عصري كه درآن واقع شديم به عصر « داناييمحوري » معروف شده است. دانايي، محور توسعه هر كشوري است. دانايي روي دوپايه واقع شده است؛ اول مجهز بودن به علم ودانش است، علم و دانش توان زندگي را افزايش ميدهند و به فهم انسان قداست ميدهند. پايه ديگر دانايي عقلانيت و خردورزي است، آنجا كه فردوسي ازآن به عنوان «چشم جان» ياد ميكند «خردچشم جان است چون بنگري ».
با اين مقدمه نقش بيبديل معلم در عصر حاضر كه مولد دانايي است آشكار ميشود. اين نقش، نقش ممتاز و غيرقابلانكاري است زيرا معلمي كه در عصر دانايي قرار گرفته و مبتني بر عقلانيت بايد به انتقال دانش خود به دانشآموزان بپردازد، بايد دانشآموزي با ابعاد تعريف شده تعليم و تربيت كشور اسلامي تربيت كند و آموزشهاي لازم را براي او ارايه دهد.
نقش معلم در فرآيند ياددهي- يادگيري امروز « ياريگر فراگيري » است. معلم ديگر صرفا مخابرهكننده اطلاعات نيست بلكه معلم «راهبر آموزشي است». ويژگي معلم از «فرزانه درصحنه بودن» به «فرزانه راهنما» تبديل شده است. معلم بايد تواناييهاي «جستوجوگري و پرسشگري و پژوهشگري دانشآموزان را تقويت كند. به همين دليل نيازمند كسب دانش و مهارت جديد است ، به همين دليل اصرار زيادي بر آموزشهاي ضمن خدمت معلمان براي كتب جديد التاليف وجود دارد.
اساس كارمعلمي بايد بري از حافظهمحوري باشد. حافظهمحوري خلاقيتكش است. قابليتهاي ذهني دانشآموزان با روشهاي مبتني بر حافظهمحوري و تاكيد بر حفظيات منكوب ميشود.
- آموزشهاي معلم بايد منجر به ورزش ذهني دانشآموزان و تشنه كردن آنها بشود. وظيفه دانشآموز در چنين محيطي جستن و يافتن و نتيجه گرفتن است. دانشآموز بايد پژوهشگر باشد و مدرسه و كلاس درس بايد مكان امني براي دانشآموزان پرسشگر و كنجكاو و ناآرام باشد.
- توانايي پرسشگري دانشآموزان بايد تقويت شود و پرسش خوب نيمي از پاسخ است و پرداختن به آن يعني پرداختن به چرايي و چگونگي پديدهها يا همان پژوهش است كه خلاقيت در آنجا شكوفا ميشود. پرسشگري مبناي پژوهشگري و پژوهشگري مبناي شكوفايي ذهن و خلاقيت متعلمين است. بنابراين بايد به پژوهش به عنوان يك راهحل نگاه كنيم و در ترويج آن بكوشيم لذا در چنين موقعيتي است كه «مدارس پژوهنده» به عنوان مدارس «آينده» مطرح ميشوند.
- يكي ازاصول مهم برنامه درسي ملي «اعتبار نقش يادگيرنده» است كه پژوهش در كانون آن واقع شده است و موجب تقويت روحيه «پرسشگري» و «كاوشگري» و «كارآفريني» ميشود.
- مكتب نوليبراليسم كه يكي ازجديدترين مكاتب فكري است و نهضت جهاني « تحول در آموزش و پرورش » را هدايت ميكند و سالزبرگ و ديگران از نظريهپردازان مهم آن به شمار ميروند، بهدنبال دانشآموزان « كارآفرين » است و اعتقاد دارد كه بايد دانش به ثروت تبديل شود. لذا دانشآموزان كارآفرين نياز جدي دنياي امروز هستند.
- متدهاي آموزشي بايد با محوريت «دانش» و « مديريت دانش » و سازمان مدرسه بايد به سازمان يادگيرنده تبديل شوند. سازمان يادگيرنده بايد در متن مدارس و محور توليد دانش آموزشي و تربيتي باشد و در آموزش و پرورش ترويج شود.
- امروز صحبت از «جامعه دانش» و صحبت از «جامعه اطلاعاتي » و صحبت از « جامعه يادگيري » است كه ويژگيهاي چنين جوامعي بحث مفصلي را ميطلبد.
- از اصول ديگر، نقش فناوري اطلاعات IT,ICT و پديده هوشمندسازي است كه از ابزارهاي مهم مدرسه محوري است و از طريق آن همه فعاليتهاي يادگيري با تكيه بر جديدترين دستاوردهاي الكترونيكي و ارتباط با شبكههاي جهاني صورت ميگيرد. مدارس هوشمند سه تفاوت عمده با مدارس سنتي دارند.
- يادگيري خودياب كه در آن فرآيند يادگيري – ياددهي را خود دانشآموز قالببندي و صورتبندي ميكند.
- يادگيري خودآهنگ كه طراحي جريان يادگيري براساس استعداد دانشآموز و علايق او صورت ميگيرد ودانشآموزان براساس تواناييهاي خود فراميگيرند.
- يادگيري خود راهبر كه در اين شيوه يادگيري را خود دانشآموزان طراحي و مديريت و هدايت ميكنند.
٭معاون برنامهريزي و پژوهش
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.