صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

مینو امامی/ بازنشسته - آذربایجان شرقی

منحنی افتان نقش و جایگاه معلمان در جامعه : نخستین لرزش سلب حق تربیت دانش آموزان از معلم بود

اگر در شروع انقلاب نیاز به ترویج اهداف انقلاب بود امروز نیز چرا این مروجان حق معلمان برای پرورش دانش آموزان را در سیطره خود دارند و نفوذ معلمان را تحت تأثیر حضور خود کم رنگ و اثر می نمایند؟ امروز هر ایرانی با انقلاب و اهداف آن آشناست. خود معلم هم توانایی انجام دو منظوره وظیفه خود را داراست. یعنی هم تعلیم و هم تربیت یا هم آموزش و هم پرورش/ پس از چهار دهه پس از آن ، در همان رسالت ماند. لذا محتوی کتب درسی همزمانی یا همراهی با تحولات جهانی و ملی را از دست داد. کتب ایستا باقی ماندند اما همه چیز متحول و منقلب شد/ در راهرو تا او را می دید پشتش را به معلم می کرد تا مجبور به سلام کردن نباشد. دانش آموز دیگر میلی به سفر در اعماق زندگی معلم خود برای کنجکاوی مهربانانه را نداشت. و چنین شد که اولیا نیز متوقع شدند/ تعداد معلمان پاسخگوی نیاز مدارس و جمعیت رشد یافته دانش آموزی نبود لذا درهای آهنین دیروز فرهنگ بر روی هر بیکار دلسوخته جیب خالی نومید باز گردید/ و چنین شد که عده ای از معلمان جهت سبقت گیری دست به ترفندهای حقه آمیز زدند تا برتر میدان باشند. آرام آرام افسار صداقت و صمیمیت و حرمت مابین خود معلمان نیز از بین رفت و حس بی اعتمادی و پنهان کاری در بین آنان رواج یافت

جایگاه معلم و معلمی پس ازانقلاب اسلامی  به روزهای قبل از انقلاب وقتی می اندیشیم ابهت و عظمت شغل معلمی را به یاد می آوریم. دوره ای که سطح سواد پائین بود و کارکنان دولتی جایگاه متشخصی داشتند. ما برای معلمان خود جان می دادیم . در مراکز شهری به نوعی و در روستاها به نحوی دیگر معلم حرمت داشت.
در روستاها معلم ،نمود خِرد بود. برایش جای ماندن می دادند. برایش ماست و سرشیر،کره و تخم مرغ و مرغ طبیعی می بخشیدند و از محصولات خاص روستایشان تقدیم می کردند. او را در محفل گرم شبانه خانوادگی خود دور کرسی مهمان می کردند. مردان و کودکان در معابر روستا هر گاه او را می دیدند تعظیم کرده سلام می دادند. در جاده اگر او را پای پیاده می دیدند سوار تراکتور و خر خود می کردند. به وقت بیماری کمک حال او می شدند. او نماینده دولت در روستا بود.به او همانند نیروهای امنیه برای ترس ، احترام نمی گذاشتند. احترام آنان برای طی طریق معلم جهت رسیدن به این موقعیت بود.
دانش آموزان در کلاس مطیع و مؤدب بودند. به پایش دستور بر پا بر جا می دادند. دانش آموز ضعیف و قوی مکلف به اطاعت از معلم خود بود. معلم نیز از این ماهیت نظم برای انجام فعالیت خود سود وافر می برد.
در مناطق شهری نیز معلم خاطر و حرمت داشت. او دژی استوار از خرد و دانش مملکت بود. همه تصور می کردند که معلم فردی است که هر چیز و همه چیز را می داند. دانش آموزی که شیفته معلم خود بود تصور می کرد که او تماما در منزل به یادش هست. یا با خود می اندیشید حال معلمم در منزل چه کاری انجام می دهد. رابطه عاطفی عمیقی بین او با معلمش وجود داشت. تا خودکار معلم بر زمین می افتاد ردیف اول همگی به سوی آن شتابان می دویدند تا افتخار برداشتن و دادن خودکار از آنِ او باشد. معلمان وقتی وارد حیاط مدرسه می شدند تنی از دانش آموزان به سوی او برای سبقت گرفتن در دادن سلام می دویدند و با اصرار اگر زن بود و چادر داشت برای تا کردن تمنا می کردند.بعد از معلم کلاس نمی آمدند و قبل او کلاس را ترک نمی کردند. همه چیز شفاف بود. همه چیز در روابط آن دو زلال بود. موج خروشان حرمت نهی ،اعتماد به نفس معلمان را غنا می بخشید.

