گروه استان ها و شهرستان ها /
در خبری که « صدای معلم » 7 بهمن 1400 منتشر کرد ؛ از قول « علی حجر گشت ، مدیر کل جدید آموزش و پرورش استان البرز » چنین نوشت : ( این جا )
« در ادامه علی حجرگشت مدیرکل جدید آموزش و پرورش استان البرز ضمن استقبال از جلسات هم اندیشی با همکاران افزود: از احساسات برادرانه همکاران نسبت به خادم خود ممنونم ؛ قطعا هیچ تقابلی بین ما نبوده و ما در کنار همیم.
وی با اشاره به تحصیلات دانش سرا و تربیت معلم خود گفت:در واقع بدون احتساب تحصیلاتم در این دو مرکز، ۲۹ سال سابقه معلمی داشته و الباقی مربوط به تحصیل در این مراکز است. بومی استانم و همه چیز در موردم شفاف و شیشه ای است.
قطعا بهترین نفر از بین ۲۵ هزار فرهنگی شاغل استان برای مدیر کلی آموزش و پرورش نیستم ولی سعی می کنم با اخلاق مداری ،شایسته سالاری، خلوص نیت و تعهد کاری در پایان دوره مدیریت شرمنده همکاران نباشم. اگر مدیر کل آموزش و پرورش استان البرز واقعا مدافع حقوق معلمان است و بر اساس گفته هایش در ابتدای تصدی مدیریت قرار بود تا « صدای معلمان » باشد و مطالبات آنان را جار بزند ؛ در حال حاضر چرا در برابر صدور چنین احکامی سکوت پیشه کرده است ؟
وی با اشاره به پتانسیل های بالای استان و قوانین دست و پاگیر مدیریتی گفت: از ایده های خلاق و نو استقبال کرده و آماده هم اندیشی با تشکلهای فرهنگیان هستم و مطالبات همکاران را بی لکنت از مجاری قانونی و در جلسات با مسئولین مرتبط جار خواهم زد.
ظرف ماه های گذشته ؛ برای تعدادی از معلمان کنش گر از جمله : صفیه بسیم ، لطف اله جمشیدی ، غلامعلی شهریاری و رحمان عابدینی در هیات های تخلفات اداری وزارت آموزش و پرورش پرونده سازی شده و برای آنان احکامی صادر شده است .
« صدای معلم » از زمان روی کار آمدن دولت سیزدهم در مورد غلبه فرهنگ امنیتی و گفتمان تهدید در حوزه آموزش هشدار داده بود .
این رسانه ی مستقل و منتقد در حوزه عمومی آموزش ایران در گزارش های متعددی رویکرد حراست وزارت آموزش و پرورش و عملکرد هیات های رسیدگی به تخلفات اداری وزارت آموزش و پرورش را مورد نقد کارشناسی و جدی قرار داده است . ( این جا )
با این حال و بر اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و سایر قوانین مانند منشور حقوق شهروندی ، انتقاد و اعتراض حق هر شهروند است و مقامات نظام باید در برابر آن پاسخ گو بوده و شفاف سازی کنند .
اگر مدیر کل آموزش و پرورش استان البرز واقعا مدافع حقوق معلمان است و بر اساس گفته هایش در ابتدای تصدی مدیریت قرار بود تا « صدای معلمان » باشد و مطالبات آنان را جار بزند ؛ در حال حاضر چرا در برابر صدور چنین احکامی سکوت پیشه کرده است ؟
آیا آقای حجر گشت می تواند ادعا کند که شرمنده همکارانش نیست ؟
مدیر کل آموزش و پرورش استان البرز پاسخ دهد که آیا در این مدت شکاف میان صف و ستاد کاهش پیدا کرده است ؟
آیا آقای حجرگشت با معلمان کنش گر و منتقد همچنان تعامل دارد ؟
آیا آقای حجرگشت مانند دوران مدیر کلی « سالار قاسمی » شهامت و شجاعت آن را دارد که در برابر رسانه های مستقل و منتقدی مانند « صدای معلم » حاضر شود و به پرسش ها و نقدها پاسخ دهد ؟
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
اصولگراهای حاکم بر همه قوا که اکثرا سوابق نظامی و امنیتی دارند انتظار دارند که طبق نظر سران قوا تصمیمات گرفته و بقیه بی پرس و جو و اعتراض و...مطیع و فرمانبردار
دیگر در عمل تشکل های صنفی و اعتراضات صنفی و انتقاد و مخالفت و...در عمل با روش های مختلف سرکوب می شود
جامعه و معلمان هم اکثرا بدون انگیزه و ...محافظه کار شده و در اعتراضات صنفی شرکت نمی کنند و...
