برنامه ی درسي پنهان متشكل از پيام هاي ضمني جو اجتماعي مراكز آموزشي است كه نوشته نشده است ولي توسط همه احساس ميشود (آيسبورك، 2000). برنامه ی درسي پنهان بدنه دانشي است كه دانشجويان را به سهولت از طريق بودن هر روزه در محيط دانشگاه، هضم ميكند(سعيدي رضواني، 1380).
به انواع یادگیریهای بچه ها و دانش آموزان که از طرح سازمانی و طبیعی مدرسه، همچون از رفتارها، نگرشهای معلمان و مدیران نشأت می گیرد اشاره می کند (لانگ استریت، وشین، 1993).
برنامه ی درسی پنهان به یادگیری هایی اطلاق می شود که مورد نظر معلمان (به طور کلی مدرسه)نیست و اگر مورد نظر است فراگیران رسماً و علناً از آن شناختی ندارند (مارتین، 1976). ممکن است برنامه ی درسی پنهان در بسیاری از جنبه ها از برنامه ی درسی آشکار مؤثرتر باشد (قورچیان، 1387).
برنامه ی درسی پنهان راهبردهای[1] دانش آموز در عبور موفقیت آمیز از مانع درسی رسمی یا طرح ریزی شده است. این برنامه به انتقال ارزشها، هنجارها، طرز فکرها و نگرشها با استفاده از فرآیند غیررسمی آموزشی از طریق آموزشگران، مدیران، کارکنان محیط آموزشی به آموزندگان می پردازد (عباس زادگان، 1376).
برنامه ی درسی پنهان شامل هنجارها و ارزشهای جامعه ی اطراف و احاطه شده است (امینی، 1381). برنامه ی درسی پنهان وضعیت یادگیری غیرعمدی است. هرچه نظام آموزش و پرورش رسمی ضعیف تر باشد برنامه های پنهان آن بیشتر است؛ اگر بتوان پیام های پنهان را آشکار کرد و تحت نظارت درآورد میتوان بر آنها نظارت کرد. برنامه های درسی پنهان تا زمانی که آشکار نشوند و شناخته نشوند جاودانه می مانند. برنامه های درسی پنهان برای همیشه جاودانه می باشند فقط گوشه گوشه های آن را می توان شناسایی نمود و در قالب برنامه های درسی آشکار،در متن برنامه قرار داد (پوسنر، 1995).
پوسنر معتقد است این برنامه شامل هنجارها و ارزشهای اجتماعی محیط است که می تواند قویتر از برنامه ی درسی رسمی و عملیاتی باشد و یا با آن ها در تعارض باشد. این نوع یادگیری در محیط وسیعی اتفاق می افتد که آن مستتر،ضمنی،تلویحی،و غیرصریح است.
برنامه ی درسی پنهان به صورت ناخواسته و خارج از کنترل برنامه ریزان می باشد. برنامه ی درسی پنهان به منزله ی :
1- نتیجه؛ 2- زمینه؛ 3- فرآیند تلقی شده است. در رابطه با موارد اول فرض مشترک تمام نویسندگان این است که نتایج برنامه ی درسی پنهان یادگیری های غیرآموزشگاهی هستند و در رابطه با بند دوم برنامه ی درسی پنهان را اغلب نوعی از یادگیری تلقی می کنند که این زمینه ناخواسته و مستقل از یادگیری آشکار درس است و در حالت سوم برنامه ی درسی پنهان را فرآیند تلقی می کنند که می تواند شامل تعدادی از فرآیندهایی باشد که درون مدارس اتفاق می افتند؛ از جمله ارزشهای کسب شده ی اجتماعی و حفظ بقای ساختار کلاس را می توان نام برد.
برنامه ی درسی پنهان براساس شیوه ی انتقال پیامهایش از برنامه ی درسی آشکار متمایز است انتقال پیام ضمنی یا غیرآگاهانه است. پیامها اغلب غیرکلامی اند و اگر هم کلامی باشند در عمق ساختار بحث جاسازی شده اند (آسور، گوردون، 1987).
برنامه ی درسی پنهان مطالعه نشده، غیرصریح، نامعلوم، ناپیدا، غیرهدفمند و غیررسمی است (پورتلی، 1993).
بلوم (1981) برنامه ی درسي را شامل برنامه ی درسي آشكار و پنهان ميداند. به اعتقاد او برنامه ی درسي آشكار، شامل مقاصد، اهداف و قوانين و مقررات مكتوب دانشگاه و مراكز آموزش عالي است. در مقابل برنامه ی درسي پنهان را غيرمدون و تعريف نشده ميداند. او ميگويدبرنامه ی درسي پنهان در نظام آموزشي در زندگي روزمره و تعامل در محيط هاي يادگيري شكل ميگيرد. از نظر بلوم برنامه ی درسي، هم فرآيند است و هم نتيجه، هم پنهان است و هم آشكار، هم ذاتي است و هم رفتاري.
ابعاد برنامه ی درسی پنهان
1- ساختار مدرسه
دیوانسالاری اداری مدرسه غالباً همراه با مجموعه های فشردهی قوانین، مقررات، روشها و نظامهای مدیریت آن یک عنصر پراهمیت «برنامه ی درسی غیرمدون» محسوب می شود. عناصری از این طبیعت که به سادگی قابل تشخیص است عبارتاند از: تمام نظام طبقه بندی به خدمت گرفته شده در مدرسه، روشهای ارزشیابی (نوع آزمون، امتیازات، موفقیت در آزمون و ...)، قوانین انضباطی، محدودیتها و روشهای تشویق و تنبیه، محدویت ها و کنترل فعالیتهای فردی و گروهی، مشارکت یا عدم مشارکت دانشآموزان در ادارهی امور مدرسه، فعالیت کلوپ ها، کمیته های دانش آموزان و اقتدارطلبی کارکنان مدرسه.
2- جو اجتماعی مدرسه
جو اجتماعی مدرسه اگرچه عاملی نافذ در مدرسه است ولی کمتر از طریق اعمال آشکار مشخص میگردد. معلمان در طرح ریزی آموزشی باید به این مجموعه ی کامل شرایط غیررسمی و طبیعت ارتباطات میان فردی که بین دانش آموزان و هیأت آموزشی وجود دارد معرفت یابند. همچنین موضعگیری و طرز فکر و نگرش های افراد اداره کننده ی مدرسه درخصوص بسیار قابل توجه است.
فرهنگ موجود بین همسالان به ویژه در سالهای بالای مدرسه عاملی پر اهمیت در تعلیم و تربیت جوانان محسوب می شود. یکی از موضوعات مورد توجه و جدی اثر جو مدرسه و فرآیندهای اجتماعیشدن مدرسه در دانش آموزان خانواده های عقب مانده از نظر فرهنگی و فقیر است. کارکنان مدارس ممکن است غالباً ناهشیارانه سعی در دگرگونی دانش آموزان براساس نوع زندگی و تفکر خود نمایند. در نتیجه کودکان گروههای خرده فرهنگی متفاوت در مواجهه با مشکلات سازگار می شوند.
3- تعامل معلم و دانش آموز
تعامل معلمان و شاگردان در کلاس های درس به وسیله ی ساختار مدرسه و سازمان اجتماعی غالب بر آن تحت تأثیر قرار می گیرد. اینگونه ارتباطات به نوبه ی خود اثری مستقیم بر بافت سازمانی نحوه ی ارائهی تکالیف یادگیری دارد. اگر معلم در کلاس آزاد برخورد کند و فرصت کافی و مؤثر در اختیار فراگیر قرار دهد، تلاش، توانایی و حس اعتماد بهنفس را در او تقویت می کند. اگر امیال و خواسته ها و نظرات خود را محور قرار دهد و با روحیه ی سلطه گری با دیگران برخورد کند مانع بروز توانایی ها میشود و در دانش آموز گرایش سلطه گری به دیگران را پرورش می دهد (ملکی، 1389: 87).
( 1 ) مجتبی دهدار ؛ دانشجوی دکتری برنامه ریزی درسی و مدرس دانشگاه.
( 2 ) صادق ستوان؛ دانشجوی دکتری جامعه شناسی فرهنگی و مدرس دانشگاه.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان