یکی از مهمترین مسائلی که آموزش کشور ما با آن روبه رو است بحث زمان آموزش است که در دستور کار پژوهشگاه قرار گرفت و این نشست را برقرار کرد.
بحثی که من دارم تقویم آموزشی مان یا زمان آموزشی رسما داریم چیست و زمان واقعی در آموزش ایران چیست به خصوص بررسی که من انجام دادم روی بررسی جنبه های اقتصادی اتلاف زمانی که ما در آموزش کشورمان داریم.
بحث تابع تولید آموزش به عنوان یک نهاده تلقی می شود که با سایر نهاده ها از نیروی انسانی امکانات تجهیزات مقالات درسی روی تابع تولید آموزش تاثیرگذار است. سایر نهاده ها هم تاثیر گذارند ؛ عواملی مانند خانواده دوستان استعداد ذاتی ظرفیت های یادگیری دانش آموزان اینها هم به عنوان عوامل غیر مستقیم هستند که روی تابع تولید آموزش تاثیر می گذارند که با ترکیب این نهاده ها با همدیگر می گوییم تابع تولید آموزش در حقیقت محقق می شود.
اما جنبه های اقتصادی آموزش این نکته را دقت بکنید . ما می گوییم جنبه های اقتصادی شامل سه وجه است. وجه اولش هزینه هایی است که مربوط به هزینه های اضافی از افزایش زمان آموزش است. یعنی هر چه زمان آموزش بیشتر بشود هزینه های ما بیشتر خواهد بود.
دوم جنبه های اقتصادی زمان آموزش اتلاف منابع مالی است که از عدم بهره وری امکانات منابع ناشی از تفاوت زمان واقعی با زمان رسمی است.
اگر ما افزایش زمان بدهیم یک نوع هزینه مترتب می شود ، اگر زمان را هم کوتاه بکنیم از آن زمان واقعی آن هم یک هزینه هایی اتلاف منابع داریم. این هم یک وجه اقتصادی است که من بیشتر به این جنبه پرداختم.
وجه سومی هم دارد از نظر زمان آموزش که از منظر دانش آموز مطرح می شود . آن درآمدهای از دست رفته یا به عبارت دیگر می گوییم هزینه فرصت از دست رفته دانش آموزان به دلیل انتخاب آموزش در قبال سایر انتخاب هایی که می توانستند بکنند برایشان درآمد ایجاد بکند. این ها وجوه جنبه های اقتصادی است.
اما انواع زمان آموزش که مخصوصا اینها را آورده ام که در اسناد رسمی ما خیلی از اینها هم مشخص نیست که زمانش چقدر است ؟
زمان ساعات خود کلاس درس یک ساعت باشد ، پنجاه دقیقه باشد ، یک ساعت و نیم باشد هر چه که باشد این باید در اسناد رسمی ما دقیقا روشن باشد. به مردم اعلام بکنیم که داریم چقدر به آنها خسارت می زنیم. این حق مردم است که خسارت وارده را بدانند. این خسارت فقط در زمان آموزش است .
زمان یک روز تحصیل یعنی زمانی که یک روز دانش آموزان در مدرسه باشند در آموزش ما مشخص نیست.
تعداد هفته های تحصیلی اصلا مشخص نیست. یعنی ما نمی دانیم چند هفته باید کلاس ها در مدارس دایر باشد. طول سال تحصیلی 9 ماه است ؟ 8 ماه است ؟ هفت ماه و نیم است ؛ اینها کاملا روشن نیست در اسناد رسمی ما و تعداد سال های تحصیلی یک مقدار مشخص تر است. اما زمان تقویمی زمانی را می گوییم که به صورت رسمی مورد توافق قرار گرفته است و از طریق مراجع سیاست گذار و تعیین کننده چهارچوب مقررات آموزشی در هر یک از دوره های تحصیلی به همراه برنامه های درسی مورد تایید و تصویب قرار می گیرد که معمولش این است که شورای آموزش عالی این کار را می کند اما با آن ملاحظاتی که گفتم نمی کند.
اما زمان واقعی چیست ؟
زمان واقعی آن زمانی است که سهمی از زمان رسمی و تقویمی آموزش است که به تدریس اختصاص پیدا می کند. شما یک زمان رسمی دارید ، یک زمانی که در حقیقت دارد اتفاق می افتد. اما عوامل موثر بر تعیین زمان واقعی چیست ؟
یکی وقفه های زمانی بین ساعات دروس است. زمانی که معلم وقت خودش را صرف تدریس نمی کند. زمانی که دانش آموز وقت خودش را صرف یادگیری نمی کند و غیبت های معلم یا دانش آموز و تعلطیلات فصلی و اتفاقی . اینها عوامل موثر در تعیین زمان واقعی است که من همه را در اسلایدهای بعدی خواهم گفت که چقدر در کشور ما نسبت به این عوامل موثر، ما زمان واقعی داریم.
دوستان همه می دانند زمان آموزش ابتدایی ما در پایه های مختلف علی القاعده بیست و پنج ساعت در هفته است و پنج روز بیشتر مدرسه نداریم تعداد جلسه ها در روز باید پنج جلسه باشد. ساعات برای هر کلاس طبق مصوبه شورای عالی چهل و پنج دقیقه پایه اول و دوم، پنجاه دقیقه برای پایه های بعدی . روزهای هفته پنج روز ، تعداد هفته ها چون مشخص نیست. البته من 34 هفته را منظور کردم و بیشتر از این را هم از برخی شنیده ام و ساعت هفتگی هم 25 است و اینجا تعداد روزهای تحصیلی ما 170 روز بر اساس سی و چهار هفته و پنج روز در هفته و ساعات در طول سال به هشتصد و پنجاه می رسد اما مصوبه شورای عالی می گوید هشتصد جلسه اما در برنامه درسی نهصد و بیست و پنج ساعت. من نمی دانم کدام یک از این دو معیار است در مقررات رسمی ما ؟ این برای دوره ابتدایی است.
در مورد دوره متوسطه اول علی القاعده باید شش جلسه داشته باشیم. که می شود هزار و بیست ساعت. در طول دوره می شود سه هزار و شصت ساعت. در آموزش ابتدایی می شود پنج هزار و صد ساعت. آموزش هایی که در کشورهای OECD است خیلی افزایش بیشتری ندارد ، آنها زمان واقعی را اعلام می کنند. ما زمان تقویم و رسمی مان را اعلام می کنیم. برای ما کمتر است.
در مورد متوسطه دوم که متوسطه نظری باشد باید هفت جلسه در روز داشته باشیم چون گفته اند ساعات هفتگی طبق مصوبه شورای عالی سی و پنج ساعت است. در تمام پایه های متوسطه نظری ما گفته اند سی و پنج ساعت متوسطه اول گفته اند : سی ساعت. بنابراین این عدد صد و هفتاد روز با سی و چهار هفته و پنج روز جلسات هفتگی در می آید صد و هفتاد روز که در مجموع می شود پانصد و ده روز در طول یک دوره. پس سه هزار و پانصد و هفتاد هم در متوسطه نظری است. این که آقای سرپرست می گوید ما چهار هزار تا بالاتریم ما در واقع از آموزش زمان رسمی مان اولا دوازده هزار و نهصد تا نیست که ایشان اعلام کرده اند، یازده هزار و هفتصد و بیست تا است یعنی کسی برای ایشان گزارش تهیه نکرده به طور رسمی محاسبه کند بگوید که زمان ما چند ساعت است !
در فنی و حرفه ای چون گفته ساعت هفتگی چهل ساعت در پنج روز اگر انجام بشود ساعت کل سال می شود هزار و سیصد و شصت ساعت و در مجموع چهار هزار و هشتاد ساعت و در پایان این دوره ها شما نگاه بکنید هشتصد و پنجاه ، پنج هزار و صد ، سه هزار و شصت ، سه هزار و پانصد و هفتاد ، چهار هزار و هفتاد که جمع اینها بزنید به یازده هزار و خورده ای ساعت می رسیم که این وضعیت ساعت آموزشی است. چون خانم دکتر اشاره کردند به کشورهای OECD ؛ من هم چند اسلاید گذاشته ام که در کشور ژاپن اولا ساعت دوره آموزش ابتدایی نسبت به ما خیلی بالاتر است : پنج هزار و هفتصد و هشتاد و پنج ساعت است ، برای ما پنج هزار و صد است. ساعات هفته های سال شان از ما بیشتر است. سی و پنج هفته است و برای ما سی و چهار هفته که من مبنا قرار داده ام که ما این سی و چهار هفته را در هیچ سند رسمی نداریم در عمل خیلی کمتر از عدد سی و چهار را داریم در عمل به عدد بیست هفته می رسیم. در مورد متوسطه اولشان چیزی بیش از ما سه هزار و صد و پنجاه ساعت برای ما سه هزار و شصت ساعت بود. سالی هر پایه ای هزار و پنجاه ساعت .
اما وقفه هایی که ما داریم در سیستم آموزشی مان. زمان رسمی پیش بینی شده مان در سال صد و هفتاد روز است و سی و چهار هفته. سی و چهار ضرب در پنج روز می شود صد و هفتاد روز.
این زمان قابل پیش بینی در نه ماه سال است که شورا گفته از اول مهر تا پایان خرداد. این از نظر تعداد هفته می شود سی و هشت و نیم هفته که با پنج روز در هفته تعداد روزهای ما را به نزدیک صد و نود و سه و نیم یا کمتر از دویست روز می رساند. اگر نه ماه رسمی مدتی را که شورای عالی تعیین کرده گفته از اول مهر تا پایان خردادماه است.
اما کاهش زمان هایی که ما داریم . یکی امتحانات میانی است معمولا دو هفته تا پانزده روز طول می کشد و یکی امتحانات پایانی است که دو نوبت امتحانات بیشتر نیست ، هیچ کجا این موارد ثبت و ضبط نیست. شما در اسناد رسمی نمی توانید پیدا بکنید که واقعا چند روز امتحانات میانی طول می کشد یا امتحانات پایانی. آن طوری که در تقویم و اخبار می شنویم معمولا بعد از پانزده خرداد تقریبا همه امتحانات برگزار شده است. دوره ابتدایی که از اول خرداد شروع می کنند تا پانزده خرداد تمام می کنند. من حداقل ها را نوشتم. تعطیلات نوروزی هم سیزده تا چهارده روز که از بیست و نهم اسفند شروع می شود تا سیزده فروردین که می شود چهارده روز که من پانزده روز عدد رند گذاشتم ، کاری به بعد و قبلش ندارم که معمولا سه چهار روز قبلش تعطیل است و یکی دو روز بعدش هم تعطیل است که خیلی رسمی نیست . تعطیلات رسمی بین سال هم به طور میانگین برای امسال را محاسبه کردم پانزده روز بود. ولی ممکن است بعضی سال ها کمتر بشود بعضی سال ها بیشتر بشود به دلیل این که ماه های شمسی و قمری با هم که تداخل پیدا می کنند خیلی معلوم نمی کند. وقفه های زمانی را هم به دلیل سیل و بارندگی و برف و آلودگی هوا و مثل دیروز که هیچ اتفاقی هم نیفتاده بود تعطیل شد کلا ده روز در نظر بگیریم هفتاد روز از صد و هفتاد روز عملا وقفه زمانی داریم و یا کاهش زمان رسمی آموزش داریم. یعنی ما به عدد صد در خوشبینانه ترین حالت می رسیم. اما من برای این که یک محاسبه اتلاف منابع را انجام بدهم گفتم ما صد روز را نمی گیریم ، ما بیست روز هم به آموزش و پرورش تخفیف می دهیم فرض می کنیم تعداد روزهای واقعی صد و بیست روز باشد که در محاسبات تقویم پارسال ، در تلگرام این عدد صد و بیست روز را خیلی مطرح کردند . نشسته بودند روزهای تعطیل را دقیق درآورده بودند که روزهای سال صد و بیست روز بیشتر نمی شود. آن ده روز وقفه های زمانی را کنار می گذاریم و مناسبات و اتفاقات خاص تعطیل می شود. این با صد و بیست روز تعداد هفته های مفید آموزشی مان می شود بیست و چهار هفته با پنج روز حساب بکنید. تفاوت زمان واقعی با زمان رسمی می شود پنجاه روز که البته ما از زمان رسمی دو چیز داریم که بنابراین ما هفتاد درصد زمان رسمی را اگر با صد و بیست روز ببینیم آن را خواهیم یافت که این هم در دوره های مختلف است و البته من خلاصه اش کردم .
برسیم به محاسبه زمان اتلاف شده. همان طور که اشاره کردم زمان دوره های تحصیلی در جمع می شود یازده هزار و هفتصد و سی ساعت ، آن پنج هزار و صد ساعت و سه هزار و شصت ساعت و سه هزار و پانصد و هفتاد ساعت در متوسطه نظری با احتساب متوسط نظری می شود یازده هزار و هفتصد و سی تا در فنی حرفه ای با احتساب کسانی که رشته فنی و حرفه ای دارند می شود دوازده هزار و دویست و چهل تا. زمان واقعی ما در حقیقت به جای یازده هزار و هفتصد و سی تا می شود شش هزار و هشتصد و چهل تا. تفاوتش چهار هزار و هشتصد و نود تا و این که آقای سرپرست می گوید ما چهار هزار تا بالاتریم ما در واقع از آموزش زمان رسمی مان اولا دوازده هزار و نهصد تا نیست که ایشان اعلام کرده اند، یازده هزار و هفتصد و بیست تا است یعنی کسی برای ایشان گزارش تهیه نکرده به طور رسمی محاسبه کند بگوید که زمان ما چند ساعت است البته اینها همه با فرض این که این پنج هزار و صد ساعت را سه هزار و شصت ساعت و سه هزار و پانصد ساعت زمان سی و چهار هفته است. یعنی هیچ مصوبه ای نداریم که تعداد هفته های سال در مصوبات شورای عالی بگوید سی و چهار هفته هیچ کجا نگفته است. من نمی دانم ایشان عدد دوازده هزار و نهصد را از کجا درآورده اند ؟!
من اینها را بر اساس فروضی که وجود دارد به شما می گویم یازده هزار و هفتصد و چهل تا است نه دوازده هزار و نهصد تایی که ایشان در مصاحبه اش بدون هیچ مطالعه ای اعلام کرده است. خوب اگر یازده هزار و هفتصد و بیست ساعت باشد تا دوازده هزار و دویست و چهل ساعت باز هم به آن دوازده هزار و نهصد ساعت نمی رسیم. اما این زمان واقعی با صد و بیست روز می شود حدود شش هزار و هشتصد و چهل ساعت. که چهار هزار و هشتصد و نود ساعت این تفاوت بین زمان رسمی با زمان واقعی است که ما در آموزش داریم . همان طور که می بینید ما زمان واقعی رسمی مان پنجاه و هشت درصد زمان است. یعنی چهل و دو درصد زمان را ما اتلاف می کنیم.
اما محاسبات اقتصادی ؛ برآورد خسارت های اقتصادی ناشی از کاهش زمان آموزش ما بوده فقط روش را به شما بگویم و بعد بگویم که این مبلغ چقدر شده است.
من ساعت اتلاف شده در اینجا در سال آورده ام که چند ساعت در سال بوده بعد تعداد دانش آموزان را در اینجا گذاشتیم. ما گفتیم هزینه های هر نفر سال در آموزش چقدر است. الآن بر اساس هزینه هایی که دولت دارد می کند به طور متوسط دو و نیم میلیون تومان در دوره ابتدایی، سه و نیم میلیون تومان در دوره متوسطه اول، پنج میلیون تومان در متوسطه نظری و چیزی در حدود پنج میلیون و ششصد هزار تومان در متوسطه فنی و حرفه ای و کار و دانش هزینه می کنیم. البته این ارقامی است که بر اساس آمارهای هزینه های آموزشی در می آید با تعداد دانش آموزان.
نفر ساعت اینها برای آموزش ابتدایی می شود دوهزار و نهصد تومان، برای نفر ساعت هر دانش آموز می شود سه هزار و چهارصد تومان متوسطه اول یا راهنمایی، متوسطه دوم می شود چهارهزار و دویست تومان و متوسطه فنی و حرفه ای می شود چهار هزار و صد تومان. جالب است که چرا نفر ساعت فنی و حرفه ای ما کمتر از متوسطه نظری می شود ؟ که هزینه نفر ساعت اتلاف شده برای هر یک از این دوره ها را اگر دقت کرده باشید این نفر ساعت زمان اتلاف شده ضرب در هزینه هر نفر ساعت شده در دوره ابتدایی هفت هزار و نهصد و چهل میلیارد تومان ، در آموزش متوسطه اول سه هزار و چهارصد میلیارد تومان ، در متوسطه دوم می شود سه هزار و صد و پنجاه و چهار( سه) هزار میلیارد تومان و در متوسطه فنی و حرفه ای می شود هزار و دویست و بیست و چهار هزار میلیارد تومان که جمع اینها می شود پانزده هزار و هشتصد میلیارد تومان.
