اگر بپرسند که در طول تاریخ مظلوم ترین شغل در کشور ایران ، کدام است؟ ما از ظن خود خواهیم گفت: معلمی.
از ابتدای آموزش در ایران تا به امروز ، یعنی از زمان مکتب خانه های سنتی و چوب فلک استاد سختگیر تا به امروز، معلم و حرکات و سکنات و تدریس و تعلیم و وضع در آمد و معیشت و ... همه چیز او زیر ذره بین کل آحاد جامعه بوده است. بار مظلومیت این شغل را انسانهایی بسیار وارسته از زمان امیر کبیر تا به امروز، بر دوش خویش می کشند. یاد و خاطره تک تک رفتگان فرهنگی را گرامی می داریم و برای شادی روح آنان ، یک دقیقه سکوت می کنیم.
امروز ما فقط از حق خودمان سخن نمی گوییم ، امروز از حق و حقوق بی شمار معلمینی که زندگی مشقت بار اقتصاد بیمار آموزش و پرورش را سالها بر دوش کشیده اند ، نیز سخن می گوییم . اگر آنان نیستند زن و فرزند و نوه و نتیجه آنان سلاله فرهنگی را در رگهای خود دارند. آنان زیر چرخ های ناتوانی اقتصادی به همراه انجام وظیفه پدران زندگی کرده اند و می کنند.
و امروز ، وزیر محترم آموزش و پرورش ، از این که آستانه تحمل بالایی دارید و تندی و تیزی نوشته ها و گفته های ما را تحمل می نمائید ، از شما تقدیر می نماییم ، اما جناب وزیر التماس و اعتراض برای درمان دردها که وظیفه معلم نیست.
هیچ می دانید برای این همه فریاد چند کیلو کالری هزینه و اسراف می شود؟ یا زمان چقدر هدر می رود؟
هیچ می دانید که این تجمعات و اعتراضات ، چه تأثیر منفی در جامعه و خصوصا بر روح و روان دانش آموزان می تواند داشته باشد؟
هیچ می دانید که ما وارث وزراتی تلنبار از مشکلات و معضلاتی هستیم که هر وزیر دائم بر آن فقط مُسکن های درد بُر موقتی تجویز کرده است؟
هیچ می دانید که امروز شما هم از مسئولیت وزارتی این درخت کهنسال آفت دار ، تا حال هیچ تقصیری جز قبول هدایت آن ندارید و برای اثبات مدیریت بی نقص تان ما منتظر برنامه های بنیادی و عملی تان هستیم؟
هیچ می دانید که تا به حال هیچ وزیری از مجلس شورای اسلامی ، مطالبه ای تاریخی و به نفع فرهنگیان نداشته است؟ ما تاکنون ایستادگی وزیر برای حصول نتایج ارزنده در نظام آموزش و پرورش کشور را نداشته ایم.
هیچ می دانید که در جامعه ما فقط نام "الگو بودن یا الگو داشتن یا الگو جستن" موج می زند و کسی از مثبت و منفی بودن بار آن سخنی نمی گوید؟ در نظر شما ما با این همه خروش و ناله و بی تابی و ستیز و... برای دانش آموزان این سرزمین الگوی مناسبی هستیم؟ از فردای کرده های آنان کسی واهمه ندارد؟
هیچ می دانید التماس کردن یا ناله کردن با خود، پدیده هایی چون دگرستیزی ، ناسپاسی ، قتل عزت نفس ، زخمی ساختن وارستگی شغلی ، متزلزل ساختن جایگاه و پایگاه شغلی ، خیل عظیم ناراضیان به عنوان فرزندان و زنان این معلمان در جامعه و..... مروج فرهنگ نامیمون شاغلان زیر خط فقر در ساختار سیاسی – اجتماعی کشور است؟
وظیفه امروز معلم "نالیدن و اعتراض کردن" شده است هیچ می دانید که اگر شما هم مانند دیگر وزراء، امروز برای حل معضلات آموزش و پرورش اقدام ننمائید یا برای درمان فقط به مُسکن روی بیاورید، افزایش دردها و رنج ها به ناکجا آباد خواهد شتافت و ناتوانی این همه نیروهای در برگیرنده اعم از دانش آموز و معلم و مدیر و معاون.....موجب فلج شدن همه بخش های اقتصادی – اجتماعی کشور خواهد گردید؟
هیچ می دانید که با عدم پاسخ گویی به خواسته های قدیم و جدید فرهنگیان ، انگیزه های شغلی را به قتل می رسانید و امید به زندگی را علیرغم افزایش آن به بالای 78 – 80 سال ، در ما کوتاه و کوتاه تر می سازید؟
هیچ می دانید که معلمان امروز همانند معلمان دیروز نیستند و در روز اول مهر ماه از میزان حقوق خود برای دانش آموزان سخن می گویند؟ و با این گفته خود روح احترام و دلبستگی و پیروی از معلم را در وجود دانش آموز می کُشند؟ آخر او به معلم با کفه حقوق می نگرد نه همانند سابق با کفه توانایی علمی و آموزشی. حال شما بنشینید و با خود تسبیح تسبیح از منزلت معلم ، ذکر بگوئید.(اشاره به نوشته همکار تازه کارمان در سایت: اولین روز معلمی من: معلمی، صافکاری، آب معدنی فروختن! کدامشان بهتر است؟)
هیچ می دانید که درد ، موجب ناله می گردد و ناله موجب ضعف!! ما از بس نالیدیم که اختیار کنترل عقلانی روح و جسم مان را از دست بدادیم. ما آرامش و آسایش می خواهیم. ما اگر این دو را و چندین و چندین مصدر خوشایند دیگر را می خواهیم برای داشتن انگیزه و انگیزش و تعهد و وجدان شغلی است.
جناب وزیر !
اگر امروز شما با برنامه ها و طرح های بنیانی و بنیادی خود و با دخالت تجارب خود صاحبان وزارتخانه یعنی معلمین، به میدان نیایید داستان نالیدن ها و قتل عزت نفس ها و زخم عمیق نفرت و کین ما در اقیانوس طوفنده تنگناهای زندگی معلمین، همچنان به حیات ویروسی خود ادامه خواهد داد و هر روز فرهنگیان بیشتری با نیش چاقو یا موکت بُر دانش آموزان عاصی از فرایند بیمارگونه آموزشی ، زخمی خواهند شد یا حتی به قتل خواهند رسید. امروز او نیز معلم زیر خط فقری را آنقدر قوی و مؤثر نمی یابد که در مقابلش سر تعظیم برآورد. دانش آموز نیز معلم خود را الگوی مناسب پیروی و حرمت نمی یابد، در واقع هیچکس نمی یابد.
در جامعه ما حال به هر دلیل ،مشاغل را با دینار جیب می سنجند نه با توانایی عقل و قلم و خرد و دانش. یا باید قدرت شغلی داشته باشی یا باید قدرت اقتصادی و گرنه محترم نیستی.پس قدرت اقتصادی ما را به حدی برسانید که به زیر مجموعه آموزش و پرورش ، احدی جرأت دیدهء حقارت نداشته باشد.
پس متون کتب درسی را چنان تدوین کنید که:
به او" امنیت جان " را بیاموزید تا بستن کمربند را حق ذاتی خود داند تا آزار رساندن جانی به خود و دیگران را رفتاری ناهنجار بشناسد .
به او واژه های " جرم و بزه و سرانجام آن" را بیاموزید تا با آشنایی ازعاقبت ناخوشایند رفتارهای ناهنجار از مضروب و مجروح کردن مدیر و معلم و همکلاسی و.... واهمه داشته باشد.
به او"احترام به بزرگترها" را بیاموزید تا سلسله مراتب حرمت نهی خصلت جدایی ناپذیر افراد جامعه گردد.
به او "حقوق شهروندی" بیاموزید تا صف ها را برهم نزند ، تا زباله بر زمین نریزد، تا محل تفرجگاهها را به مخزن آشغال تبدیل نسازد، تا مزاحم حریم زندگی دیگران نگردد، تا فرهنگ آپارتمان نشینی را حرمت نهد و..... تا حقوق دیگران را محترم شمارد.
به او "تعقل و تجسس" را بیاموزید تا از بطلالت ایام جوانی اش بکاهید و چرخ های اقتصادی را به حرکت در آورید.
به او "نه گفتن" یاد دهید تا در برابر پلیدیها و زشتی ها او را بیمه کنید.
به او " مشورت کردن" یاد دهید تا برای تخفیف دردهایش به سیگار و مصرف مواد و دوست ناباب نگرود.
به او "دوست داشتن" یاد دهید تا از خودخواهی هایش بکاهید. به او یاد دهید که دوست بدارد تا دوست داشته شود.
به او یاد دهید که "دست گیر مستضعفان مادی و فکری" جامعه باشد تا با یاری و همراهی دیگران ، آهنگ زندگی را خوشایندتر سازد.
به او یاد دهید که "حس نوع دوستی " داشته باشد تا در شدائد زندگی چون سیل و زلزله و .... کمک حال دیگران باشد و فقط به فکر خود نباشد.
به او "مهارت و حرفه " بیاموزید که فراگیری ماهیگیری ابدی است چون به نسلهای بعدی هم آموزش داده می شود، اما سیر کردن با یک وعده غذایی ماهی ، گذرا و بی اثر است.
به او "چگونه مادر شدن و پدر شدن "را بیاموزید تا فردا در بحرانهای زندگی مشترک، دچار کابوس جدایی و طلاق و.... نشود. آموزش مهارتهای زندگی مشترک باعث تداوم زندگی اجتماعی سالم می گردد .
