انسانها در طول تاریخ با مجموع تولیدات خود اعم از ابزار یا زبان و فرهنگ ، امکان برقرای ارتباط با همنوعان خود را به دست آورده است. انسانها به واسطه همه دستاوردهای مادی و معنوی اعصار مختلف توانسته است نسل به نسل و سینه به سینه آموخته های خود را افزوده و به دیگران بسپارد. فرهنگ عمومی شامل هنجارها ، نمادها ، نقش ها ، ارزشها، علوم و فنون و ساختارها مبنی بر ارتباط اجتماعی متقابل است.
فرهنگ عمومی با وجود این که از گذشتگان به میراث می رسد اما به طور تدریجی و آرام آرام در طول تاریخ تغییراتی نیز می یابد. ایران قبل از انقلاب و بعد انقلاب را اگر مقایسه کنیم این تغییرات را به خوبی حس خواهیم کرد ؛ مثلا:
حجاب زنان به عنوان یک هنجار که گاه مرز آن با ارزش ، حذف می گردد.( این که باید حجاب داشت یک هنجار است، اما وقار و عفت و تقوی فرد با حجاب ارزش شمرده می شود.)
یا شهادت و جهاد به عنوان یک ارزش معنوی . که اعتقاد به آن ارزش فردی را به یک ارزش اجتماعی تبدیل کرده است.
گسترش زندگی آپارتمان نشینی و خروج از شکل افقی خانه ها و مجموع ارزشها و هنجارها ی زندگی در واحدهای عمودی یا آپارتمانها.
از بین رفتن شکل گسترده خانواده و تبدیل شدن آن به خانواده هسته ای، که همزمان با آن مجموع نگرش زوج های جوان نیز به پدر و مادرخود یا همسر، نیز عوض گردیده است.
عوض شدن کانالهای جامعه پذیری کودکان از دامن مادربزرگ ها و آغوش پدربزرگ ها به مراکز مهدکودک و پیش دبستانی و رسانه های جمعی و فضای مجازی .
توسعه روزافزون دانش بشری و همراهی ما با جنبه های مثبت و منفی آن و مرسوم شدن شتابان استفاده های خوشایند یا ناخوشایند از فرآیند تکنولوژی و رشد سریع آن که در سایه این پدیده عادات مفید کتاب خوانی و مطالعه تحت الشعاع قرار گرفته است.
" فرهنگ عمومی culture Public " حوزه ای از نظام فرهنگی جامعه است که پشتوانه آن اجبار قانونی و رسمی نیست، بلکه تداوم آن در گرو اجبار اجتماعی اعمال شده از سوی جامعه و تشکل ها و سازمانهای غیردولتی (غیررسمی) است. بر خلاف حوزه فرهنگ رسمی که در نهایت اجبار فیزیکی از آن حمایت می کند ،حوزه فرهنگ عمومی عمدتا بر پذیرش و اقناع مردم استوار است و عدم پای بندی به آن مجازات به معنای حقوقی کلمه را در پی ندارد. به عبارت دیگر ، مفهوم فرهنگ عمومی در تقابل "مردم – دولت " نمود پیدا می کند.
مثلا خندیدن با صدای بلند زنان در معابر عمومی ، کسی به این جرم مجازات نمی شود اما نگاه های تند و تیز رهگذران یا "نظارت اجتماعی" ، آنان را متوجه می سازد که کار شایسته ای انجام نداده است.
یا با لباس راحت منزل بیرون آمدن مردان برای خرید نان از سر کوچه محل شان، حداقل در جامعه ما جرم نیست اما نگاه خیره رهگذران او را مقید می سازد که لباس مخصوص بیرون بپوشد.
فرهنگ عمومی بر نحوه رفتار ما در جامعه نظارت می نماید. اما همیشه چنین نیست که همگان از آن پیروی نمایند و اینجاست که شکل ناخوشایند و زننده ای برای خود می گیرد. منظور از فرهنگ عمومی وجوه یا ابعاد یا قلمروهایی از فرهنگ است که با فرهنگ عامه در ارتباط می باشد. در نتیجه، آن جنبه ها یا وجوهی که مرتبط با بخش های خاص یا اختصاصی است از مفهوم فرهنگ عمومی خارج است.
