برای ایجاد هماهنگی بیشتر بین آموزش دهندگان دوره های مختلف آموزشی ، گروههای آموزشی به فعالیت مشغولند. با توجه به تجربه عضویت در این واحد به عنوان عضو استانی و سرگروهی ناحیه ، نکته قابل توجه در عدم پویائی و کارآئی فرد سرگروه پس از گذشت سالها ابقای طولانی مدت او در این سِمت است. یکی از کانال های پر کردن ساعات درسی برخی از همکاران سرگروه شدن اوست.
آموزش و پرورش ادارات کل و نواحی و مناطق از بین معلمان و دبیران افرادی را به عنوان عضو یا سرگروه در استان و سرگروه در ناحیه یا منطقه انتخاب می نماید. خلاقیت و میدان عمل موفق یک سرگروه آموزشی فقط یک دوره دو ساله است و ماندگاری افرادی واحد به مدت گاه ده سال در این عرصه ، فقط به منزله پر کردن ساعات تدریس اوست.
نحوه فعالیت در این واحد به نوعی است که طی دو سال فرد برای اثبات برتری خود مجبور به به کارگیری همه توانایی هایش است و این توانایی چون در افراد به طور طبیعی محدود است طی مدت محدود به پایان می رسد.
خوب به خاطر دارم که عضو دیگر گروه علوم اجتماعی استان ، همیشه به من تذکر می داد که عجله نکن یکسال اینجا هستیم !
آرام آرام انجام دادن کاری که شاید در یک ماه می توانست تمام شود در نظر شما منطقی است؟
عده ای از سرگروههای آموزشی شدیدا احساس ریاست یا برتری می نمایند و نحوه برخوردشان با همکاران به شخصیت فردی شان برمی گردد. او با حضور در کلاس درس ، این تفکر را در دانش آموزان به وجود می آورد که معلم یا دبیر من ناتوانائی هایی دارد که برای کنترل او بازرس به کلاس آمده است. ورود آنی و بدون پیش آگاهی دانش آموزان این وضعیت، منجر به سوء تعبیر توسط او می گردد. حداقل اگر برای این کار هم ضرورتی هست بهتر آن که قبلا زمینه فکری مناسب به دانش آموزان کلاس در این خصوص داده شود.
اصولا ارتباط صمیمی و فعالی بین معلمان و سرگروههای آموزشی وجود ندارد. هیچ کدام از این دو در خصوص شرح وظایف یک سرگروه تفهیم نشده اند، چرا که شرح فراموش نکنیم که عضویت در این عنوان حساس صرفا به جهت پر نمودن کاستی ساعات درسی همکار نیستوظایفی در کار نیست.
اگر او خود توانایی برقراری یک ارتباط سالم و مفید با همکار هم رشته ای خود را نداشته باشد، کسی راهنمائی خاصی در این خصوص ننموده است. به او فقط می گویند طی یک سال تحصیلی باید جهت بازدید به مدارس منطقه یا ناحیه بروید. مابقی به میزان هوش و شخصیت فردی یا اجتماعی سرگروه مربوط است. حتی به تحلیل میزان توانائی روابط عمومی او کسی نمی اندیشد. تبادل افکار و همفکری در مورد مفاهیم درسی یا بررسی ایرادات احتمالی کتاب درسی ، یا حل و محاسبه فعالیت یا مسأله ای از آن بندرت صورت می گیرد.
در واقع گروههای آموزشی پلی ما بین مسئولین اداری و شیوه آموزش همکار است. یک پل سازنده و مؤثر. اما برداشت های ما چنین شفاف و تحلیلی نیست.
با مشاهده سرگروه در مدرسه گاه همکاران گارد دفاعی به خود می گیرند. منتظر اولین جمله سرگروه می مانند. اگر همسو و صمیمی بود خنده ها و تعارفات آغاز می گردد و گرنه یک رابطه دو سویه برابر از نظر بیان مسأله موجود است. اگر ایرادی بر دفتر نمره یا... گرفته شود معلم احساس نیاز به دفاع از خود می یابد.
در کل وجود ماهوی گروههای آموزشی در شرایط فعلی نفع چندانی در پویایی آموزشی کشور ندارد.
باید فرد سرگروه از بین فعال ترین معلمان و دبیران انتخاب شوند. آنانی که بیانی فصیح دارند. موفقیت در امر تدریس و محبوبیت بین دانش آموزان و همکاران و کارشناسان اداری دارند. افرادی که از درجه هوش بالایی جهت خلاقیت در هدایت آموزش یا تحلیل آن برخور دارند. خلاقیت و میدان عمل موفق یک سرگروه آموزشی فقط یک دوره دو ساله است و ماندگاری افرادی واحد به مدت گاه ده سال در این عرصه ، فقط به منزله پر کردن ساعات تدریس اوست
در ضمن سرگروه یا عضو دوم و سوم گروههای آموزشی بعد دو سال باید تعویض شوند تا هم فرصت به تعداد بیشتری از همکاران برای مفید بودن برسد و هم خلاقیت آنان کم سو و بی اثر نگردد.
