سیستم اداری و بوروکراسی دولتی در کشور ما سالهاست که با بیماری مزمن ناکارآمدی دست و پنجه نرم می کند. سیستمی که فکر و اندیشه و نخبه تولید نمی کند و تازه اگر هم پیدا بشود آن را می سوزاند!
چوب ناکارآمدی دولت همیشه لای چرخ توسعه و پیشرفت کشور بوده است و عجیب این است که تاکنون در تغییر این روند موفق عمل نکرده ایم!
هر بار به صورت جزیره ای کارهایی صورت گرفته اما دردی که دوا نشده است هیچ، باعث اعتراض ساکنین سایر مجمع الجزایر دولت شده است!
در این فضا همیشه هم دولت و هم نیروی انسانی و هم ارباب رجوع معترض بوده اند چرا که طراحی دولت بر اساس نیازها و الزامات توسعه ای و عملکردی نبوده است.
اکنون سئوال اساسی این است که آیا در این فضا می توان مدیریت کرد؟ مدیریت اثر بخش؟ مدیریت تحول گرا؟
به نظر نگارنده که خیر!
مدیریت کردن چارچوبی دارد که اجرای آن در این فضا امکان پذیر نیست. در فضایی پر از قوانین و مقررات متعدد، سلایق و تفسیرهای متفاوت و وجود نارضایتی عمومی و سیستمی چگونه می توان در بخشی از آن مدیریت کرد و طرح های جدید و تحول آفرین برقرار نمود؟
در سیستمی که اعضای آن سالها به رخوت و کم تحرکی عادت کرده اند، چگونه باید مدیریت کرد و تحول آفرید؟
در سیستمی که غم معیشت حرف اول و آخر را می زند چه کسی حال و حوصله تحول را دارد!؟
پس چه باید کرد؟
راه حل همان است که اکنون در حال انجام است.
حال که نمی توان مدیریت کرد، ریاست تنها راه چاره است. این سیستم تنها با ریاست می تواند به پیش برود. ریاستی که در آن حکم صادر شود و همه مجبور به اطاعت بی قید و شرط شوند. همه ما به این سیستم عادت کرده ایم. یکی باید پیدا شود ترک عادتمان دهد! البته شاید هم با یک گل بهار نشود!
سایت هم رده
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.