گروه گزارش/
رضوان حکیم زاده در گفتوگو با برنامه چالش شبکه خبر، در خصوص «برنامههای آموزش و پرورش در سال آینده» گفته است :
« ما در شرایط غیرعادی، برنامهریزی و تصمیمگیری میکنیم چرا که هیچ نهاد یا سازمانی با قاطعیت نمیتواند وضعیت شیوع کرونا در سال آینده را پیش بینی کند، هرچند این شرایط مختص کشور ما نیست و همه کشورها شرایط مشابه دارند بنابراین در چنین شرایطی پاسخ دقیق و قطعی غیر واقع بینانه خواهد بود اما موضوع مهم این است که متناسب با شرایط، برای سناریوهای مختلف آماده هستیم و در این خصوص تابع تصمیمات ستاد ملی کرونا هستیم.
وی افزود: بنده به عنوان متولی آموزش ابتدایی کشور، توجه همگان را به یک دغدغه ملی جلب میکنم که همه دستگاهها و سازمانها این مسئله را به عنوان یک مسئله ملی درنظر بگیرند. ما به شدت نگران سواد یک نسل هستیم و تقریباٌ تنها کشوری هستیم که در این حجم وسیع دوره ابتدایی، به ویژه پایههای اول و دوم را تعطیل کردیم و باید با یک نگاه ملی برای این موضوع چاره اندیشی شود.
معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش گفت: باید به این موضوع توجه شود تا این نسل که هم اکنون در کلاس اول و دوم دبستان هستند در آینده نسلی نباشند که مهارتهای سواد پایه را به شکل ضعیفی یاد گرفتهاند و فرصتهای رشد اجتماعی و ارتباطی را پیدا نکردهاند.
حکیم زاده متذکر شد: هرقدر هم که فناوریها پیشرفته باشند، اما هیچ گاه نمیتوانند جای دوستان را در مدرسه پر کند و به ابعاد رشد اجتماعی و رشد مهارتهای ارتباطی دانش آموزان، کمک کند.
وی در پاسخ به این پرسش که «شما چه نمرهای به عملکرد خود در سالی که گذشت میدهید» گفت: زحمات اصلی را معلمان عزیز متحمل میشوند، آن معلم که در کلاس چند پایه کانکسی در منطقه عشایری زحمت میکشد و مشاهده میکنید که دانش آموزانش مثل دانش آموزانی که در شهر درس خواندهاند با تسلط کامل کتاب درسی را میخوانند و به سوالات مفهومی پاسخ میدهند، این نتیجه اهتمام آموزگاران است که در سختترین شرایط هم جریان آموزش را تداوم بخشیدهاند، من به همه این آموزگاران در سراسر کشور نمره بیست میدهم. »
البته حکیم زاده از جلمه مدیرانی در ستاد و وزارت آموزش و پرورش است که از ابتدای " کرونا " و در موضوع " تعطیلی مدارس " مواضع نسبتا ثابت و پایداری داشته است و مانند بسیاری مدیران دیگر که بیشتر به « جهت وزش باد » توجه می کنند ، سکوت نکرده و یا دچار تناقض در گفتار و عمل نشده است اما این به تنهایی کافی نیست .
معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش در یک گفت و گوی تفصیلی با صدای معلم در ابتدای مهر ماه سال 1399 چنین می گوید : ( این جا )
« گزارشات متعددی که من در اینجا دارم یک تعداد فایل هایی را گرفتم که نشان می دهند که بسته بودن مدارس پیامدهای بسیار ناگواری دارد که یکی از آنها بحث تغییر سلامت روح و روان است و علاوه بر آن بحث ضرری که بیشتر متوجه کودکان خانواده های محروم می شود و نگرانی هایی که برای افزایش ترک تحصیل ، افزایش بازماندگی از تحصیل و... تعطیلی و بازماندگی از تحصیل اتفاق می افتد و طبیعتا وزارت بهداشت اعلام کرد که گزارشاتی نداریم که اگر مدارس باز شوند ؛ مدرسه باعث می شود که این اتفاق شیوع پیدا کند. اینها باعث شد ما بر اساس اصول علمی و بر اساس یافته هایی که سازمان بهداشت جهانی و سازمان های بین المللی هم داشتند.
و این نکته شرایطی است که کشورهای دیگر داشتند.
شما الآن هیچ کشوری را در دنیا پیدا نمی کنید که مدارس شان را بازگشایی نکرده باشد.
در انگلستان نخست وزیر شان اعلام کرد که بازگشایی مدارس یک مسئولیت اخلاقی است.
ما بر اساس تجاربمان به این نتیجه رسیده ایم که از این به بعد مدارس باید آخرین جایی باشند که بسته می شوند و اولین جایی باشند که باز می شوند و می بینیم که مدارس باز شده اند .
تصور من این است که در این قسمت ما باید به تجارب جهانی بیشتر توجه داشته باشیم و به اصول تربیتی باید توجه داشته باشیم.
همه جامعه باید روی باز بودن مدرسه و حضور دانش آموزان در مدرسه به عنوان یک " مساله ملی " هم افزایی کنند.
باید نگرانی ها را رفع کنند. اما طبیعتا برای این که این نگرانی رفع شود اقدامات ما به تنهایی کافی نیست.
امروز رسانه افکار عمومی را شکل می دهد .
شما قدرت شبکه های اجتماعی را دست کم نگیرید و وقتی این نگرانی ایجاد می شود ممکن است بسیاری از این تلاش هایی که ما می کنیم تحت الشعاع قرار بگیرد اما ما امیدوار هستیم هر چقدر بتوانیم بر اساس تجربیات جهانی مدارس را بازگشایی کنیم ... »
مسئولان وزارت آموزش و پرورش وقتی با این پرسش رو به ور می شوند که چرا در حال حاضر همه مراکز و اماکن باز هستند و به فعالیت خود مشغولند ، آدرس را به " ستاد ملی مقابله با کرونا " حواله می دهند .
اما این مقامات به این پرسش مهم پاسخ گو نیستند که چرا بر اساس همان مصوبات ستاد ملی مقابله با کرونا ، نشست های رسانه ای را تعطیل کرده اند ؟
« تجارب و مشاهدات جهانی نشان می دهند که در این گونه مواقع یا وزارت آموزش و یا دولت در این موارد تصمیم گیری می کنند و تاسیس این گونه " نهادهای موازی " توجیه منطقی و یا عقلانی ندارد . )
اما پرسش این است که چرا این پرسش اساسی توسط مسئولان وزارت آموزش و پرورش از ستاد مذکور به صورت جدی و مستمر و مسئولانه طرح و پی گیری نمی شود ؟
آیا این ستاد مسئولیتی در برابر عواقب و عوارض طولانی مدت تعطیلی مدارس می پذیرد و در برابر آن پاسخ گوست ؟
شناخت و احاطه ستادی با پسوند " ملی " در مورد مسائل آموزش و پرورش و بحران های آن تا چه میزان است ؟
اگر مسئولان وزارتخانه واقعا به حرف های خود باور دارند آن را به صورت یک مطالبه جدی مطرح کنند و به افکار عمومی و رسانه ها گزارش دهند .
پرسش « صدای معلم » آن است که " این رو دربایستی " تا کی و کجا باید ادامه پیدا کند ؟
اگر خانم حکیم زاده به بازگشایی مدارس اعتقاد دارد چرا نشست های رسانه ای خود را تعطیل کرده است ؟
پایان گزارش/
نظرات بینندگان
یکی می گه گوشیم خرابه.یکی می گه نت ندارم.یکی میگه شارژگوشیم تموم شده.یکی می گه گوشی دست بابام.خلاصه....