چیزی که من به عنوان سوال نوشتم و پیشنهاد دادم که از من پرسیده شود این است که :
نومعلمان برای اینکه منادی اصلاح گری در مدرسه باشند با چه چالش هایی مواجه می شوند؟
چقدر می توان در مقابل این چالش ها مقاومت کرد نه مقاومت آنی، بشود از آن عبور کرد و چقدر می توان کامیاب بود؟
برای این که این سوال را پاسخ بدهم مقدماتی را خدمت تان عرض می کنم.
همان طور که خانم دکتر باقری فرمودند از زمانی که من دانشجو بودم هر جایی که مشکل خرابی در میان بوده یعنی آسیب های انسانی مطرح بوده و باید کاری انجام می شده من علاقه مند بودم وارد بشوم و ببینم می توانم کمکی بکنم یا نه.
ورودم به حوزه اصلاحات آموزشی از همین منظر بوده و برای این که توصیف کنیم که اوضاع خوب چگونه است و آدم های خوب باید چگونه باشند کمی خسته شدم .
سال های سال است به دنبال این هستم که اگر مشکلی وجود دارد ما چگونه باید به این مشکلات بپردازیم و راه حلی برای آن پیدا کنیم ؟ سند تحول شاخص انتخاب رویکرد اصلاحات از بالا به پایین است.
طبعا اصلاحات آموزشی در ایران هم بزرگترین مسئله ماست.
من به عنوان یک پژوهشگر با دغدغه های انقلاب نفس کشیدم و رشد کردم الآن تقریبا رؤیا شده البته هر تلاشی که می توانیم باید انجام بدهیم و همان چیزی که می توانیم وظیفه ماست که انجام بدهیم.
وقتی داشتیم محورهای سه گانه همایش را تعریف می کردیم ذیل هر محور حتما یک بخشی را برای اصلاحات خرد در سطح مدارس گذاشتیم. محورهای همایش را برایتان عرض می کنم.
محور اول ناظر بر بحث های نظری همایش اصلاحات آموزشی است. سایت هم داریم ، " دهمین همایش ملی اصلاحات آموزشی" سایت ما باز می شود. محور تبیین چالش های اصلاح گری خرد ویژه معلمان و مدیران مدرسه ها، کارشناسان وزارت آموزش و پرورش و تلاش گران عرصه آموزش غیر رسمی.
محور سوم تبیین و نقد و تلاش اصلاح گرانه و تجربه نگاری اصلاحات آموزشی در عرصه خرد ویژه معلمان مدیران ، کارشناسان و نیروهای آموزش و پرورش و تلاش گران عرصه آموزش غیر رسمی جزء محورهای ما بوده است.
اما در کنار آن ما فراخوان مستقلی هم ارسال کردیم که خود فرهنگیان برای ما مقاله نفرستند ، برای ما گزارش بفرستند ، روایت بفرستند و این فرصتی باشد که ما بتوانیم صحبت های آنها را بشنویم و با تلاش هایشان آشنا شویم. البته مواردی داشتیم ولی متاسفانه زیاد نبود.
اهمیت تمرکز بر عرصه خرد، مدرسه در محور دوم را عرض می کنم.
اصلاحات دو رویه کلی دارد. یا از بالا به پایین است یا از پایین به بالا. از بالا به پایین یعنی در نظام آموزشی ما جا افتاده و تصور شده و آن این است که که از بالا برای ما برنامه ای را مشخص کنند ، پیش بینی ها و تمهیداتی را کنند و به آموزش هایی را بدهند و بعد به ما بگویند که این برنامه را اجرا کنید.
یعنی مرجع تصمیم گیری و تعیین کننده حوزه های ستادی هستند. رویکرد از پایین به بالا رویکردی است که از مدرسه آغاز می شود و به سمت اصلاحات کلان می رود.
اتفاقا در کشور از هر دو تجربه وجود دارد.
تجربه اول ما در دوره قاجار تحول نظام آموزشی از مکتب خانه به مدرسه است که در ایران اصلاحات از پایین به بالا بوده و حاصل آن تصویب قوانینی در متمم قانون اساسی مشروطه در سال 1286 شمسی.
در این قانون اساسی مبتنی بر همان جریان مدرسه سازی و گسترش و احساس نیاز به این که همه مردم بتوانند از آموزش بهرمند شوند صریحا در متمم قانون اساسی مشروطه آمده که تمام مردم ایران باید یک مقدمه ای بر آموزش اجباری همگانی که در آنجا مطرح شده و بعد وزارت معارف در آن دوره موظف شده به امور مکتب خانه ها و مدارس رسیدگی کند برای آنها برنامه ریزی کند. از همین جا پای دولت به میان آمده است. تا قبل از آن مدارس ما مردم نهاد بودند چیزی که تصورش الآن برای ما دشوار است.