اما همه ارزش ها و باورهای مقدس مآب با چند حرکت و تصمیم و سهل انگاری نیست و نابود شد.



اولین لرزش نقش معلمین در مدرسه و جامعه :

**اداره‌ی کل امور تربیتی یکی از ادارات وزارت آموزش و پرورش است که از سال ۱۳۵۰ به عنوان یک واحد ویژه برای مدیریت و ارائه خدمات فوق برنامه، مکمل، امور مشاوره و هدایت تحصیلی با همین عنوان در ساختار معاونت آموزشی وزارت آموزش و پرورش تشکیل گردید، اما در سال ۱۳۵۴ به حوزه‌ی معاونت تازه تأسیس امور اجتماعی و رفاه منتقل شد.
این اداره کل به طور عمده ، متکفل فعالیت‌های "فوق برنامه" از قبیل: سرودها، برنامه‌های تفریحی، اردوها و سایر فعالیت‌های غیررسمی آموزش و پرورش بوده است. بدیهی است با تغییر نظام ارزشی حاکم بر آموزش و پرورش، دگرگونی اساسی در اهداف، برنامه‌ها و نیروهای انسانی، این بخش اجتناب ناپذیر بود.
با پیروزی انقلاب، مقدمات ساماندهی امور فوق برنامه و مکمل و توجه به گسترش فرهنگ انقلاب و ارزش‌های آن در دستور کار مسئولان وقت آموزش و پرورش قرار گرفت و مسئولیت‌های جدیدی برای مربیان پرورشی‌ و یا افراد شاغل در این حوزه پیش‌بینی شد که علاوه بر موارد مذکور، امور حراست، گزینش و تبلیغات دینی و انقلابی نیز به طور نانوشته از وظایف آنان قلمداد می‌شدند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در 1357/12/08 مدارسی که با وقوع انقلاب تعطیل شده بود، مجدداً بازگشایی شدند. در پی آن افرادی برای معرفی انقلاب اسلامی به مدارس اعزام شدند و ضمن برگزاری مراسم متعدد، دانش‌آموزان را با اهداف و برنامه‌های انقلاب اسلامی آشنا کردند. این عده بعدها در مدارس "مربیان امور تربیتی" لقب گرفتند. به دنبال آن با همت شهیدان رجائی و باهنر، مجموعۀ مذکور "نهاد امور تربیتی" نامگذاری شد.
در سال ۱۳۵۹ و به ابتکار شهید رجائی این اداره کل به معاونت امور اجتماعی و پرورش ارتقا یافت و سپس با عنوان "پژوهش و نیروی انسانی" به فعالیت در زمینه‌ی تربیتی دانش‌آموزان پرداخت.
در سال ۱۳۶۴ ساختار جدید امور تربیتی با ارتقای آن به سطح معاونت وزیر توسط سازمان امور استخدامی کشور تصویب شد و به مرحله‌ی رسمی و مستقل در آمد. این تغییر را می‌توان نقطه‌ی عطفی در سطح فعالیت‌های امور تربیتی دانست؛ زیرا برنامه‌های این نهاد در سطح کلاس‌ها و مدارس از حد فوق برنامه فراتر رفت و طی چند سال بعد گستره‌ای از برنامه‌ها، از قبیل مشاوره‌ی تربیتی، ورود به متن ساعات درسی و فعالیت‌های فوق برنامه‌ی درون و بیرون مدرسه، تربیت بدنی و تندرستی، فعالیت‌های فرهنگی و هنری، اردویی و مشاوره و تحقیق، تغذیه و بهداشت و... را در درون و بیرون از سازمان مدرسه دربرمی‌گرفت.
اگر در شروع انقلاب نیاز به ترویج اهداف انقلاب بود امروز نیز چرا این مروجان حق معلمان برای پرورش دانش آموزان را در سیطره خود دارند و نفوذ معلمان را تحت تأثیر حضور خود کم رنگ و اثر می نمایند؟ امروز هر ایرانی با انقلاب و اهداف آن آشناست. خود معلم هم توانایی انجام دو منظوره وظیفه خود را داراست. یعنی هم تعلیم و هم تربیت یا هم آموزش و هم پرورش.
همین امر یکی از لرزه های پیکر شغل معلمان در کم ارزش دیده شدنشان در جامعه بود. در نوشتۀ خود در همین سایت با عنوان " وزارت آموزش و پرورش یا فقط آموزش " پیشنهاد معلم فوق برنامه بودن دبیران پرورشی را داده بودم. یعنی همان دلیل اولیه و اصلی پیدایی شان.البته موقع نوشتن بنده از این تاریخچه اطلاعی نداشتم.
اگر امروز مسئولین وزارتخانه نخواهند یا نتوانند مدارس را به موقعیت اولیه خود برگردانند خلاء نقش معلم در مدارس و جامعه ، شدیدتر و معضلات افزونتر خواهد شد. ارتباط مستمر و دلسوزانه معلم با دانش آموزان برای تعلیم و تربیت و نفوذ بر قلب و روح آنان با معنویت شغلی ، ضرورت تجدید نظر مسئولین نظام را گوشزد می نماید.



