مهر فصل شكفتن و نو شدن است ، فصل آغاز و زايشي دركوچه باغهاي مرگ و پژمردگي گلهاست فصلي كه به يمن و بركت مهرباني ها ي پاييز ، خزانش نيز دوست داشتني و به ياد ماندني است .
مهر آغاز يك انتهاست ، انتهايي كه باغ سبز آرزوهايمان است ، انتهايي كه عافيت است و از آن كساني است كه به فردا ايمان دارند .
مهر ، شكستن مهر سكوت علم و دانايي است ، مهر فصل كيف ها و كتابهايي است كه بر دستان كودكانمان مي رويد و رويش زيباي دانائي هاست كه امروز نيازمند آنيم و فردايمان را به اميد اين دانايي ترسيم مي كنيم .
مهر زدودن زنگار جهالت از دل است .
مهر، مهر آگاهي بر پيشاني بلند دانايان فرداي ماست ، مهر فصل آموختن ، دانستن ، زيستن براي ريستن است و كوله پشتي هاي فرزندانمان پر از راهنماياني است كه بي اعتناء به تزويرها و رنگها راه و رسم بودن ، چگونه بودن و ماندن را مي آموزند .مي آموزند كه فردا نيازمند مردان و زناني است كه نه يك قافله بلكه صدقافله دل همراهشان بوده و جاده هاي اميد و آرزويشان به دست آنان ساخته خواهد شد .
مهر فصلي است كه كودكانمان مي روند تا بياموزند زندگي پر از فراز و نشيبي است كه بايد آنها را شناخت ، هموار نمود و تكيه كرد ، تكيه بر اريكه اي كه جداي از قله هاي علم وافتخار ، تمدن و افتخار يك ملت را يدك مي كشد و در پايداري و افزودن پايه هاي ترقي آن بايد تلاش نمود .
مهر باز هم فرا مي رسد ، زنگها به صدا در مي آيند ، همهمه ي دانش آموزان فضاي سكوت مدرسه را مي شكافد و نيمكتها شاداب تر از هميشه ، پذيراي ميليونها فرزند معصومي هستند كه با هزار اميد و آرزوي پدر و مادرانشان گام در كلاسهاي درس نهاده اند و امانتي هستند كه تنها يك امين صالح را مي طلبند وآن نام بلند معلم است . كلمه اي و و اژه اي به امتدا معني يك فرهنگ لغات كه قرين غربت و فراموشي است و شايد نشانگر رسولاني است كه براي احياي رسالتشان بار سنگين مذمتها و سختيها را بر جان خريدند و در بحران فراموشي جامعه ، تنها به شيريني نتيجه اي كه عايدشان مي شد فكر كردند و عاقبت نيز از آن كساني است كه استقامت ورزيدند ، صبر كردند و خدا را سرلوحه ي حركتشان قرار دادند .
معلم گمنام ترين نام مهر است ، مهري كه با مهر او شروع مي شود و با مهر او پايان مي يابد و هيچ وقت در ياد و نام كساني نبوده كه منصب دار و جيره خوار مقام اويند ولي در عوض در هرخانه اي عطر مهرباني و محبتش پيچيده است ، از دورترين روستاها و خانه هاي گلي مهر پرور تا بلندترين برجهاي سر سائيده به آسمان كه تشريفات و زرق و برق زمانه گرفتارش نموده است و اين است رمز ماندگاري معلم كه تابلويي شده از زيبائيها و مهرباني ها و در طاقچه هاي دل هر دانش آموخته اي جا گرفته است .
اما مهر آمد ، به اميدي كه شايد در اين سال نيز همانند هرسال گذشته مسئولان نيم نگاهي به معلم و محور اصلي مدارس داشته باشند و ما نيز جهت اداي وظيفه ي خويش قلم مي زنيم شايد امسال مثل سابق نباشد .
اما كجايند آنانكه در دفاتر عريض و طويل رياست و ميزهايشان معلم را مي ستايند ، سپاسش مي گويند و در مدارس خصوصي و كلاسهاي تك درس فرزندانشان به دنبال بهترينها هستند ؟
كجايند تا بگويند اشكال كار كجاست كه هنوز هم معلم در باورشان نگنجيده و هنوز هم در انتخاب رشته ي دانشگاهي فرزندانشان از دبيري و آموزگاري و ... فراري اند؟ وهر شغلی جز معلمی ملكه ي ذهني آنان گرديده است ؟
كجايند آناني كه امروز به يمن اشل هاي كاري شان حقوقهاي چناني و پاداشي چنيني مي گيرند و وقتي پاي معلم به ميان مي آيد مي فرمايند : آنان زيادي اند .
سروران و مسئولين دلسوز و والا مقام !
معلم ياد گرفته و ياد داده است كه دروغ آغاز هر لغزشي است شايد خانواده ي بزرگ معلمان زياد باشند ولي زيادي نيستند ، همين معلمانند كه مدارس كپري را اداره مي كنند ، همين هايند كه در چادرها ، كانكس ها ، مدارس گلي مخروبه و ... به فرزندانتان ياد مي دهند كه نشان آدميت فراتر از آني است كه مي انديشيم ، ياد مي دهند كه ياد بگيرند براي ياددادن و ياد بگيرند براي خدمت به هم نوع و همين ها هستند كه مي آموزند سواي خانه و خانواده همسايه اي نيز هست كه بايد بيادش بود ، بايد مهر ورزيد ، بايد محكم بود و بايد تلاش كرد.
اگر امروز فلم در دستانتان به هر سويي كه اراده كنيد مي چرخد و هر چه بخواهيد مي نويسد وامدار تلاش و همت معلماني است كه الفباي معرفت و عشق را يادتان دادند.
آيا فراموش كرده ايد اگر به فرزندانتان به خاطر تحصيلات و مدارج علمي و رتبه و مقام دنيويشان مي باليد پرورش يافته ي مكتب همين معلمان اند ؟
آيا فراموش كرده ايد زماني از دوران تحصيلي فرزندتان را كه حتي حرف شما را نيز قبول نداشتند و مي گفتند هر چه معلممان بگويد درست است ؟
آيا در امانتداري معلمان كودكان معصومتان شكي كرديد ؟ آيا هرگاه فرزندتان با كوله باري از معلومات جديد ، ادب و اعتقاد و ... وارد منزل شد به معلمش احسنت نفرستاديد ؟
آري !
شايد گذر زمان انسان را فراموشكار و ناسپاس نمايد اما براي يكبار هم كه شده از فرزندتان بپرسيد معلمتان را چگونه يافتيد و هرگز هدايبتشان نكنيد كه در انشايشان بنويسند ثروت بهتر از علم است چون معلم ما نه خانه اي دارد نه ماشيني و .... ، و دنيا مال كساني است كه آبي دارند و نـــاني
اما بگوييد كه در زندگي آنچه مهم است اين است كه چگونه آب و نان را در كنار هم قرار دهيم تا حلاوت آن هم دنيايمان را بگيرد و هم آخرتمان را .
بگوييد كه پشت خميده ، چشمهاي كم سو و گود افتاده ، موي سفيد و دست گچي معلم كه در فراز و فرود خدمتش به دست آورده نعمتي است كه خدا وند به هركسي ارزاني نمي كند.
معلم مي ماند و مهرماه ، معلم مي ماند و هزار درد كه نه بر مي آرد و نه بر مي تابد و اين است رمز ماندگاري معلم كه آموخته است زكات دانش او نشر آنست .
و اين چنين است روايت اهل دل و ائمه و امامان ما كه قومي را تا سر منزل مقصود هادي بودند ، نشتر روزگار خوردند و طعنه ي نامردمان شنيدند اما ماندند و پيروز شدند .
به فرزندانتان بياموزيد كه بايد بهترينهاي شما معلمان جامعه شوند تا مردم امانت خويش (كودكانشان را) را با آسودگي به شما بسپارند و شما نيز از آنها انسانهايي بسازيد كه مايه ي افتخار جامعه باشند و الا خداي ناكرده اگر سكانداران تعليم و تربيت از نا اهلان و بدهاي زمانه باشند خسراني خواهيد ديد كه شايد قرنها رنج و مشقت براي جبران به همراه داشته باشد .
معلم ياد گرفته و ياد داده است كه دروغ آغاز هر لغزشي است ولي جواب همه ي زحمتهاي او در كلاسهاي درسي وعده هاي دروغي است كه از ما بهتران شنيده اند و سئوالي كه چرا دست آموخته هاي ما امروز به ما هم دروغ مي گويند ؟
اما بگذريم از همه ي توصيفها و روايتها كه سالها فرصت مي طلبد و خاطري آسوده كه مستمع باشد و نه ما مجال نوشتن داريم و نه آقايان فرصت مطالعه و تفكر و بپردازيم به اصل موضوع و آنهم با مسولين محترم آموزش و پرورش در رده هاي مختلف وزارتي و استاني و...
اولين پرسشي كه از مسئولين محترم ميتوان پرسيد اين است كه با گذشت بيش از 38 سال از عمر انقلاب اسلامي چه كرده ايم ؟
آيا توانسته ايم احقاق حق نمائيم و از سهمي كه در جامعه داشتند عدالت را لحاظ كنيم و به ديده ي عالمان جامعه ي اسلامي نگاهشان كنيم . اگر امروز شعار دولت محترم اعتدال و امید در سایه تدبیر است کدام تدبیرتان مایه ی امیدواری معلم است؟
آيا با همه ي ريخت و پاشهايي كه در برخي نهادها مي شود چرا راضي مي شويم معلم با سيلي صورت خود را سرخ نگه دارد ؟
شايد در وهله ي اول چنين به نظر برسد كه حقوقشان در مقايسه با فلان سال چند برابر شده است ، بلي اين قیاس دستاویز شماست و به فرض هم صحیح باشد، اما در مقايسه با ساير اقشار چه درصدي كسب مي كنند ؟
ما نيز باور داريم همه ي زندگي پول نيست اما در روزگاري كه در تخته سياهش مي نويسند بابا پول داد ،آب خريد ، نان خريد، چگونه مي شود بدون پول گذران زندگي كرد ؟ آيا فرزندان معلم نيز حق برخورداري از امكانات روزرگار را دارند؟ آيا مسكن ، رفاه ، آسودگي خيال و...حق معلم است ؟
اگر چنين است و نظرتان مثبت ، نيم نگاهي بياندازيد به وضع دريافتي ها و مزاياي ادارتي چون نفت ، مخابرات ، كارمندان و تحويل داران جزء بانكها و.... آن وقت با خودتان هم كه شده بدون رو در بايستي كلنجار برويد و قضاوت كنيد و اگر در اين وسط فكرتان به سه ماه تعطيلي تابستان گير داد بگوييد حاضريم سه ماه را نيز در مدرسه كنار فرزندان اين مردم باشيم ولي مثل ديگران وامها و مزاياي مادي بي شمار داشته باشيم .
تو را به خدا قسم !
چگونه مي شود كار بنيادي و زيربنايي آموزش و پرورش را مصرفي مي دانيد ولي شمردن سود پول مردم ( ازجيب مردم براي مردم وسودش براي شما ) توليدي مي خوانيد مگر نه اين است كه امروز غني سازي و توليد چرخه سوخت هسته اي ، تازه هاي علم ، پيشرفت در علم سلولهاي بنيادي و... كار فرزندان شماست كه سالها بر رويشان كار شده و امروز بارور مي شوند .آيا باز هم تغييير تفكرات توسط معلم را را منکر می شوید يا بلوغ فكري شما و فرزندانتان به حدي است كه توان ديدن و قبول ثمره ي سالها زحمت معلم و استاد را ندارد ؟!
اما...
آموزش و پرورش ما از بعد كاركرد عملي وآموزشي و علمي آن چنانكه بايد و شايد نتوانسته جوابگوي نيازها و كشف استعدادها باشد ، تكيه بر علوم نظري ، كليشه اي كار كردن واقتباس خشك و خالي از نحوه ي آموزش در ساير ممالك از جمله عوامل اين كار كردند و نگرش و ايجاد تغييرات اساسي ضروري به نظر مي رسد ، تكيه بر يك سري درصدهاي قبولي و ورودي و خروجي هايي كه تنها كميت آن لحاظ مي گردد نخواهد توانست موفقيت آموزشي و پرورشي را تضمين كند بلكه توجه به كارهاي عملي ، دروس مبنايي جهت آموزش و ترغيب به پژوهش از سنين كودكي و برانگيختن حس كنجكاوي و جست و جوگري مي تواند كاركردي موثر و مفيد تر داشته باشد .
توجه به آموزش محور اصلي و ركن اساسي مدارس يعني معلمان ، بر اساس اصول علمي نه كلاسهاي ضمن خدمتي كه شايد اكثريت آنها جنبه ي كاربردي هم ندارند مي تواند مسير ترسيمي را به مراتب مطلوبتر سازد . مسلح بودن به علم روز ، شيوه هاي نوين تدريس ، توجه به ابتكارات و خلاقيت هاي معلمان در چارچوب كار گاههاي آموزشي ، ارزش گذاري كيفيت نه كميت ، و... مي تواند در بهبود و اوج گيري آموزش و پرورش ما از نظر كيفي بخشي به يادگيري موثر باشد .
