انسانها نیازمند ارتباط اجتماعی اند. تعامل اجتماعی در بین افراد جامعه موجب تسهیل امور زندگی می گردد. هیچ انسانی در انزوای مطلق قادر به زندگی نیست. رمان رابینسون کروزوئه توسط نویسنده انگلیسی دانیل دِفو در سال 1719 با تِم خیالی سعی بر نمایش تنهایی بشر و قابلیت های درونی او دارد. قابلیت هایی که در جمع و به همراهی دیگران رشد نمی کند. قهرمان داستان ، زندگی مرفه خود را رها و با کشتی به سفر می رود و با درهم شکسته شدن کشتی طی طوفان، 28 سال در یک جزیره به تنهایی زندگی می کند. او بر اساس نیاز مجبور به خلق برخی وسایل لازم زندگی، چون قاشق و بشقاب از چوب و سنگ می شود. او در تنهایی خود مجبور به برقراری ارتباط با حیوانات می گردد. شاید امروز کسانی که میل به زندگی با حیوانات دارند به دلیل همان درد مشترک با قهرمان رمان است که امکان یا میل برقراری ارتباط با همنوعان خود را ندارند.برخی اعتقاد دارند که وفای حیوانات بر انسانها برتری دارد. یا برخی از ایجاد دائمی ارتباط با انسانهای دیگر رنجورند و ارتباط با حیوانات یا زندگی با آنان را ترجیح می دهند یا شاید چون هیچ واکنشی جز وفا و محبت از حیوانات در قبال کنش های خود نمی بینند،اما انسانها با تقابل عمل یا پاسخگویی به رفتار ما موجب دردمندی مان می گردند.
ژان ژاک روسو، فیلسوف فرانسوی با تحسین این رمان می گوید : رابینسون کروزوئه را "همه جوانان بخوانند تا زندگی در آزادگی و سادگی و سازندگی را بیاموزند."
از هر زاویه ای می توان به این رمان خیالی نگاه کرد و آن را تعبیر و تفسیر نمود اما آنچه که در این مقال به دور از خیال و اوهام ، قصد پرداختن بدان دارم انزوا و گوشه عزلت گرفتن اختیاری یا اجباری خانواده ها در جوامع امروزی است.
مصداق گفته ژان ژاک روسو در جوامع امروزی نایافتنی است.
یعنی آزادگی برای داشتن نوع تفکر یا زندگی که خود می پسندیم یا به درستی آن ایمان داریم.
یا سادگی امروز جای خود را هم در روابط و هم درشکل زندگی به پیچیدگی و سرگشتگی داده است.
و سازندگی اجباری کروزوئه برای رفع نیازهای خود یا اصل معروف اقتصادی یعنی نیاز مادر اختراع است نیز امروز برای نسل جامعه ما موردی برای شدن ندارد.چون امروز همه چیز برای ما آماده است . فقط کافی است تا با فعالیت اقتصادی منبع درآمدی داشته باشیم و هر نوع نیاز معمول یا شیک و گرانبهای خود را بدون تفکر و تأمل صاحب شویم. امروز خیلی ها ضرورتی برای خلاقیت جهت رفع نیازهایشان ندارند. ما ملتی هستیم که قدرت دعوت سایه بیا اینجا را با تک محصول نفت و گاز داریم، فقط کافی است اراده کنیم تا سایهء درخت، بالای سرمان بیاید.در راستای همین سیاست های رفتاری ما تنبلی را پیشه زندگی خود کرده ایم که تاوان آن را با افسردگی و دلمردگی و تنهایی خود می دهیم.
در قیاس روزگاران گذشته با حال ما یک صدم تلاش آنان را انجام نمی دهیم . دود و سایه سیاه ماشینی شدن تنبلی صله رحم گذشتگان را نیز از ما گرفته است. امروز ما به دلیل رنجوری روح و جسم ، در برقراری مداوم روابط اجتماعی با خویشاوندان و اطرافیان ناتوانیم. نسل میانی یعنی سنین واقع دردهه 40 – 50، امروز که تا حدودی طعم روزهای شیرین خانواده گسترده را چشیده است دلتنگ روابط پدربزرگ ها و مادر بزرگ های خود است.
در شب یلدای گذشتگان این طولانی ترین شب سال به اندازه فقط یک دقیقه شاید هم کمتر ،بهانه ای بود تا همه را دور هم جمع کند و بزرگترها از احترام و توجه کوچکترها برخوردار می شدند و می گفتند و می خندیدند و لذت می بردند. شادی کردن در گذشته کم هزینه بود.چون مردمان خویشتن خویش را گم نکرده بودند. آنان خود خودشان بودند. همانطور که فرهنگ و سنت و آداب و رسوم دیکته می کرد عمل می کردند.عمق و شدت و سرعت رسانه ها و وسایل ارتباطات به مثابه یک پلک زدنی آنان را بهم نزدیک اما دور و بیگانه نکرده بود.