دومین لرزش نقش معلمین در مدرسه و جامعه :

محتوی کتب درسی همزمان با شروع انقلاب ،لازم بود تغییر هویت و ماهیت دهند و چنین نیز شد. برای ترویج اهداف انقلاب و آشنایی دانش آموزان خصوصا کودکان با آن و تثبیت نظام جدید. دروس حال و هوای انقلاب یافت. اما پس از چهار دهه پس از آن ، در همان رسالت ماند. لذا محتوی کتب درسی همزمانی یا همراهی با تحولات جهانی و ملی را از دست داد. کتب ایستا باقی ماندند اما همه چیز متحول و منقلب شد.



سومین لرزش نقش معلمین در مدرسه و جامعه :

تحولات بعد جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، و شروع فعالیت کارخانه ها و کارگاهها و مبادلات داخلی و خارجی ، و افزایش تولیدات و فروش نفت و گاز، باعث رونق اقتصادی کشور بعد از 29 مرداد سال 67 شد. همزمان با این تغییرات سطح زندگی گروههای مختلف شغلی افزایش قابل توجهی یافت. اما معلمان به جرم پر تعداد بودن ، از حداقل افزایش حقوق و شرایط رفاهی برخوردار شدند. همین امر باعث ایجاد شکاف عمیقی بین سطح زندگی معلمان با سایر گروههای شغلی گردید.
اوضاع زندگی معلمان روز به روز پسرفت داشت و این اوضاع برای بازنشستگان وخیم تر نیز بود. قدرت خرید معلمان روز به روز ضعیف تر و ضعیف تر گردید. عدم احساس مسئولیت مجلس و وزیر آموزش و پرورش در بهبود شرایط زندگی معلمان در تمامی دوره ها ،عدم افزایش بودجه آموزش و پرورش ،عدم جدایی بودجه سرانه و امور مدارس با حقوق معلمان ،مسأله عدم تأمین معاش معلمان را به معضل عدم پرداخت حق و حقوق واقعی آنان از جمله اضافه تدریس و حق التدریس و حق بیمه در خور و وجوه امتحانات داخلی و کنکورهای جور واجور و امتحانات برخی ادارات و حق ازدواج و حق سفر و حق کفن و دفن و..... کشاند و نام مطالبات بر آن گذاشته شد. مطالبات عنوان صندوق در بسته آبرومندی برای پوشش دادن به قصور و ظلم مسئولین نسبت به معلمان بود و است.



