گروه گزارش/
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران در آستانه ی برگزاری چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری بیانیه ای صادر کرده است .
این تشکل می نویسد :
«چند روز به انتخابات مانده است و فضای اجتماعی نشان از بی رغبتی مردم نسبت به حضور در انتخابات حکومتی دارد. این وضعیت ریشههای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی مختلفی دارد که مجال پرداختن آن در اینجا نیست. ولی کافیست که نگاهی به قیامهای ۹۶، ۹۸ و ۱۴۰۱ بیندازیم که در آن مردم و خصوصا زنان، جوانان، کودکان و فعالان حوزههای مختلف مورد تهدید، ضرب و شتم، تیر مستقیم، زندان و…. قرار گرفتند تا نتیجه بگیریم که چرا رغبتی به حضور در انتخابات وجود ندارد. فراتر از این، نگاهی به مناظرههای انتخاباتی، حاکی از این واقعیتاند که هیچکدام از نامزدها هیچ برنامهای برای مردم و معلمان ندارند و فقط کلیگویی میکنند. به عنوان نمونه در بخش آموزش و پرورش هیچ برنامهای ارایه نمیشود.
تشکلهای سیاسی وابسته که اسم فرهنگیان را یدک میکشند برای گرم کردن تنور انتخابات از شیوههای مختلفی استفاده میکنند. تشکلهای وابسته به اصلاحطلبان تنها بخش کوچکی از مطالبات معلمان را به اسم کاندیدای خود جا میزنند و هنوز به قدرت نرسیده، از «نظام معلمی» نام میبرند که خود طلیعه تشکیل تشکلهای حکومتی و سرکوب تشکلهای صنفی مستقل است و به مطالبات واقعی معلمان نمیپردازند.
تشکلهای سیاسی وابسته به اصولگرایان هم با بیاخلاقی نام و لوگوی شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران را جعل میکنند تا از آن سواستفاده نمایند و مسئولیت خود در به وجود آمدن شرایط بد موجود را نمیپذیرند. همان گونه که قبلا و در گزارش های « صدای معلم » نیز آمده است پرسش آن است که آیا این شورا توانایی بسیج و سازمان دهی حتی 5 درصد از معلمان کشور را حتی در صورت غلبه فرهنگ امنیتی بر امنیت فرهنگی و برقرار بودن آزادی نسبی بیان دارد ؟
مطالبات واقعی مردم و معلمان در حوزه آموزش و پرورش که در این سالها در کف خیابان طنینانداز شده است از این قرارند :
اعتراض به نظام آموزشی ایدئولوژیک، اعتراض به کالایی شدن آموزش، مطالبه تشکلیابی مستقل، مطالبه حق تجمع و اعتراض، آزادیهای اجتماعی و سیاسی، آزادی معلمان زندانی، مطالبات معیشتی و منزلتی، بیمه کارآمد و مطالبات اجتماعی چون حق پوشش اختیاری و دفاع از حقوق زنان و کودکان و ... اینها بخشی از مطالباتی است که همین امروز نیز در تجمعات خیابانی تکرار میشوند. این مطالبات نه در مناظرههای اخیر نامزدهای ریاستجمهوری مطرح شدهاند و نه مورد اهتمام دولتهای پیشین اصولگرا و اصلاحطلب بوده است. ضمن این که نامزدهای انتخابات اخیر در دهههای گذشته نیز در مناصب بالای تصمیمگیری بوده و بخش مهمی از مشکلات و مسایل مردم و معلمان متوجه برنامهها و سیاستهای آنهاست.
با این تفاسیر انتخابات در این ساختار برای شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران موضوعیتی ندارد و ما مطالبات خود را از طریق تلاش برای تشکل یابی مستقل و تقویت نهادهای مردمی دنبال خواهیم کرد. ما سواستفاده از مطالبات صنفی برای گرم کردن تنور انتخابات و توهین به شعور فرهنگیان بازنشسته و شاغل و همچنین جعل و سواستفاده از نام شورای هماهنگی برای مقاصد انتخاباتی از سوی جناحهای سیاسی را به شدت محکوم میکنیم » .
مشخص نیست این شورا از کجا و بر اساس کدام مستندات به این نتیجه رسیده که مردم رغبتی برای شرکت در انتخابات ندارند اما پرسش اصلی و بنیادین « صدای معلم » از این شورا و اعضای آن در مورد زیر سوال بردن و نفی « سازمان نظام معلمی » است .
