در گذر گاهِ عابران سرِ راه.
بر دری ظاهراً عبادتگاه.
رِند مردی بنامِ عیسایی.
دور زد بیست و پنج سی تایی.
گَرد بر داشت رویِ چشم گذاشت.
غافل از اینکه دستشویی داشت.
چونکه همّت به ختمِ چرخش بست.
خِشتکش دید تا کمر خیس است.
پیش از آنکه کسی بر آشوبد.
کافرش خوانَد و بر او توپد.
داد زد گوش، ایهاالزّوار.
می کنم فاش من کنون اَسرار.
حکمتی هست بنده در کارم.
بسته بوده مسیرِ اِدرارم.
دورِ آ خر مرا چو سر برسید.
همچو فواره ناگهان بجهید!
این شفایی که دستِ غیبم داد.
بر من و بر شما مبارک باد.
ساعتی بعد دید شاهین اش.
لُخت بر رویِ اسبِ بی زین اش.
(شاهین)
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
جالب بود
معنی بیت آخر را نفهمیدم.
مقصود از بيت آخر اين است كه مردم تمام لباس ها و زين اسب او را به عنوان تبرك برده بودند و شاهين كه تخلص شاعر است، وي را رويت نموده است.