چهارمین لرزش نقش معلمین درمدرسه و جامعه :

در همین اوضاع و احوال بازار داغ خبر روزنامه ها و سایت ها و شبکه های خبری خصوصا شبکه خبر و اخبار 20/30 شبکه دو ، غوغای اسفباری اوضاع معیشیت معلمان را سقز دهان خاص و عام کرد.
دیگر نه قصاب محله و نه بقال محله که حالا سوپر مارکت داشت مثل سابق به معلم محله خود احترام نمی گذاشت. دیگر دانش آموز هم از ریال دریافتی معلم خبر داشت. رفتگر محله هم او را با انگشت نشان می داد. آخر او با اضافه کاری و فلان از معلم محله خود دریافتی بیشتری داشت. کارگر سر ساختمان هم برای او هیزم خورد نمی کرد و از طبقات بالای ساختمان در حال ساخت او را کوچک می دید و دریافتی او نیز بیشتر بود. جسارتا گدای محله با حقه بازی و سوء استفاده از علایق مذهبی و معنوی مردم ابوالفضل گویان تا شب حقوق یک ماه معلم را در می آورد.
حال معلم بینوا به در و دیوار و چاه درد خود را می گفت اما به قول همکار مستعارمان در سایت با نام دبیرم ،کو گوش شنوا.
دانش آموز که از اوضاع مالی معلم خبردار شده بود دیگر برای او تره هم خورد نمی کرد تا چه رسد به تعظیم و تکریم. یا ایثار و سبقت برای برداشتن خودکار معلم از زمین. در کلاس با دهن کجی آدامس می جوید و با گستاخی لنگه پای خود را بر روی دیگری می انداخت. او دیگر معلم خود را نمی دید. حس معنوی یا انسانی نسبت به او نمی کرد. در راهرو تا او را می دید پشتش را به معلم می کرد تا مجبور به سلام کردن نباشد. دانش آموز دیگر میلی به سفر در اعماق زندگی معلم خود برای کنجکاوی مهربانانه را نداشت. و چنین شد که اولیا نیز متوقع شدند.

در سال 67 – 68 کامپیوتر تازه وارد دانشگاهها شده بود. به خاطر دارم با یک دستگاه استاد به ما درس آشنایی با dos و نرم افزار spss برای برنامه نویسی تحقیقات و پژوهش هایمان آموزش می داد. در این برهه هنوز افکار عمومی با اوضاع وحشتناک زندگی معلمان آشنا نشده بود. معلم در این ایام نفوذ کلام معنوی در کلاس درس را داشت. وقتی از حجاب و نماز و روزه در کلاس صحبت می کردی مورد ریشخند دانش آموزان یا بی اعتنائی آنان به بحث خود قرار نمی گرفتی. همان ایامی که مدیران یک دستگاه کامپیوتر به عنوان دکوراسیون توسعه یافتگی و رشد تکنولوژی و دانش ، بر روی میز دراز خود داشتند اما آشنایی با نحوه استفاده و کاربری آن ،چند سالی طول کشید.

جایگاه معلم و معلمی پس ازانقلاب اسلامی

پنجمین لرزش نقش معلمین در مدرسه و جامعه :

ایراد بزرگ مدیریتی در وزارت آموزش و پرورش ، از بین بردن یا به قتل رساندن عزت نفس و عزت معلمان بود.

**سابقه نامگذاری روز معلم در ۱۲ اردیبهشت به پیش از انقلاب برمی‌گردد. ماجرا از این قرار بود که "باشگاه مهرگان" یا همان مجمع صنفی معلمان در ۱۸ بهمن ۱۳۳۹ طی قطعنامه‌ای درخواست افزایش حقوق معلمان را مطرح کرد. ریاست این باشگاه با فردی به نام محمد درخشش بود.
در پی این قطعنامه، معلمان زیادی حمایت خود را از آن اعلام کردند. دولت وقت در آن زمان به نخست‌وزیری جعفر شریف‌امامی تازه تشکیل شده بود. جهانشاه صالح، وزیر فرهنگ وقت، لایحه "اشل حقوقی جدید فرهنگیان "را به مجلس برده بود، اما این لایجه مورد موافقت معلمان نبود.
بنابر این، بنا به درخواست باشگاه مهرگان، معلمان از روز ۱۲ اردیبهشت ۱۳۴۰ دست به اعتصاب زدند و مدارس را تعطیل کردند و برای اعتراض مقابل مجلس در میدان بهارستان تجمع کردند."
که تصادفا بعد انقلاب نیز با شهادت آیت اله مطهری بدست گروه فرقان در این روز ، نامگذاری در جای خود باقی ماند.