آری ! پدر و مادر شدن نیز آموختنی است و نیاز به آموزش دارد و کتب درسی بهترین ابزار برای تحقق این هدف است.
به او "مصرف بهینه" را بیاموزید تا با روشهای مناسب استفاده از منابع طبیعی و غیر طبیعی موجود آشنا گردد. وقتی جای چنین آموزش هایی در کتب درسی خالی است ،شما مجبورید نقصان آموزشی را با توسل به برنامه های رسانه های جمعی جبران نمائید، اما چون همه ما انسانهای بزرگ توانایی "باز اجتماعی شدن" را نداریم و در بهترین سن پذیرش و درونی شدن این باورها را به ما آموزش نداده اید ،لذا در افعال افراد اثر نمی گذارد.مثلا مدام در رسانه ها صرفه جویی در مصرف آب و برق و گاز را در فصول مختلف ما می شنویم.
به او "هنر بازیابی زباله" را آموزش دهید که فردا برای تفکیک زباله این همه اتلاف هزینه برای زمان و انرژی و منابع نداشته باشیم.به او بگوئید که خیلی از کشورهای پیشرفته از طریق بازیابی زباله ، به اقتصاد کشورشان کمک می کنند.
به او "هنر نگرش ارزشی به تاریخ و تمدن" کشور را فرا دهید که فردا جزو تخریب کنندگان یا قاچاق کنندگان آثار تاریخی به کشورهای دیگر نباشد.
به او" دانش هنری " بیاموزید تا میراث گذشتگان با تداوم اشتغال و درآمد ، به آیندگان نیز سپرده شود و گر نه روز به روز شاهد خاکسپاری هنر به همراه هنرمندان کشور خواهیم بود.
به او "هنر استفاده منطقی و عقلانی از ابزارهای تکنولوژی" را بیاموزید تا او با استفاده های ناسلیم و نا خوشایند تبدیل به عنصر لُمپن گونه محله ها و شهرها نگردد.
به او "هنر سالم سازی عقل با ورزش کردن " را بیاموزید که در زنگ های ورزش با دهن کجی به حرکات و نرمش های سلامتی ، نظم ورزشی را بهم نزند. تا شُل و وارفته نشود، تا رنجور و افسرده نشود، تا دریابد که عقل سالم در بدن سالم هست.
به او "هنر پهلوانی" بیاموزید تا جهان پهلوان تختی را بشناسد و جوانمردی را پیشه خویش سازد.
و ...
جناب وزیر !
جای همه این آموزشها برای زندگی در کتب درسی خالی است. جای خیلی چیزها در آموزش و پرورش خالی است. جای معلم فرهیخته و خردمند نیز خالی است .می دانید چرا؟
آخر وظیفه امروز معلم "نالیدن و اعتراض کردن" شده است، او دیگر کمتر انرژی برای کلاس درس افسار گسیخته دارد. امروز کارآیی و کارکرد مثبت آموزش و پرورش شدیدا نگران کننده است.
اگر شما هم شروع به حرکت و برنامه ریزی و هدایت اهداف پویا و دینامیک ننمائید، وظیفه جدید معلمان یعنی نالیدن و اعتراض کردن ، آنها را به ناکجاآباد خواهد کشاند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
وزیر محترم ا.پ و معاونان محترم ایشان:
معیشت و منزلت معلمان و دبیران خوب نیسسست میدانید؟! چرا برای سازمان نظام معلمی و رتبه بندی و نظام هماهنگ عادلانه برا این قشر کاری نمیکنید؟
امروز فرداست بررسی لایحه بودجه 97 و...
بیمه برنزی یا طلایی؟
ادامه تحصیل در ارشد برا دبیران اری یا نه؟
رتبه بندی عادلانه اری یا نه؟
اعزام بخارج برا دبیران اری یا نه؟
نقل و انتقال معلمان و دبیران به ناحیه یا منطقه دلخواه اری یا نه؟
تغییر موظفی دبیران تقلیل ساعت از 20 ساعت به 18ساعت اری یا نه؟
اسکان تابستانه در مراکز مناسب و نه مدارس اری یانه؟
سازمان نظام معلمی اری یا نه؟
تغییر همه معاونان وزارت و مدیران کل با نیروهای جوانتر و قویتر و گردش نخبگان مدیریتی و مدیران مدارس اری یا نه؟
....اری یا نه؟
پرداخت عیدی در تمام اعیاد آری یا نه؟
پرداخت اجیل و گوشت نوروز اری یا نه؟
پرداخت هزینه اجاره؛کرایه رفت و آمد معلمان اری یا نه؟
پرداخت .......
به خواسته ها پاسخ نمی دهند حجم خواسته روز به روز افزون می گردد. کاش همه چیز با آرزوی ما عملی می شد!!!!