شباهت های معلمی در هر گوشه دنیا،بیشتر از تفاوت های آن است.همگی قصد آموزش به بچه ها در چهاردیواری کلاس را دارند و همین عمده ترین وظیفه و دغدغه آنهاست.به همین ترتیب، در مسائل و مشکلات نیز درد مشترک دارند. اما کار معلم ـ در هر کشوری که باشد ـ نسبت به سایر مشاغل ، تفاوت هایی دارد. در واقع ، معلمی مثل هیچ یک ازحرفه هایی که می شناسیم ،نیست. معلمی، فعالیت در جبهه ی روابط انسانی است. فضایی که در آن به آسانی سوء تفاهم پیش می آید. افراد خیلی سریع ناراحت می شوند یا او را ناراحت می سازند .معلم ،ضمن اداره ی کلاس باید ازفراگیران ارزشیابی شفاهی و کتبی بگیرد، سر و صدای بچه ها را تحمل کند، پشت سرهم آنها را دعوت به سکوت کند، به همه مهر بورزد، در همان حال که با یکی می خندد، نسبت به دیگری اخم کند،به پرسش های بی موقع بچه ها پاسخ گوید،از یادگیری تک تک آنها اطمینان حاصل کند، در دعوای بچه ها فورا حضور پیداکند و آنها را آشتی دهد، تنبیه کند، تشویق کند، اندرز دهد و البته در همه ی این احوال، مواظب رفتار، گفتار و ظاهر خود باشد.دردسرهای یک معلم به چهاردیواری کلاس درس و یک زمان خاص محدود نمی شود.یک معلم باید مترصد روبه روشدن با ارزیابی های گاه و بیگاه مسئولین اداری و همین طور مواظب سلوک و ظاهر خود در بیرون باشد تا نقش الگویی اش خدشه دار نشود.شاید به خاطر همین خصوصیات است که کار معلم، در همه کشورها از ارج و مرتبه بالایی برخوردار بوده و دولت ها برای اداره آنها عنایت و حمایت ویژه ای دارند.
از نگاه دولت مردان هرساله جمع زیاد معلمان ، بارمالی زیادی را روی دست دولتها می گذارد اما این دلیل نمی شود که در اصلاح و افزایش دستمزدهای آنها با توجه به نرخ تورم اقدامی صورت نگیرد. معضل معیشت و غم نان به همان اندازه که عمده ترین دلشوره معلمان است، معمولا در طول تبلیغات انتخاباتی، یکی از تاثیرگذارترین شیوه های تبلیغی نامزدها برای جلب رای و نظر مردم و به ویژه معلمان است ؛ مثلا در کشور خودمان،با آغاز به کار دولت یازدهم مثل هر دولتی جدید، دوباره نورکم فروغ امید در دل فرهنگیان جان گرفته و روشن شد.فکر اینکه رئیس جمهور جدید با توجه به داعیه اعتدال و اصلاح طلبی شان پاسخگوی نیازهایشان باشد،هنوز معلمان را دل قوی می دارد که در انتخاب خویش اشتباه نکرده اند.خاصه که خوب یادشان است که ایشان در ایام تبلیغات انتخاباتی فرمودند: «باید به معیشت معلمان توجه شود تا شغل دوم نداشته باشند.»
این یک واقعیت تلخی است که بر خلاف بسیاری از کشورها، بیشتر دغدغه اولیه معلمان ما ، معیشتی است.به همین دلیل ،اغلب آنها دو شغله اند که همین در کاهش میزان کارایی تدریسشان بی تاثیر نیست.اهمیت این مسئله تا آن اندازه است که حتی در خلال برنامه های اعتراضی و صنفی و روشنگرانه ای که از سوی نخبگان و دست اندرکاران فعال صنفی دنبال می شود، آنجا که حرف از مطالبات به میان می آید، بیشتر مطالبات مالی مد نظر بوده و خواسته های آموزشی عنوان نمی شود.
معلمان همواره نالیده اند که حقوق ماهانه شان نسبت به سایر کارکنان دولت ناچیزاست اما شکایت نکرده اند که مدرسه شان فرسوده است یا تجهیزات آموزشی و رفاهی ندارد. برای همین است که می بینیم اغلب معلمان نیازمند وام برای خرید مسکن یا تامین جهیزیه فرزندشان، نسبت به ساختار اداره منطقه خود، نگاهی بنگاهی و بانکی دارند نه نگاهی سازمانی که در آن باید فرایند آموزش و پرورش دنبال شود.
تجربه نشان داده است که گره کور مشکل معلمان با افزایش چند درصدی هرازگاه حقوق حل نمی شود.با هر قدم دولت در اصلاح و افزایش پرداخت دستمزدها، نهاد بازار، فرسنگ ها جلوتر در مسیرگرانی و تورم راه می رود. ازنقطه نظر دیگری نیز افزایش حقوق تنها راه چاره نیست.
به راستی اگر حقوق معلمان به طور ناگهانی دو برابر میزان فعلی بشود آیا می توان امیدوار بود که آنها ضمن ترک شعل دوم و سوم خویش، یک باره به سمت پژوهش و حضور در کتابخانه ها و مراکز تحقیقی روی آورند؟
تازه از کجا معلوم است که این افزایش ها در برابر رمز و رازهای پیچیده بازار و کلاف سردرگم اقتصاد، تاب مقاومت بیاورند؟
اضافه بر این ها،تاکید مستمر و رسانه ای بر افزایش چند درصدی و هر از گاهی حقوق معلمان، موجب تضعیف شان و منزلت مقام معلم می شود و به تدریج از بار معنوی و ارزشی آن می کاهد.
بنابرابن با توجه به ضرورت برقراری عدالت و پرهیز ار اعمال تبعیض در پرداخت دستمزدهای کارکنان دولت،شایسته تر آن است که به تفاوت در میان آنها توجه شود.
به راستی اگر حقوق معلمان به طور ناگهانی دو برابر میزان فعلی بشود آیا می توان امیدوار بود که آنها ضمن ترک شعل دوم و سوم خویش، یک باره به سمت پژوهش و حضور در کتابخانه ها و مراکز تحقیقی روی آورند فرهنگی و معنوی بودن ماهیت کار معلمان از طرفی، و تعداد زیاد آنها نسبت به کارمندان سایر وزارتخانه ها از سوی دیگر، می طلبد که مثل سایر ممالک دنیا، ابتدا در جهت ارتقای منزلت و جایگاه واقعی آنها تدابیری اندیشید تا هم معلمان هویت از دست رفته خویش را بیابند و هم دولت یازدهم به شعار تدبیر و امید خویش جامه عمل پوشانده باشد.
از این رهگذراست که جامعه وجودشان را چنانکه باید و شاید قدر می بیند و آنها را را برصدر می نشاند.اتخاذ راهکاریی نظیر؛ پرهیز از سردادن شعر و شعار به جای عمل درحال و روز معلمان،پرهیز از نگاه سیاسی و ایدئولوژیک به آموزش و پرورش،خودداری ازابلاغ طرح و برنامه های حساب نشده و بی ارتباط با فرایند آموزش، توجه به تفاوت های فردی معلمان، تشخیص و تشویق معلمان فعال، تفویض اختیاربه معلمان و کاستن از حجم باید و نبایدهای بخشنامه ای،همراهی و همکاری با معلمان دنیا از طریق گرامیداشت روزجهانی معلم،تدوین نظامی برای درجه بندی آنها براساس صلاحیت های حرفه ای، توانمند سازی معلمان در استفاده از فناوری های نوین، حمایت قاطع و عینی از معلمان در برابر اولیا کم لطف و پرتوقع، عفو و یا تخفیف مجازات معلمان معترضی که اکنون دربندند و بالاخره،هدفمندسازی نظام پرداخت ها براساس شایستگی ها و تلاش های تعریف شده، از جمله اقداماتی است که در جهت ارتقاء منزلت معلمان می توان کاربست.
کلام آخراینکه می دانیم در صدر دولت یازدهم،شخصی با تدبیر و امیدوار نشسته که جهانی می اندیشد و منطقه ای عمل می کند و آن چنان که گفته اند ؛کلید قفل بسیاری از مشکلات را در دست دارند.
دست برقضا،ایشان نه به اسم که به رسم نیز، فردی روحانی است و روحانیون که خود از جمله معلمان غیررسمی جامعه ما هستند، به خوبی اهمیت علم و حرمت معلمان را می دانند.
بر این اساس دور نیست که برنامه های خوبی را در جهت افزایش شان و منزلت اجتماعی و حرفه ای معلمان شاهد باشیم.
امید که در تصمیم گیری های بعدی، جمعیت معلمان ما هم مثل معلمان دنیا به عنوان جمعی که فقط زیادند اما زیادی نیستند، به حساب آیند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
معلمان در زاپن کره جنوبی تایوان و....تا المان ایتالیا فرانسه و ایالات متحده و کانادا و...معیشت منزلت بهتری دارند
واقعا چرا از یک سوراخ دوبار باید گزیده شد؟؟؟؟!!!!؟؟؟؟!!!
افسری که به لحاظ تخصص و تحصیلات از خیلی از همکاران فرهنگی من پایین تر است .
اگر کمبود بودجه بصورت عادلانه بین همه دستگاهها توزیع شود با وجود همه کاستی ها اما همه آرامش دارند .
آنچه که بیش از فقر همکاران ما را آزرده است فرق است .
تبعیض نفرت انگیز ترین پدیده همه دوران های بشر بوده
کاین هنوز از نتایج سحرست
پای تشریف صاحب عادل
که جهان را به عدل صد عمرست
و در عمل برای شغل خود .هیچ هستیم . اصلا جامعه بزرگ فرهنگیان
سکوی پرتاب آقایان هست هرچه پا برای پریدن روی فرهنگیان می گذارند ما پیشتر فرو می رویم و به نسبت کمتر دیده می شویم .
همکاران اکثریت ما هم قصد تقرب ندارند.... متاسفانه
بنابراین بدون نفت نیزمشکلی نخواهند داشت.امانبودن اقتدار کافی در برخورد با بی عدالتی و حقوق های نجومی و........ مثل غده ی سرطانی بلای جان ما شده است.
آنها فقط تظاهر میکنند...
همه فعالیتهای آموزش و پرورش تظاهر است... کارهای غیر اصولی و غیر کارشناسی و به کسانی توجه میشود که اهل تظاهر و ریا باشند...
بنابراین حتی اگر حقوق هم دو برابر شود، یا دنبال پژوهش نمی رویم یا پژوهشهایمان در قواره و اندازه سازمان متظاهر پرور آموزش و پرورش خواهد بود...
جامعه ما برای کار اصولی و ارزشمند در هر عرصه ای ارزشی قائل نیست...
نتیجه اجرایی شدن طرحهای شتابزاده و بدون پشتوانه علمی و فکری مثل نظام 633 و ارزشیابی توصیفی است...
در صدر دولت یازدهم،شخصی با تدبیر و امیدوار نشسته که جهانی می اندیشد و ...
میشه با دلیل و برهان بفرمایید منظورتان کیست؟؟؟
نوشته تان سبک وسوی مشخصی نداشت بیشتر یک بیانیه زیبا بود به قصدو هدفی خاصکه البته چند مشکل هم درآن به زییایی گنجانده شده بود.