هر چند تاریخچه نامگذاری روز معلم به قبل از انقلاب بر می گردد و از روز جهانی معلم یعنی 13 مهریا 5 اکتبر هر سال تبعیت نمی کند اما شکل بر پایی آن در بعد از انقلاب و بُعد مالی بخشیدن به بزرگداشت مقام معلم ، بجای افزایش منزلت و مقام معلم ، آنرا سال به سال تضعیف و تضعیف تر ساخت.
دانش آموز گل سر قبر را برای معلم خود آورد یا روسری چندین ساله مادر را یا تابلوهای آئینه ای ارزان را و..... یک معلم اگر چیزی هم بخواهد شرافتمندانه از دولت می خواهد که حق اوست. این خواسته معلم نبود. این تلاش دولت برای جبران و بهبود زندگی معلمان بود. تلاشی نابخردانه که اثرات تخریبی آن هنوز بر روح و قلب و مغز معلمان خصوصا بازنشستگان، همچنان حک گردیده است.
دولت با معلمان معامله منصفانه و درخور شأن او نکرده بود.تلویزیون صحنه های دریافت چنین کادوهایی را به تصویر کشاند و ملت تصور نمود که دومین کانال حقوق دهی معلمان هستند و چنین شد که اولیا طلبکار گردیدند. طلبکار نمره و باج دهی به آنان.



ششمین لرزش نقش معلمین در مدرسه و جامعه:

چند گانه کردن مدارس هم زمان با سایر سیاستهای تخریبی مقام و منزلت معلمین، نیز او را از درون بی ارج کرد.
دولت توانایی سرپرستی رشد شتابان جمعیت دانش آموزی را در کل از دست داد. جمعیت کل کشور افزایش دو برابری یافته بود و جمعیت دانش آموزی در ظرف موجود وزارت آموزش و پرورش نمی گنجید. اختراع جدید به وجود آوردن تدریجی 17 نوع مدرسه گوناگون در سراسر کشور بود. هدف اصلی دولت تأمین مالی آموزش و پرورش بود. انداختن مسئولیت این بار سنگین بر دوش ملت. این سنگینی فقط بر دوش دارایان نیفتاد . دوش های ناداران خصوصا خود فرهنگیان نیز زیر آن خمیده و خمیده تر شد. جوی به وجود آوردند که همه و همه تصورشان این باشد که بهترین مدارس برای فرزندان نازنین آنان ابتدا مدارس تیزهوشان و نمونه دولتی و شاهد است و سپس مدارس غیردولتی ( عین انتفاعی سابق) و زیرکانه اما با دستهای مخفی ، سنگینی بار هزینه تحصیل فرزندان را که طبق قانون اساسی اجباری و رایگان بود در کوتاه مدت بر دوش خود اولیا نهادند. برای اولیا وسواس شدیدی جهت تحصیل فرزندان شان به وجود آمده بود.پرس و جو از سراسر شهر برای یافتن برترین مدرسه جهت ثبت نام، موج چند متری یافته بود. دیگر در مدرسه سر کوچه یا محله نزدیک به منزل درس نمی خواندند و برای همین معضل سرویس مدارس نیز به مابقی آنها اضافه شد. کرامت اولیا برای پرداخت شهریه بیشتر ، جهت توجه بیش از اندازه به فرزندش در مدرسه برای مدیران وسوسه برانگیز بود. و چنین شد که مدارس دولتی فراموش شدند. مدارس دولتی میوه درجه سه بودند که فقرا توان خرید آن را داشتند. و چنین شد که تبعیض و تضاد طبقاتی از دوره ساسانی به دوره بعد انقلاب کشورمان شلیک شد و سیر قهقرایی ما در آموزش فقط یک دلیل موجه داشت: ناتوانی مالی وزارت آموزش و پرورش و ناکافی بودن بودجه. به جای نهادن لقمه از جلو در دهان یعنی افزایش حیاتی و اجتناب ناپذیر بودجه ، لقمه و بازو را پیچانده و به سختی مسیر آموزش و پرورش شدت روزافزون بخشیدیم.

