« روز جهانی معلم » در ایران پنجم اکتبر روز جهانی معلم است . این روز در تقویم رسمی ایران یاحتی در تقویم وزارت آموزش و پرورش هرگز ثبت نشده و جایگاهی رسمی ندارد . اگر چه دولت های اصلاح و اعتدال به طور غیر رسمی با آن مخالفتی نداشته اند و گاه وزیر ، متنی در گرامیداشت این روز صادر می کرده است و این درحالی هست که دولت راست گرایان اقتدارگرا هیچ گاه این روز را در حد تشریفات یا شعار هم نپذیرفتند و اصولا بینش غرب ستیز آنان و پرده ی آهنینی که برای خود ترسیم کرده اند مانع از پذیرش مناسبت های جهانی همراه با سایر ملل می شود.
13 مهر 96 از راه رسید و معلمان شاغل رسمی در ایران همچنان حق التدریس کلاس هایی که از آذر سال 95 تا خرداد 96 رفته اند ، دریافت نکرده اند ، بیمه طلایی آنان ارزشی بیش از یک حلبی ندارد و از سرنوشت صندوق ذخیره که حاصل دسترنج شان است اطلاعی ندارند . کلاس های ضمن خدمت آنها که چندسالیست به آزمون های مجازی مبدل شده است همچنان از معلمان پرسش های تستی در باب حجاب یا نماز می پرسد و در نحوه ی تالیف و تدوین کتبی که باید تدریس کنند نیز سهمی ندارند و یا در خوش بینانه ترین حالت در حد 5 درصد آن هم اصلاح بعضی تصاویر یا اغلاط چاپی است .وضعیت خود معلمان نیز رقت بار و جای هیچ دفاعی ندارد.
در سه مدرسه از نزدیک به 30 معلمی که با آنان همکار هستم هیچ کدام ، و با تاکید قاطع می گویم هیچ کدام در طول یک سال حتی یک بار یک نسخه روزنامه 300 تومانی (درشهرستان ها ) 500 تومانی (در تهران ) را نمی خرند و نمی خوانند . هیچ یک با مجله و نشریات ارتباطی ندارند و تحت هیچ شرایطی هم تن به کتاب خواندن یا هزینه ای برای خرید آن نمی دهند . با کتابخانه و کتابفروشی کاملا بیگانه اند و جز همکارانی که از سر افزایش حقوق (اگر افزایشی باشد) و یا پرستیژ اجتماعی و گاه چشم هم چشمی اقدام به ادامه تحصیل کرده اند و بالاجبار باید کتاب درسی تهیه کنند ، دیگر خبری از مطالعه و کتاب خواندن نیست .
سرک کشیدن به فضای مجازی هم برای معلمان همچون اکثریت مردم جهت دیدن تصاویر یاکلیپ های طنز یا سرگرمی های روزمره ، ارضاء حس کنجکاوی از زندگی خصوصی هنرمندان و فوتبالیست ها و سیاستمداران و یا به گفته ی اساتید ارتباطات خواندن زباله های مجازی و اخبار شبه علمی و شبه تاریخی نوستالوژیک و هیجان انگیز و فوراوارد به این و آن می باشد .
اگر در دوره ای صمد بهرنگی ( با همه ی انتقادات به او و عدم موضوعیت بخشی از نظرات و کتاب هایش در شرایط کنونی ) با 28 سال عمر ، هم کتاب می نویسد ، هم ادبیات فولکوریک را غنا می بخشد ، هم در کار ترجمه است ، هم نقد می کند و در مجامع و مجالس فکری حضور فعال و موثر دارد ، اینک معلمان ، نه سودای تغییر جهان [فارغ از درستی یا نادرستی آن ] و نه ایران را ، که سودای تغییر محیط زندگی و شغلی و صنفی خود را نیز ندارند و " روزمرگی " برای آنان ، هم آرمان شده است هم برنامه ی زندگی .
با تاکید قاطع می گویم هیچ کدام در طول یک سال حتی یک بار یک نسخه روزنامه 300 تومانی ( درشهرستان ها ) 500 تومانی (در تهران ) را نمی خرند و نمی خوانند . هیچ یک با مجله و نشریات ارتباطی ندارند و تحت هیچ شرایطی هم تن به کتاب خواندن یا هزینه ای برای خرید آن نمی دهند . با کتابخانه و کتابفروشی کاملا بیگانه اند با چنین اوضاعی از وزارت آموزش و پرورش و معلمان ، روز جهانی معلم نیز همچون هفته معلم در اردیبهشت ماه ، مفهوم معناداری برای فرهنگیان ایران ندارد ، بگذریم از این که بسیار معلمان ایرانی روز جهانی معلم را نه می شناسند و نه انگیزه ای برای دانستن آن دارند .رفت و آمد دولت ها و وزیران هم نتوانسته است تغییری در این شرایط مزمن بدهد و جز انگیزه های فردی هیچ عامل بیرونی در تغییر شرایط دخیل نیست .
همچنان فرهنگ در حاشیه ی دولت ها قرار دارد و بیماری ثابت و همیشگی " کسر بودجه " از پیکره ی آموزش و پرورش جدایی ناپذیر شده است . شعارها و برنامه های دور از دسترس و هیجان انگیز چاره ی فرهنگ و حاملان آن یعنی معلمان نیست ؛ اگر دولت دوازدهم و وزیر جدید چند راهکار عملی و قابل حصول همچون رفع عفونت کسر بودجه ی چندین ساله ی آموزش و پرورش و پرداخت به موقع دستمزد و حقوق کارکنان ، ارتقاء بیمه ی طلایی جهت پذیرش آن از سوی پزشکان متخصص و پرداخت هزینه دندانپزشکی یا لااقل درحد 50 درصد آن ، و مشارکت عملی فرهنگیان در تالیف کتب درسی و آزمون ها و کلاس های ضمن خدمت ، بهترین راهکار و یادگاری درخشان از دوره ی وزارت جناب بطحایی خواهد بود .
وعده ها و برنامه های کوچک و محدود ولی کاربردی و عملی و قابل حصول و تحقق ، بهترین هدیه ی روز جهانی معلم برای فرهنگیان ایران می تواند باشد . برنامه هایی که طی یک زمان بندی مشخص و نه نامعلوم و نامحدود ، اجرایی شود و نتیجه ی آن نیز پیش چشم معلمان قرار گیرد .
تنها از این طریق است که می توان به استمرار دولت اصلاح و اعتدال در سال 1400 امیدوار بود .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
فقط یکمثال میگم. الان شما میتونی کارکرد یک شهروند کره شمالی رو با یک شهروند کره جنوبی مقایسه کنی؟
صمد بهرنگی
التماس انتشار