برای سرگروههای آموزشی با درایت و اِشراف به امر آموزش و تعالی آن باید شرح وظایف مناسب تری تهیه و تدوین نمود.
فراموش نکنیم که عضویت در این عنوان حساس صرفا به جهت پر نمودن کاستی ساعات درسی همکار نیست. ابتدا اصلاح نگرش و سپس اصلاح وضع موجود .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
البته سرگروه مدرسه مورد نظر شماست یا ناحیه و استان ؟ در زمان ما واحد متوسطه و معاون آموزش متوسطه فرد سرگروه را از بین معلمان انتخاب و به استان معرفی می کردند و مدیران سهمی نداشتند. هر چند شما درست می گوئید برای سرگروهی تجربه و مهارت تدریس لازم است،اما بر حسب قانون استثنا ، گاه معلم تازه کاری دارای انگیزه و شوق و خلاقیت قابل توجهی است که نباید نادیده گرفته شود. انتخاب اصلح نه بر اساس رابطه . تشکر
ما هنوز معنی دموکراسی را نمی دانیم و تمایل نداریم پاسخگو باشیم
اصولا معنای "شرح وظایف " در کشور ما جزو واژگان
مهجور است . دموکراسی هم به ادعا بدست نمی آید ، می بایست آحاد ملت با آگاهی به حق و حقوق خود و مطالبه آن ، مفهوم آن را همه گیر سازند. قبل دموکراسی
احترام متقابل ، احترام به قانون و.... را عده ای هنوز یاد نگرفته اند. انتخاب سرگروه بدون رأی گیری یا نظر معلمان به دلیل نبود قانونی مشخص برای سرگروه هاست. تشکر.
انتخاب اعضای گروه آموزشی خارج از ضوابط ادهری تخلف هست چون اولا باید رسمی باشد .دربین درخواست کنندگان بالاترین مدرک وسنوات قراردارند .کیانی /سرگروه /خوزستان
همچنان که در متن اشاره کرده ام ،
سرگروه آموزشی شرح وظایف معینی ندارد ،
مدت زمان معین برای تصدی آن را ندارد ،
انتخاب آنان باری به هرجهت که اداره معطل بماند هست ،
همکاران از سرگروه ها واهمه دارند ،
همکاری صمیمانه و متقابل که به بازتولید آموزشی منجر شود مابین همکاران وجود ندارد.
و.......
عدم تمایل همه برای سرگروه شدن ، همانند مبصری کلاس می ماند، اما عمده انتخاب آنان کسر ساعت درسی ، درصد قبولی قابل توجه ، رضایت مدیر و اولیا و.... که استان نیز از وجود این همکار مطلع می گردید. زمان ما چنین بود حال را نمی دانم. و سرگروه ناحیه یا
منطقه نیز اصولا چنین بود. سالهای 70 تا 88 چنین بود.
تشکر
"باید فرد سرگروه از بین فعال ترین معلمان و دبیران انتخاب شوند. آنانی که بیانی فصیح دارند. موفقیت در امر تدریس و محبوبیت بین دانش آموزان و همکاران و کارشناسان اداری دارند. افرادی که از درجه هوش بالایی جهت خلاقیت در هدایت آموزش یا تحلیل آن برخور دارند"
بیشتر این صفاتی که ذکر شده انتزاعی و قابل تفسر هستند. و شاید نتوان این صفات را سنجید. مثلا "بیانی فصیح" دقیقا چیست؟ یا خود بحث "محبوبیت" و همینطور درجه "هوش بالا".
نکته دیگه اینه که سرگروه ها از اهرم و قدرتی تو چارت عملا برخوردار نیستند.
درست است ویژگی ها و صفات معلمان قابل اندازه گیری
نیست اما هم شما و هم همه همکاران ، آنان را در جلسات
شورای دبیران و معلمان و یا بازدیدهای اداری و یا حتی در
مراودات ساده با مدیر و معاون در زنگ های سیاحت ، با این
ویژگی ها می شناسیم. همکاری جسور ، فعال و دارای روابط
عمومی قوی . این طور نیست ؟
لابد همکاران غیرفعالی که فقط کلاس می روند و محافظه کارند
را نیز می شناسیم. و شاید روحیه کم گویی دارند.
منظور بنده در همین مقایسه مشخص می شود. ممنونم
همکاران در برخورد با آنان نوعی بی اعتمادی ، یا
مگه چه چیز تو از من اضافی است و عدم پذیرش
سرگروه حس می شد و یا می شود. شاید به دلیل
عدم شناخت فردسرگروه بوده که توسط اداره انتخاب می شده است. حال را نمی دانم.
لذا سرگروه از بابت ایجاد رعب یا حس بی اعتمادی
دارای قدرت می شد.
مساله ای که در سال های اخیر در آموزش و پرورش تشدید شده نگاه اقتصادی به آموزش می باشد. حتی می توانیم اسم این نگاه را نگاه بازاری و دلالی نام بنهیم. در بحث آموزش نگاه اقتصادی باعث بدتر شدن وضعیت اموزشی می گردد. برای روشن شدن مطلبی که می خواهم بگویم چند مثال می اورم:
۱- برای صرفه جویی در بودجه به معاونان و مدیران درس می دهیم. مثلا مدیر مدرسه علوم پایه درس میده در هفته ۴ ساعت. وسط کلاس صداش می کنند ....
۲- آمادگی دفاعی را به هر کس که از راه می رسد می دن. بدون دوره و امادگی
۳- از ساعات گروه اموزشی به عنوان سوپاپ اطمینان یا راس و ریست کردن برنامه استفاده می کنند.
۴-"همینطور ساعات پژوهش سراها را بدون در نظر گرفتن شایستگی هاد به عنوان فرجه و تنظیم برنامه استفاده می کنی. شما ۵ ساعت کسر داری می زنند پژوهش سرا. یا سفارش شده هستی ۱۲ ساعت می زنند پژوهش سرا ...
انجام سرسری امور باعث بی ارزش شدن آن کارها می گردد. همین طرح سئوال مهر هر سال بدون انتخاب برگزیده ای و یا هر نوع پیگیری ،یعنی بی معنا شدن آن.
هر 4 مثال شما دقیقا درست است و عملکرد نامطلوب آن به طور مستقیم و یا غیرمستقیم بر امر آموزش نیز مؤثر است.
خصوصا برحسب تعصب رشته تحصیلی ام ، برای پژوهش سراها خیلی متأسفم که هدف اصلی یا پر کردن وقت همکار است و یا انجام تحقیق با انگیزۀ مالی است که ارزش و ماهیت اثرگذاری محتوا و نتایج تحقیقات را خنثی می کند. انجام هر نوع فعالیتی باری به هر جهت ، یعنی هیچ در هیچ.
سپاس شما لطف دارید.
در انتخاب سرگروه ها بنده بخشنامه ای تنظیم کردم و به همه مناطق جهت داوطلبی ارسال نمودیم ولی در کل استان یک نفر از سرگروه های منطقه تمایل نشان دادند که در استان فعالیت نمایند!
این فضا بسیار اسفناک هست که اگر کسی بخواهد در گروه ها فعالیت نماید و برنامه ریزی کندو انتظار داشته باشد در برنامه ها مشارکت داشته باشند.در مشارکت همکاران در کارگاه ها نیز با همین مشکل روبه رو هستیم به طور مثال در کارگاه روانشناسی یا کامپیوتر فنی از بین کل دبران استان دو نفر شرکت کننده داشته ایم!!
امیدوارم این مشکل ریشه ای بررسی گردد و به آنچه که صلاح و مفید هست ختم گردد.
الان سال سوم استخدام هستم و از طرف سرگروه استان پیشنهاد سرگروهی دبیران شهرستان به بنده داده شده
ولی با توجه به اینکه از نظر سن و سابقه و تجربه کوچکتر از تمام همکارانم هستم پذیرش این موضوع برآیم سخت است ولی سرگروه استان گفتند که سرگروهی دبیران نیاز به انگیزه و تلاش و همت دارد که شما دارید
ولی واقعا برآیم سخت است
کاش کمی راهنماییم کنید
ببخشید بنده همین الان کامنت شما را
دیدم.
چون تجربه سرگروهی ناحیه و عضویت گروه های آموزشی استان ارا دارم عرض کنم علت ترس شما نگاه بالا به پایینی برخی از سرگروه ها نسبت به همکاران است.
جوانی شما برای سرگروه شدن منعی برای توانایی تان محسوب نمی شود.
بستگی به نوع برخورد شما با همکاران دارد. مثلا ما کلاس همکار نمی رفتیم. ایشان را اتاق دفتر دعوت می کردیم و با او نسبت به کتاب رشته خود گفت و گو می کردیم. ایشان را مواخذه
نمی کردیم. با صمیمیت سعی
می کردیم به ما اعتماد کرده و با خیال راحت صحبت کند.
این خود شما هستید که با نوع برخورد خود نقش بازرس بدبین را بازی کنید یا
همکاری مشتاق همفکری.
اگر سواد و توانایی لازم را دارید بپذیرید و گر نه اگر تردید یا واهمه دارید و تصور می کنید واقعا از شما بهتر، دیگری هست نپذیرید. قدری جسارت و شوق و علاقه لازم است.
موفق باشید.