طبق آمار اعلام شده از سوی وزارت آموزش و پرورش، امسال بالغ بر سیزده و نیم میلیون دانشآموز در سه مقطع و دوازده پایه تحصیلی مشغول به تحصیل اند.
گزارشات رسمی - با کمال افتخار - اعلام میکنند که برای این تعداد دانشآموز، تعداد ۱۳۸ میلیون جلد کتاب چاپ شده و به موقع و بدون تأخیر در اختیار آنان قرار گرفته است.
سال قبل هم آمارها تقریباً همین بود. سالهای قبل تر نیز همینطور. با این حساب، همه ساله تقریباً این تعداد کتاب درسی چاپ و در میان دانشآموز توزیع یا بهتر است بگوییم به آنان فروخته میشود .
بدون تردید چاپ و آمادهسازی این همه کتاب درسی، کاری بسیار دشوار و حجیم و وقت گیر و هزینهبر است. اما تکرار همه ساله این کار، عجیب نیز هست و عجیب تر از آن، دور ریختن یکباره آن همه کتاب در پایان سال تحصیلی بدون بهره گیری مطلوب از آنها و تکرار همه ساله این چرخه مضحک است!
نکته جالب توجه و قابل تاکید این است که با اینکه برای چاپ این کتابها بهترین کاغذ و مرکب و چسب مورد استفاده قرار میگیرد، اما همه آنها "یکبار مصرف" بوده و بعد از اتمام سال تحصیلی به کلی دور ریخته شده و در بهترین حالت راهی مراکز بازیافت میشوند!
عطف آن همه دقت و ظرافت و هنرمندی، صرف آن همه وقت و انرژی و هزینه و تحمل آن همه زحمت برای چاپ بالغ بر سی میلیون جلد کتاب یکبار مصرف، واقعاً بهت آور است و هیچ توضیح منطقی ندارد!
بنا به اظهار مسئولین مربوطه؛ برای اینکه کتب درسی به موقع در اختیار دانشآموزان قرار بگیرد کار چاپ، در تمام ایام سال بدون وقفه انجام میشود.
کارگران چاپخانه ضمن اشاره به سختی های کار خود می گویند: "روزانه ۳۵۰ هزار جلد کتاب در حال چاپ است و ۱۲۰ نفر در دو شیفت به صورت ۲۴ ساعت مشغول اگر مبلغ پرداختی هر دانشآموز برای خرید کتب درسی را به طور میانگین فقط ۳۰هزار تومان در نظر بگیریم، جمع پرداختی ۱۳ میلیون و ۵۰۰ هزار دانشآموز، بالغ بر ۴۰۰ میلیارد تومان میشود که انصافاً یک بیزینس فوقالعاده است و اصولاً باید سود شیرینی هم داشته باشدفعالیت هستند تا کتابهای درسی سال آینده به موقع آماده شود".
در آستانه سال تحصیلی، حجم کار بیشتر و بیشتر شده و فعالیت کارکنان، ۲۴ ساعته بوده و در طول شبانه روز در قالب دو شیفت به چاپ و آماده سازی کتابهای درسی میپردازند. در چنین روزهایی تعداد کتاب چاپ شده حتی روزانه به ۵۰۰ - ۶۰۰ هزار جلد نیز میرسد تا کوله پشتی دانشآموزان به موقع پر از کتاب شود و تأخیری در انجام این مهم پیش نیاید! عدد و رقمی که نمونه اش را در هیچ کشور دیگری نتوان یافت!
برای چاپ کتابهای درسی سالانه ۲۵ هزار تن کاغذ نیاز است و کاغذ مورد استفاده برای این منظور عمدتاً خارجی است و از شرکتهای چند ملیتی اروپایی خریداری میشود.
"مواد و چسب کتابهای درسی نیز از ایتالیا وارد میشود". به اعتقاد مسئولین چاپخانه، "تفاوت بسیاری میان چسب ایتالیایی و چسب ایرانی به لحاظ استقامت وجود دارد". آنها میگویند؛ "کاغذ کتاب درسی باید از جنس خوب باشد و باید از مرکب و چسب خوب استفاده شود. کیفیت کاغذ ایرانی پایین است و همین مسئله باعث میشود میزان تولید ۲۵ درصد کاهش یابد چرا که کاغذ ایرانی داخل ماشین چاپ پاره میشود".
اما در اینکه تمام کتب درسی با هر اسم و عنوان و محتوا و با هر میزان کیفیت و استحکام، همزمان با اتمام سال تحصیلی، راهی سطل های زباله میشوند، شکی نیست. ولی انگار بیان این واقعیت به صورت کلی به درک فاجعه کمک نمی کند و تعصب کسی را نسبت به سرنوشت نهایی این همه محصول فرهنگی و هدر رفت این همه ثروت هنگفت برنمی انگیزد. بنابراین شاید بیان مسئله بصورت جزء جزء به درک مسئولین ارشد این حوزه کمک کند. برای این کار، کافیست آمار دانشآموزان را به تفکیک دوره تحصیلی از نظر بگذرانیم؛
امسال مدارس کشور پذیرای ۱۳ میلیون و ۵۰۰ هزار دانش آموز است که از این تعداد، تقریباً ۸ میلیون نفر در دوره ابتدایی، ۳ میلیون نفر در دوره اول متوسطه و ۲/۵ میلیون نفر در دوره دوم متوسطه مشغول به تحصیل اند. (آمار دانشآموزان دورههای تحصیلی جهت سهولت در بیان اصل مسئله بصورت رُند و تقریبی ذکر شده است).
آموزش زبان و ادبیات فارسی با عناوین کمابیش مشابهی (مانند؛ بخوانیم، بنویسم، فارسی، نگارش فارسی، ادبیات فارسی، زبان فارسی و...) در برنامه درسی تمام پایه های تحصیلی - از پایه اول تا دوازدهم - گنجانده شده و هر دانش آموزی، یک جلد کتاب با یکی از این عناوین را دارد و می توان گفت که ۱۳ میلیون و ۵۰۰ هزار جلد از این کتابها در پایان سال تحصیلی دور انداخته شده و راهی سطل های زباله میشوند و در بهترین حالت سر از مراکز بازیافت درمیآورند! آموزش ریاضی هم تقریباً همین حالت را دارد و از پایه اول ابتدایی تا پایان تحصیلات متوسطه جزو برنامه آموزشی بوده و دانشآموزان تمام رشتههای دوره دوم متوسطه حتی آنهایی که رشته تحصیلی شان علوم تجربی و ریاضی نیست نیز ناگزیر از خواندن این ماده درسی هستند! به این ترتیب ۱۳ میلیون و ۵۰۰ هزار جلد کتاب درسی ریاضی هم به سرنوشت کتب درسی فارسی دچار خواهند شد!
کتاب درسی دینی هم با عناوین مختلفی (از قبیل هدیههای آسمان، پیامهای آسمانی، دین و زندگی و...) از پایه دوم ابتدایی تا پایان دوره دوم متوسطه جای ثابتی در برنامه آموزشی داشته و هر دانش آموز یک جلد از این کتاب را در کوله پشتی خود دارد. پس بالغ بر ۱۳ میلیون جلد کتاب دینی هم در پایان سال تحصیلی راهی سطل های زباله و در خوشبینانه ترین حالت راهی مراکز بازیافت خواهند شد.
آموزش قرآن نیز از آغازین سال دبستان تا پایان دوره اول متوسطه جزو برنامه درسی بوده و کتاب مستقلی برای هر پایه تحصیلی دارد. گزیده هایی از کتاب آسمانی قرآن، محتوای این کتابها را تشکیل میدهد.
می دانیم که مجموع دانشآموزان این دو دوره قریب ۱۱ میلیون نفرند. پس با کمال تأسف می توان گفت که این کتابچه های لبریز از آیات آسمانی هم به تعداد ۱۱ میلیون جلد، همزمان با پایان سال تحصیلی مسیری را خواهند پیمود که کتب درسی فارسی و ریاضی و دینی و ... در پیش میگیرند!
واضح است که کتب درسی علوم تجربی و علوم اجتماعی دوره ابتدایی و دوره اول متوسطه نیز هر کدام به همین تعداد دور انداخته میشوند! سرنوشت سایر کتابهای درسی دیگر هم در هر سه دوره تحصیلی - که گفته میشود در بیش از هزار عنوان چاپ و در میان دانشآموزان توزیع شده است - چیزی جز این نیست!
حال، چند سؤال؛
آیا دانستنی های مربوط به این هزار عنوان، همه ساله به کلی عوض میشوند که مجبور میشویم هر سال همه آنها را به چاپ مجدد برسانیم؟ یعنی مثلاً همه ساله ادبیات فارسی، ریاضی، فیزیک، شیمی، زیست شناسی، تاریخ، جغرافی، عربی، انگلیسی و ... و عناوین دیگر مربوط به انواع رشتههای فنی - حرفهای و کاردانش و هنر و معارف و ... چنان متحول میشوند که باید هر سال هزار عنوان کتاب درسی جدید چاپ و جایگزین شود؟
آیا همه ساله اتفاق خاصی در حوزه مفاهیم عمومی علوم تجربی و ریاضی و علوم انسانی و معارف و فن و هنر رخ میدهد که مجبور میشویم کتب قبلی را دور ریخته و کتب جدید را جایگزین کنیم؟
انگار بیان این واقعیت به صورت کلی به درک فاجعه کمک نمی کند و تعصب کسی را نسبت به سرنوشت نهایی این همه محصول فرهنگی و هدر رفت این همه ثروت هنگفت برنمی انگیزد آیا هر سال چیز تازهای به محتوای دین و قرآن اضافه میشود؟ مگر تاریخ که سرگذشت و حوادث و وقایع مربوط به پیشینیان است، همه ساله تغییر میکند که هر سال کتاب تاریخ چاپ می کنیم و کتب قبلی را دور می ریزیم!؟ جغرافیا چطور؟ یعنی اوضاع و احوال طبیعت و زمین و ملل و مرزها و ... همه ساله چنان تغییر می یابند که چاپ کتاب جغرافی جدید لازم میشود؟
آیا واقعاً گنجاندن هزار عنوان کتاب در برنامه آموزشی کشور نیاز است؟ آیا تألیف و تحمیل ۶ جلد کتاب درسی برای پایه دوم ابتدایی و ۱۴ جلد کتاب درسی برای پایههای دهم تا دوازدهم، کار صحیح و عقلانی است؟
اگر تعداد مواد درسی برای پایه های تحصیلی کمتر شود و چند جلد کتاب از کوله پشتی دانشآموزان کم شود، فرزندان مان بیسواد خواهند شد؟ مثلاً دانشآموزان رشته علوم تجربی یا ریاضی دوره دوم متوسطه حتماً باید هر سال ١٤ جلد کتاب درسی را بخوانند تا سواد و مهارت لازم برای تصدی مسئولیت و عهده داری حِرَف و مشاغل مربوطه را کسب کنند؟
آیا تعدد بیش از حد کتب درسی در برنامه آموزشی موجب انزجار و سطحی نگری فرزندان مان نمی شود؟ چرا همه ساله این همه کتاب یک بار مصرف چاپ میگردد؟ آیا نمیتوان کتب درسی با ماندگاری بیشتر تألیف و چاپ کرد؟
نکته دیگر اینکه؛
همیشه بعد از چاپ کتب درسی، از مسئله "توزیع" حرف زده میشود. آیا ماهیت این کار، "فروش" نیست؟ و به قول یک شهروند؛ "چرا این مسئله بنام توزیع اعلام میشود؟ این مسئله فروش است و بزرگترین فروش کتاب جهان هم هست که مشابه اش در هیچ جای جهان وجود ندارد؛ اگر منصفانه هم به آن نگاه شود هیچ لزومی به این همه وسعت کار و هزینه وجود ندارد و خانواده ایرانی هم نباید این گونه متضرر شود. یک تبلت با هزاران مزیت، کارایی بیشتر و هزینه کمتر از این را دارد".
هر چند در این فرایند تکراری بیهوده در هر سال بالغ بر ۲۵ هزار تن از بهترین کاغذهای وارداتی تبدیل به زباله میشود و این اتفاق نامبارک، سراسر زیان و خسران برای کشور است، اما ممکن است سود خوبی هم برای بعضی ها داشته باشد.
اگر مبلغ پرداختی هر دانشآموز برای خرید کتب درسی را به طور میانگین فقط ۳۰هزار تومان در نظر بگیریم، جمع پرداختی ۱۳ میلیون و ۵۰۰ هزار دانشآموز، بالغ بر ۴۰۰ میلیارد تومان میشود که انصافاً یک بیزینس فوقالعاده است و اصولاً باید سود شیرینی هم داشته باشد.
راستی چرا باید سالانه بالغ بر ۱۳۰ میلیون جلد کتاب درسی راهی سطل های زباله و مراکز بازیافت شود؟
آیا تدوین و تأمین کتب درسی ماندگار و ترویج استفاده از تبلت و رایانه عاقلانه نیست؟ چه خوب است که همگام با پیشرفتهای دانش و فناوری، با صرفه جویی در مصرف کاغذ هوای جنگلهای مان را نیز داشته باشیم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
هدر رفت نیروی انسانی به مراتب بیشتر است.
در حالی که هنوز کارنامه اعلام نشده و صدها بسته کاغذ هم صرف صدور کارنامه ای میشود که نیازی به صدورش نیست چون پول کتاب برای سال اینده از همه دانش اموزان دریافت شده است
2- دوره ابتدایی یعنی کارخانه مصرف کاغذ برای کمترین بازدهی و کیفیت کار
(کلاس 35 و 40نفر با 20 دقیقه حضور معلم و .......) روش توصیفی و پرت کردن بچه ها به راهنمایی و بعد دبیرستان و ............= بیسواد پرورش دادن و ثروتمند کردن چین و ضعیف شدن نیروی انسانی ایران و خود بخوانید قصه مفصل .............
منظور من یک مقایسه بود بین حرام کردن منابع در وارادت خودرو با واردات کاغذ که ابدا قابل قیاس نیست.و قصدم کوچک شمردن کتاب یا توهین به کاغذ! نبود.و این بحث ربطی به اهمیت دادن به آ.پ ندارد!
فقط نصفی از نیروهاش رو هم اضافه کن
اگه امکان خرید کتاب تک درس باشه، حداقل میشه اون کتابها رو برای فرزندان کوچکتر خانواده که سالهای بعد به مدرسه میروند، استفاده کرد.