چگونه است که حاکمیت جمهوری اسلامی با وجود نهایی شدن طرح « سازمان نظام معلمی » که سال هاست از تصویب آن در شورای عالی آموزش و پرورش می گذرد اما رغبت و یا اراده ای برای تاسیس آن ندارد ؟
آیا تاکنون این پرسش به ذهن اعضای شورای مذکور نرسیده که آنان نیز هم صدا با این مسیر نادرست و بی سرانجام به نفی تشکیل سازمان نظام معلمی می پردازند ؟
آیا شورایی که خود را « صنفی » می داند و می خواند و ادعای « تشکل یابی مستقل و تقویت نهادهای مردمی » دارد تاکنون متن کامل طرح سازمان نظام معلمی را مطالعه کرده اند ؟
آیا تاکنون جز نفی و طرد و انکار ، نقدی بر آن نوشته اند ؟ و یا تصور می کنند وارد شدن در فاز نقد و نقادی مشروعیت بخشی به سیستم است ؟
اگر در این کشور آن چه روی کاغذ نوشته و تایید و تصویب می شود با آن چه در مرحله اجرا عینیت پیدا می کند تفاوت دارد ؛ آیا عقل و منطق حکم می کند که همه چیز را انکار کنیم و خود را « حق مطلق » و « دانای کل » بپنداریم ؟
آیا این شورا راهبردی جز « دو قطبی کردن » فرهنگ سازمانی آموزش و پرورش می شناسد و آیا به دنبال ریشه های اجتماعی و فرهنگی این معلول بوده است ؟
آیا شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران ؛ « سازمان نظام معلمی » را رقیبی برای خود می داند که به فرض تشکیل بازار تشکل های صنفی کساد خواهد شد ؟
« صدای معلم » در 21 خرداد 1403 در گزارش خود با عنوان : « بیانیه ی انتخاباتی در پرتال وزارت آموزش و پرورش و چند پرسش ؟ » نوشت : ( این جا )
« نخستین پرسش « صدای معلم » از وزارت آموزش و پرورش دولت سیزدهم آن است که این « شورای هماهنگی تشکلهای فرهنگیان » به صورت دقیق و شفاف متشکل از کدام تشکل ها بوده و آیا این تشکل و شورای هماهنگی مربوطه از وزارت کشور مجوز فعالیت دارند ؟
آیا تشکل های منتقد و یا مخالف هم می توانند نظرات و یا دیدگاه های خود را به همین سیاق در پرتال وزارت آموزش و پرورش منعکس کنند و یا محتوای آن را نقد کنند ؟
بدون تردید ، از دست دادن بالاترین مقام اجرایی کشور به همراه چند نفر دیگر بر این سیاق قطعا موجب تاسف و تاثر است . این که رئیس جمهور یک کشور و چند نفر دیگر سوار بر وسیله ای شوند که حدود نیم قرن از عمر آن گذشته و سایر پرسش هایی که مجال طرح آن ها در این گزارش نیست .
اما این مساله و نحوه درگذشت این افراد موجب نمی شود که نقد و یا نظری در مورد عملکرد دولت سیزدهم در 3 سال گذشته صورت نگیرد و بر روی همه چیز هاله تقدیس و تقدس کشیده شود .
آیا عملکرد دولت سیزدهم مورد قبول و پذیرش چند درصد جامعه ی ایران بوده است ؟
آیا در حوزه آموزش و پرورش و مسائل مرتبط با آن چند درصد معلمان و سایر ارکان تعلیم و تربیت از عملکرد مسئولان و مقامات مستقر رضایت دارند ؟ »
حال پرسش « صدای معلم » از گردانندگان شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران که نگران از جعل و سوءاستفاده از نام آنان توسط وزارت آموزش و پرورش بوده و هستند آن است که اساسا چند درصد معلمان کشور این شورا و اعضای آن را می شناسند ؟
همان گونه که قبلا و در گزارش های « صدای معلم » نیز آمده است پرسش آن است که آیا این شورا توانایی بسیج و سازمان دهی حتی 5 درصد از معلمان کشور را حتی در صورت غلبه فرهنگ امنیتی بر امنیت فرهنگی و برقرار بودن آزادی نسبی بیان دارد ؟
دستاورد این شورا و تشکل های وابسته ی آن در این دو دهه جز راه انداختن تجمعهای خیابانی موقت که در نهایت به امنیتی شدن بیشتر فضای مدارس ، رواج فضای سرخوردگی و ناامیدی انجامیده چه بوده ضمن آن که در زمان استقرار دولت های اصلاح طلب که مورد انزجار این شورا بوده است ؛ دامنه ی این اعتراضات به فضای داخلی مدارس کشیده شده و شکل اعتصاب ( تحصن ) را پیدا کرده است ؟
« صدای معلم » بر اساس مستندات و مطالعات تطبیقی تاسیس « سازمان نظام معلمی » را یگانه مسیر برای شکل گیری « معلم حرفه ای » و به تبع آن شکل گیری یک جایگاه مشخص و حرفه ای برای معلمان ایرانی دانسته ضمن تاکید بر این نکته ی راهبردی که « نهادسازی » مسیری بی بدیل و کم هزینه برای استقرار دموکراسی و ممانعت از استبداد فردی و جمعی در جامعه ی ایران دانسته و می داند .
***
« از همه همکاران فرهنگی در تمام ایران استدعا دارم ، خواهش می کنم با دور اندیشی خود نسبت به این نقشه ی افراد سود جو در سازمان های وابسته به قدرت سیاسی که در فکر ایجاد سازمان نظام معلمی در ایران هستند ؛ شدیدا برخورد نمایند و هیچ وقت فریب نقشه های این افراد سودجو را نخورند .
سازمان نظام معلمی هیچ گاه نمی تواند نماینده ی خوبی برای تحقق خواسته های صنفی ما معلمان باشد .
پیروز باشید و سربلند . »
( تشویق و کف زدن معلمان حاضر در تجمع )
این ها سخنانی هستند که آقای صلاح آزادی در خصوص تأسیس سازمان نظام معلمی ایراد شده و توسط « کانال شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران » منتشر شده است .
کلیپ را ببینید :
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان