وقتی گذرت بر سر کوی یار می افتد تنها تصورت جدایی و دوری ات از اوست . دوری از پدر . از مادر و از.....
دقت که می کنی همانند زندگان ، مردگان نیز نیازمند عناوینی برای پیشوند اسامی خویش بر روی سنگ سرد بی روح روی قبر هستند.
الحاج یا الحاجیه ........ کربلائی ......دکتر ... مهندس.... سرهنگ .... و.....
حال تنها در این هم باقی نمی ماند تضاد طبقاتی و شکاف مابین آنها را نیز در قبرستانهای خود رواج می دهیم با تفاوت در قیمت قبر نسبت به محیط یا با خانه های ! کوچک برای گورستانهای خانوادگی یا فامیلی . با قیمت سنگ و با نوشته های روی آن که گفته شد. پس کجا رفت باور مذهبی که به جز کفن چیزی با خود بعد فوت نمی بریم. میراث برتری خود از لحاظ مالی و مدرک یا عناوین زیارتی را نیز در وادیان رحمت فریاد می زنیم.
راستی ما انسانها از درونمایه خود چرا احساس کمی می نماییم که به طور قراردادی متعهد شده ایم تا در یک کلمه کل حیثیت و معلومات خود را با یک عنوان یک کلمه ای به دیگران تبلیغ یا تحمیل یا تعلیم کنیم؟
وقتی به هنگام معرفی خود تواضع به خرج نداده و خویشتن خویش را با عنوان دکتر فلانی یا مهندس بهمانی هستم ذکر می کنیم در واقع اعتماد به نفس لازم در حرکات و سکنات خود نداریم یا کمبودهای درونی خود را با این عناوین ، می پوشانیم یا بدان غنا می بخشیم.
در محافل رسمی و غیر رسمی با خطاب یکدیگر تحت القاب تخصصی ، به اعلام ماهیت خویش مبنی بر خردمندی و توانمندی و مخصوص بودن داریم. سلام دکتر خوب هستید؟ آقای مهندس چطورید؟
آدمی وقتی حرف های مفیدی برای زدن ندارد از آب و هوا سخن می گوید.
ما در تعامل اجتماعی برای تبادل اطلاعات نمی کوشیم . ما در این روابط سعی بر یادآوری موقعیت ممتاز خود به همکاران یا زیردستان یا .... داریم. ما حرف حسابی برای گفت و گوی با یکدیگر نداریم. یا حرف های ما محتوی باارزش یا قابل استفاده ای ندارد.ما از توانایی های یکدیگر یا از زمان ، سود استفاده لازم را بهره مند نمی شویم.
مصبیت وقتی فاجعه آمیزتر است که فرزند یا همسر یا عروس و داماد و پدر و مادر زن یا مرد را نیز با پیشوند معرفی می کنیم یا در زندگی خصوصی خود خطاب می کنیم.
گاه چنان خانم دکتر می گوئیم که تصور می شود طرف دکتری دارد اما بعد متوجه می شوی که ایشان دیپلم و همسرشان دکترند.
بشر بدین طریق نقصان خود را پوشش زیرکانه ای می دهد و عادت به وجود آمده نسل به نسل و سینه به سینه منتقل می شود و در گذر زمان قدری تأمل یا تفکر به ماهیت مسأله صورت نمی گیرد یعنی جزئی از فرهنگ عمومی جامعه گردیده است، انگاره ای که اجتناب ناپذیر است.
برای همین رواج مدرک و مدرک گرایی در چنین جامعه ای امری طبیعی است. یعنی برای این مقوله پذیرش اجتماعی Social Accountability وجود دارد یعنی حرف زدن و رفتار کردن مطابق انتظارات دیگران .
وقتی همه او را مهندس خطاب می کنند شما خجالت می کشید او را حسن آقا بخوانید. جالب تر این که این پیشوندها گاه به مشد حسین بقال یا شاطر یداله محله یا ... نیز به تعارف یا طنز یا تمسخر عامیانه خطاب می شود.
عمق فاجعه وقتی تلخ تر است که میوه فروش محله یا هر کاسب دیگر شما را با این پیشوندها خطاب می کند تا هم بیشتر خرید کنید و هم گران بخرید. هم مردان و هم زنان را چنین صدا می زنند :
بفرمایید خانم دکتر ، اجازه بدهید برای شما بهترین را بدهم . یعنی بیسواد یا کم سواد جامعه نیز از ما با عناوینی که داریم یا دوست داریم بشنویم یا داشته باشیم بهره کشی لازم را می برد.