کل هزینه های آموزشی مستقیم در کشور ما در حدود سی و چهار پنج هزار میلیارد تومان در سال گذشته بوده است. که اگر این مقایسه را انجام بدهید به طور میانگین در هر پایه تحصیلی زمان آموزش دوره ابتدایی هشتصد و پنجاه ، این مدت زمان آموزش رسمی در مقایسه با کشورهای دیگر ما یک سوم کمتر هستیم و دوره های بالاتر ما یک سوم بیشتر هستیم. این از نظر زمان رسمی است. اما زمان واقعی در آموزش ابتدایی حدود هفتاد و یک درصد زمان و در دوره متوسطه اول و دوم تقریبا یکسان است ، بین زمان واقعی و زمان رسمی تفاوت چشمگیری وجود دارد که گفتم حداقل سی و پنج درصد روزهای سال تحصیلی به آموزش اختصاص پیدا می کند. یعنی از سیصد و شصت و پنج روز ، سی و پنج درصد این روزها را که صد و بیست روز باشد یا اگر صد روز باشد که کمتر می شود به آموزش اختصاص می دهیم. حدود چهل و سه درصد از آموزش ابتدایی ، چهل و نه درصد آموزش متوسطه اول و سی و نه درصد از زمان متوسطه دوم اتلاف می شود و برآورد ریالی که گفتم پانزده هزار و هشتصد میلیارد یعنی حدود چهل و هشت درصد از منابع مالی اختصاص یافته است در طول سال تحصیلی. اینجا چهل و هشت درصد منابع را اتلاف می کنیم.
پیشنهاد من این است اول شورای عالی به کلیه آیین نامه های خودش که دربرگیرنده ساعات آموزش و برنامه های درسی چون این دو با هم رابطه دارد باید تجدید نظر بکند. ساعات دقیق آموزشی را در روز، هفته، تعداد هفته های سال، تعطیلات .
در اویسیدی تعطیلات بین سال مشخص است. یک روز است دو هفته است همه را مشخص کرده اند. وقفه های زمانی و بالاخره زمان دقیق آموزش را برای هر یک از پایه های تحصیلی و حتی برای هر درس . خانم دکتر اشاره کردند در کشورهای اویسیدی زمان هر درس را مشخص می کنند که چند ساعت به آموزش نیاز دارد. سازمان پژوهش ما می نشیند کتاب می نویسد اما در کتابش نمی نویسد که این درس چند ساعت آموزش می خواهد. بیست ساعت می خواهد صد ساعت می خواهد یا هشتاد ساعت می خواهد بعد بر اساس آن تقویم برنامه درسی را تنظیم بکند. حتی برای هر یک از دروس پیش بینی شده در برنامه درسی تعیین و مورد تصویب قرار دهد.
دوم ،ارزیابی مستمر از مقایسه زمان رسمی و زمان واقعی در هر یک از سطوح آموزشی در شهر در روستا در عشایر باید صورت بگیرد و علل و عواملش مشخص بشود و آثار اقتصادی و زیان های ناشی از آن را در هر شرایطی ما برآورد بکنیم و به مردم اعلام بکنیم که داریم چقدر به آنها خسارت می زنیم. این حق مردم است که خسارت وارده را بدانند. این خسارت فقط در زمان آموزش است به بقیه مقوله هایی که اشاره کردم اصلا نپرداختم که آنها چقدر هزینه اضافی برای مردم ما دارد و کاهش تعطیلات و حذف وقفه های زمانی و منطقی کردن تقویم تحصیلی برای هر سال را باید متناسب با شرایط هر منطقه و اقلیم تعیین بشود و بلاخره تجدید نظر اساسی در زمان رسمی در همه سطوح را دنبال بکنیم.
پیاده سازی و ویرایش : زهرا قاسم پور دیزجی
نظرات بینندگان