات ارزی درآستانه سال جدید افزایش حقوق سال 97 را خنثی و شوک سالهای 91 و 92 را تداعی کرد . در چنین شرایطی عده ای که به خواسته های خود رسیده اند  سعی دارند حواس معلمان را معطوف به مسایل دیگری کنند. این ترفندها هر چند زیرکانه است اما چون فقط حرف است و حرف ، خیلی زود توی ذوق معلم ها می خورد.

معلم ها می خواهند بدانند آقای بطحایی به عنوان وزیر برای آموزش و پرورش ایران و برای دانش آموزان و معلمان چه کرده است و قرار است چه بکند؟