گروه گزارش/
نشست "واکاوی سند 2030 از منظر حکمرانی، علم و نظم تمدنی" به صورت مجازی 23 مهرماه و از طریق ویدئو کنفرانس در سالن شهید سلیمی جهرمی سازمان برگزار گردید .
پرتال سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی در خبر خود چنین آورده است : ( این جا )
« سخنرانی دکتر حسن ملکی، استاد دانشگاه، معاون وزیر و رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی با عنوان ماهیت سکولاریستی سند 2030 و سخنرانی حجتالاسلام دکتر عبدالحسین خسروپناه، استاد حوزه و دانشگاه و معاون علوم انسانی و هنر دانشگاه آزاد اسلامی، دکتر مهدی مظفرینیا، دکتر مهدی معافی، سید محمد هادی میرطاهری سه تن از پژوهشگران اندیشکده روزگار نو، دیگر برنامههای این نشست خواهد بود.
این نشست قرار بود دوشنبه 13 مرداد از ساعت 9 تا 13 در مدرسه تاریخی دارالفنون برگزار شود که به خاطر شرایط کرونایی لغو شد و طبق برنامه و با رعایت پروتکلهای بهداشتی به صورت ویدئو کنفرانس 23 مهر برگزار میشود. »
اما در توصیف محتوای این خبر از صفت " مطرود " برای سند 2030 استفاده گردیده است . آیا ریاست سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی که دارای مدرک دانشگاهی است جلوه ای از منش آکادمیک و علمی را در مدت ریاست خود در این سازمان به نمایش گزارده است ؟
اگر تصور سازمان پژوهش و برنامه ریزی از این سند جهانی چنین است دیگر چه ضرورتی دارد که در مورد آن بحث و یا واکاوی صورت گیرد ؟
مستندات مسئولان حامی این نگرش برای متصف ساختن سند 2030 برای " مطرود بودن " چیست ؟
اگر از نظر این سازمان و برخی ، سند 2030 مطرود است پس چگونه است که 196 کشور جهان که عضو یونسکو هستند در مشارکت این سند نقش داشته و آن را پذیرفته اند ؟
بر اساس خبر منتشر شده دکتر مهدی معافی مؤسس و پژوهشگر اندیشکده روزگارنو به توصیف این سند پرداخته است .
این پژوهشگر در هیچ کجای سخنان خود از کلمه " مطرود " استفاده نکرده اما تیتر این خبر چنین است :
" توصیف سند مطرود 2030 "
علی محبی معاون برنامهریزی درسی و تولید بستههای تربیت و یادگیری این سازمان در مخالفت با این سند سخن گفته و در جایی چنین می گوید :
« سند تحول بنیادین آموزش و پرورش تربیت را 6 ساحتی دیده است. در حالیکه سند 2030 ابعاد اقتصادی و زیست محیطی و اجتماعی را دنبال میکند و نقص اساسی دارد و ساحت اخلاقی اعتقادی و... اصلاً پرداخته نشده است. »
پرسش « صدای معلم » از آقای محبی آن است که آیا ایشان متن سند را با دقت و حوصله مطالعه کرده است ؟
در بخشی از این سند چنین آمده است :
8- ما به جهانی می اندیشیم که در همه جای آن، حقوق بشر و کرامت انسانی محترم شمرده شود، جهانی که در آن قانون، عدالت و برابری حاکم بوده و از هرگونه تبعیض به دور باشد.
به جهانی می اندیشیم که در آن نژادهای مختلف، قومیت و تنوع فرهنگی، محترم شمرده شوند. جهان مورد تصور ما جهانی است که در آن، همه از فرصت های برابر بهره مند باشند تا به واسطۀ آن، از تمام توانشان بهره ببرند و نتیجۀ آن نیک بختی همگانی باشد.
به جهانی می اندیشیم که بر روی کودکانش سرمایه گذاری می کند. جهانی که در آن، کودکان به دور از هر نوع خشونت و سوءاستفاده رشد و نمو می کنند. اگر از نظر این سازمان و برخی ، سند 2030 مطرود است پس چگونه است که 196 کشور جهان که عضو یونسکو هستند در مشارکت این سند نقش داشته و آن را پذیرفته اند ؟
جهان مورد تصور ما، جهانی است که در آن همۀ زنان و دختران به طور همه جانبه، تساوی جنسیتی را درک کنند و همۀ موانع حقوقی، اجتماعی و اقتصادی موجود بر سرِ راه توانمندسازی آنان از میان برداشته شده باشد.
جهانی که به آن می اندیشیم، یک جهان عدالت محور، منصف، بردبار، آزاد و فراگیر از بعُد اجتماعی است که در آن همۀ، نیازهای اقشار بسیار آسیب پذیر جامعه برآورده شده باشد. »
حال پرسش این رسانه از معاون برنامهریزی درسی و تولید بستههای تربیت و یادگیری آن است که تعریف ایشان از " اخلاق " چیست ؟
آیا منظور ایشان از مفاهیمی مانند اعتقاد و اخلاق و... همین وضعیت سیستم آموزشی ایدئولوژیک است که فرصت تفکر انتقادی ، خلاقیت و مسئولیت پذیری را از ارکان آن یعنی دانش آموز و معلم سلب کرده است ؟
آقای محبی در همان ابتدای سخنان خود چنین آغاز می کند : آیا رئیس فعلی سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی مانند رئیس پیشین حجت الاسلام علی ذوعلم آن قدر شهامت و جسارت دارد تا چهره های مخالف آموزش ایدئولوژیک مانند دکتر مقصود فراستخواه و ... را به آن سازمان دعوت کند و تفکر انتقادی در معنای واقعی و نه نمایشی و تبلیغی به تصویر کشیده شود ؟
« اول برخورد سازمانی، ساختاری و اجرایی و آن این است که به هیچ عنوان جایی برای طرح این سند در برنامهها و اهداف سازمان وجود ندارد و به شدت مراقبت و محافظت بهعمل میآید و بارها مخالفت شدید سازمان با این سند از لسان ریاست محترم سازمان جناب آقای دکتر ملکی هم اعلام شده است ... »
پرسش « صدای معلم » از آقای محبی آن است که این ادبیات متملقانه و چاکرمنشانه در شان یک سازمان پژوهشی است ؟
آیا مظاهر معنویت و اخلاق از نظر این مسئولان همین ها هستند ؟
آیا مسئولان سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی که این همه " سند تحول بنیادین " را تقدیس می کنند در بازه زمانی تقریبا یک دهه ای که از ابلاغ این سند گذشته است ، نشستی نقادانه و پژوهش محور در مورد سند تحول بنیادین برگزار کرده اند ؟
قرار بر این بود که سند تحول بنیادین پس از گذشت پنج سال مورد بازبینی قرار گیرد .
چرا کسی به دنبال این " مهم " نیست و فقط " صدای ستایش و مدح " شنیده می شود ؟
آیا وقتی که سند تحول بنیادین این همه در هاله ای از " تقدیس " قرار گیرد ، کسی جرات خواهد داشت که به این " موجود مقدس " احیانا جسارتی کند ؟
آیا هر نقدی به معنای " جسارت و توهین " تلقی نخواهد شد ؟
آیا این روحیه " سند زدگی " مسئولان سنخیتی با روح پژوهش و تفکر انتقادی دارد ؟
سندی که معلمان در تدوین آن نقشی نداشته و به آنان دیکته شده است .
البته تاکید و تصریح می شود که هر سندی مانند سند 2030 هم بی نیاز از نقد نیست اما قطعا فحش دادن و بد و بیراه گفتن متدولوژی " اندیشه ی انتقادی " تلقی نخواهد شد .
آیا رئیس فعلی سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی مانند رئیس پیشین حجت الاسلام علی ذوعلم آن قدر شهامت و صداقت دارد تا چهره های مخالف آموزش ایدئولوژیک مانند دکتر مقصود فراستخواه و ... را به آن سازمان دعوت کند و تفکر انتقادی در معنای واقعی و نه نمایشی و تبلیغی به تصویر کشیده شود ؟
آیا ریاست سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی که دارای مدرک دانشگاهی است جلوه ای از منش آکادمیک و علمی را در مدت ریاست خود در این سازمان به نمایش گذاشته است ؟
آیا کسانی که سازمان پژوهش و برنامه ریزی را اداره می کنند با الفبای " پژوهش " آشنایی و موانست دارند ؟
آیا این سازمان با آمدن یک چهره به ظاهر آکادمیک گامی به عقب جهش کرده است ؟!
پایان گزارش/
نظرات بینندگان
یکی با سابقه طولانی و پژوهشی در نیروی انتظامی و دیگری یک نیروی خشک و بسته ی مذهبی و بدون سابقه اجرایی و آکادمیک در حوزه اداری و مالی ... !!!
این نوع انتصاب به معنای حاکم نمودن فضای تمکین و تقدیر است...!!
آقای چرخی در معاونت پشتیبانی چگونه می تواند ارتقا و تعالی سازمانی را در عین ارتقای بهره وری رقم بزند؟؟
یا با کدام دانش و تجربه حریف سازمان برنامه و بودجه، خزانه کل یا شرکت های وابسته سازمان می شود؟؟
یا آقای محبی با کدام تجربه زیستی در آموزش و پرورش و مدرسه، امکان جهت دهی و سیاست گذاری بسته های یادگیری را دارند؟
یا با کدام مقبولیت بدنه ی سازمانی امکان راهبری ستادی این امر مهم را خواهند داشت؟؟
امیدوارم فضای شایسته سالاری بجای رفیق و سرباز سالاری حاکم شود...
با چه رانت و امتیازاتی از همدان به سازمان و تهران منتقل شد؟
در چه حاشیه امنی حضور داشت و بدون فعالیت و خدمتی از مزایای بسیار استفاده کرد؟
چطور شد که اطرافیان رییس قبلی که اتفاقا الان مغضوب هستند معرف و حامی ایشان شدند؟؟
ایشان در خصوص عدم تخصص و طبیعتا عدم تعهد خود چه توضبحی دارند ؟؟
اشكال ندارد جنابعالي هم مدت كوتاهي آمديد و حسابي تاختيد و از همه مزايا استفاده كرديد و رفتيد اذا خيلي نگران نباشيد حداقل اينكه سازمان در مسير درستي در حركت است
دست جدید و قدیم یکی است ، فقط کارشناسان حوزه تالیف بیشترین کار و استرس را بدوش می کشند و کمترین مزایا...
بجای مغلطه پاسخ دهید جناب ع
آیا صدای معلم از اعتبار کافی برای موضع گیری برخورداز است؟
صدای معلم با کدام پشتوانه علمی و رسانه ای و متکی به کدام صلاحیت به همه چیز می پرد؟
آیا صدای معلم کاری غیر از خودنمایی و پاچه گیری های بی فایده و شلوغکاری های بی ادبانه بلد است؟
اتفاقا صدای بخش معناداری از معلمان هست...
شما کی و کجا هستید ؟؟