گروه گزارش/
میزگرد آموزشی و علمی « بررسی راهکارهای ارتقاء کیفیت و تقویت مدارس دولتی» به میزبانی دبیرخانه شورای عالی آموزش و پرورش سه شنبه 27 شهریور برگزار گردید .
در این نشست علی زرافشان ، علیرضا کمره ای ، بهنام بهراد و مهدی نوید ادهم به بیان دیدگاه های خود در این زمینه پرداختند .
رضوان حکیم زاده هم در دقایق پایانی نشست حضور پیدا کرد .
در بخش نخست تعاریف مختلف از کیفیت و مصادیق آن بیان شد .
در بخش دوم نیز به راهکارهای ارتقای کیفیت آموزش و تقویت آن در مدارس عادی دولتی پرداخته شد .
بخش پایانی این نشست به پرسش و پاسخ حاضران اختصاص یافت .
مهدی نوید ادهم دبیر کل پیشین شورای عالی آموزش و پرورش بر نگاه سیستمی داشتن به این بخش یعنی ورودی سیستم را دیدن ، فرآیندها را دیدن ، خروجی و پیامد سیستم را دیدن و همه عناصر را با هم دیدن و خرده سیستم ها را دیدن تاکید کرده و عنوان کرد که همه کیفیت آفرینی فقط در آموزش و پرورش نیست .
عناصر بیرونی به جد نقش آفرینی می کنند .
اگر به دنبال کیفیت بخشی در مدرسه هستید باید مشکل را در جای دیگری حل کنید .
این مثال را در جلسات مختلف زده ام و از پزشکی هم یاد گرفتم . این که همواره موضع درد و محل درمان یکی نیست .
الزاما وقتی دست شما درد می کند دلیل آن نیست که فقط دستت را درمان کنی . دست درد می کند اما ممکن است مشکل در جای دیگری مثل قلب و گرفتگی عروق باشد . دست درد می کند اما مشکل در ستون فقرات است .
اگر آن جا را درمان نکنی ، دست خوب نمی شود .
در آموزش و پرورش و کلان قضیه هم به این صورت است . همه مشکل را در آموزش و پرورش نمی شود حل کرد .
سپس علی زرافشان مشاور وزیر آموزش و پرورش گفت :
« کیفیت اولا یک مفهوم سیال است . نمی شود تعریف مشخصی ارائه کرد . این مفهوم سیال وابسته به موقعیت است .
به شدت وابسته به سطح است . یک موقع کیفیت را درسطح ملی تعریف می کنیم مثلا می خواهیم بگوییم آیا وزارت آموزش و پرورش عملکرد همراه با کیفیت دارد یا خیر ؟
آیا « استان » عملکرد همراه با کیفیت دارد ؟
و بعد برسیم به مدرسه .
آیا مدرسه دارای کیفیت هست یا نه ؟
آن چیزی که به عنوان کیفیت در مدرسه تعریف می شود با آن چیزی که در سطح ملی تعریف می شود کاملا متفاوت است .
پس برای کیفیت نسخه و قالب واحدی وجود ندارد .
برای هر سطحی باید کیفیت را متناسب با موقعیت تعریف کرد .
اما سوال این است که مدرسه کجاست ؟
و آیا مدرسه یک تعریف واحد دارد ؟ یک هویت واحد دارد ؟ و یا آن که مدرسه دارای هویت های مختلف و گوناگون است ؟
در سال های دور وقتی از کیفیت صحبت می کردیم منظورمان « دسترسی » بود .
یعنی اگر دانش آموزان دسترسی به مدرسه پیدا می کرد می گفتیم کیفیت فراهم شده است .
بعدا وقتی صحبت از کیفیت می کردیم منظورمان ، « دسترسی برابر » بود .
در سال 2000 گفتیم که دسترسی برابر به تنهایی کافی نیست . باید دسترسی برابر همراه با کیفیت باشد . بعد گفتیم دسترسی برابر همراه با کیفیت باید عادلانه هم باشد .
