صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

مهدی بابایی/ عضو کانون فرهنگیان حزب اعتدال و توسعه

تبعیض های آموزشی و ضرورت تدوین سازه ای جامع و کامل برای استعدادیابی و هوش سنجی در نظام آموزشی‌

حذف آزمون ها در آموزش و پرورش و استعدادیابی و هوش سنجی در نظام آموزشی‌  یکی از شعارهای ارزشمند انقلاب اسلامی رفع تبعیض و نقض نظام طبقاتی و توزیع  اخلاق مدارنهٔ عدالت در همهٔ جوانب بود؛ و بی‌شک یکی از امکانات اساسی که متأسفانه در قبل از انقلاب در دسترس همگان نبود و تنها طبقهٔ حاکم و ممتاز جامعه از آن برخوردار بودند آموزش‌ و پرورش رایگان و فراگیر بود. ضمن اینکه توزیع سواد و دانش می‌توانست از ارکان توسعهٔ پایدار باشد، بستری برای همزیستی مسالمت‌آمیز همهٔ اقوام و گروه‌ها را نیز  فراهم سازد و از استعدادهای همه کودکان سرزمین برای آبادانی ایران بهره ببرد.

ازآنجایی‌که انقلاب اسلامی  به‌وسیلهٔ توده‌های مردم پیروز شد و استمرار یافت می‌بایست دولتمردان به حفظشان و خواسته‌هایشان توجه ویژه‌تری می‌داشتند و مواهب این انقلاب نیز در جای‌جای کشور در دسترس همگان قرار می‌گرفت. ولی متأسفانه رفته‌رفته آنچه در طی این مهروموم‌ها شاهد آن بودیم فاصله گرفتن از توزیع سواد و دانش عادلانه و ارتقاء عمودی سرمایه‌های انسانی جامعه و افزایش شکاف اجتماعی و  فاصلهٔ طبقاتی در جامعه بوده است که بدین‌وسیله بخش بزرگی از استعدادهای جامعه شناخته‌ نشده و به هدررفته‌اند.


آموزش‌ و پرورش نیز به‌مثابه دیگر دستگاه‌های آموزشی از این مهم مستثنا نبوده و هنوز هم نیست، روزی به بهانه تأسیس مدارس غیرانتفاعی و دیگر روز اندک بودن صندلی‌های دانشگاه به نسبت فارغ‌التحصیلان متوسطه و تأسیس مدارس تیزهوشان و سمپاد و ... به فاصله‌اندازی بین فرزندان این مرزوبوم مبادرت ورزید. در این خصوص اگر استعداد و هوش را تابعی از وراثت و محیط بگیریم باید اولاً پرسید:

آیا دستگاهی جامع و کامل برای استعدادیابی و هوش سنجی در نظام آموزشی‌مان مستقر کرده‌ایم تا عادلانه و بدون حب و بغض و فارغ از امتیازات مالی و اجتماعی  والدین کودکان دانش‌آموز، بتوانیم استعدادها را شناسایی و آن‌ها را به سمت‌وسوی توانایی‌هایشان هدایت کنیم؟


ثانیاً: اگر شرط پیش‌گفته مهیا نیست آیا کسانی که از تمکن مالی مناسبی برخوردار نبوده‌اند تا در اوان کودکی از کلاس‌های آموزشی و تقویتی مهارتی و ادراکی بهره ببرند می‌باید تا آخر عمر در نظام آموزشی و اجتماعی تبعات فقر و نداری والدینشان را بر شانه‌های نحیفشان حمل کنند؟! چون نتوانسته‌اند مناسب توقعات و شاخصه‌های استعداد سنجان به محرک‌ها پاسخ دهند؟
و  آیا این هوش افزایی پیش‌گفته به‌واسطهٔ کلاس‌های رنگارنگ و هزینه‌های قابل‌توجه می‌تواند تا آخر عمر کاری کودک و فعالیت‌های اجتماعی وی دوام داشته باشد و جامعه از آن منتفع بشود؟

حذف آزمون ها در آموزش و پرورش و استعدادیابی و هوش سنجی در نظام آموزشی‌

ثالثاً: آیا به این وسیله بین کودکان فرق نمی‌گذاریم و آن‌ها را از بچگی مأمور طبقه‌سازی و شکاف اندازی بین اجتماع نمی‌کنیم و  در کسانی که می‌خواهند با تلاش‌های شخصی پلکان ترقی را طی نمایند امید اجتماعی را خفه نمی‌کنیم؟ و باعث بلوکه شدن ثروت و تنگ‌تر شدن دایرهٔ قدرت در بین افرادی به ادعای داشتن ژن‌های مرغوب نمی‌شویم؟ و مردمان مناطق کم برخوردار را از چرخهٔ اجتماع خارج نمی‌سازیم؟
افزون بر این  اگر در شیوه کنکور گرایی مدارس تیزهوشان تعداد قابل‌توجه ای از دانش آموزان با اختلاف اندکی در نمره رد شدند این بدان معنی است که قبول نشدگان افراد مستعد و تیزهوشی نبوده‌اند؟


متأسفانه رفته‌رفته آنچه در طی این مهروموم‌ها شاهد آن بودیم فاصله گرفتن از توزیع سواد و دانش عادلانه و ارتقاء عمودی سرمایه‌های انسانی جامعه و افزایش شکاف اجتماعی و  فاصلهٔ طبقاتی در جامعه بوده است  نگارنده برخلاف صداهایی که امروزه معتقدند حذف آزمون‌های این‌گونه مدارس، خلاف عدالت اجتماعی و آموزشی است، می‌پندارد؛ چنانچه به تفاوت‌های خدادادی یا دیگر دادی بدون توجه به زحمات شخصی و نا برخورداری‌های ناشی از تنگدستی خانواده‌ها یا سیاست‌های نامتوازن دولت‌ها عنایت و بهای ویژه‌ای داده شود؛ زمینه‌های تبعیض آموزشی در جامعه را فراهم ساخته‌ایم که بعداً و به‌سرعت قابل‌تعمیم به دیگر حوزه‌ها خواهد بود؛ و چه‌بسا اگر امکاناتی که در اختیار مدارس تیزهوشان و خاص قرار می‌دهیم را در بقیه مدارس توزیع و منتشر کنیم منجر به کشف استعدادهایی خواهد شد که ضمن اینکه ادعایی ندارند؛ می‌تواند بستر رقابت توأم با رفاقت و خود شکوفایی را برای دانش آموزان فراهم سازد.


نکته آخر اینکه وقتی سخن از هوش برتر و استعداد می‌رانیم، نمی‌گوییم دقیقاً منظورمان کدام استعداد یا هوش است؟! و لزوماً نمی‌توانیم همهٔ استعدادها را توأمان در نظر بگیریم پس ناچار به استعداد خاصی نظر داریم که سنجه‌هایی را برای سنجش آن در نظر داریم و باقی استعدادها را نمی‌بینیم یا نمی‌توانیم بسنجیم که  خود باز این سؤال مهم را به ذهن متبادر می‌کند که آیا استعدادی که این‌قدر در کشف و شکوفایی آن مصر هستیم موردنیاز حال و آیندهٔ اجتماع هست یا نه؟


پس بهتر است به جای اینکه کودکی را از کودکان بگیریم و پرورش نسلی شاد که باید در مدارس مهارت‌های همزیستی مسالمت‌آمیز، مداراگری، نوع‌دوستی و دانش زبانی و چگونگی  انتقال خواسته‌ها و بروز احساسات را به شکلی انسانی بیاموزند و تمرین کنند را کمتر بها دهیم آن‌ها به بهانه هوش و... که غالباً انسان‌ها خود نقشی در دریافت آن ندارند! مدارس را جداسازی نکرده و بین نسل آینده خط‌کشی نکنیم. چون ضمن دمیدن اضطراب و تبعیض در روح آزادهٔ کودکان، مایه‌های ناامنی ملی ناشی از تحقیر و تضاد طبقاتی را نیز فراهم می‌سازیم؛ و راه را برای خروج سرمایه‌های انسانی از کشور هموار می‌کنیم.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

دوشنبه, 07 اسفند 1396 15:35 خوانده شده: 1038 دفعه چاپ

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

میزان استفاده معلمان از تکنولوژی آموزشی مانند ویدئو پروژکتور ؛ تخته هوشمند و .... در مدرسه شما چقدر است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور