گروه گزارش/
پرتال وزارت آموزش و پرورش در خبری در بخش « اسلاید » خود با عنوان : « معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش در بین پراستنادترین اساتید دانشگاه تهران » نوشته است : ( این جا )
« به گزارش مركز اطلاعرسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش، مؤسسه استنادی و پایش علم و فن آوری جهان اسلام (ISC) به تازگی فهرستی از «پژوهشگران ایرانی پراستناد در حوزههای علوم انسانی، علوم اجتماعی، هنر و معماری» در بازه زمانی آغاز سال ۱۳۹۲ تا پایان سال ۱۴۰۱ منتشر کرده است. در این گزارش، در مجموع ۴۸۹ محقق به عنوان پژوهشگر پراستناد معرفی شدهاند و دانشگاه تهران با ۵۵ عضو هیأت علمی پراستناد، در صدر دانشگاههای ایران و بالاتر از دانشگاه تربیت مدرس با ۳۵ و دانشگاه علامه طباطبایی با ۳۴ عضو هیأت علمی پراستناد قرار گرفته است.
دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی با ۱۲ استاد، دانشکده مدیریت با ۹ استاد و دانشکده جغرافیا با ۸ استاد بیشترین سهم را در فهرست اساتید پراستناد دانشگاه تهران در حوزههای علوم انسانی، علوم اجتماعی، هنر و معماری را دارند.
شایان ذکراست در فهرست منتشرشده، نام رضوان حکیمزاده معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش و استاد تمام و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران نیز دیده میشود » .
نخستین پرسش آن است که آیا حضور رضوان حکیم زاده به عنوان استاد و عضو هیات علمی دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران موجب ارتباط و یا اتصال میان نهاد « آموزش و پرورش » و « دانشگاه » شده است ؟ واقعا تاثیر آموزش های مجازی بر دانش آموزان ابتدایی در حالی که دچار فقر یادگیری بیش از 44 درصدی هستند ؛ چقدر موثر است ؟
شواهد و نیز گفته های برخی اساتید دانشگاه نشان می دهد که این ارتباط قطع است .
آیا معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش تاکنون به صورت شفاف مطرح کرده که تولیدات دانشکده های روان شناسی و علوم تربیتی در نظام تعلیم و تربیت به چه دردی می خورند ؟
« صدای معلم » گفت و شنودی را در آذر ماه 1393 با « مظفر الدین واعظی » استاد دانشگاه ؛ در ارتباط با نقش مغفول دانشکده های روان شناسی و علوم تربیتی در ایران انجام داد و وضعیت مطلوب را در مقایسه با جوامع توسعه یافته مورد تدقیق کارشناسی قرار داد . ( این جا )
عضو هیات علمی دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی چنین می گوید :
« دانشگاه و آموزش و پرورش پس از ستاد انقلاب فرهنگی ، هر کدام راه خود را طی کردند و جدا شدند . در زمان ستاد انقلاب فرهنگی ، همواره دانشگاه و آموزش و پرورش از طریق این ستاد به هم پیوند می خوردند مخصوصا در زمان برنامه ریزی تربیت دبیر ، همواره حضور معاون آموزشی وزارت آموزش و پرورش در جلسات برنامه ریزی الزامی بود .
در مجموع ، برنامه طوری تنظیم می شد که مطابق با نیازهای آموزش و پرورش باشد و از طرف دیگر، معلم امکان ادامه تحصیل در رشته مورد نظر را داشته باشد . مثلا دانشکده علوم ، معلم فیزیک ، شیمی ، زمین شناسی تربیت می کرد ، همین طور مثلا دانشکده تربیت تربیت بدنی ، دبیر ورزش تربیت می کرد .
در همین دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی در زمان دکتر کاردان ، آزمایشگاه وجود داشت و دبیر تربیت می شد ، اما بعدا و تقریبا در سال 1380 و هم زمان با وزارت آقای مظفر ، کم کم آموزش و پرورش و دانشگاه از هم جدا شدند به ویژه دانشکده های علوم تربیتی که دیگر برای آموزش و پرورش کار نمی کنند .
این دانشکده ها و آموزش و پرورش ، هر دو از بودجه عمومی کشور تغذیه می کنند اما آموزش و پرورش متاسفانه پایش را در کفش دانشگاه کرده که موجب اتلاف بودجه می شود .
از نظر قانون هم این مشکل دارد ؛ چرا که از نظر قانون اساسی کار آموزش و پرورش ، تربیت دانش آموز از دوره ابتدایی تا پایان دوره متوسطه است و امر « تربیت دبیر »در حوزه ی آموزش عالی است .
اگر واقعا به وجود دانشکده های روان شناسی و علوم تربیتی نیازی نیست ، می توانند آن ها را تعطیل کنند !
از نظر عرف جهانی ، آموزش عالی عهده دار تربیت معلم از طریق دانشگاه ها و مثلا دانشکده های علوم تربیتی است .
اگر در حال حاضر ، اساتیدی هم در دانشگاه فرهنگیان وجود دارند باید به دانشکده های روان شناسی پیوند بخورند و کار کنند . ضمنا ، پژوهشگاه های آموزش و پرورش به نظر می رسد تاسیسات زائدی باشند که نقش آن ها را دانشکده های روان شناسی و علوم تربیتی از طریق پایان نامه های کارشناسی ، کارشناسی ارشد و دکتری می توانند به صورت کاربردی پوشش دهند .