تأثیر این فرآیند نه فقط در شب یلدا که بهانه ای بیش نیست بلکه در روزها و شب های بی شماری چون عید نوروز ، برداشت محصول، بارش باران یا فزونی حاصل و عروسی فرزندان و حتی هر شب عادی یک سال در دایره کوچکتری در دور کرسی نیز با گفت و گو و تبادل نظر و میل تنقلات مفید چون نخود و کشمش و گردو و بادام جریان داشت. آنان در هر دور هم جمع شدنی کدورتها و دلگیری های خود را می شستند و دوستی های خود را تداوم می بخشیدند. برای همین روح و جسم آنان نیز سالم بود. خیلی ها دلیل این سلامتی گذشتگان را غذاهای طبیعی می دانند که آنها مصرف می کردند، هر چند این هم مؤثر است اما بیشتر همان با هم بودن موجب سلامتی و طول عمر آنان بود.آوای یک نفرخوش صوت به همراه نوای موسیقی محلی و با همراهی رقص یا کف سایرین محفل دورهمی را شور و حال خاصی می بخشید.
نکته قابل توجه آن که برقراری ارتباط در گذشته دور، سخت و گاه ناممکن بود و روزها و ماهها تا رساندن یک پیام می بایست می گذشت اما علیرغم این سختی افراد به یکدیگر نزدیک و صمیمی و مهربان بودند و نوع رابطه چهره به چهره بود. ولی امروز برقراری ارتباط بین قاره ها با درهم کوبیدن فاصله اقیانوسها به کمتر از ثانیه ها می رسد لیک افراد از هم دور و نسبت به هم نامهربانند و نوع رابطه غیر مستقیم و به واسطه ابزار است.
باید به جناب مارشال مک لوهان گفت که وقتی به دهکده جهانی یا تشبیه جهان به دهکده کوچک اشاره می کردید خبر از نتایج این کوچک شدن یعنی جدایی دلها و روابط صمیمی بشر نداشتید. حتی در یک خانواده نیز همین ابزار خلق شده بشر حتمی ترین ارتباط انسانها را نیز نابود کرده است. سر میز غذا یا هنگام تماشای تلویزیون که روزگاری این جعبه جادویی هنر تجمیع افراد را در کنار هم داشت، امروز فرزند و پدر و مادر و خواهر و برادر هر کدام در حال بازی یا ور رفتن با تلفن همراه یا تبلت خود هستند. با هم هستند اما بی هم بسر می برند. هیچ یک از آنها دیگری را نمی بیند. حس و درک نمی کند. کجا رفت ایامی که نگاه والدین برای فرزندان معنای اطاعت و احترام داشت یا توانایی آنان در لمس مشکلات فرزندشان را در پی داشت. امروز نگاه های اعضای خانواده از هم پنهان مانده است.
امروز ما گرفتار روزمرگی آزاردهنده ای هستیم که گویی یک غشای خارجی جلوی چشمهایمان مانع دید ما می گردد. همان غشایی که مانع فهمیدن ما نیز هست. امروز تشبثات موجود در روابط اجتماعی فاصله ها را شدت بخشیده است. امروز در شب هایی چون شب یلدا جای بزرگترهایی که پیر و بیمارند خالی است . برخی آنان را مزاحم شادی و خوشی خود می دانند. امروز آنان دست و پا گیرشمرده می شوند . امروز تشریفات حاکم بر جریان ساده گذشته شب یلدا ،برخی را از جمع فامیل جدا و آنان را در دور خانواده خود نگه داشته است. امروز هندوانه این سمبل میوه روزهای گرم در سردترین شب سال از حالت گرد و بیضی خارج و شکل گل و شکوفه به خود گرفته است. یا طرح آن بر روی کیک ها حک گردیده است . امروز لذت برش چاقو بر دل هندوانه با شرط بندی کلامی حاضرین برای سرخی و شیرینی آن نیز جایش را به زیبایی برش های بَزک خورده بر سیمای هندوانه داده است. آجیل گران به جای ارزانی به دلیل تولید انبوه در کشورمان ، گران و جایش در مهمانی یلدایمان خالی است. هندوانه ها از نیمه دوم مهر ماه رخ از بازار برکَندند و استتار انبارها برای گرانفروشی در شب یلدا گردیدند. باور بر این است که اگر مقداری هندوانه در شب یلدا بخورید در سراسر زمستان طولانی، سرما و بیماری بر شما غلبه نخواهد کرد و انار، این میوه در سفره شب یلدا نماد شادی و زایش است.