سخنران بعدی ، علیرضا کمره ای مشاور وزیر آموزش و پرورش بود .
کمره ای گفت :
« این که کیفیت را چه زاویه ای نگاه کنیم تعریف متفاوتی خواهد داشت .
لازم است که ابتدا سطح تعریف مان را از کیفیت مشخص کنیم .
اما در مجموع کیفیت در سطح مدرسه به فرآیندهای آموزش ، محیط یادگیری و نتایج حاصل از آن مربوط می شود .
از محتوای یادگیری تا روش تدریس و محیطی که در آن یادگیری انجام می شود .
امروز ، مدرسه یک « میدان معنایی » است که در آن یاددهی و یادگیری اتفاق می افتد و البته فضای فیزیکی مدرسه هم خودش آموزش دهنده هست .
تعاملات دانش آموزان با همدیگر خودش یاددهنده و یادگیرنده است .
حتی فضای ارتباطی که در جامعه هم شکل می گیرد به نوعی « مدرسه » است .
یک جایی ممکن است ساختمان مدرسه داشته باشد اما یاددهی و یادگیری اتفاق نیفتد .
با چنین پدیده ای مواجه هستیم که این شکل و این قالب از مدرسه ای که امروز دارد نظام تربیتی ما را هدایت می کند و پیش می برد و امروز در فضاهای فیزیکی بیش از 100 هزار مدرسه این « میدان معنایی » شکل نمی گیرد .
کیفیت بیشتر در ارتباط با « خروجی ها » سنجیده می شود » .
پس از کمره ای ، بهراد عضو هیات علمی پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش چنین بیان کرد :
« بحث خیلی مهم تری که در این بخش وجود دارد و آقای رعنایی هم به آن اشاره کردند این که این مفهوم چه هست ؟
تا چیزی را « مفهوم سازی » نکنید نه می توان آن را اندازه گیری کرد و نه آن در آن مداخله کنید .
و این مساله خیلی مهمی است .
شاید اغلب بیراهه هایی که ما می رویم علتش همین است که ما این ها را خوب نمی توانیم تعریف کنیم و در اندازه گیری و مداخلات هم مشکل پیدا می کنیم .
شما از 20 متخصص سوال کنید که واقعا عدالت آموزشی چیست ؟ 20 تعریف متفاوت ارائه می کنند .
در مورد کیفیت هم همین طور است .
بنیان های نظری تقریبا متفاوت نیستند .
شما « نظریه و عمل » را دارید . نظریه باید خوب شرح داده شود و بر اساس آن عمل توضیح داده شود .بحث کیفیت تقریبا از دهه 80 و 90 میلادی مطرح شده است .
در اسناد بین المللی و یونسکو هم به آن پرداخته شده است .
در هم اندیشی آموزش در داکار سنگال آمدند و بحث کیفیت را در قلب آموزش مطرح کردند .
ما در سال 2024 هستیم و من نمی دانم در این کشور اساسا در مورد کیفیت صحبت شده است یا نه .
( زرافشان : بحث کیفیت برای نخستین بار توسط مرحوم علاقمندان در سال 1380 مطرح گردید )
در سال 2015 ؛ سازمان ملل متحد اهداف توسعه پایدار را توضیح داد .
17 هدف را تعریف کرد به خاطر چالش های مختلفی که کشورها درگیر بودند .
یکی از آن ها در مورد آموزش و پرورش است .در کشورها مداخله کند . سرمایه گذاری ها ، برنامه ریزی ها ، فعالیت ها ، اقدامات و سیاست های این کشورها را در جهت این اهداف مورد پایش و سنجش قرار دهد تا این کشورها به این اهداف دست یابند .
هدف 4 می گوید :
تضمیت آموزش با کیفیت ، همگان شمول و عادلانه و ارتقای فرصت های یادگیری مادام العمر برای همگان .
نکته ی مهمی که در این هدف چهارم هست همان تضمیت آموزش با کیفیت است .
باید بدانیم که ما از جهان منتزع نیستیم .