دانشکده های علوم تربیتی رسالت خود را گم کرده اند . این دانشکده ها ، اقدام به تربیت نیروی انسانی می کنند که مورد پذیرش آموزش و پرورش نیست و عملا باری بر دوش دولت و جامعه می گذارند و عده ای ناراضی و بیکار تحویل جامعه می دهند . چرا خانم حکیم زاده از زمان انتصاب خود تاکنون حتی یک نشست خبری با رسانه های فعال و پی گیر برگزار نکرده است ؟
بسیاری از این نیروهای ناراضی ، جذب رشته های غیر مرتبط می شوند . حتی استادان دانشکده های روان شناسی و علوم تربیتی به جای تمرکز بر بر توسعه و ارتقاء کیفیت آموزش و پرورش به موسسات غیر مرتبط مانند بیمه ، خودروسازی و... روی آورده اند و استاد دانشکده علوم تربیتی ، تحقیقاتش مرتبط با آموزش و پرورش نیست و همه این ها به صورت یک کلاف سردرگمی آمده است که آینده آن نگران کننده است .
در صورتی که در کشورهای صنعتی ، دانشگاه بر آموزش و پرورش اشراف دارد و در رشته های مختلف و مورد نیاز آموزش و پرورش ، کارشناس تربیت می کند و آن را در اختیار آموزش و پرورش و جامعه قرار می دهد .
در این کشورها ، دانشکده های علوم تربیتی ، عهده دار نظارت بر کیفیت آموزشی فارغ التحصیلان هستند و تا 4 سال معلم فارغ التحصیل خود را از طریق استاد و دانشجوی رشته رهبری و سیاست گذاری آموزشی تحت پوشش قرار می دهند . بدین ترتیب که دانشجوی رشته رهبری و یا مدیریت آموزشی با ارشدیت استاد درس خود ، نیازهای آموزشی ، فنی و ارتباطی معلمان را مورد ارزیابی قرار می دهد و بر اساس این نیازسنجی هر ساله در تابستان دانشکده علوم تربیتی کلاس های آموزشی در قالب رشد کارکنان برگزار می کند که تنگناهای تخصصی آن ها را مرتفع می کند و به همین ترتیب ، ارزشیابی دیگری در سال آینده از آن معلم در مورد کاربست آموزش ها در فرآیند آموزش به عمل می آورد و به همین ترتیب تا 4 سال ، دانشگاه بر ارزیابی معلم فعلی خود که دانشجوی قبلی خود باشد نظارت دارد و فرآیند کیفیت بخشی آموزش از این طریق به روز می شود .
« صدای معلم » از ایشان می پرسد :
در واقع ، ما در کشورمان به نوعی با موازی کاری روبه رو هستیم که نتیجه ای جز اتلاف منابع انسانی و مالی و... ندارد ؟
آقای واعظی چنین پاسخ می دهد :
همان گونه که پیش نیز گفته شد ، این موازی کاری ها و دخالت آموزش و پرورش در فرآیند آموزش عالی و تربیت معلم ، فقط باعث اتلاف بودجه عمومی کشور می شود و ما در کشور مان محدودیت منابع مالی داریم در حالی که کشورهای صنعتی هم از نظر اقتصادی و هم از نظر فنی از ما جلوترند و اتلاف بودجه آن ها واقعا در سطح بسیار پایینی است » .
پرسش « صدای معلم » از خانم حکیم زاده آن است که آیا ایشان هم مانند همکار دانشکده ای شان شجاعت و شهامت بیان چنین مسائلی را دارند ؟
اخیرا نتایج شرکت دانش آموزان ایرانی در آزمون تیمز 2023 منتشر شده است .
این رسانه ی مستقل و منتقد در حوزه ی عمومی آموزش ایران در گزارش خود با عنوان : « گزارش « صدای معلم » در آذر 1398 : « از زمانی که زمان آموزش مان را کم کردیم عملکرد آموزشمان هم در مطالعات تیمز و پرلز به شدت کاهش پیدا کرده است ؛ ما در کل دنیا یکی مانده به آخر هستیم » - کارنامه ی تاسف بار دانش آموزان ایرانی در آزمون بینالمللی تیمز 2023 ... چه کسی در مورد پایین بودن " زمان آموزش " پاسخ گوست ؟ به آن پرداخت . ( این جا )
حتی در پرتال آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش اشاره ای به این مساله نشده و واکنش خانم دکتر تاکنون سکوت بوده است .
چرا ؟
بر خلاف دوران کرونا که حکیم زاده موضع مستقل و شفافی در مورد تعطیلی مدارس داشت اما در تعطیلی مدارس به دلایلی مانند آلودگی هوا ؛ پراستنادترین استاد دانشگاه تهران هیچ حرفی در این مورد نمی زند ؟
این که به فرض ؛ چرا قانون هوای پاک اجرا نمی شود ؟
واقعا تاثیر آموزش های مجازی بر دانش آموزان ابتدایی در حالی که دچار فقر یادگیری بیش از 44 درصدی هستند ؛ چقدر موثر است ؟
چرا خانم حکیم زاده از زمان انتصاب خود تاکنون حتی یک نشست خبری با رسانه های فعال و پی گیر برگزار نکرده است ؟
آن چه « صداقت » یک فرد را عیار و عیان می کند ؛ عملکرد او در مواجهه با « حوزه عمومی » است .
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
اهل سنت نما به صحاح صحه بسیار استناد می کنند، آیا صحاح صحه صحیح ترین است؟
در چنین شبی در بسیاری از مساجد شیعه نما بزرگداشت حضرت فاطمه(س) برگزار شد، آیا هزینه های مصرف شده در آن از حلال ترین است؟
دکتر مطالب زیادی می داند، آیا مطالبش مفیدترین است؟
و ...