جایگاه معلم و معلمی پس ازانقلاب اسلامی

هفتمین لرزش نقش معلمین در مدرسه و جامعه:

وزارت آموزش و پرورش در تعقیب همه ناراستی ها به باور نادرست دیگر نیز مجبور شد و آن طبقه بندی معلمان به درجه یک و دو و سه و......
آری ؛ مدارس خاص معلم خاص می خواست و برای این مهم توانایی افزایش دانش یا استخدام افراد زبده با تحصیلات بالاتر نبود پس کوتاه ترین راه همیشه در جهان سوم بهترین راه است، لذا در بین همین نیروهای موجود دست به ارزشیابی و رتبه بندی زدند. خاطرم هست که وقتی به یکی از نیروهای ستادی دوره متوسطه ایراد می گرفتم که برخی معلمان مقالات و تحقیقات دانش آموزی را برای گرفتن امتیاز به شما می دهند و امتیاز برتر می گیرند ، ایشان در خور وزارتخانه به عنوان یک نیروی صادق،پاسخ دادند :

خوب شما هم چنین کنید !

تعداد معلمان پاسخگوی نیاز مدارس و جمعیت رشد یافته دانش آموزی نبود لذا درهای آهنین دیروز فرهنگ بر روی هر بیکار دلسوخته جیب خالی نومید باز گردید. همان هایی که امروز بنا به زحمت کشیده شده طلبکار رسمی شدن در رگهای بی خون وزارت آموزش و پرورش اند و آموزش و پرورش به دنبال خواب کردن افکار عمومی جهت عملکرد ناچاری خود است. شایعه بینداز و حکومت کن. فعلا مرحله شل کن سفت کن هست. یک روز همه را جذب می کنند فریاد معلمان فرهیخته و رسانه ها و قلم نویسندگان ، آنان را موقتا متوقف می سازد. بازار انکار رونق می گیرد. وزیر و معاون او همسو نیستند. معاون ابتدائی اظهار بی اطلاعی از ادغام دو معاونت ابتدائی و متوسطه دارد. بعد با استفاده از جمع آرا به گرفتن آزمون مابین آنان ، تسلیم می شود. باز معترضین این بار عناصر دخیل، سخن می گویند و این قصه تا خواب غفلت آمیز همگان ادامه دارد. بالاخره آن کار ناصواب را خواهند کرد. اما در کمین زمان مناسب شکار سیاست لازمند.
و چنین شد که عده ای از معلمان جهت سبقت گیری دست به ترفندهای حقه آمیز زدند تا برتر میدان باشند. آرام آرام افسار صداقت و صمیمیت و حرمت مابین خود معلمان نیز از بین رفت و حس بی اعتمادی و پنهان کاری در بین آنان رواج یافت.

جایگاه معلم و معلمی پس ازانقلاب اسلامی

هشتمین لرزش نقش معلمین در مدرسه و جامعه:

و امروز برای بودجه سال 97 طرحی نو اندیشیده شده است. طرحی که باز بنا به دلیل وجود تفاوتها و تضادها به نفع جامعه و نظام آموزشی کشور نیست. و آن استانی کردن بودجه و اعتبار آموزش و پرورش است. چون در نوشته ای جداگانه آن را نقد کرده ام لذا برای تحلیل بدان نمی پردازم.

آری ؛ چنین شد که معلم از درون تهی گردید. و همه لرزش ها معلم را از جامعه و مدرسه دور ساخت. جایگاه و پایگاه ملتمسانه امروز معلم برای احقاق حق ، او را روز به روز ناتوانتر و ناتوانتر می سازد. همه کاسه و کوزه بر سر غیر واقعیت ها می شکند. افزایش بودجه آموزش و پرورش و تفکیک پرداخت حقوق از سایر مخارج وزارت ،تنهاترین و مؤثرترین راه حل است، اما شگفتا که در بازار دلالان بهای خرد و دانش و عمر و توان معلمان و دانش آموزان این مرز و بوم پشیزی نمی ارزد. استهلاکِ تاب و توان معلم در این ناکجا آباد تحمیلی وزارت آموزش و پرورش بر قشر فرهنگیان تنها حقیقتی است که به چشم نمی آید. این همه دلنوشته با خطاب به مقامات و مسئولین نظام سیاسی برای رهایی عن قریب نظام آموزشی کشور و زندگی معلمان ، آب در هاون کوبیدن گردیده است و میخ آهنی کوبیدن بر دل سخت سنگ.

