سهرابی :
فکر می کنم 4 نفر از معاونین و مدیران ارشد شما این جا نیستند . اگر می شود توضیح دهید چرا ؟
آقای وزیر !
چرا در تمام صحبت هایی که جنابعالی می فرمایید تناقضی هست که ما خبرنگاران آن را نمی توانیم حل کنیم مثلا شما می فرمایید رتبه بندی تازه ابلاغ شده به استان ها که رتبه هر معلمی دربیاید که بر اساس آن رتبه مشخص شود هر معلم چه میزان از این اضافه را دریافت می کند .
اما در همان مصاحبه بلافاصله می گویید میانگین اضافه شدن این افزایش حقوق 420 هزار تومان است .
وقتی هنوز مشخص نیست چه کسی چه رتبه ای را به چه میزان می گیرد ، این رقم از کجا آمده است ؟
کسی که فقط 2 واحد علم آمار را پاس کرده باشد این تناقض را متوجه می شود .
شما می فرمایید فعالیت های پرورشی ، سند تحول ، فعالیت های تربیت بدنی و فعالیت های فرهنگی برای ما مهم است .
آقای نوید ادهم در برنامه پرسشگر گفتند که احتمال کاهش 30 درصدی در بخش بودجه سلامتی و تربیت بدنی وجود دارد .
آقای وزیر !
شما می فرمایید که ما خبرنگارها به این تناقض ها توجه کنیم ولی عملا وقتی اتقاق نمی افتد ، وقتی آموزش و پرورش عملا در اولویت نیست . کارها و امور فرهنگی و تربیتی و امور روزمره را بگذراند ؛ در واقع انگار کفایت می کند ؛ و این تناقض وقتی که هوا آلوده می شود بچه ها خوشحال هستند ! در مقابل این که قرار است مدرسه را جایی کنیم که بچه ها دوست د اشته باشند بروند ....
این ها در سطح جامعه در حال مشاهده هستند . این تناقض را هم معلم و هم دانش آموز ، چه والدین و چه من خبرنگار می فهمیم .
در وهله اول ؛ آیا به نظر نمی رسد باید این تناقض ها و پیام های متناقضی را که به جامعه می دهیم را حل کنیم ؟
بعد به من خبرنگار بگویید بیا و سوال بپرس !
قبل از این که بخواهم این جا بیایم به خودم گفتم چه سوالی از آقای وزیر بپرسم که خودم جواب آن را ندانم ؟!
آقای وزیر !
واقعا سوالی به ذهنم نرسید !
حاجی میرزایی :
احسنت !
( مدیر صدای معلم : این احسنت شما خیلی خوب بود ! )
یکی از چیزهایی که در این مدت مسئولیت کشف کردم که ما به یک نوع فریب سازمان یافته عادت کرده ایم ! ما چیزی به شما بگوییم ، شما هم یک چیزی به ما بگویید و بعد هم برویم !
من هم می خواهم قدری عمیق تر نگاه کنم و اعتقادی این است که باید مقداری جدی تر و عمیق تر مسائل جدی که پیرامون ما وجود دارند را فکر کنیم و برایش راه حل پیدا کنیم .
این که فرمودید ؛ تناقض در موضوع رتبه بندی نیست !
واژه تناقض ، واژه مناسبی نیست . به جهت این که در این جا مشخص شده است که 5 رتبه هست و در هر رتبه ای معلوم است که چه تاثیری روی فوق العاده شغل می گذارد ، چه تاثیری روی شاغل می گذارد ، چه تاثیری روی فوق العاده ها می گذارد .
این که چه کسی در این رتبه قرار بگیرد معلوم نیست اما این که هر کسی در این رتبه قرار بگیرد از چه مزایایی برخوردار می شود مشخص است و اصولا تنظمیات آن به گونه ای بوده است که بتواند این 2000 میلیارد تومان را نه بیشتر از آن شود و یا کم تر شود و متناسب با آن این اعتباری که تصویب شده است تنظیم شود که محاسباتش امکان پذیر است .
اما در مورد توجه به مساله تربیتی و پرورشی به نظرم ، حرف های زیادی وجود دارد که بخشی از آن مربوط به بودجه می شود ، کاهش و یا افزایش اعتبارات .
اگز اعتبارات پرورشی ما 2 یا 3 برابر شود ؛ آیا فکر می کنید که اتفاق خاصی در حوزه تربیت و پرورش اتفاق خواهد افتاد ؟
اعتقاد من این است که جهت گیری ما در تربیت نیازمند به بازنگری جدی است .
ما 12 سال دانش آموز را در اختیار داریم . در این 12 سال در متن برنامه های درسی مان چقدر متعرض برنامه های تربیت هستیم ؟ که انتظار داشته باشیم خارج از ساعات کلاسی ما از طرق اردوها و برگزاری یک سری مراسم جریان تربیت را حمایت کنیم .
بنابراین من فکر می کنم که توجه به تربیت نیازمند تامل وسیع تر و گسترده تری است . ما باید بتوانیم در همان دوره ای که دانش آموزان در اختیار ما هستند ؛ 24 ساعت در هفته دانش آموز در اختیار ما هست و ما ذهن او را انباشته می کنیم .
ما باید به میزانی که ذهن او از یک سری اطلاعات انباشته می شود تربیت لازم را پیدا کند . آمادگی برای حل مساله یپدا کند .
شناخت عمیق تری نسبت به خودش پیدا کند . توانایی برقراری ارتباط داشته باشد .
اعتقاد من است اگر جهت گیری تربیت ما در این سطح به درستی تنظیم شود ، بخش مهمی از آسیب هایی که امروز متوجه جامعه ما هست ، کاهش پیدا خواهند کرد .
ما باید ابتدا نسل را تربیت کنیم و برای تربیت نسل هنوز تنظیمات ما کافی نیست و نیازمند بازنگری جدی و عمیق دارد .
پایان گزارش/
نظرات بینندگان
براستی پاسخی که خود منجر به ایجاد چندین سوال اساسی شود چه علتی دارد؟
پاسخ منطقی و عقلانی نیست.
پاسخ بدون پشت بند قانون است.
پاسخ بدون قدرت اجرایی داده شده است.
پاسخ برای دست به سر کردن پرسشگر است.
پاسخ دهنده می داند که سوال مطرح شده ،
هرگز عملی نخواهد شد.
پاسخ دهنده از پشت پرده سوال باخبر است و و فقط جمع را سرگرم می سازد.
پاسخ دهنده می داند که پرسشگر در آن لحظه ، قدرت تجزیه و تحلیل ندارد لذا قادر به سوال مکمل و یا اعتراضی و یا ایراد گیرنده نیست.
پاسخ دهنده می داند که عده ای فقط طرح سوال کردن برای شان اهمیت دارد و اصلا به پاسخ اهمیت نمی دهند.
پاسخ دهنده می داند که پرسشگر مامور است
و معذور و فقط انجام وظیفه می کند.
و............
می کند اشتباهی مرتکب نمی شود پس پاسخ
خبرنگار را ولو درست ، اشتباهی قلمداد می کند.
نوعی نارسیسم مدیریتی!!