از سويي ديگر تاليف كتب درسي با توجه به نياز شاگردان و نحوه ي آموزش آنها در نقاط مختلف كشور و مناطق دو زبانه و انتخاب شيوه هاي ايجاد حس پژوهش و جست و جوگرانه در دانش آموزان خواهد توانست حالت ركود و بي تحركي نظام آموزشي ما را از بين ببرد و تنها تكيه بر يك سري سئوالات نظري نخواهد بود.
همچنين به نظر مي رسد در سالهاي اخير ايجاد استرسهاي بي جا در خصوص كنكور در دانش آموزان متوسطه باعث گرديد تمامي هم و غم آنان صرف كنكور و كلاسهاي كنكور شده و مقطع متوسطه كلاسها تنها به صرف ساعت درسي و ارائه ي تكليف توسط دانش آموزان شود كه صدمه ي آن در سالهاي آتي در پايه هاي دانشگاهي به چشم خواهد خورد و دانشگاههاي ما نيز نخواهند توانست در ترميم ضعف علمي و... موفق باشد .
آموزش و پرورش مسير توسعه است و هر جامعه اي كه به آينده مي انديشد و هر برنامه ريزي كه براي سالها و شايد قرنها بعد برنامه تدوين كند از آموزش و پرورش شروع مي نمايد و محلي است كه مي تواند متضمن موفقيت هر برنامه اي در جامعه باشد و به اين خاطر است كه امروز مسئولين و برنامه ريزان كشور جهت دستيابي به اهداف برنامه هاي توسعه فرهنگي ، علمي و اقتصادي بايد توجهي ويژه به اين نهاد داشته باشند و نهادينه كردن تحقيق ، پژوهش ، كار عملي ، اختراع و ابتكار در بين دانش آموزان از اولويتهاي مهم آنان باشد .
داشتن وزیری قدرتمند آغاز شکوفایی آموزش و پرورش است ولی امیدی به وزیران سیاسی نیست. جایی که رئیس جمهور محترم قسم می خورند و خدا را شاهد می گیرند که شایسته تر ازاین افراد برای وزارت سراغ ندارند باید فاتحه آموزش وپرورش را خواند که در خانواده ی میلیونی اش تنها آقای بطحایی شایسته وزارتند!
و یا للعجب از قسم ها ی نابه جا و دور از عقلی که امیدمان را ناامید کردید.
و جالب تر اینکه وزیر محترم تازه به میدان آمده در اظهار نظری عنوان می کنند ادامه شیوه کاری 35 سال گذشته محکوم به شکست است ؛ ولی سئوال اینجاست:
جناب آقای بطحایی ! در طول این 35 سال چند سالش در مسند ریاستها و وزارت خانه بوده اید؟ چه تحولی ایجاد کرده اید؟ کدام ایده و طرحی برای تحولات داده اید؟
و همچنان دور تسلسل و زار در رسانه ها و صدا و سیما ادامه دارد.
اما آنچه مي توان براي جمع بندي در آغاز سال تحصيلي به مسئولين ارائه نمود تا با ديد و نگرشي عميق تر مسائل را مورد نظر قرار دهند عبارتند از :
1- توجه به كيفيت بخشي آموزش در مدارس و حذف درصدهای قبولی کذایی ، و استماع نظرات معلمان در این خصوص
2- توجه به امور آموزش معلمان با نگرشي كاربردي
3- توجه به وضع معيشتي معلمان با نظر به ادارات و نهادهاي ديگر دولتي و اجراي نظام هماهنگ حقوق (نمایندگان محترم مجلس به فکر تحمیل نفرات خود برای ریاستهای آموزش و پرورش نباشند اگر فرصتی داشتند قانون اساسی را مطالعه فرمایند و آن را اجراکنند )
4- توجه به مشكلات صنفي معلمان و ايجاد بستر فعاليت و حضور در عرصه هاي مختلف و توجه به تربيت سياسي معلمان جهت انتقال به آينده سازان ميهن اسلامي
5- حل معضلات مسير ارتقاء شغلي ، حق مسكن ، ارزشيابي ، جهت برقراري عدالت در بين نيروهاي شاغل در آموزش وپرورش در رده هاي مختلف كاري
6- توجه و اهتمام به فعاليتهاي صندوق ذخيره ي فرهنگيان با استفاده از توانايي و نيروي فكر و انديشه ي معلمان و سوق دادن سرمايه به سمت ايجاد اشتغال و فعاليتهاي توليدي نه خريد سهام و ايجاد ليزينگ و همچنين وصول بدهي هاي دولت به اين صندوق
7- حذف هزينه هاي زائد در رده هاي مختلف آموزش و پرورش و اختصاص آنها به حل مشكلات مدارس
8- شايسته سالاري و توجه به نظرات سازنده معلمان مناطق مختلف
9- رسيدگي به شكايات و مشكلات معلمان در چارچوبي كه معلم هميشه محكوم بي چون وچرا نباشد
10- توجه به فعاليتهاي عملي وكارگاهي در مدارس و تجهيز آزمايشگاهها
10- توجه به حجم كتب درسي با توجه به مدت زمان آموزش و توانايي يادگيري فراگيران
12-برای یکبار هم که شده تکلیف مردم را با کمکهای مردمی اجباری و زوری روشن سازید و اصل آموزش و پرورش رایگان قانون اساسی را معطل خود نکنید.
13- وزیر محترم ، پورسانت هایی که برخی مدیران مدارس دخترانه سالانه به خاطر قرارداد با مانتو فروشها می بندند بیشتر از دریافتی سالانه آنها از این وزارتخانه هست ، تحمیل هزینه بر مردم مستضعف و اقشار ضعیف بر خلاف رضای خداوندی است ، چاره ای بیندیشید واین طرحهای اجباری را حذف نمایید.
14- تبدیل مدارس به محلی برای اخذ پول اجباری و انباشت حساب بیم آن دارد که مفسده مالی در برخی مدارس رخ دهد که ذهنیت جامعه در خصوص معلم را مخدوش نماید ،چاره کار بیندیشیدکه فردا دیر خواهد بود.
15-ریاست محترم جمهور در گزارش کاری خود در رسانه ملی در خصوص آموزش وپرورش فقط و فقط گفتند در دولت یازدهم حقوق معلمان دو برابر شده است.
راستی رئیس جمهور محترم خبردارند قدرت خرید چند برابر تنزل پیداکرده است؟
آیا خبر دارندحقوق و مزایا و وامهای کلان کارکنان شرکت نفت و مخابرات وبانکها و....چند براب رشده است؟ و نجومی بگیران چقدردریافتی دارند؟ آیا حرفی برای گفتن درباب آموزش وپرورش نداشتید؟ آیا آموزش و پرورش وبال دولت شماست؟ پس اگر نیست چرا دیده نمی شود؟
و سخن آخر اينكه آرزو مي كنيم معلمان پرتوانمان و آنانكه عاشقانه مي سوزند و دم بر نمي آورند در راهي كه گام گذاشته اند توفيقي روز افزون يابند و آنانكه بعنوان مسئولين اين خانواده زحمتكش تلاش مي نمايند توفيق خدمتگزاري بيشتر پيدا كنند و...
آمد كنار تخته ( به نام خدا ) نوشت
قبراق بود مثل الف ، ب ، ت، آ ،... نوشت
گفتم ( اجازه ،تشنه ام آقا و... تشنه ايم )
لبخند زد معلم من ، آب را نوشت
گفتم ( گرسنه ام ، همه ي ما گرسنه ايم )
نان را كنار دفتر ما با صفا نوشت
آمد كنار پنجره با حلقه هاي اشك
لبريز بغض بود ، ولي بي صدا نوشت .
فقراست اين كه در شبتان پرسه مي زند
زخم است و تيغ و طعنه ، چه قدر آشنا نوشت
سي سال بعد روح بزرگي چروك خورد
او كه فقط به خاطر ما و شما نوشت
مردي كه مبتلا به كتاب و چراغ بود
يا سوخت بي بهانه و يا خواند ،يا نوشت
حالا ولي به نقطه ي پايان رسيده بود
اين گونه درس آخر يك مرد را نوشت
گچ را گرفت ، زندگي اش را خلاصه كرد
تا خورد روي تابلو و... عينك ، عصا ، نوشت 1
1- شعر از آقای رضا علي اكبري
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
من اول مهر 96 بازنشسته میشوم و اگر خدا نظری کند احتمالا حدود 3 میلیون حقوقم و معلوم هم نیست پاداشم را چه زمانی دریافت خواهم کرد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
علی برکت ا...
منبع حقوق قاضی سایت باشگاه خبرنگاران جوان مورخه 28 شهریور 96
چرا نباید مقایسه کنیم؟؟؟