امروز گرانی و اوضاع نامساعد اقتصادی سفره پرنعمت ایام قدیم را کوچک و کوچک تر کرده است . اما خوردن هم دل خوش می خواهد. کجاست قهقهه پدربزرگ و مادربزرگ که جمع را به شادی دعوت می کرد. آری امروز تنهایی هر روز برخی افراد یا انزوای اجتماعی ، آنان را به چندین نوع بیماری محکوم کرده است. ازهورمون کورتیزول صبحت می کنم . هورمونی که به جز ورزش و تغذیه و خواب مناسب با خنده و ارتباط برقرار کردن با دیگران نیز کاهش می یابد و سلامتی را به ارمغان می آورد، همان اصل حاکم بر زندگی پیشینیان ما که امروز جایش خالی است.
افزایش ترشح این هورمون در بدن ، بیماریهای زیر را موجب می شود:
- تضعیف سیستم دفاعی و واکنشهای تحریکی بدن
- اختلال در عملکرد غده تیروئید
- عدم تعادل در میزان قند خون
- کاهش تراکم استخوان
- کاهش بافت عضلات
- افزایش فشار خون
اما افزایش کم هورمون کورتیزول در بدن، تأثیرات مثبتی به دنبال دارد که از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- افزایش سریع انرژی به منظور مقابله بدن
- بالا رفتن ناگهانی توان دفاعی بدن
- کمک به حفظ تعادل حیاتی در بدن
- افزایش فعالیتهای حافظه
- کاهش حس درد
هورمون کورتیزول هورمونی است که توسط قشرغده آدرنال (غده فوق کلیوی) درغده آدرنال ترشح می شود و چند مسئولیت بر عهده دارد، عملکرد اصلی این هورمون افزایش ذخیره آمینواسیدها درکبد در مواقعی است که مقدار این هورمون در آن کم باشد. از فاکتورهای افزاینده و مؤثردر این هورمون ، افزایش استرس و انزوای اجتماعی است که نتیجه زندگی پراسترس و ماشینی امروز است .
پیوند بین انسانها، دوستیها، روابط خانوادگی و روابط صمیمی برای سلامتی جسمی و روانی در هر سنی مهم است.
ما نیازمند مهربانی خالصانه با یکدیگریم.
ما نیازمند بازیافت فرهنگ گذشتگان هستیم.
ما نیازمند با هم خندیدن به جای به هم خندیدن هستیم.
ما نیازمند توقف و اندیشیدن برای چرا چنین شد، هستیم.
ما نیازمند تفکر در سکوت معناداری هستیم که نتیجه خوشایند آن همراهی دیگران است.
ما نیازمند بازسازی روابط اجتماعی و خویشاوندی خویش بر طبق فرهنگ و سنن ایرانی هستیم.
راستی چرا امروز ما رنگ و بوی ایرانی و فرهنگ غنی آن را کم تر داریم؟ یا امروز چرا ما کمتر ایرانی هستیم ؟
شب یلدا صله رحم کردن است.
شب یلدا صله رحم کردن است.
شب یلدا تمرین زندگی کردن است.
شب یلدا تلاش برای زودن کدورتهاست.
شب یلدا تمرین برای خندیدن و لذت بردن است.
شب یلدا تلاش برای شادی و نشاط خود و دیگران است.
شب یلدا بهانه ای برای با هم بودن و صله رحم کردن است.
شب یلدا به یاد داشتن مستضعفانی است که نان برای خوردن ندارند.
شب یلدا فقط بهانه ای برای انار و هندوانه و آجیل و شیرینی خوردن نیست.
شب یلدا بیداری انسانیت انسانها برای فراموش نکردن یتیمان و فقراست.
شب یلدا فراموش کردن دغدغه های زندگی برای با هم بودن و از خود گذشتگی است .
شب یلدایتان مبارک و پر برکت.جمع محفل یلدایتان گرم تر و صمیمی تر. نعمات خداوندی گوارای وجودتان.
**در مورد دلایل نامگذاری یا بیدار ماندن و جشن گرفتن شب یلدا ،همکاران محترم در صورت علاقه مندی به سایت بیتوته مراجعه نمایند.
**مفاهیم علمی هورمون کورتیزول از وبسایت عضلات برگرفته شده است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
ممنونم. .یلدایتان مبارک