تمامی مسئولین کشور با :

* افزایش بودجه وزارت آموزش و پرورش و انفکاک پرداخت حقوق معلمان از سایر مخارج مدارس
* ایجاد تحول در مفاهیم و محتوی کتب درسی و غنا بخشی آنان خصوصا کتب فارسی
* یکسان سازی مدارس کشور
* پیوند دو نقش آموزش و پرورش معلمان با حذف دبیران پرورشی
* ترفیع معیشت معلمان و همسان سازی حقوق معلمان با سایر مشاغل دولتی

برای بازگشت خون جدید به رگهای پوسیده و دل مرده آموزش و پرورش ، سعی بی امان بنمایید تا تخریب و تزلزل بیش از اندازه در آن تحمل صاحبان این وزارتخانه را رنجورتر و عقب مانده تر نسازد. امروز آموزش و پرورش کشور ما به تنفس هوای پاک و تازه محتاج است. چرا با ما معلمان همفکری نمی نمایید؟

*مرکز اسناد انقلاب اسلامی، فرهنگ نامه نهادهای انقلاب اسلامی. مدخل "امور تربیتی در مدارس" از سهیلا جوانمرد.
** سایت ستاره. کد خبر 10995 . تاریخ انتشار  9 / 2 / 1396


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

دوشنبه, 20 آذر 1396 20:00 خوانده شده: 2480 دفعه چاپ

نظرات بینندگان  

پاسخ + +56 0 --
رضایی 1396/09/21 - 13:57
همکار ارجمند خانم امامی از این که بار دیگر قلم بدست گرفتید بسیار خوشحالم جای نوشته های شما در سایت خالی بود استفاده کردیم .
پیروز باشید
پاسخ + 0 0 --
امامی 1396/09/21 - 16:50
با سلام و احترام،

همکار محترم یا محترمه،

قدرتی که طرح مسأله و معضلات در جمع همکاران
و در سایت صدای معلم دارد در جای دیگر یا تنهایی
افراد اصلا نیست. لذا عقل حکم کرد که نوشتن در
این سایت با جامعه آماری خردمندان، بزرگترین
سعادت و دل مشغولی است که یک بازنشسته
می تواند داشته باشد.امید که لایق محبت سروران باشم.

سپاسگزارم.
پاسخ + +38 0 --
اوس تقی بازنشسته 1396/09/21 - 16:12
شرط می بندم هیچکدام ازمطالب فوق ازنظر مسولین ذیربط مشاهده نشده ونخواهدشد چون حضرات خودرا با اگاهی علمی وگمانه زنیها درگیرنمی کنند . اصلا بایدادعاکنم استعداد بررسی اینگونه مطالب را ندارند که رسیدگی کنند.
پاسخ + 0 0 --
امامی 1396/09/21 - 16:52
با سلام و احترام،

همکار محترم یقین ، مسئولین بهتر از ما
کاستی ها را می دانند اما یا قدرت حل و
فصل آن را ندارند. یا خرد این کار را ندارند.
یا اصلاح امور به صلاح آنان نیست.
پاسخ + +4 0 --
حمیدرضا 1402/01/25 - 02:04
بسیار عالی به نگارش درآوردید.
کاش گوش شنوایی هم پیدا می شد.
پاسخ + +4 0 --
رحیمی 1402/02/18 - 12:22
سلام خانم امامی عالی نوشتید.
امروز لرزش های سقوط آموزش و پرورش بیشتر هم شده است. نکاتی که بدان به ظرافت اشاره کرده اید برای هر معلم واقعی قابل لمس است.

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

میزان استفاده معلمان از تکنولوژی آموزشی مانند ویدئو پروژکتور ؛ تخته هوشمند و .... در مدرسه شما چقدر است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور