با توجه به مطالب قبلی که در صحبت های شما به آن اشاره شده بود ( این جا ) ؛ پایه ی اول ابتدایی بالاخص برای یک سری وظایفی که دانش آموزان بایستی یاد بگیرند و با توجه به انجام تکالیف مهارت محور و ارجحیت آن بر روش های سنتی ، تا چه حد فکر می کنید از سال گذشته تاکنون مدارس در این امر موفق بوده اند؟
طرح مهارت محوری را در استان اصفهان از نظر عملیاتی در چه سطحی می بینید؟
راجع به طرح پایلوتی که اخیرا برای پایه اول و با مبنای مهارت محوری در شهر اصفهان انجام شد توضیحاتی را ارائه کنید.
برنامه آموزش و پرورش برای آینده و اجرای تکالیف مهارتی در سایر پایه ها و مقاطع در اهداف بلند مدت چگونه است؟ این هدف فقط در دوره ی ابتدایی خلاصه می شود؟
در مورد نظارت اولیا در امر آموزش و فرق مشارکت و دخالت در این خصوص نظرتان چیست؟
برخی والدین به دلیل نداشتن آگاهی کافی از روند تصمیمات وزارت آموزش و پرورش ، بعضا عدم مداخله در امر آموزش را بدخلقی کادر مدرسه تلقی می کنند و به همین دلیل از همکاری و مشارکت های لازم در مسائل تربیتی ورود پیدا نمی کنند.
برای انجمن اولیا و مربیان و انتخابات پیش رو، اولیای شرکت کننده توقع دارند که به دلیل مشارکت های مالی که در مدرسه به ویژه مدارس غیر دولتی دارند بتوانند نسبت به نحوه ی آموزش و اداره کلاس و مدرسه اظهار نظر داشته باشند، حیطه ی مشارکت منتخبین این انجمن را در طول سال تحصیلی جدید به چه نحو برای مدیران مدارس تبیین نموده اید؟
پیاده سازی چارچوب های لازم برای همکاری و نه مداخله در امر آموزش در مدارس مستلزم آشنایی هر چه بهتر والدین با برنامه های آموزش و پرورش است. بهتر نیست قبل از شروع سال تحصیلی والدین نسبت به شرح تصمیمات آموزش و پرورش جلسات لازم را داشته باشند؟
دانش آموزان در شورای دانش آموزی جایگاه مهمی را برای خود احساس نمی کنند و رغبت آنها در خور توجه نیست . دانش آموزان عملا می دانند که نمی توانند مشارکت ویژه ای در مدرسه داشته باشند و تصمیم ها نهایتا از کادر مدرسه گرفته می شود.
راجع به بحث شوراهای دانش آموزی و فعالیت پویای اعضای این شورا در مدرسه و بهینه بودن برنامه های مهارتی دانش آموزان با در نظر گرفتن پیشنهادات دانش آموزان دیدگاه خود را بیان نمایید.
باباپور :
عرض سلام و خدا قوت خدمت شما و تشکر می کنم که نسبت به مسائل آموزش و پرورش حساس هستید.
من با یک جمله شروع می کنم . می گویند قبلا زندگی می کردیم تا بیاموزیم ، امروز می آموزیم تا زندگی کنیم. دیروز یاد می گرفتیم ، امروز یاد می گیریم که چگونه یاد بگیریم.دیروز معلم مستقیم یاد می داد ، امروز فقط معلم یاریگر و تسهیل کننده است.
به همین دلیل هم من تاکیدم در جمع اولیا این بود که حتی خود معلم هم نقش تسهیل گر آموزش را دارد و ما در امر آموزش نباید دخالت کنیم. بگذاریم که بچه ها بر اساس حس کنجکاوی که در دوران کودکی دارند و حس پرسشگری در آموزش مان را داشته باشیم و جوری فضای خانه و مدرسه را مهیا کنیم که بچه ها سرکوب نشوند بلکه باعث تکالیف مهارت محور که استحضار دارید از سال گذشته به آموزش ابتدایی ورود پیدا کرده است.
ما تاکیدمان این است که چنانچه تکلیفی به دانش آموز داده می شود که در منزل انجام دهد ، رویکردش ، رویکرد مهارتی باشد. علم و دانش خودشان را در کاربست زندگی به محک آزمایش بگذارید. یعنی اولیا متوجه شوند که دانشی که دانش آموز در مدرسه از معلم خودش یاد گرفته چقدر در زندگی آن را به کار می گیرد. من یک مثال ساده می زنم. وقتی معلم ، بحث مساحت و محیط را در کلاس درس آموزش می دهد و بعد تکلیف مشخص می کند که مساحت اتاق و منزل خود را محاسبه کنید ، می خواهد در مرحله ی کاربرد ببیند که از دانش چقدر استفاده می کنند.
لذا نقش اولیا نقش نظارتی است. حالا تعریفی که می توانم اینجا داشته باشم این هست که ما می گوییم برای ایجاد هماهنگی بین نهاد خانواده و مدرسه باید دو طرف یک هدف مشترک داشته باشند. اول این اهداف مشترک مشخص شود. اهداف مشترک در آموزش و پرورش بر اساس شش ساحت بر اساس سند تحول تنظیم شده است که می طلبد مدیران مدارس ما ، اولیا را با این اهداف آشنا کنند ، یعنی من به عنوان ولی بدانم در دوره ی اول ابتدایی ، فرزندم قرار است با چه اهدافی آشنا شود. مثلا در ساحت زیستی و بدنی ، یکی از اهدافمان در دوره ی اول این است که تاثیر عملکرد خود بر محیط زندگی و بررسی و نتایج آن را به کار گیرد. یعنی در آموزش و پرورش وظیفه داریم ، کودکان را با عوامل و حفظ محیط زیست آشنا کنیم و خانواده هم در همین زمینه با ما همراه شود. در همین ارتباط در بحث آموزش مهارت های شهروندی کلاس شهر، یکی از طرح های ماست که امسال رقم خورده است.
معاونت آموزش ابتدایی استان ، تفاهم نامه ای را با معاونت اجتماعی - فرهنگی شهرداری امضا کرده که چهل کلاس و معلمان آن ها را در پایه ی اول به صورت پایلوت در این دوره قرار دادیم.
کتابی تحت عنوان کلاس شهر ، که محتوای آن مطابق با کتاب بخوانیم و بنویسیم و کتب مختلف پایه ی اول ابتدایی هست را تدوین کردیم . در این طرح ما تحلیل و بررسی کردیم که کجا اهداف مرتبط با اهداف شهروندی دارد ، آن ها را جدا کردیم . برای آن ها برنامه های مکمل طراحی و با کمک اداره شهروندی که زیر نظر شهرداری هست ، محتوای آماده شده را در جلسه اول برای معلمان چهل کلاس که قرار است در این طرح شرکت کنند انجام دادیم.
صدای معلم :
این چهل کلاس را چگونه انتخاب کردید؟
باباپور :
این چهل مدرسه را از مناطق خواستیم که طبق سهمیه ای که به هر ناحیه تعلق دارد انتخاب کنند. البته این طرح فعلا فقط در شهر اصفهان اجرا می شود . به این دلیل که این طرح را با شهرداری شهر اصفهان بستیم و آن ها فقط می توانستند در شهر اصفهان فعالیت کنند. از معاون هر ناحیه خواستیم که هفت کلاس را به ما معرفی کنند. برای انتخاب این کلاس ها نواحی را توجیه کردیم که از مناطق برخوردار ، نیمه برخوردار و قسمت های لازم التوجه باشند.
تنوع انتخاب از سه گروه مدارس دولتی ، بسته های حمایتی و غیردولتی شامل می شود.
مثلا دو کلاس از مدارس دولتی ، دو کلاس از مدارس خرید خدمات و دو کلاس از مدارس غیردولتی از هر ناحیه معرفی کردند.
هدف عمده ای که ما برای این کار در نظر داشتیم این بود که اگر آینده ی مملکت ما را دانش آموزان رقم خواهند زد و آبادانی کشور ما به دست دانش آموزان رقم می خورد ، دنیای آینده پیام خوشبختی و رفاهش را برای مردمی دارد که کودکان مسئولیت پذیر نسبت به مسائل اجتماعی و شهروندی تربیت می کند.
صدای معلم :
این پیشنهاد را اداره کل مطرح کردند یا اینکه از طریق سمن های حوزه ی امور شهروندی به آموزش و پرورش داده شد؟
باباپور :
خیر ، اداره ی شهروندی پیشنهاد دادند که می خواهند در زمینه ی مسائل شهروندی به مدارس ورود پیدا کنند و بسته هایی را بین دانش آموزان توزیع کنند . ما گفتیم بیایید کاری اصولی انجام دهید. برای آن ساختار تعریف کنیم. از پایه ی اول این سنگ بنا را بگذاریم و اشاعه دهیم تا به پایه های بالاتر برسیم.
صدای معلم :
اتفاق مثبت این طرح در این همایش چه بود؟
باباپور :
معلمانی که حضور داشتند ، با دیدن مسئولین شهر که از معاونت شهرداری ، شورای شهر ، معاونت اداره کل ، همه حضور داشتند ، همگان ضرورت این کار را احساس کردند و تشویق کردند و گفتند که ای کاش کلا کتاب ها حجمش کم می شد و یا محتوای کتاب در اختیار خود معلمین بود تا به این مباحث بیشتر می پرداختند. خود معلمان هم احساس نیاز را کرده بودند که اجرای چنین طرح هایی جایش در کلاس های درس خالی ست و باید بیشتر به آن پرداخته شود.
پس ما باید یک سری هدف های مشترک را بین خانواده ها و مدرسه مشخص کنیم که این اهداف مشترک تعیین شده است.
این اهداف فقط اهداف آموزش نیست. خواندن و نوشتن هدف های فراساحتی هستند و بقیه ی اهداف را باید بیشتر به آن ها بپردازیم.
اهداف ساحتی
تعليم وتربيت
اعتقادی ، عبادی و اخلاقی
دوره اول:
1- با صفات مهربانی ،بخشندگی ، دانایی و توانایی خداوند آشنا و احساس اطمینان و آرامش حاصل از آن را ابراز نماید.
2- با شناخت روش زندگی و آموزه های اخلاقی پیشوایان دینی (آداب و رفتار فردی و اجتماعی ،راستگویی نظم و پشتکار ) ، تاثیر آن را در رفتار خود نشان دهد.
3- با قرائت صحیح نماز وآیات آسان قرآن ، آموخته های قرانی خود را در زندگی به کار گیرد .
دوره دوم :
1- با درک مفهوم اولیه هریک از اصول دین، پذیرش و احساس تعلق خاطر خود نسبت به آن را نشان دهد
2- با مطالعه روش زندگی وآموزه های اخلاقی پیشوایان دینی (عزت نفس ،تکریم والدین ،احترام به طبیعت ودیگران، وفای به عهد)و شناخت احکام مورد نیاز الگوهایی را برای عمل صالح شناسایی ودر زندگی به کار گیرد.
3-با قرائت صحیح و روان ،درک مفاهیم عینی وانس با قرآن کریم ،آموزه های آن را در زندگی به کار گیرد.
تعليم وتربيت
اجتماعی و سیاسی
دوره اول:
1-با ایفای نقش به عنوان عضوی از گروه (خانواده ،دوستان ،مدرسه ،)احساس تعلق خود را نسبت به گروه با رفتار همدلانه ،محترمانه و مشارکت جویانه نشان دهد.
2- با رعایت نظم و قانون در روابط خانوادگی واجتماعی (محیط زندگی و مدرسه ) وظایف خود را در قبال دیگران انجام دهد.
3- با شناخت خود به عنوان یک شهروند ایرانی ، تعلق خاطر خود را نسبت به وطن و نمادهای آن نشان دهد.
دوره دوم :
1-با شناخت حقوق و مسئولیت خود در زندگی خانوادگی و اجتماعی و به کار گیری رفتار سازنده و مسالمت جویانه ،از قوانین ومقررات به صورت آزادانه و سازنده پیروی کند .
2-با شناخت تغییرات محیط طبیعی و اجتماعی در گذر زمان ، تاثیر آن را در زندگی خود تبیین کند.
3-با کسب مهارت های شهروندی ،نقش ها و وظایف خودرا در قبال جامعه محلی با مشارکت در فعالیت ها وبرنامه های زیست محیطی ،فرهنگی ,سیاسی انجام دهد.
تعليم و تربيت
علمی و فناورانه
دوره اول:
1-با بهره گیری از مهارت های پایه یادگیری ،پدیده های طبیعی و روابط ریاضی را مطالعه کند و یافته های خود را با دیگران به اشتراک بگذارد.
2- با کسب مهارتهای پایه فناوری ،پرسشگری و خلاقیت ،فرایند تولید یک محصول را تجربه کند
دوره دوم :
1-با استفاه از مهارت های کار علمی و تفکر ,پدیده های طبیعی ( آیات الهی ) و الگوها و روابط ریاضی را مطالعه کند ونتایج آن را برای حل مسائل روزمره زندگی به کار گیرد.
2- با استفاده از مهارت های کار با دیگران ایده ها و یافته های حاصل از فعالیت های علمی – پژوهشی (فردی وگروهی ) را با دیگران به مشارکت بگذارد .
3-با استفاده از یافته های علمی و فناورانه و بهره گیری از مهارتهای پایه فناوری ،کالاها و وسایل مورد استفاده در زندگی روزمره را بررسی و ایده هایی برای کیفیت و استفاده مسئولانه از منابع پیشنهاد کند.
تعليم وتربيت
زیستی وبدنی
دوره اول:
1-با شناسایی ویژگی ها ،نیازها و توانمندی های جسمی –حرکتی خود ،رفتارهای متناسب با آن را بری حفظ شادابی ،ارتقای سلامت وتوانایی های بدنی خویش به عنوان امانت الهی انجام دهد .
2- با کسب آگاهی نسبت به محیط زیست ،تاثیر عملکرد خود بر محیط زندگی را بررسی ونتایج آن را به کار گیرد.
دوره دوم :
1-با شناسایی ویژگی ها،نیازها، و توانمندی های جسمی_حرکتی وروانی خود، الگوی رفتاری مناسب با موقعیت های مختلف را انتخاب کند و سطح سلامت و شادابی خود را ارتقا دهد.
2-با مشارکت در طرح ها و برنامه های بهداشت، سلامت ،تفریحات سالم ،تربیت بدنی وفعالیت های ورزشی ،تاثیر گذاری آن را بر سلامت خود ودیگران مورد بررسی قرار دهد.
3-با شناسایی محیط زندگی خود ،تاثیر الگوی رفتاری خویش بر محیط زیست به مثابه آیات الهی را تبیین کند و عملکرد خود را بهبود بخشد.
اهداف در شش ساحت و یک هدف فراساحتی تعریف شده که فایل آن را به مدارس فرستاده ایم . بیشتر وقت معلمان ما ، صرف هدف های فراساحتی می شود و به شش ساحت کمتر توجه می کنند . آشنایی معلمان در این زمینه باعث می شود که ورود بهتری در این مورد داشته باشیم.
صدای معلم :
یکی از دلایل عینی که معلمان اهداف ساحتی را اجرا نمی کنند چیست؟
وقتی با معلمان صحبت می کنیم می گویند ، حجم کتب درسی زیاد است و فرصتی که برای انجام مهارت ها نیاز است را کم داریم. به همین دلیل می گوییم که باید خانواده ها را توجیه کنیم که با آگاهی ، با همکاری معلمان به آموزش مهارت های زندگی و مهارت های شهروندی بپردازند تا این کار بهتر انجام شود.
همان طور که تصور می شود دانش آموز برای انجام فعالیت های مهارت محور نیاز به تشویق دارد ، معلم هم نیاز به مشوق دارد. فرهنگیان در حال حاضر در شرایطی که به سر می برند ، عمده وقتشان را برای همان ساعات تدریس و حضور در مدرسه برنامه ریزی می کنند .
صدای معلم :
این گونه فعالیت ها ، تکلیف و وظیفه ای مضاعف برای معلمان محسوب می شود ؟
باباپور :
خیر ، انجام این فعالیت ها وظیفه است. وقتی اهداف ابلاغ شده است ، این شرح وظیفه معلمان است که این اهداف را عملیاتی کنند.
یعنی کار اضافه ای بر وظایف اصلی معلمان نیست. با توجه به شرح وظیفه ی معلمان ، که باید اهداف دوره ی ابتدایی را منطبق با ساحت های تعلیم و تربیت در سند تحول انجام دهند و ملزم به پاداش نیست.
ولی در بازدیدهایی که در مدارس صورت می گیرد ، ما گفتیم معلمان توانمند در این زمینه ها را شناسایی و در جشنواره های برترین ها و زمان تقدیر از معلمان ، در این راستا از این معلمان تقدیر شود. ولی چیزی جدای از شرح وظیفه نیست.
صدای معلم :
برای امسال چه برنامه ای برای آشنایی بیشتر اولیا خصوصا مناطق کم برخوردار که روش سنتی پذیرش مانوس تری دارد و می خواهند که حتما دانش آموز تکلیف مشخصی چون کاربرگ و کتاب های کمک آموزشی را به خانه ببرد ، با طرح مهارت محوری در نظر گرفته شده است؟
آیا بهتر نیست انتخابات انجمن اولیا و مربیان قبل از شروع سال تحصیلی انجام شود و با کمک منتخبین این انجمن در تعطیلات تابستان و قبل از شروع سال تحصیلی برنامه های آموزش و پرورش را به خانواده ها اطلاع رسانی و تببین کنیم تا از سال تحصیلی بهره بیشتری داشته باشیم؟
باباپور :
انجمن های اولیا و مربیان سال قبل می توانند برای این موضوع اقدام کنند و بسته به تصمیم مدارس این کار می تواند انجام شود.
ما باید اولیا را متوجه این موضوع کنیم که تعریف کیفیت در آموزش و پرورش یعنی تغییر رفتار دانش آموزان.
متاسفانه هنوز اولیا متوجه این تعریف نشده است . گمان می کنند مدرسه ای کیفی هست که دانش آموزان در درس املا خیلی خوب زیاد گرفته باشند. فراوانی ارزیابی خیلی خوب ، سنجش کیفی برای اولیا قرار گرفته است.
برنامه ای مدارس ما دارند ، تحت عنوان برنامه تدبیر .
در این برنامه یک سری فعالیت ها را در هر حوزه پیش بینی کرده است که مدیران باید این فعالیت ها را در مدارس اجرایی کنند . یک بخش از این فعالیت ها به انجمن اولیا و مربیان بر می گردد . در زمینه ی آموزش خانواده ما از مدیرانمان خواستیم که در کلاس های آموزش خانواده که در مدارس برگزار می شود ، اولیا را با رویکردهای آموزش و پرورش آشنا کنند و این که اگر می خواهند دانش آموزی همه جانبه رشد پیدا کند ، فقط نباید به زمینه های آموزشی توجه کنند و بحث مهارتی را بیشتر مدنظر قرار دهند و به تربیت دانش آموزان بپردازند. مسلما اگر بچه ای از نظر تربیتی خوب رشد پیدا کند ، مطمئنا هم در زمینه ی آموزش رشد پیدا می کند.
صدای معلم :
همان طور که مستحضرید مدارس غیردولتی برای نگه داشت والدین در سالهای بعد ، سعی می کنند کمتر با دردسرهای برنامه هایی که آینده ی مدارس آن ها را با مشکل مواجه می سازد ، روبه رو شوند.
آیا همه مدارس بایستی رویکردهای خود را با برنامه های نوین ، در قالب برنامه تدبیر اجرا کنند؟
باباپور :
بله ، آن ها هم ملزم به اجرای برنامه ی تدبیر هستند.
صدای معلم :
فرق بین مشارکت و دخالت اولیا در امر آموزش را با توجه به صحبت های قبلی خود در ۲۸ شهریور ۱۳۹۸ در جمع معلمان کلاس اول منطقه کوهپایه توضیح دهید ، دقیقا منظور شما از دخالت اولیا در امر آموزش ممنوع و نظارت فرآیند ، کار آن ها ست چیست؟
باباپور :
زمانی گفته می شد که اولیا کنار دانش آموز کلاس اول بنشیند تا وی مشق هایش را بنویسد. الان وقتی می گوییم ، تکالیف تغییر کرده است و مهارتی شده است نیاز نیست ولی کنار دانش آموز بنشینند تا او تکالیفش را انجام دهد و مرتب دخالت کند که چرا این گونه نوشتی و طرز نوشتن غلط است. اولیا فقط باید نظارت کنند.
صدای معلم :
این نظارت یعنی چه؟ اولیا باید دقیقا چه کار کنند؟
باباپور :
مثالی می زنم. درس مکعب که داده می شود ، به دانش آموز می گوییم ، یک مکعب بسازد. نقش اولیا این است که دانش آموز را نسبت به درست کردن این مکعب و انجام تکالیفش تشویق کند ، نه اینکه خودش برای وی آن را درست کند.
متاسفانه در انجام تکالیف ، ولی به جای دانش آموز تکلیف انجام می دهد و مشکل ما این است که چرا تثبیت یادگیری صورت نمی گیرد. به این دلیل است که دانش آموز تکلیفش را خودش انجام نمی دهد و خانواده فکر می کنند ، در حق فرزند خود لطف می کند و نمی داند که چقدر آسیب جدی به فرزند خود به خصوص در دوره ی متوسطه وارد می کند. چرا که در این دوره ، دروس اختصاصی و سنگین می شود .ولی نمی تواند دروس را به جای دانش آموز انجام دهد ، و این باعث افت تحصیلی وی می شود.
وقتی دانش آموزی اصلا تکلیف انجام نمی دهد ، اولیای وی را مقصر بدانیم و از آن ها توضیح بخواهیم یا فقط این موضوع را مشکل مدرسه و دانش آموز تلقی کنیم.
صدای معلم :
دخیل بودن اولیا تا چه حد باید باشد؟
اگر می شود بیشتر توضیح دهید که اولیا تا چه حد می توانند در امورات مدرسه و در امر آموزش مشارکت داشته باشند. این مشارکت های فعلی را مداخله حساب کنیم و بگوییم دیگر نباشد یا اینکه توجیه دیگری برای آن داشته باشیم؟
باباپور :
در جلسه ی اولی که هر معلم در مدرسه برای اولیا تشکیل می دهد ، صحبت کند ، ابتدا هدف های خودش را برای اولیا تبیین کند که امسال در کلاسش چه اتفاقی خواهد افتاد. رویکرد آموزشی خود را به اولیا انتقال دهد. اولیای دانش آموز و مدرسه باید به این نتیجه برسند که به جای مداخله به یک مفاهمه برسیم. یک فهم مشترک که قرار است در پایان کلاس اول یا پایان دوره ی ابتدایی برای دانش آموز بیفتد، در این زمینه ها با هم مشترک حرکت کنیم. وظایف را مشخص کنیم.
متاسفانه یکی از چالش ها و خلاهای ما این است که اولیا نمی دانند ، چه نقشی در مقابل فرزندان خود در منزل دارند و این وظیفه ی ماست که آن ها را توجیه کنیم نسبت به نقش خود آگاه شوند.
صدای معلم :
انجمن اولیا و مربیان می تواند برای آگاهی سایر اولیا وارد عمل شود. از این موقعیت موثر و مفید چرا در مدارس بهینه استفاده نمی شود؟
باباپور :
بله . صد در صد یکی از اهداف انجمن های اولیا و مربیان ، مشارکت در انجام بهینه ی امور مدرسه است. اگر قرار است فرآیندی در مدرسه اتفاق بیفتد که آن فرآیند بهتر اجرا شود از اولیا می خواهیم ما را یاری کنند. انجمن های اولیا و مربیان صرفا مشارکت مالی در مدارس نیست. بیشتر باید نقش اولیا مشارکت در مسائل فرهنگی بچه ها صورت بگیرد.
صدای معلم :
وقتی با معلمان صحبت می شود می گویند ما دقیقا نمی دانیم برای مهارت محوری باید چگونه و طبق چه سرفصلی کار کنیم. مدارس هم ادعا می کنند که دستورالعمل و یا شیوه نامه ای نداریم . برای این موضوع راه حل چیست؟ چه کارهایی باید انجام شود؟
باباپور :
امسال با رویکرد بحث مدرسه محوری در وزارت آموزش و پرورش ، ما چیزی تحت عنوان دستورالعمل به مدارس ارسال نمی کنیم . یک برنامه ی اجرایی سند تحول داریم. یک سری برنامه هایی را وزارت آموزش و پرورش مشخص کرده است که باید در همه ی مدارس عملیاتی شود. این برنامه ها در مناطق مورد بررسی قرار گرفت ، بومی سازی شد و الان تحت عنوان برنامه اجرایی سند تحول به مدارس ابلاغ شد.
مدیران ما در مدارس باید یک تیم برنامه ریزی تشکیل دهند و این برنامه ها را با توجه به مدرسه خود عملیاتی کنند. پس نباید منتظر دستورالعمل و برنامه باشند. باید با توجه به شرایط منطقه معلمان و مدیران مدارس ببینند چه برنامه ای را باید انجام دهند. از بالا چیزی تکلیف نمی شود که هر مدرسه چه کاری انجام دهد.
در هر ناحیه ما گروه های درسی را داریم که اعضای گروه های درسی وظیفه دارند نیاز سنجی انجام دهند. ببینند معلمان آن منطقه چه نیازهایی دارند. بر آن اساس کلاس های ضمن خدمت و هم کارگاه های آموزشی برگزار کنند.
صدای معلم :
ارزیابی روند انجام کار چگونه و از چه طریقی انجام می گیرد؟
نظارت از طریق اداره بر کیفی اجرا کردن این برنامه ها انجام می شود که از دو طریق صورت می گیرد.
در دوره های ضمن خدمت با توجه به لزوم مهارت محوری دوره ای تعریف نشده است که معلمان از آن استفاده کنند. در این مورد برنامه ای مدنظر هست؟
باباپور :
ما کتابی را تهیه کرده ایم تحت عنوان تکالیف مهارت محور که به زودی نهایتا تا ۱۵ آبان ماه به دست معلمین عزیز خواهد رسید که بتوانند از آن استفاده کنند.
محتوایی را هم برای اولیای کلاس اول آماده کرده ایم با عنوان یک شروع خوب. از سال ۱۳۹۵ این کار انجام شد که فایل آن را مجدد به مدارس ارسال می کنیم که در اختیار اولیای گرامی قرار دهند .تا متوجه شوند چه چیزهایی را ما از آنها انتظار داریم. وظیفه ی آن ها در روند نظارت بر محتوای کتاب چگونه باید باشد و به اهداف دوره چگونه عمل کنند.
صدای معلم :
جمعیت بیشتر کلاس ها در مدارس دولتی بالاست. معلمان به دلیل شلوغی این کار را سخت می دانند. با توجه به آنکه سال گذشته وزیر محترم طرح مهارت محوری را برای کلاس های با جمعیت کمتر از ۲۵ نفر قابل اجرا دانستند، هنوز هم روند به همان شکل است؟
باباپور :
خیر، امسال وزارت آموزش و پرورش برای همه کلاس ها اجرای این طرح را خواستار شده است.
نگاه من آن است که شاید در کلاس های با جمعیت بالا ، حجم نظارت معلم را دچار چالش می کند ولی در بحث ارائه تکالیف زیاد نقشی ندارد. جمعیت ارتباطی با ارائه تکلیف مهارتی ندارد. معلم تکلیفی را که به دانش آموزان می دهد ، مهارتی است و بیشتر آن هم باید در خانه انجام شود و به گونه ای باشد که در حد توان دانش آموزان داده شود.
یکی از مشکلاتی که داریم این است که در بحث تکالیف ما اصلا به تفاوت های فردی توجه نمی کنیم و از همه ی دانش آموزان یک انتظار را داریم و این قضیه است که خانواده ها را دچار چالش کرده است. فرزند وی توانایی انجام آن کار و فعالیت را ندارد و معلم تکلیفی را برایش مشخص کرده است که منجر به یک سری مشکلات اخلاقی و تربیتی می شود.
صدای معلم :
آیا فکر نمی کنید شوراهای دانش آموزی بهتر از انجمن اولیا و مربیان بتوانند در این زمینه به ما کمک کنند؟
باباپور :
در هر مدرسه یک تیم برنامه ریزی وجود دارد که این تیم که همان اعضای شورای مدرسه اند. وظیفه ی این تیم این است که از ذی نفعان مدرسه ، از جمله اولیا ، دانش آموزان ، معلمان ، از همه ی افرادی که با مدرسه سر و کار دارند ، نیاز سنجی کنند و ببینند چه نیازهایی را برای سال جدید خودشان مطالبه می کنند. بر اساس آن نیازها باید برنامه ی عمل مدرسه را تعیین کنند. اگر این اتفاق بیفتد ، گروهی که ما در بحث دانش آموزی از آن ها نیاز سنجی می کنیم همان شورای دانش آموزی هستند. یعنی شورای دانش آموزان به عنوان نمایندگان دانش آموزان اولویت هایی را که دانش آموزان به آن نیاز دارند را به غیر از محتوای آموزشی حتی اردوها مشخص کنند و به تیم برنامه ریز مدرسه اعلام کنند. ولی متاسفانه اغلب این کار انجام نمی شود.
اولین چیزی که باید در جامعه ی ما اتفاق بیفتد ، بحث تغییر نگرش است. از مسئولین رده بالا تا مدیران مدارس ، اولیا، حتی دانش آموزان ،نگاهشان باید نسبت به سیستم آموزش جدید و چرخش های تحول آفرین در سند تحول به آن سمت برود.
از یک نگاه سنتی صرف باید به سمت این برویم که مدرسه یک کانون تربیتی محله است. اگر این اتفاق بیفتد و نیروهای ما هم ، نیروهای خود ارزیاب ، مسئول و پاسخگو .یعنی منتظر نظارت بیرونی نباشند و در خودشان به خود ارزیابی برسند ، من می توانم این نوید را بدهم که در آینده ما شاهد یک نظام آموزشی مطلوب خواهیم بود.
صدای معلم :
چند روز پیش روز جهانی معلمان جوان و روز جهانی کودک بود. متاسفانه برنامه هایی که می بایست هم تراز و هم سو با هم در این روزها انجام شود، صورت نمی گیرد که به این واسطه بتوانیم ، از امکانات دهکده بین المللی استفاده کنیم و دانش آموزان را به این سمت و سو ببریم که اتفاقات مثبت را بیش از اتفافات منفی داشته باشیم و چه بسا تعامل با دنیا و نیازهای جهانی هم لازمه آموزش است.
به نظر شما ، حذف شدن درس زبان انگلیسی از کتب درسی در مدارس و واگذاری آن به آموزشگاه های آزاد ، ضربه ای را به سیستم آموزش و آشنایی آن ها با ارتباطات بین المللی هر چند کوتاه وارد نمی کند؟
باباپور :
اعتقاد من این است که ما باید به این سمت برویم که اگر می گوییم مدرسه محوری ، باید به این سمت برویم که هر مدرسه خودش تشخیص دهد در منطقه ای که در آن زند.گی میکنند به چه چیزهایی نیاز دارند . اگر این اتفاق ببفتد ما دیگر نگران آن نیستیم که چرا امروز آموزش زبان باشد یا نباشد این را من تشخیص می دهم که مدرسه من در چه موقعیتی قرار گرفته است و بچه ها به چه آموزش هایی نیاز دارند. متاسفانه چون بحث تمرکز در آموزش و پرورش زیاد هست و همه ی بچه ها در همه جای کشور ما یک محتوا را می خوانند.
اگر ببینید در مناطقی دانش آموز دو زبانه است .ترک زبان یا عرب زبان است. گویش فارسی بلد نیست . ما اولویت اولمان این است که آموزش فارسی را در این مناطق جدی بگیریم . پس شاید نیاز نباشد که من زیاد وقتم را روی آموزش زبان انگلیسی بگذارم ولی در جایی هم داریم که بچه ها خیلی مسلط به زبان فارسی هستند و شرایط عالی دارند ، چه اشکالی دارد که من آموزش زبان را هم به مدرسه وارد کنم.
ان شاء الله اگر این ساختار از حالت متمرکز به سمت غیر متمرکز بیاید و نوعی ساختار شکنی کنیم ، مطمئن باشید که خیلی از چالش هایی که می فرمایید مدیریت می شود.
در بحث فرصت ها هم ، من می گویم که فرصت ها همیشه آهسته در می زنند . مراقب باشیم که فرصت ها را از دست ندهیم.
همین الان با وجود چالش هایی که در آموزش و پرورش وجود دارد فرصت های پنهان در مدارس زیاد است . ما باید عزممان را جزم کنیم و از فرصت های پنهان برای بحث آموزش بهتر و کیفی تر استفاده کنیم.
باید یک نگاه استراتژیک به مدرسه داشته باشیم نه یک نگاه آنی و زودگذر. نگاه بلند مدت که هر مدرسه باید برای خودش یک چشم انداز داشته باشد و بر اساس آن رویکردهای خود را اتخاذ کند و پیش برود.
کشورهای دیگر را که نگاه می کنیم می بینیم که محتوای آن ها بومی ست . یعنی هر منطقه برای خودش برنامه ی مشخصی دارد.
صدای معلم :
یعنی مشکل را در دانش می بینید؟
باباپور :
مشکل در برنامه ریزی ست. ما دانش را داریم ، برنامه ریزی نداریم.
دو تا رویکرد اصلی را اگر در آموزش و پرورش به آن بها دهیم ، می توانیم در سال های آینده موفق باشیم.
یکی بحث نیروی انسانی ست. اگر ما نیروی انسانی کیفی در دوره ی ابتدایی داشته باشیم ، مطمئن باشید که خود آن ها بهتر از هر کس دیگری می توانند محتوای مورد نیاز دانش آموزان را تولید کنند.
اما دغدغه امروز ما این است که نیروی انسانی ، آن مهارت ها و قابلیت های لازم را ندارند و خیلی نیاز به توانمند سازی داریم.
اولویت دوم توانمند سازی نیروها بر اساس مکانیزم های جدید آموزشی ست.
هر ساله چقدر هزینه و وقت گذاشته می شود که معلمان را آموزش دهیم .
صدای معلم :
کتب درسی حال حاضر ما ، از نظر محتوا و دانش برای یک دانش آموز پایه اول با توجه به چیزی که در اهداف مدنظر است ، کافی ست؟
باباپور :
کتاب های درسی ما یک چهره ی ظاهری و یک چهره ی پنهان دارد. ما همه به چهره ی ظاهری کتاب و بخشی که مربوط به دانش ، یادگیری ، خواندن و نوشتن است پرداختیم.
اگر به قسمت راهنمای معلم توجه کنید ، اهداف هر درس را مورد بررسی قرار دهید می بینید که ما یک سری اهداف شناختی ، اهداف نگرشی و اهداف عاطفی داریم ولی معلمین ما به دلیل حجم کتاب های درسی و تعداد زیاد دانش آموزان ممکن است نتوانند زیاد به بقیه اهداف ورود داشته باشند.
صدای معلم :
نیاز هست که کتاب ها بازنگری شود . اهداف آموزشی کمتر شود و بیشتر رویکرد مهارتی کتاب ها توجه شود.
باباپور :
به معلمان توصیه می کنیم که یادگیری در یک جامعه ی یادگیرنده ، بنای یک جامعه ی اجتماعی ست. این خانواده ی اجتماعی باید در کلاس ما هم ایجاد شود. رویکرد های تدریس ما باید به سمت جمع افزایی (گروهی) برود .با کار گروهی به بسیاری از مهارت هایی که می خواهیم به آن ها دست پیدا کنیم ، در گروه به دانش آموزان غیر مستقیم آموزش دهیم.
یک سری طرح ها تحت عنوان مهرورزان آب ، دیده بان انرژی و ... را به همکاران پیشنهاد کردیم که البته در دوره ی پیش دبستان با محیط زیست همکاری می کنیم . روش آموزشی که به عنوان الگوهای اجتماعی می توانیم بگوییم معلمان بیشتر از آن استفاده کنند که برای پیشگیری از آسیب های اجتماعی هم بسیار موثر است. این الگوها پنج تاست :
۱- یاران در یادگیری
۲-کاوشگری
۳-کاوشگری به شیوه ی محاکم قضایی
۴-تفحص گروهی
۵- ایفای نقش
هر چه معلمان به ویژه در دوره ی اول ابتدایی از این شیوه ها بیشتر استفاده کنند ، مطمئن باشند که خیلی از مهارت های زندگی را دانش آموزان در قالب همین گروه ها یاد می گیرند .
صدای معلم :
با NGO ها و سازمان ها و دستگاه هایی که در سطح استان در زمینه آموزش فعالیت دارند ، آموزش و پرورش چگونه همکاری می کند تا در زمینه مهارت های گروهی و مشارکت های اجتماعی اثر گذاری لازم را در مدارس و خانواده ها ایجاد کند؟
باباپور :
ما از مشارکت های سایر دستگاه ها من جمله شرکت فولاد مبارکه اصفهان استفاده می کنیم. آن ها هم تعامل خوبی با ما دارند.
با سمن هایی که در زمینه انسداد مبادی بی سوادی فعالیت می کنند خیلی همکاری داریم.
برنامه ای هم تحت عنوان انسداد مبادی بی سوادی داریم. این برنامه شناسایی کودکان بازمانده یا تارک تحصیل است. کودکانی که به دلیل عدم بضاعت مالی و یا به دلیل فقر فرهنگی یا کودکان کار به مدرسه نمی آیند ، NGO ها کمک می کنند و ما آن ها را تحت پوشش قرار می دهیم.
کار دیگری هم در حال انجام آن هستیم . در زمینه آموزش حقوق کودکان بر مبنای تعالیم و آموزه های اسلامی که با یکی دو تا از NGO ها همکاری می کنیم و در دستور کار داریم.
رده ی سنی تحت پوشش این طرح ۶ تا ۱۲ سال است.
صدای معلم :
سپاسگزارم از وقتی که در اختیار صدای معلم قرار دادید.
پیاده سازی و ویرایش : نرگس کارگری
نظرات بینندگان