ما یک جزیره نیستیم .
نظام آموزشی در دنیا تعریف دارد .
هدف هایی تعریف شده است . همه کشورها سعی می کنند حرکت کرده و به آن هدف ها برسند .
اگر ما خودمان را از آن اهداف جدا کنیم مثل مسابقه دوئی می ماند که ما داریم برای خودمان در یک مسیری می رویم و تمام دنیا مسیر دیگری را می روند .
برای این که ما درک درستی از « کیفیت » در نظام آموزشی داشته باشیم و نظام آموزشی مدرسه ای هم متفاوت از آن نیست ( ما هیچ موقع دو تعریف از کیفیت در نظام آموزشی و مدرسه نداریم ) به ویژه در کشورمان . دلیل آن هم این است که خیلی از حکمرانی ها در نظام مدرسه ای ما متمرکز است .
کتب درسی همه از یک جا تامین می شوند . نیروی انسانی و مدرسه همه از یک جا تامین می شوند . بودجه از یک جا تامین می شود . مدرسه اختیار ندارد هر معلمی را که می خواهد استخدام کند .
چون متمرکز است باید به قضیه کلان نگاه کنید .
از سال 2004 تا 2024 صفحه یونسکو را نگاه کنید و در مورد کیفیت آموزش صحبت می کند همین تعریف است و هیچ گونه تغییری نداده است .
می گوید :
« غالب کوشش ها به منظور تعریف کیفیت دو مشخصه دارد : اصل اول . رشد شناختی یادگیرندگان به عنوان هدف اول همه نظام های آموزشی است . یعنی نظام های آموزشی در سراسر دنیا مهم ترین هدف شان « رشد شناختی » است .
برای چه تیمز و پرلز می آید خواندن و نوشتن و ریاضیات را مورد سنجش قرار می دهد ؟ چرا « پیزا » می آید خواندن و نوشتن و علوم و ریاضی را مورد سنجش قرار می دهد ؟
علت آن همین تعریف است .
بین تعریف و عمل خیلی ارتباط تنگاتنگی وجود دارد .
بر طبق این اصل ، اگر نظام های آموزشی بتوانند رشد شناختی را در بچه ها افزایش دهند مهم ترین هدف نظام آموزشی تامین شده است .
نقدهایی که ما نسبت به نظام آموزشی داریم . این که نتایج تیمز و پرلز این را به ما می گوید . نتیجه ی امتحانات نهایی ما این است ... و این نتایج به عنوان « شاخص » است که به ما می گوید آیا سیستم درست کار می کند یا نه .
اگر تیمز و پرلز هم نداشتیم امتحانات نهایی به ما می گفت که شما چه می کنید ؟
اما ممکن است وقت هایی نظام آموزشی دچار « تورم نمره » شود . برای این که بگوید عملکرد من بهتر است این نمرات را بالا ببرد . آن جاست که سنجش های بین المللی به ما نشان می دهد که بین این ها همبستگی وجود دارد یا نه .
آیا این سنجش ها درست انجام می شوند ؟
اصل دوم نقش آموزش در ارتقای ارزش ها ، نگرش های شهروندی ، رشد عاطفی و خلاقانه است .
این را « مهارت های غیرشناختی » می نامند .
پس ما دو دسته مهارت داریم که یونسکو در تعریف « آموزش با کیفیت » روی آن تاکید می کند ».
در پایان رضوان حکیم زاده معاون آموزش ابتدایی وزیر آموزش و پرورش گفت :
« من با قاطعیت این را می گویم که از جهت کیفیت معلمان علی رغم تمام دشواری ها و شرایط سختی که دارند هنوز با « فاصله » معلمان مدارس دولتی ما جلوتر هستند و بهتر عمل می کنند و با انگیزه بیشتری عمل می کنند .
من دیدم که این ها در چه شرایطی معلم سر کلاس می رود .
همین مدرسه ای که امروز رفته بودیم . معلم سر کلاس می رود و ما 45 دانش آموز به او می دهیم .
