تغییرات در آموزش در همه جای دنیا پذیرفته شده است. این امر برای به روز کردن روشها، هدفها و ساختارها الزامی است. اما پیش از تغییر، مهمترین عامل چرایی تغییر است. اینکه بناست با آن تغییر چه کاستیهایی را از بین ببریم و چه دستاوردی داشته باشیم. باید دید چه نیازی به این تغییر وجود دارد. چه اتفاقی میافتد اگر پنج رشته موجود تحصیلی به سه رشته تقلیل یابد.
این تغییر را میتوان از مناظر مختلف بررسی کرد. اولین نکته ازدیاد نیرو در آموزش و پرورش است؛ موضوعی که بارها و بارها صحبت تعدیل نیرو را نیز به میان آورده است. با تقلیل رشتهها کلاسها در هم ادغام میشود نتیجتا جمعیت کلاسها بالا میرود و نیاز به معلمها جداگانه برای هر رشته نیز وجود ندارد. به این ترتیب به راحتی میتوان نیروها را تعدیل کرد.
سوالی که وجود دارد این است که اگر با ازدیاد نیرو مواجهیم چرا کلاسها با جمعیت کمتر بسته نمیشود؟ من خودم در کلاسهایی تدریس میکنم که 38 نفر دانشآموز دارد آن هم سال چهارم دبیرستان! اگر یکی از اهداف از این تغییر و ادغام رشتهها تعدیل نیرو باشد به زعم من در کارایی کلاسهای درس و یادگیری دانشآموزان اثر منفی خواهد گذاشت. چراکه کلاسهای استاندارد جهانی بین 20 تا 25 نفر است ولی در مدارس ما حتی کلاسهایی 45 نفره بسته میشود. دو رشته فنی و حرفهای و کار و دانش پیش از این نیز یک رشته بودند که از آن تحت عنوان هنرستان یاد میشد و پس از مدتی از هم تفکیک شدند. بنابراین شاید حالا نیز مشکلی برای ادغام این دو رشته نباشد اما درمورد رشتههای با سابقه ریاضی فیزیک و علوم تجربی هرچند در برخی دروس با هم مشترکاند یا در درسی مثل فیزیک فقط در یکی، دو فصل با هم تفاوت دارند اما در درسهای تخصصی تفاوتهای بسیار دارند؛ من نمیدانم چطور میشود درسهای این دو رشته را با هم ادغام کرد؟ ضمن اینکه هر دانشآموزی با علم و آگاهی از آینده دانشگاهیاش رشته تحصیلیاش را انتخاب میکند. چرا کسی که میخواهد مهندس شود باید زیست یا زمینشناسی بخواند؟!
اهمیت ریاضی برای بچههای تجربی در کنکور تنها 14 درصد است و تنها یک کتاب ریاضی میخوانند اما بچههای ریاضی در طول یک سال چندین کتاب ریاضی میخوانند. این ادغام رشتهها چه تاثیری در انتخابهای دانشگاهی خواهد گذاشت؟ اگر برای طرحهایی که قرار است اجرایی شود چشمانداز روشنی وجود نداشته باشد اتفاق خوبی نخواهد افتاد. مثل طرحهایی که برای تغییرات در دولت قبل و در زمان وزارت آقای حاجیبابایی به سرعت انجام شد.
برای مثال تغییر در ساختار آموزش ابتدایی که از پنج سال به شش سال تغییر یافت و کارکردی جز آشفتگی نداشت. طرحها باید پیش از اجرایی شدن کارشناسی شوند وگرنه نهتنها کارکردی نخواهند داشت بلکه آثار مخربشان تا سالها ادامه خواهد یافت. مساله آموزش حساس است ، در همه جا وقتی میخواهند تغییری ایجاد کنند ابتدا در یکی، دو استان یا چندین مدرسه آزمایش میکنند. اگر نتیجه مطلوبی در پی داشت در کشور اجرایی میشود اما متاسفانه طرحهایی که تصویب میشود پیش از آزمایششدن اجرایی میشود.
آموزش و پرورش سازمان پژوهش دارد و تعداد زیادی آنجا برای همین پژوهشها حقوق میگیرند اما اینکه چرا روی هیچکدام از این طرحهای پیشنهادی پژوهشی صورت نمیگیرد در ابهام است. نکته مهم دیگر که همین حالا نیز در دانشآموزان بسیار دیده میشود کم تمایلی به درس است به این علت که حجم درسها بسیار بالاست و بچههایی که پشت کنکور هستند واقعا استرس و فشار بالایی را متحمل میشوند. اگر با این ادغام، دروس اضافه شود و برای مثال بچههای ریاضی از این به بعد ناچار باشند زیست و زمینشناسی بخوانند و بچههای تجربی مجبور به خواندن دیفرانسیل و جبر و احتمالات باشند حجم درس خیلی بیشتر از این چیزی که حالا وجود دارد، میشود. آن هم درسهایی که بچهها تمایلی به خواندن آنها ندارند.
اما از منظری دیگر میتوان در نظر گرفت که با این ادغام رشتهها، درسها عمومیتر و سادهتر شود. یعنی کسانی که رشته علوم پایه را میخوانند یک زیست عمومی نه زیست طاقتفرسای سال چهارم رشته تجربی را بخوانند و همینطور بهجای دیفرانسیلی که بچههای ریاضی را کلافه کرده یک ریاضی عمومی بخوانند. اگر با این تغییر حجم مطالب درسی کاهش یابد و در عوض کیفیت آموزش بالا برود اتفاق خوبی خواهد افتاد. چراکه آنچه اهمیت دارد، کمیت نیست بلکه کیفیت است. الان ریاضیای که در خارج از کشور به بچهها آموخته میشود بسیار کمتر از سرفصلهای ماست اما در آزمونها آنها بالاتر از بچههای ما هستند.
مثلا بهجای تغییر محتوای کتابها آقای حاجیبابایی مردودی سال اول را حذف کردند چراکه سالانه تعداد زیادی در این سال مردود میشدند! حالا بچهها با کلی مردودی بالا میآیند و بعد هم با تکماده دیپلم میگیرند. میشود بهجای گذاشتن این راههای در رو از این حجم کم کرد و به کیفیت آموزش و یادگیری افزود. اگر این تغییر بتواند کیفیت آموزش را بالا برده و از این حجم اطلاعاتی که 90 درصد آن نیز در آینده به درد افراد نمیخورد بکاهد میتواند طرح مثمرثمر و مفیدی باشد.
* عضو کانون صنفی معلمان
نظرات بینندگان
جناب نیک نژاد هرچه مطلب از شما می خوانم بیشتر دوستدار شما میشوم و نوشته هایتان را با گوشت و پوست خود درک می کنم و افسوس که کارشناسان ما چقدر از این تفکرات دور هستند . انگار مردان مریخی هستند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سوالهای بزرگ و بیجواب.
البته بیجواب که چه عرض کنم.
تا زدن ریشه آموزش وپرورش یکی دو ضربه تبر دیگر باقی مانده ادامه بدهند موفق می شوند !!!