گروه گزارش/
شاپور محمدزاده رئیس سازمان نهضت سوادآموزی در مصاحبه با برنامه «رویداد» رادیو گفتوگو با اشاره به عملکرد سازمان نهضت سوادآموزی در کشور در راستای کاهش نرخ بی سوادی در نقاط شهری و روستایی گفت: «نهضت سوادآموزی یک سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در هفتم دی ماه ۱۳۵۸ فعالیت خود را آغاز کرد. از زمان پیروزی انقلاب اسلامی تا ۱۳۶۵، حدود ۱۱ میلیون نفر به نرخ باسوادان کشور افزوده شده و نرخ سواد در کشور از ۴۷,۵ به ۶۱.۸ درصد رسید.»
معاون وزیر آموزش و پرورش، خاطرنشان کرد: «بر اساس آخرین آمار سرشماری کشوری که در سال ۱۳۹۵ صورت گرفت رقم افراد باسواد در کشور بر اساس خود اظهاری افراد به ۸۷/۶ درصد رسیده بود و بر اساس آماری که خودمان در سال ۱۳۹۸ استخراج کردیم این رقم در فاصله سنی بالای ۶ سال به ۸۹ درصد رسیده است.»
وی با بیان اینکه اکنون در برخی استانها مانند تهران، مازندران، اصفهان نرخ افراد باسواد بالای ۹۸ درصد است و ما باید بگردیم تا افراد بیسواد را پیدا کنیم تصریح کرد: «قبل از پیروزی انقلاب اسلامی مردان، ۳۸ درصد بیشتر از زنان سواد داشتند ولی این رقم اکنون در فاصله سنی ۱۰ تا ۴۹ سال به ۳ درصد کاهش پیدا کرده است و خوشبختانه در راستای عدالت بخشی بین زنان و مردان در حوزه سوادآموزی اقدامات قابل توجهی انجام شده است.»
وی با بیان اینکه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی میزان سواد در بین روستاییان ۳۰ درصد بود ولی این رقم تا سال ۹۵ به۵/ ۷۸ رسیده است، افزود: «فاصله سواد در مناطق شهری و روستایی نیز از ۳۵ درصد به ۱۲ درصد کاهش پیدا کرده است.»
معاون وزیر آموزش و پرورش با اعلام این که در استانهای محروم که نرخ سواد آنها پایین تر از میانگین کشوری است، طرح «شتاب بخشی» را اجرا کرده ایم، گفت: «براساس این طرح علاوه بر اعتبارات سالانه، اعتبارات ویژهای در نظر گرفته شده تا نرخ سواد در این مناطق افزایش پیدا کند. در استانهای که نرخ میانگین سواد بالاتر از میانگین کشوری است، اقداماتی را در راستای تعمیق سواد انجام شده است.»
« صدای معلم » پیش تر در گفت و گویی که با « دکتر مقصود فراستخواه » داشت ( این جا ) ؛ از ایشان پرسید :
« منظورتان این است که رشد کمی آموزش وپرورش در بعد از انقلاب ، با رشد کیفی و توازن و عدالت همراه نبوده است ؟
فراستخواه چنین پاسخ داد :
« حتی در همین رشد کمّی آموزش هم ما اغراق می کنیم. بنده محاسبه ای ومقایسه هایی کرده ام . قبل از انقلاب در فاصله 1335 تا سال 1355 نرخ رشد با سوادی افراد بالای شش سال در سال 35 ، 1 / 15 درصد بود که در سال 45 به 14 / 29 درصد رسید و در سال 55، 5 / 47 درصد شد.
متوسط رشد سالانه در این سالهای قبل انقلاب 7 / 10 درصد می شود. بعد آمدم و از سال 55 تا 95 را نیز هم محاسبه کردم که مجموعا 6 / 87 درصد رشد داشت و سالانه 11 / 2 درصد رشد می شود. پس آهنگ قبل از انقلاب از خیز بیشتری برخوردار بود.
آن رشد سالانه ای که در سال 35 تا 55 بود اگر با همان روند ادامه پیدا می کرد وبا همان نرخ در بعد انقلاب ادامه داشت ما خیلی زودتر از این بیشتر این مردم باسواد می شدند. پس حتی آنگاه که می گوییم در بهداشت و آموزش پیشرفت کمّی کرده ایم حتی این جا هم ممکن است اغراق بکنیم.
به نظر می رسد بسیاری از مسئولان و در این جا رئیس سازمان نهضت سوادآموزی یا آمار پیش از انقلاب اسلامی را مطالعه نکرده اند و یا قصدشان ناچیزانگاری تاریخ پیشین و بزرگ نمایی اقدامات است که در هر دو حالت کاری مطابق " اخلاق " به شمار نمی رود .
" اغراق کردن " در ارائه آمار امری در جهت تنویر افکار عمومی بهع شمار نمی رود .
دکتر فراستخواه در همان گفت و گو چنین می گوید :
« آنچه خیلی روشن است بی عدالتی های ماست. قبلا گفتم نرخ نامنویسی ابتدایی در کل کشور 98 درصد است و رشد کمّی خوبی داشتیم ولی همین شاخص در سیستان و بلوچستان ، کردستان، آذربایجان غربی حدود 90% بود. مقدسی و همکارانش در گزارش سال 1397 خود در وزارت رفاه ارقامی از نابرابریهای آموزشی را نشان داده اند.
شکافهای بین مناطق کشور و شهر و روستا بالاست. این بدان معناست که ما حتی برخلاف ایدئولوژی ادعایی خودمان که خواهان عدالت و برابری است نا برابری هایی تحویل داده ایم واین از آثار فاصله ایدئولوژی با واقعیت است. بدین ترتیب می بینیم ایدئولوژی ما با این که سیطره دارد ولی موفق هم نیست واین خیلی عجیب است یعنی این همه هزینه در راه این ایدئولوژی می شود حتی در خود آن نیز موفق نیستیم. با این که ایدئولوژی بچه ها را کنترل کرده ولی ایدئولوژی عملا هم نتوانسته در زندگی شان نفوذ بکند. ایدئولوژی ناکارآمد است با این که سیطره دارد .
مرتب عرض می کنم ما هزینه تمرکز را می پردازیم از هرج و مرج نیز رنج می بریم. این یک تناقض است. سه میلیون و دویست هزار کودک بازمانده از تحصیل داریم و 9 درصد کودکان سیستان و بلوچستان از تحصیل بازمانده اند. خیلی دهشتناک است. البته سازمانهای مردم نهاد و خیرین و فعالانی باارزش هستند که به سیستان و بلوچستان می روند و سعی می کنند با کمک فعالان خود آن تکۀ عزیز سرزمین مان اوضاع را بهبود ببخشند. ولی ما باید به این بی عدالتی ها حساس باشیم چون با حلوا حلوا کردن دهن این مردم نگونبخت شیرین نمی شود
وقتی ما انقلاب کردیم هر ایرانی به طور متوسط حدود دو ونیم کلاس (6/2 کلاس) درس خوانده است که الآن ده کلاس شده است ولی شاخص نابرابری مان بسیار بالاست و بیش از سی و هفت درصد است. این شاخص نابرابری آموزشی در دنیا یک شاخص مهمی است و در کشورهای همگن ما شانزده درصد است. در کشورهای پیشرفته و توسعه یافته هفت درصد است. این را بیفزایم که مصیبت بسی فراتر است چون شاخص سی و هفت درصد ، از سرشماری خانوار درآمده است اما اگر شهر و روستا مقایسه شود پنجاه و پنج درصد نابرابری هم هست به ویژه برای دختران در دبستان. »
پایان گزارش/
نظرات بینندگان
چرا عموم نباید آزمون دهند؟
چون پیش از این حق و ناحقی، حق شده است؟