می گوییم که خانواده نمی تواند به او کمک کند . خیلی از آن ها کم سواد هستند . خیلی از آن ها بی سواد هستند . بعد می گوییم که شما هیچ امکاناتی ندارید و بعد آن ها را با دیگران مقایسه می کنیم .
ما حق نداریم عملکرد معلمان را در چنین شرایطی زیر سوال ببریم وقتی که شرایط آنان نابرابر است .
من امروز صبح که در جلسه « اتاق وضعیت » وزارتخانه بودم آمار دادم . ما هنوز 7700 کلاس مان در دوره ی ابتدایی بالای 40 نفر جمعیت دارد .
آقایان شورای عالی آموزش و پرورش
مسئولان محترم
مگر مصوبه 886 متعلق به این شورا نیست ؟ مگر امضای رئیس جمهور را ندارد ؟
مگر نگفته تشکیل کلاس بالای 26 نفر ممنوع است ؟
چرا گفته آن کسی که این را گفته است ؟ »
با تعیین « حسین صادقی » به عنوان رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش ؛ « صدای معلم » هم که در دولت سیزدهم در فهرست سیاه ( Black List ) قرار گرفته و به نشست های خبری وزارت آموزش و پرورش دعوت نمی شد وضعیت تغییر کرده و در نشست امروز حضور پیدا کرد .
« علی پورسلیمان مدیر صدای معلم » در بخش پرسش و پاسخ خطاب به حاضران و به ویژه دبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش چنین مطرح کرد :
قبلا هم گفته و پیشنهاد دادم که در حال حاضر و در عمل ، « شورای عالی آموزش و پرورش که نهاد مهم سیاست گذاری ، قانون گذاری و مهم تر از همه نظارت بر اجرای مصوبات است به نهادی بی خاصیت تبدیل شده و کسی و یا نهادی آن را جدی نمی گیرد .
در واقع بیرون از این ساختمان ؛ معلمان شورای عالی آموزش و پرورش را نمی شناسند .
شورای عالی باید در فعالیت خود تجدید نظر کند و خودش را جدی بگیرد .
در گام نخست و در پرتال خود بخشی را اضافه کند و میزان عملکرد واقعی واحدها و نهادهای مختلف را در ارتباط با اجرای مصوبات شورای عالی آموزش و پرورش مورد ارزیابی قرار دهد .
به طور دقیق و شفاف اعلام کند چه کسی و کدام بخش مصوبات را اجرا می کند و با اجرا نمی کند و یا ناقص انجام می دهد .
مشروح این نشست در صدای معلم منتشر خواهد گردید .
پیاده سازی و ویرایش : زهرا قاسم پور دیزجی
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
دسترسی همگان به امکانات استاندارد آموزشی
استاندارد مقوله ای قراردادی هست که باید به صورت کمی تعیین واجرایی شود
اینکه یک مدرسه هیچ سرانه ای نداشته باشد ولی مدرسه دیگر کلی سرانه دراختیار داشته باشد از مسیر استاندارد خارج شدیم
اینکه در برخی مدارس معلمان سطح توانایی کمی داشته ودر برخی از سطح بالایی برخوردار باشند یعنی استاندارد رعایت نشده معلم باکیفیت آموزش دیده در دانشگاه فرهنگیان یعنی ارتقای استاندارد
این رقم برای آمریکا و کانادا ۷۵ هزار دلار و در آلمان حدود ۵۵ هزار دلار است.
اما اگر به ایران نگاهی بیندازیم، اوضاع به شکل خجالتآوری متفاوت است. با احتساب نرخ دلار آزاد، حقوق یک معلم ایرانی در سال ۱۴۰۳ تنها به حدود ۱۶۶ دلار در ماه میرسد! همین مقدار برای معلمی است که باید مسئولیت تربیت نسلهای آینده را بر دوش بکشد. آلمان، یکی از کشورهایی است که به نظر میرسد در عرصه آموزش و پرورش سنگتمام گذاشته باشد.