رعایت حجاب برای زنان جزو فرهنگ رسمی کشور است و گاه برخورد و مجازاتی صورت می گیرد اما عدم رعایت حدود آن توسط عده بیشمار زنان خصوصا در تهران، موجب می شود که به فرهنگ عمومی تبدیل شود و به نظر برسد که عدم رعایت حدود حجاب در جامعه، امری طبیعی است. البته اگر هدف از رعایت حجاب وقار افراد مد نظر است ، مردان نیز باید از آن پیروی نمایند. شاید بیشتر از حجاب ، برخوردهای اخلاقی و انسانی افراد مورد نظر فرهنگ عمومی باشد. پس فرهنگ عمومی به علت این که گاه رفتار غالب افراد جامعه می شود توانایی اش از فرهنگ رسمی بیشتر می گردد.
اگر رعایت حجاب را هنجار بدانیم ، خود حجاب ارزش محسوب می شود و اگر مفهوم حجاب را تعهدات اخلاقی و انسانی برشمریم ، زنان و مردان جامعه ما با داشتن حجاب نفس ، فرهنگ عمومی خوشایندی را برای تعامل اجتماعی به وجود می آورند.
فرهنگ عمومی بایدها و نباید های زندگی را به ما آموزش می دهد ؛ مثلا ما نباید دزدی کنیم یا ما باید بهداشت محیط را رعایت کنیم. افرادی که بایدها و نبایدها را رعایت نمی کنند در واقع همان خاطیانی هستند که مردم انتظار مجازات آنها را دارند ، اما چون مرز بین فرهنگ عمومی و فرهنگ رسمی درهم تنیده می شود ، تشخیص سره از ناسره دشوار می گردد.
فرهنگ عمومی بر نحوه رفتار ما در جامعه نظارت می نماید. اما همیشه چنین نیست که همگان از آن پیروی نمایند و اینجاست که شکل ناخوشایند و زننده ای برای خود می گیرد برای همین گاه دزدی از دیگران برای رسیدن به اهداف مالی شتابان ، تبدیل به یک رفتار غالب می گردد و حتی توانایی شمرده می شود. لذا افرادی که مدیریت می نمایند و در طول خدمت خود اصلا دزدی نمی نمایند به دلیل عدم سوء استفاده از موقعیت و قدرت شغلی ، از نظر فرهنگ عمومی افرادی قابل احترام هستند، به شرط آن که در جامعه دزدی های کلان را ناشی از هوش برتر و توانایی کارآمد ذهنی دزدان تلقی نکنیم !
برای نمادهای ایرانیان می توان از پرچم ، عید نوروز، شب یلدا، مراسم سوگواری محرم و نذرهای عاشورایی یا اربعین حسینی، ورزش زورخانه ای یا کشتی پهلوانی یا سیمرغ و.... اشاره داشت.لزوما همه افراد جامعه مقید به پیروی یا حرمت نهی به نمادها نیستند اما عِرق ملی یا مذهبی باعث ایجاد شعف و شور و نشاط در افراد جامعه می گردد ، لذا افراد خود را متعهد به رعایت آنها بعنوان فرهنگ عمومی می نمایند.
نحوه استفاده از وسایل و آلات تکنولوژی نیز با توجه به فرهنگ عمومی هرجامعه ، کارکرد متفاوتی دارد. استفاده های زشت یا ناخوشایند از اتومبیل های لوکس گران قیمت یا تلفن های همراه هوشمند آخرین مدل یا فضای مجازی یا حتی ره آورد صعنت درلوازم خانگی، نیز می تواند به کارکرد منفی تبدیل گردد. مثلا چشم و هم چشمی خانواده ها و تغییر شکل زندگی آنان ، فرهنگ عمومی را به سوی مصرف گرایی صِرف بدون ملاحظات توانایی مالی یا نیاز واقعی افراد کرده است.
آری !
فرهنگ عمومی در سایه رفتار همه گیر افراد جامعه ، به تدریج بوجود می آید و غرق شدن ما در محتوی مثبت یا منفی آن ، آن چنان ما را به خود مشغول می سازد که ما متوجه تغییرات رفتاری یا اخلاقی یا عاداتی خود نمی گردیم. فرهنگ عمومی باعث تعامل بین فرهنگ ها نیز می گردد، اثر می پذیرد و اثر می گذارد.
همه ما گاه به عنوان به وجود آورنده و گاه به عنوان تابع محتوی فرهنگ عمومی در ساختار آن می توانیم اثرگذار باشیم. آنچه در این میان مهم است خودآگاهی و خودباوری ماست که در پذیرش اثرات مثبت آن فعال و بر کاهش اثرات منفی ، مؤثر باشیم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
فقط به دنبال اخبار هیجانی ننشینیم که ما را از سر منزل مقصود دور می سازد.
مهم تر از فرهنگ چیست؟ لابد نان شب.