بعد از آن مجلس شورا و وزارت معارف تلاش می کنند مدارس و مکتب خانه ها را زیر بال و پر خود بگیرند ولی واقعیت این است تا سال 1306 که رضا خان می آید ما دوره گذار و استقلال و اطاعت را داریم دائما تجربه می کنیم.
وقتی رضاخان که می آید با رویکرد اقتدار و اطاعت مطلق و با روش های تنبیهی مدارس را وادار به اطاعت می کند و از این به بعد اصلاحات از بالا به پایین می شود.
این چیزی است که ما تا به امروز در حوزه آموزش و پرورش با آن زندگی می کنیم.
مرجع را دولت تعیین کرده و مدرسه اطاعت کرده است.
سند تحول بنیادین نماد انتخاب رویکرد اصلاحات از بالا به پایین است. این که کدام رویکرد ترجیح دارد و من هم در این مورد دغدغه داشتم ؛ ما الآن نمی توانیم بگوییم چون آن رویکرد ممکن است رویکرد موثرتری باشد همین الآن بگوییم که نه رویکرد باید از بالا به پایین باشد.
به نظر من ما در حال حاضر یک رویکرد میانه لازم داریم اما چیستی و چگونگی ما موضوع الان ما نیست .
سند تحول شاخص انتخاب رویکرد اصلاحات از بالا به پایین است.
سوال این است ؛ برای تحقق اصلاح و تحول هر حوزه چه سهمی دارد و جایگاه اصلاحات خرد که اصلاحات مدیران، کادر اجرایی و معلمان در مدارس است چیست؟
در گذشته سیستم ما سیستم مکتب خانه بود اصلاح مکتب خانه هیچ چالشی ایجاد نمی کرد و وقتی تاریخ آموزش را می خوانید می بینید که خود معلم مکتب خانه تصمیم می گرفته که چه درس بدهد چگونه درس بدهد و اگر می خواست تغییری ایجاد بکند معمولا مشکلی از این بابت نداشته است.
چیزی که او را محدود می کرده معمولا محدودیت منابع مناسب و یک سری ساختارهای ذهنی بوده و طوری شده که مکتب خانه نتوانسته به حیاتش ادامه بدهد. اگر اصلاحی هم در مکتب خانه صورت می گرفته معمولا والدین مشکلی نداشتند و برد این اصلاح هم آن گونه نبوده که اعتراضی را برانگیزد. ولی اتفاقاتی افتاده و طوری نیست که بشود یک نهادی مانند مدرسه خودش اصلاح گری کند. این اتفاقات چه چیزهایی هستند؟
تحولاتی که در قرن بیستم و به ویژه از قرن هیجدهم به این طرف که بحث آموزش به منزله یک حق مطرح می شود و در قرن بیستم اعلامیه حقوق بشر می شود مبنای تصمیمات سازمان ملل متحد و سازمان های وابسته به آن ، آموزش همگانی وظیفه دولت ها می شود، این یک اتفاق است. پای دولت ها باز می شود به حوزه آموزش به طور جدی به عنوان یک وظیفه.
دومین نکته این است که اقتصاد دان ها به این نتیجه می رسند که توسعه اقتصادی در کشورها با مسئله آموزش پیوند می خورد.
خود مسئله توسعه اقتصادی به عنوان مهمترین امکان و ابزار قدرتمندی کشورها مورد اهمیت و توجه قرار می گیرد و حالا وقتی آموزش تشخیص داده می شود که ابزار توسعه باشد مدرسه ها مورد توجه قرار می گیرند و در این زمینه موظف می شوند.
از این به بعد کلمه اصلاح در مدرسه در اختیار معلم و خود مدرسه نیست ، دولت ها مداخله رسمی در آن دارند و آنها تعیین کننده هستند. برای کشور ایران این اتفاق دقیقا از زمانی رخ می دهد که آمریکایی ها وارد سازمان برنامه ما می شوند و بنیانگذاری می کنند اواخر دهه بیست و پیش از آن مدرسه در دوره رضاخان برای مدرن سازی جامعه ابزار بود و از آن به بعد توسعه اقتصادی مهم می شود بنابراین هدف گذاری مدرسه تغییر می کند که برای ما از این دوره شروع می شود.
برنامه های توسعه اول ، دوم و سوم همین طور که نوشته می شود مدرسه هم پا به پای آن متاثر می شود.
در حقیقت سند تحول پیرو سند چشم انداز بیست ساله نوشته شده است. این سند یک سند توصیه ای است. ما در سال 1404 باید این شاخص ها را در منطقه به دست بیاوریم.
همین شاهد دیگری بر توضیح من است که آموزش و پرورش در حقیقت تابع سیاست های توسعه دولت می شود. این چه اهمیتی بر بحث اصلاح گری ما دارد؟
ادامه دارد
پیاده سازی و ویرایش : زهرا قاسم پور دیزجی
نظرات بینندگان