یک موجود اجتماعی برای بقا در کنار هم سیستم هایی را تهیه می کند یا خود به خود شکل می گیرد مثل سیستم تقسیم غذا در اجتماع مورچه ها، شیرها، گوریل و ... و در موجود پیشرفته تر ، سیستم تولید مثل، ارباب و رعیتی، سرمایه داری، آموزش، اداری و ...، خوب یا بد
پس انسان یک موجود سیستمی است و بدون سیستم قادر به زندگی نیست این سیستم ها آگاهانه یا ناخودآگاه شکل می گیرند و روی زندگی انسان تاثیر می گذارند.
پس انسان را نمی توان تنها از منظر فردی مورد بررسی قرار داد.
انسان به خصوص انسان امروزی دچار سیستم های بسیاری در اطراف خود شده است که زندگی اش را کنترل و هدایت می کنند.
این مشکل و اینگونه مشکلات بارها در اجتماع ایران اتفاق افتاده و تکرار هم خواهد شد اجتماع ایران دچار سیستم های بیمارگون یا مشکل دار است که عمده دلیل آن در مقایسه با سیستم های کشورهای پیشرفته عقب ماندگی است و دشمنان ایران در داخل مانند سرمایه دار نوکیسه و در خارج سرمایه دارهای دولتی و چندملیتی بر آن تاثیر می گذارند که همین طور بماند.
حال این سیستم ها در ایران چه هستند؟
دقت کنیم که بسیاری از این سیستم ها در کشورهای پیشرفته وجود دارد اما در اینجا باعث مشکل و بیماری اجتماعی و عقب ماندگی درست می کند چون این سیستم ها در این کشورها به درستی اجرا نمی شوند و به هم ریختگی یا قوانینی دارد که مشکل درست می کند.
دقت کنیم که در کشورهای پیشرفته هم نارضایتی هایی هم از این سیستم ها به عنوان برده کردن انسان دارند اما به اندازه کشورهای عقب مانده ای مثل ایران، دچار مشکل نیستند و یا سیستم های آنها این قدر بیمار نیست.
سیستم ها را می توان از کلی به جزئی تقسیم کرد مثلا سیستم کلی حاکمیت کشور یا سیستم هدف کلی حرکتی کشور (یا نظام سیاسی) سیستم کلی اداری کشور ( یا بوروکراسی یا ادارات کشور)، یا سیستم کلی بازار ایران(که یک سیستم سرمایه داری کثیف و بی رحم است) سیستم کلی ارتباطی یا سیستم احزاب و گروه سازی (که در ایران تقریبا وجود ندارد و در اختیار گروه خاصی در اجتماع ایران است ) سیستم کلی آموزش (که در ایران استقلال نداشته و آلت دست افراد است یا تحت تاثیر سیستم کلی ) سیستم کلی قضائی یا قانون گذاری، نظامی و ...
سیستم های جزئی را هم می توان در سیستم های کلی جستجو کرد مثل سیستم نمره دهی در مدارس یا سیستم استخدام در کشور و ...
آن چه که مشخص است سیستم های کلی اگر درست شوند سیستم های جزئی هم بهتر کار می کنند هر چند سیستم های جزئی هم روی کلی تاثیر دارند.
تمام این حرف را یک بحث منطقی روی موضوع یک اجتماع بود حال این اجتماع می خواهد یک کشور عقب مانده باشد یا پیشرفته و ... اگر سیستم های بیمارگون مانند آنچه در ایران است داشته باشند فاتحه آن کشور خوانده است
و یک سیسستم هم به هر شکل تغییر می کند به عبارتی می توان گفت هیچ سیستمی تا ابد ثابت نیست مخصوصا سیستم های اجتماعی، چون آن ها در یک محیط قرار دارند و با محیط داد و ستد دارند و این گونه روی هم تاثیر می گذارند.
البته به دلیل ارتباط ریزسیستم ها، یکی از آنها تغییر کند روی بقیه تاثیر می گذارد البته با توجه به شرایط ممکن است تاثیر فرق کند.
مثلا به نظرم اگر سیستم تحصیل و استخدام از حالت سهمیه ای و گزینشی صرف خارج شود و دانشگاه های پیام نور و آزاد جمع شوند احتمال خیلی زیاد بهبودهایی حاصل گردد که اندک خواهد بود.
سپس سیستم کنترل و طرفداری حکومت نیز باید تغییر کند و آزادی بیان گسترش یابد.
این تغییرات می تواند از بالا به پایین یا از پایین به بالا صورت گیرد.
همه کامنت ها را انتشار ندادید؟!
و آن نکات دیگر مرتبط که در بحث مهم بود از قلم افتاده
اگر میخواهید قسمت های حساس حذف شود اما همه اش نه.
ممنون
درود
هر نظری که ارسال کرده اید ؛ بدون کم و کاست منتشر شده است .
پایدار باشید .
معذرت
1. سیستم از یک چرخه تبعیت می کند؛ که برای فهم این مفهوم مهم است و کار روی آن.
چرخه بودن به ما می گوید که در سیستم بسیاری چیزها با هم در ارتباط اند به شکلی که در یک دور و چرخه گیر افتاده اند مثل سیستم ایمنی بدن انسان یا سیستم گوارش.
در سیستم برای تغییر یا تخریب یا بهبود آن ممکن است با کار روی یک قسمت یا ریزسیستم بتوان کل سیستم را تغییر داد. مثلا در بدن انسان با یک واکسن گلبول های سفید را نسبت به یک میکروب آشنا کرده تا کل سیستم ایمنی تضمین شود و البته اینجا این گلبول ها خود یک قسمت مهم است.
حال در سیستم های جامعه هم به همین شکل باید فهمید کدام قسمت مهم ترین است یا روی کدام قسمت باید کار کرد.
مثلا ما هیچ ریزسیستم در یک کشور مانند نهادی نظامی برای حفاظت از یک نوع حکومت نمی بینیم خب این ریزسیستم، مثل یک غده سرطانی در یک بدن می تواند عمل کند چون کل سیستم یا قسمت های دیگر را برای چیزی که ساخته شده است می تواند تحت تاثیر قرار دهد به خصوص که قدرتی بی حد به آن داده باشند و در نهایت می شود چیزی که الان در ایران وجود دارد و به هیچ کس پاسخگو نیست و برای حفظ سیستم فعلی کلی جامعه، هر چند که رو به فساد و تباهی رفته است هر کاری می کند چون وجودش به این دفاع تعریف شده حال چه به حق باشد یا نه و جلوی کوچکترین انتقاد منطقی را هم می گیرد.
و اصولگرا و اصلاح طلب و ... همه ریزسیستم های من درآوردی خارج از بعد تاثیرگذاری واقعی هستند.
هر چه هست و هر بیماری و فسادی وجود دارد مثل بدن یک انسان برای ترمیم آن باید به اجتماع مانند یک سیستم نگاه کرد و قسمت های اثرگذار را پیدا کرد و حذف یا ترمیم کرد. مثلا فردی دچار فساد و بیماری در ریه شده است آیا باید پی تجویز دیالیز و ... بود؟
و بحث من در این بود که این مشکل و مشکلات بسیار دیگر یک اجتماع که دچار این فساد یا مشکلات دیگر شده باید در مفهوم سیستم جستجو کرد نه دنبال فرد یا گروه خاصی گشت.
مثلا در اجتماعی دچار این مشکلات در اصل سیستم اداره کننده این اجتماع خود فسادزا است و تولید افراد فاسد می کند و افراد فاسد خود این سیتسم فاسد را تقویت می کنند و به همین شکل این چرخه ادامه می یابد تا جایی که اگر ترمیم نشود روی دیگر سیستم های اجتماع مثل اقتصاد، قوه قضائیه و فرهنگی و .... تاثیر می گذارد و همه را نابود می کند و جامعه را به انحطاط کامل می برد که برگشت آن بسیار سخت خواهد بود.
این سیستم و چرخه معیوب در آن را در بالاتر باز کردم که چه ریزسیستم هایی دارد که با تغییر یا حذف آنها می توان امید داشت تغییری شود و یا سیستم بزرگ تغییر کند.
به هر صورت ما دچار یک سیستم های (چرخه) بیمار و بیماری زا هستیم
مثلا سیستم کنترل این حکومت، یعنی همان سیستم نظامی مخصوص خودش، برای هدف خدمت به مردم ساخته نشده و برای خدمت به یک طرز فکر خاص ساخته شده و به همین دلیل خارج از آن طرز فکر را سرکوب می کند.
به عبارتی سیستم بزرگ اجتماع ایران یک ریزسیستم کنترل کننده دارد که همه چیز را به هم ریخته.
و همچنین این سیستم بزرگ در بسیاری از زمینه ها به دلیل اینکه رفاه و عزت مردم هدف ان نیست هر کاری می کند و هر سیستم که می سازد مشکل ساز می شود چون هدفش نگه داری خودش است چنین سیستمی با هدف یک اجتماع که آن رفاه و زندگی سعادتمند است مغایرت دارد به عبارتی این چنین سیستم های اجتماعی نمی توانند برای مدت زیادی دوام بیاورند چون خارج از قواعد اجتماع کار می کنند
البته باید دقت کرد که هر نوع حکومت اگر قوانین اصلی و هدف اصلی سیستم بزرگ اجتماع را رعایت کنند به مشکل نمی خورد.
یکی از این ها همین آموزش و پرورش
تمام هم و غم آن کنترل و هدایت مردم به سمت هدف سیستم بزرگ است و اصلا کیفیت و ... همه باد هواست. و به همین روال، تمام این ریزسیستم چیده شده.
و البته تمام این هدف و ریزسیستم ها برای تولید فساد و تنبلی مناسب است چون این گونه سیستم ها به مردم خدمت نمی کنند و برای افراد سوء استفاده گر و تنبل مامن خوبی اند و به این شکل چرخه ای معبوب و فاسد شکل می گیرد
اما چه سیستم در سیستمی شده است.بالاخره این جامعه و نهادها و زیر مجموعه ها در ایران سیستماتیک است یا خیر؟متن شما گویای یک مشکل اصلی است و آن اینکه این جامعه ذات و جوهره اش سیستماتیک و فرآیندی نیست و چرخ دنده های آن زهواردررفته است.اما من اینگونه فکر نمی کنم و مطلق اندیش هم نیستم و آن را هم با توجه به آسیبهای موجود و کاملا متعیّن، بی عیب و نقص نمی بینم.همهء این چرخه هم فاسد نیست.مثلا همینکه شما آزادانه نوشته اید خودش گویای ایفای نقش کنترلگری شما در این سیستمهای نامبرده تان به صورت منتقدانه است و این حسن همین سیستم است.دیگر اینکه من به انحطاط اجتماعی محض یا فروپاشی آن اصلا نمی اندیشم و اعتقادی هم به مهار آن توسط ریز سیستمی که نام برده اید ندارم چون این مسئله جوهری انسان است و تاریخ هم اثبات کرده است.اما عیبها کم و بیش وجود دارد .
متوجه منظور شما نشدم. سیستم بودن ذات زندگی اجتماعی است و نگاه سیستماتیک به اطراف یک نگاه غالب و حتمی است
و سیستم ها هدف ها ، کارکرد ها و ... متفاوت دارند
سیستم های موجود در ایران و کشورهای عقب مانده دچار مشکل اند و چفت و بست محکمی ندارند و زوار در رفته اند مگر شک دارید؟
آیا شما در ایران زندگی نمی کنید و اوضاع را نمی بینید؟
یک نمونه همین اموزش و پرورش ایران
بدون برنامه، ضعیف و ...
یک نمونه عینی و اماری قرار گرفتن در رتبه های آخر ارزیابی های جهانی
در زمینه سیستم حکومتی ، بدون آزادی بیان و ...
سیستم اداری عریض و بدون کارکرد
سیستم فرهنگی ، کتابخوانی در حد صفر
و ....
در مورد فرد و سیستم هم گفته شد افراد چرخ دنده های این سیستم اند و یک ارتباط دوسویه است یعنی به نظر شما انسان در یک خلا و بدون ارتباط به محیط زندگی می کند؟ و از محیط تاثیر نگرفته و روی آن تاثیر نمی گذارد؟
این که صدای معلم همین ها را منتشر می کند دلیل بر این نیست که همه جا چنین می کنند
بروید در خبرگزاری ها و .. همین پیام های من را کپی و پیست کنید ببنید منتشر می کنند؟
اما همین جا هم که همین ها را نوشته ام با خودسانسوری بوده است و احتمالا اگر عیان تر و مستقیم تر بود امکان انتشار وجود نداشت
مثلا همین سیستم کنترل کننده (اسمشا نبر) که اگر اسمش آورده شود احتمالا منتشر نشود. می خواهید تا امتحان کنیم؟!
و دیگر اینکه حرف زدن بدون توجه و تاثیر به معنی آزادی بیان نیست
مثلا همین صدای معلم و مقاله ها و مطالبش را نگاه کنید ببینید چقدر تاثیر دارد. هر وقت این حرف ها و حرکت ها و نقد ها به هر قسمت این سیستم البته با منطق هم باشد اثر کرد بدانید آزادی بیان وجود دارد
حالا آن قسمت های دیگر نظام بماند که اصلا یک کلمه هم نمی توان گفت و به قول خودشان خط قرمز است
پس شما دایه مهربان تر از مادر برای این ها نشوید که سر تا پای این ها پر از مشکل و بیماری است