ظاهر بینی و توجه به جلوه های ظاهری ،نبود تفکر معنایی و عمقی ، ارزش قائل نشدن به ذات ارزشمند انسانی ، هم مسیری با دیگران بدون اندیشه از عوامل و دلایل انتظار ذکر عناوین یا پیشوندهای ممتاز جامعه توسط دیگران است.
واقعا چه اشکالی دارد که گاه برخلاف مسیر آب حرکت کنیم ؟ خلاف مسیری که مشکلی در نظم جامعه به وجود نمی آورد. چرا شهامت نداریم که فقط بگوییم : ........ ......... هستم.
خوش به سعادت انسانهایی که از درون پر و از بیرون ساده و متواضع اند. درخت هر چه پر بارتر سر به زیرتر ...
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
مهم جهان وارد شده منظور واژه نوین "کردانایز"
است که معانی زیر را دارا می باشد: به معنی
اخذ مدرک دکترا بدون داشتن مدرک لیسانس
به معنی فریفتن دیگران بوسیله یک دروغ بزرگ
به معنی دستیابی به یک شغل مهم مانند وزارت
بوسیله جعل مدرک و غیره!
متاسفانه فضای رانت اختلاس و مدرک گرایی و ...در سیستم اداری اموزشی ما مشهود است اما کو توجه و برنامه عملی برا ریشه کنی این معضلات؟؟؟؟؟
به گزارش تعامل ، نام کردان به عنوان فعل در دیکشنری های مهم جهان وارد شده منظور واژه نوین "کردانایز" است که معانی زیر را دارا می باشد: به معنی اخذ مدرک دکترا بدون داشتن مدرک لیسانس به معنی فریفتن دیگران بوسیله یک دروغ بزرگ به معنی دستیابی به یک شغل مهم مانند وزارت بوسیله جعل مدرک و غیره!
سهراب سپهری:
« ... زندگی فاصله ی آمدن و رفتن ماست
رود دنیا جاری ست
زندگی آبتنی کردن در این رود است
وقت رفتن به همان عریانی
که به هنگام ورود آمده ایم... »
وین دبلیو دایر در کتاب « خود مقدّس شما »:
« تمام عمر می خواستم برای خودم کسی بشوم، اکنون که بالاخره پس از سال ها کسی شده ام، خودم نیستم! »
تمام بدبختی ما این است که خودآگاه نیستیم یا از خود فراری هستیم!
درود خدا بر آنانی که دعا دارند، ادّعا ندارند؛
نیایش دارند، نمایش ندارند؛
روا دارند و ریا ندارند،
و رسم دارند و اسم ندارند.
پایدار باشید.
مطلب شما جالب بود ریشه این مسائل در مدرک گرایی کاذب وفقر فرهنگی وخودشیفتگی یا رواج بیماری نارسیسم در جامعه است که افراد دوست دارند بااین القاب شناخته شوند طرف هنوز دانشجوی 2ویا 3 روزه دوره دکتری یک دانشگاه که بافشار دست اندرکاران پذیرش ودرتکمیل ظرفیت پذیرش گرفته است توقع داره ازالان بهش بگن دکتر .
یا خواهرزاده و برادرزاده از سر مهر و شادی ،اما متاسفانه
تبدیل به عادت یا فرهنگ عمومی می گردد.
قبل از انقلاب یک روحانی بود درتبریز ، ایشان می گفت همه ما پشت
قنداق بچه خود می زنیم و می گو ییم :فرزند دکترم ، فرزند مهندسم ،
اما کسی نمی گوید فرزند راننده ام ، معلمم ، کارگرم و.......
واقع مطلب امروز در وادی رحمت برخلاف همیشه سنگ های قبر را طوری دیگر نگاه کردم ، تفاوت ها و تمایزات شدیدی مابین آنها حس کردم و در برگشت بدون در نظر داشتن فرد خاصی، این مقال را نگاشتم ، آشنایی با مفهوم کردانیسم توسط مدیریت بزرگوار سایت برایم ممکن گردید. بلافاصله به گوگل مراجعه و مفهوم آن را برای خوانندگان نیز قید نمودم.
در واقع از جناب آقای پورسلیمان سپاسگزارم که با درایت و دانش خود ، سایت را به منبع آگاهی و تداوم دانش افزایی تبدیل ساخته اند.
از نظرات ارزنده تان مستفیض شدم . سربلند باشید.
نیک میدانید آذربایجانشرقی الان شدیدا گرفتار این مرض مزمن هست
دکتر پاشایی
دکتر اکرمی
دکتر صمدیان
دکتر شاطریان
ووووووووو
کسی هم نیست سوال کند این آقایان کی وکجا دکتری گرفتن
اسفبار تر اینکه بعضی وقتا برخی مقامات رسمی و جمعه جماعات هم جهت شادی دل اینها از این عناوین استفاده میکنن اینجاست که برایشان حق ایجاد میکنه
اونوقت هست مدیرکل هم هوس میکنه آمار ها وگزارشات را هم کذایی اعلام میکنه به اینوریا میگه همه دانش آموزان نماز خوانند 99/99 به اونوریا میگه همه دانش آموزان با نشاط وسرحالند
ولی اصل یه چیز دیگه هست..............
خدا را سوگند که ذات انسان ارزش و اهمیت
بسیار بالاتری از هر نوع مدرکی دارد.
کسی منکر برتری دانش و علم نیست اما
از قدیم گفتند : هر چه زیاد شود ، ارزان شود.
می شویم از نگهبان و مستخدم تا کارمند جزء و
مسئولش را خطاب می کنیم حاج آقا، طرف هم
آنقدر تواضع دارد که نمی گوید حاجی نیستم. در واقع
ما چیزی که نیستیم و حسرت یا آرزوی شدن آن را داریم
از دیگران تمنا می کنیم و با شنیدن آن لذت می بریم.
ما خود خویشتن را در معرض قرار نمی دهیم ما خود
متصور را انتظار داریم.
اخذ مدرک مهندسی صنایع ویژه مدیران سراسر کشور
05136016329
مدیران را مذمت!!!!!!!!!!!
طب، تصمیم گرفتم کسی را با پیشوند
صدانزنم.
تا عامل به چیزی نباشم چیزی نمی نویسم،
زیر نوشته خانم حکیم زاده، کامنت های
گذاشته شده ام اثبات حرفم.
شما هم می توانید چنین تصمیمی بگیری ق
بهترین مکان اصلاح نگرش و بینش از مدرسه ودانشگاه و معلم و استاد است.
بگیرید
یک نکته هم این است که در جامعه غبارآلود فعلی امکان تشخیص درست از نادرست وجود ندارد!
اگر چه خودم خوشبختانه نه فوق لیسانس دارم و نه دکترا نه رشته مرتبط مهندسی که توقع خطاب کردن با این عناوین را داشته باشم ولی شاید هرگز نشود برخی عناوین را حذف کرد! مثل واژه حاج آقا و حاج خانم برای سالمندان که به خوبی می دانیم که مکه تشریف نبرده اند . یاهمان واژه دکتر برای پزشکان و ...
مصیبت این است که فارغ از مدارک جعلی که گریبان گیر جامعه ما هست ، در جامعه مان گاه روبرو هستیم با کسانی که مدرک فوق لیسانس و دکترای معتبر در درست دارد که مو لای درزش نمی رود ولی به اندازه دیپلم و فوق دیپلم در رشته مرتبط خود معلومات ندارد !!!
شاید زیبایی روابط اجتماعی به غیرقابل
پیش بینی بودن آن هست. بلی تنوع پنداشت
در خصوص پیشوند اسامی افراد گوناگون
و متنوع است. اصل ذات انسانی انسانهاست
من اخیرا متوجه شده ام ما حتی در حق مرحوم کردان جفا کرده ایم تا چه رسد به بنده خداهای دیگر قبول ندارید شما هم مثل من احبار واطلاعات این روزها را بیشتر بخوانید یا نه اصلا سریال های مهران مدیری را دو باره ببینید.خانه از پای بست مشکل دارد وگرنه مدرک رسمی دکترا در داخل کشور بدون حضور شخص به راحتی داده می شود حالا چرا این بندگان خدا چسبیدن به انگلیس و کانادا نمی دانم
اگر کانادا و انگلیس برای د یافت مدرک گفته می شود به دلیل
دشواری دسترسی است . دریغ که تکنولوژی فاصله ها را از بین
برده و دسترسی به اطلاعات در آنی ممکن است فقط کافی است
مسیر دسترسی به اطلاعات را بشناسید.
منظور نظر بنده بیشتر براین نکته تاکید دار د که انسانها در بحران
هویت و خودباختگی دوران ، چرا به خویشتن خویش هیچ ارزشی
قایل نیستند و با ابزارهای خارج از درون چون پیشوندهای دروغین
خود را تعریف می کنند. مثلا من مینو امامی هستم والسلاام.
و آزاد بودن آن، متاسفانه بر ارزش مدارک
اصلی و شایستگان دارندگان آن مدارک
سایه افکنده است. مقصر اصلی عادی و روان
گذارندگان کانالهای ارایه مدارک جعلی
است.
اگر عنوان را بنویسید مطلب مربوطه
آورده می شود.